به طبسی بودنم افتخار می‌کنم/ گفتگوی صمیمی با مجری جوان و توانای طبس

حرکت‌های دست او، راه رفتن و تند حرف‌زدن از ویژگی‌های منحصر به فردش است کسی که می‌تواند چه در سطح بزرگسال و چه برای کودک برنامه اجرا کند، شاید همین خصوصیات و انعطاف‌پذیری، او را از دیگر مجریان متمایز کرده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی طبس، اولین اجرای او را روز دانشجو در سالن آمفی تئاتر دانشگاه پیام‌نور طبس دیدم، اجرای متفاوت او نوید یک مجری توانا را به شهرمان می‌داد.

حرکت‌های دست او، راه رفتن و تند حرف‌زدن از ویژگی‌های منحصر به فردش است کسی که می‌تواند چه در سطح بزرگسال و چه برای کودک برنامه اجرا کند شاید همین خصوصیات و انعطاف‌پذیری او را از دیگر مجریان متمایز کرده است.

وحید ذوالفقارزاده

وحید ذوالفقارزاده متولد بهمن ۱۳۶۶ است، او اینک ۲۸ بهار از زندگیش را پشت سرگذاشته و همچنان مجرد است…

وحید ذوالفقارزاده اولین کار تخصصی خود را سال ۸۲ با اجرای جشن «آب آب زندگی»، در سالن سینمای طبس شروع کرد و مدت ۱۲ سال است که به صورت حرفه‌ای کار می‌کند و سابقه کار در شبکه خاوران و تابان را دارد. وی همچنین در سال ۹۱ جز ۹ جوان برتر کشور و مفتخر به دریافت تندیس مهرورزی شد.

گفتگوی کوتاه و خواندنی وحید ذوالفقارزاده با خبرنگار پایگاه خبری طبس را تقدیم شما مخاطبین می‌کنیم:

چرا بین کار مجری‌گری بیشتر کار کودک مورد پسند شما واقع شد؟

صداقت و دل پاک بچه‌ها خصوصا وقتی در یک صحنه‌ای سن خود را پایین بیاوری و همسن بچه‌ها شوی، این صداقت و پاکی بچه‌ها خیلی و فوق‌العاده است و واقعا انرژی مثبت به من می‌دهد.

کار با بزرگتر‌ها مشکل‌تر است یا کوچکترها؟

مطمئنا کوچکترها، چون در دنیای کوچکترها نه دروغ است نه تهمت نه زیرابزنی هیچی نیست، وقتی من در یک مهدکودک کار می‌کنم می‌دانم کسی پشت سر من حرفی نمی‌زند و با انرژی کار می‌کنم و تمام هم‌و‌غم من این است که دل این بچه را شاد کنم.

وحید ذوالفقارزاده

تا حالا شده کسی به شما بگوید خیلی خودت را کوچک می‌کنی و خودت را بچه می‌کنی، ارتباط برقرار کردن با بچه ها اینقدر مشکل است که تو خودت را بچه می‌کنی؟

البته من چون کنیک و میمیک صورتم، هم ارتباطم هم طرز لباس پوشیدنم کودک بوده اعتقادم این است که همه مدل باید کار کرد. اجرا برای بچه‌ها فوق‌العاده سخت است و به انرژی بالایی نیازمند دارد.

چقدر به این مساله ایمان دارید که برای ارتباط برقرار کردن با کودک باید بچه شد؟

صددرصد؛ کودک باید تو را به عنوان کسی که میخواهی برنامه اجرا کنی قبولت داشته باشد.و اگر بخواهی همزاد پنداری کنی باید همسن او شوی کما اینکه در دین ما حضرت محمد (ص) نماز جماعتش را به خاطر بازی با بچه‌ها به تاخیر افتاد، و پیامبر خودشان بچه‌ها را کول می‌کردند. با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بازی می‌کردند. بالاترین شخصیت در دین ما این‌طور با کودکان بازی می‌کند.

وحید ذوالفقارزاده

الگوی شما در اجراهای شما کیست؟

الگوی اجرای من در بزرگسال احسان علیخانی و در کار کودک داریوش فرضیایی است.

دلیل اینکه این دو نفر را به عنوان الگو برگزیدید چیست؟

چون خیلی با مخاطب خودشان راحت هستند و مخاطبین خود را راضی نگه داشتند و محبوب هستند و ارتباط نزدیکی با مخاطب دارند.

آقای ذوالفقارزاده از موانع و مشکلات پیش روی کارتان برای مخاطبین بگویید.

کار کردن در شهرهای کوچک بخاطر محیط بسته خیلی سخت است. پتانسیل بچه های طبس خیلی بالاست من عاجزانه از مسئولین خواهش می‌کنم بچه‌هایی که در زمینه فرهنگ و هنر با عشق و علاقه و کمترین توقع کار می‌کنند همه جوره حمایت کنند.

یکی از مجریان برتر شبکه تابان یک جمله به من گفت که همیشه با من خواهد بود گفت «وحید تو چوب طبسی بودنت را خواهی خورد!» ولی من به طبسی بودنم افتخار می‌کنم. جوانان بومی هنرمند شهرمان را دریابیم و به آن‌ها بها دهیم.

آیا در حال حاضر به جز مجری‌گری شغل دیگری دارید؟

دبیر مؤسسه فرهنگی هنری نغمه مهربانی و کارمند بانک هستم.

وحید ذوالفقارزاده

کارمندی بانک و مجری‌گری! سنخیت این دو را توضیح می‌دهید؟

اعتقادم این است که کار بانک چون با مشتری صحبت می‌کنی و فن و بیان و ادب و شیک بودن از این بابت به اجرا کمک می‌کند، کار بانک طوری است که باید زیبا صحبت کنیم و به مشتری احترام بزاریم.

به نظر شما یک مجری در طبس با چه محدودیت‌هایی روبه رو است؟

همانطور که گفتم کار کردن در شهر کوچک شرایط خاص خودش را دارد. در شهر شادی برای جوانان ناچیز است. با اعتماد به جوانانی که در حوزه هنر کار می‌کنند و حمایت‌های مسئولین ان‌شاءالله نشاط اجتماعی شهرمان بیش از پیش می‌شود.

وحید ذوالفقارزاده

حق‌الزحمه برنامه‌هایی که اجرا می‌کنید چقدر است؟ و این دست‌مزد در مقایسه با شهرهای دیگر چگونه است؟

اجازه بدهید در این رابطه چیزی نگویم. کار اجرا کار سختی است. البته در شهرهای دیگر به عنوان یک شغل پردرآمد به آن نگاه می‌کنند. کما اینکه من سعی کردم در تمام اجراها با انرژی کار کنم و این انرژی را به مخاطبین هم منتقل کنم. چون طبسی‌ها شایسته بهترین‌ها هستند.

و سخن پایانی شما با مخاطبین؟

به امید دنیایی سراسر شادی، نشاط، آرامش و امید برای همه همشهریان عزیزم. از شما خبرنگار محترم هم کمال تشکر را دارم. پاینده باشید و سخن پایانی اینکه آنسوی دلتنگی‌ها خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن‌هاست. یا علی

31 دیدگاه دربارهٔ «به طبسی بودنم افتخار می‌کنم/ گفتگوی صمیمی با مجری جوان و توانای طبس;

  1. به نظر من نحوه اجرای هر مجری منحصر به خودشه و در نوع خودش ستودنی ، این مخاطبه که با توجه به روحیه و سلایقش نوع اجرای خاصی رو می پسنده و از اون تمجید می کنه بین این دو مجری هم شما نمی تونید بگید این بهتره یا اون چون یک امر سلیقه ایه دقیقا مثل اجرای امسال آقای علیخانی و آقای جوان که هر کدوم به نحوی سعی در جذب مخاطب دارن کسی که روحیه ی طنزش بالاست ومی خواد شاد باشه موقع افطار خندوانه رو نگاه می کنه و کسی هم که می خواد فضا معنوی ترباشه وسر گذشت های مختلفو بشنوه ماه عسلو ترجیح میده ولی در کل اجرا نباید خیلی خشک وبی روح باشه شما از یه طرف میگی آقای ذوالفقار زاده به درد کار کودک می خوره ( که همه می دونیم کار کودک چه هیجان و نشاط مضاعفی می خواد)از یه طرف هم میگی شل وولن آقای ذوالفقارزاده !!! باید ما یاد بگیریم اگه انتقادی هم می کنیم انتقاد مخرب نباشه انتقاد سازنده باشه (که انشاالله اگه اینجا انتقاد به جایی هم میشه آقای ذوالفقارزاده با روی باز ازش استقبال کنن و در اجراهاشون به کارببندن )این جوونای مستعد افتخار شهرمون هستن ما هم باید کمکشون کنیم تااجراها شون هر روز از روز قبل بهتر بشه و باعث سر بلندی شهرمون بشن

  2. من که اصلا مجری گری ایشون رو برای رده سنی بزرگسال نمیپسندم. برای کار کودک میتونن موفق باشن چون استعدادش بالاست. ولی خیلی دوست داشتم از نزدیک بهش بگم که خیلی شل و ولی و خیلی لوس بازی از خودت در میاری و از کلمات غیر واقع و سرشار از غلو استفاده میکنی مخصوصا اونشب تو جشن بچه های خانه ی نرگس. همون آقای گوهری خیلی مناسبتره.

  3. من هر جا که باشم واسه دیدن اجراهای منحصر ب فرد آقای ذوالفقارزاده خودم رو میرسونم با جرات میشه گف ک ن تنها بهترین مجری شهرستانن بلکه یکی از بهترین مجری های کشورمحسوب میشن .با آرزوی موفقیت برای مجری توانمندشهرمون

  4. من چند بار اجراهای آقای ذوالفقارزاده رو دیدم . واقعا پرانرژی هستن تو اجرای برنامه هاشون . سبک اجراشونو میپسندم
    امیدوارم بیشتر از پیش موفق باشین آقای ذوالفقارزاده . خدا قوت و دست مریزاد

  5. با عرض سلام و خسته نباشید و آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی برای خواهرزاده عزیزم . همیشه شاد و سرزنده باشی و گل لبخند بر روی لبانت شکوفا باشد انشاءالله …

  6. اینو بگم آقا وحید که اصل اول یه اجرا احترام به طرف مقابلته ولی در چند جشن پایانی مهدکودکها موارد زیادی مشاهده شد.مثلا دریکی از جشنها که شما به یه بچه گفتی چرا لباس فرم نداری؟ بعدشم گفتی پدر مادرت پول ندارن؟!! این حرفه شما خیلی سنگین بود. فقط یه پیشنهاددارم سعی کنید جهت بالا بردن خودت یه بچه کوچیک رو پله قرار نده.

  7. عرض سلام و خسته نباشید ویژه خدمت جناب آقای ذوالفقارزاده و تشکر از کسانیکه این گزارش رو تهیه کردن تا مردم بیشتر با هنرمند محبوب شهرشون آشنا بشن و این حرفه ی سخت رو بشناسن . توی دیدگاه ها دیدم که یک مجری گفته بود اصلا اجرای جناب ذوالفقارزاده رو دوست نداره باید خدمت ایشون عرض کنم بهتره تا اگه عرضه دارن خودشون دست به کار بشن و چهره ی این مجری محبوب و خوش اخلاق رو خدشه دار نکنن . واقعا باید به آقای ذوالفقارزاده خسته نباشید گفت و با حمایت ایشون رو در هر چه بهتر انجام دادن کارشون یاری کرد .
    پیروز و موفق باشید

  8. سلام
    فقط برای مجری گری برنامه های دبستانی و پیش دبستانی می خوره
    الگوی شما باید عموپورنگ باشه

  9. کارتون عامه پسنده و مقبولیت داره …همیشه موفق باشید…در کنار اقای علیخانی ببینیمتون

  10. سلام عرض میکنم خدمت مجری توانمند شهرمون
    آقای ذوالفقارزاده واقعا کارتون عالیه,انصافا من همیشه شمارو پرانرژی روی صحنه دیدم امیدوارم موفق باشید در تمام مراحل زندگیتون,و تشکر میکنم بابت تمام زحماتتون

  11. واقعا کارشون عالیه…افتخار میکنم که در طبس چنین مجری پر توانی داریم….انشالله همیشه موفق باشید…

  12. اقای ذوالفقارزاده واقعا یه مجری نمونه هستن، کارشون منحصر بفرده، هر کسی ادعا داره بسم ا…!
    شهر ما به هنرمندایی مثل ایشون نیاز داره، من از اقای ذوالفقارزاده تقاضا دارم با رایزنی کلاس مجری گری بذارن تو طبس و استعدادا رو شناسایی کنن، دوستان عزیزی ک منتطرید تا از یک چهره ی هنری ایراد بگیرید باید خدمتتون عرض کنم هنرمند هم انسان است و انسان هم اشتباه میکند، حالا اگه ی اشتباه لفظی پیش اومده ما نباید روش زوم کنیم!
    و باید بگم در بعضی نهادها متاسفانه ادب رعایت نمیشه، پس گفتار اقای ذوالفقارزاده در جهت سنخیت کار بانک ومجری گری زیادم بیراه نیست ، در پایان واسه اقای ذوالفقارزاده و تک تک هنرمندان طبس ارزوی موفقیت وسربلندی دارم ، زنده باد طبس و طبســـــــی

  13. جناب آقای طبسی اگه شخص مد نظر سوالتون من بودم باید عرض کنم من دختر دم بخت ندارم وگرنه افتخاری بود واسم همچین دومادی داشته باشم کاش اندازه و بلندی افکارمون به بلندای زبونامون بود

  14. سلام اول از همه مرسی که این مصاحبه رو انجام دادین و مرسی از آقای ذوالفقارزاده که لطف کردن و جوابگوی سوالات شما بودن من در جواب دوست عزیزی که با نام دوست نظرشونو محبت کردن ونوشتن عرض میکنم دوست عزیز در همه مشاغل رعایت ادب واحترام یکی از لازمه های اصلی کاره و کسی منکر این مساله نیست منتها به قول آقای ذوالفقارزاده کارکردن در محیط بانک چون با جذب پول و سپرده سر وکار داره ادبیات وکلاس خاص خودشو می طلبه از نظر میمیک صورت هم دقیقا درست گفتن من خودم به شخصه باورم نمیشه ایشون ۲۸ ساله باشن چون صورتشون و نحوه برخوردشون واقعا بیانگر اون پاکی و صفای درونشون هست در مورد نماز پیامبر هم یه اشتباه لفظی کوچک بود که به جای کلمه تاخیر باید کلمه طولانی کردن سجده رو به کار می بردن و خواهشی که ازتون دارم اینه که قبول کنید طبس شهر کوچکیه که هر جور برنامه ای اجرا بشه صدای یک عده در میاد یه عده اجرای این مجری رو نمی پسندن یه عده اون مجری رو به نظر من باید قدر این جوون های مستعد شهرو بدونیم که اگر همین ها نباشن همین یک ذره نشاط وشادابی هم که گاهی اوقات با برگزاری جنگ های شادی برگزار میشه نخواهیم داشت کمی منصف باشید من نمی گم به طور صد در صد اجراها عالیه چون به هر حال با توجه به بی جنبه بودن بعضی افرادی که در این برنامه ها حضور پیدا میکنن کار اجرا واقعا دشوار میشه وکنترل اوضاع واقعا سخت میشه و نهایتا از کیفیت کار کاسته میشه نمونشو هم در همایش گاج شاهد بودیم که یه فرد گستاخ وبی ادب چه جور رو اجرای آقای ذوالفقارزاده تاثیر گذاشت متاسفانه فرهنگ پایین بعضی آدما شرایط خاصی رو ایجاد میکنه که سختی کارو دو چندان میکنه باز هم تشکر میکنم از مدیر محترم سایت و از آقای ذوالفقارزاده در آخر هم این نکته رو یاد آور بشم من نه مجردم نه فامیل آقای ذوالفقارزاده هستم و نه موارد دیگه ای که ممکنه به ذهنتون خطور کنه که شاید به خاطر اون این مطالبو نوشتم من دوستدار پیشرفت شهرمون در همه زمینه ها هستم

    1. در پاسخ به تاخیر نماز پیامبر(ص) تعجب میکنم که چنین واکنش نشان میدهید، این حدیث بسیار معروفی است:
      تقدم بازی بر نماز
      سیرۀ رسول­ خدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر هم­بازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها می­پرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسول­خدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچه­ها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسول­خدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.
      بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسول­خدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسول­خدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچه­ها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسول­خدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچه­ها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسول­خدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچه­ها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها می­فروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.

      عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا ۱۳۴۰ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص۳۰.

  15. ادم نباید خیلی خشک باشه من از اجرای کار اقا وحید راضیم خسته نباشدو خدا قوت امیدوارم این سخنان شما رو از راهی که در پیش رو دارید بر نگرداند

  16. آرزوی موفقیت های بیشتر برای دوست عزیزم رو دارم. وحید جان انشاءالله همیشه خنده رو لبانت باشه.

  17. سلام ضمن تشکر از اقای ذولفقارزاده و از اجراهای خوبشون اما
    اجرای شبکه تابان؟؟؟؟؟؟؟؟شبکه خاوران؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    میمیک صورت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حق الزحمه؟؟؟؟؟؟؟ کارمند بانک و با ادبی صحبت کردن مگه بقیه حرفه ها با ارباب رجوع شون با بی ادبی برخورد میکنن؟؟؟؟/بعضی صحبتها ی اقای ذولفقارزاده از اعتماد به نفسشون بالاشون خبر میده
    طبس شهر کوچکی است؟؟؟؟؟یا شما خیلی بزرگ میبینید خودتون رو
    این حرف که مجری شبکه تابان گفته تو چوب طبسی بودن را خواهی خورد حرف بیخودی است ومگر هر حرفی قابل بازگو کردن در مصاحبه هاست اقای ذولفقارزاده؟؟؟؟/
    پیامبر نمازشون رو به تاخیر نینداختن فقط کمی تامل کردن در انجام افعال نماز؟؟؟تاخیر انداختن نماز درمواردی خاص امکان داره که در شرع معلوم هست
    در ضمن مگر والدین کوچکترها جزو بزرگترها محسوب نمیشوند؟؟؟؟؟
    کاش کمی در جوابهایی که میدادید لااقل کمی هم فکر میکردید و هر مطلبی را مطرح نمیکردید

    1. در پاسخ به تاخیر نماز پیامبر(ص) تعجب میکنم که چنین واکنش نشان میدهید، این حدیث بسیار معروفی است:
      تقدم بازی بر نماز
      سیرۀ رسول­ خدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر هم­بازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها می­پرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسول­خدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچه­ها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسول­خدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.
      بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسول­خدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسول­خدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچه­ها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسول­خدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچه­ها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسول­خدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچه­ها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها می­فروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.

      عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا ۱۳۴۰ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص۳۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + 9 =