سلام بابای شهیدم، شهادتت مبارک

تازه به جمع شهدای مدافع حرم پیوسته بود دخترش گفت سلام بابای شهیدم ۴۰ روز است که مهمان امام حسینی(ع)…

طبس نیوز، شب گذشته همزمان با نماز مغرب و عشا در هیات متحده رضوی دشتغران مراسم یادواره ۵۸ شهید حوزه مقاومت بسیج حمزه سید الشهدا(ع) طبس با حضور بیش از ۶ هزار نفر برگزار شد.

یادواره ای که رنگ و بوی خاک داشت.

شهدای انقلاب، شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافعین حرم که بر سر عهد و پیمانتان با ولی خویش راست قامتانه ایستادید و لبیک گفتید به هل من ناصر پیر جماران و امام خامنه ای، و لحظه ای قد خمود نکردید.

سرمشق شدید برای کوفیان و همه کوفی صفتان از حال تا همیشه تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد در دفتر ولایت.

راه دشتغران را در پیش گرفتم و در ذهن خود گفتم باید جایی برای نشستن پیدا کنم که نزدیک بلندگو باشد تا برای ضبط صدا مشکلی نداشته باشم.

به روستا که رسیدم یه کوچه مانده به میدانی که هیات بود چند نفر ماشین ها را متوقف میکردند و آنها را به کوچه های کناری هدایت میکردند و می گفتند جا نیست.

من اما گفتم خبرنگارم و باید هر چه سریعتر خود را با هیات برسانم و به سمت میدان حرکت کردم اما پشیمان از آمدنم چون جاپارکی نبود هر طور شد خود را به در هیات رساندم.

خیمه ای از سقف آن سربندهای یا حسین(ع) و یا فاطمه(س) آویزان بود و ماکت های شهدا که صف ورود خواهران و برادران را جدا میکرد، چند خیمه دیگر که چای میدادند و ماکت هایی از رزمندگان که تداعی گر دوران دفاع مقدس بود و همه اینها حال و هوای خاصی بخشیده بود.

وارد هیات شدم جمعیت انبوه شکوه محفل معنوی را چندین برابر کرده کرده بود.

امام جمعه شهرمان عرض خوش آمد به حضار و سردار فضلی و سرهنگ قاسمی فرمانده سپاه انصار الرضای(ع) خراسان جنوبی گفت و در خصوص شهدا و جانبازان طبس توضیحاتی ارائه داد.
سردار علی فضلی معاون سازمان بسیج مستضعفین مهمان ویژه بود، در ابتدای سخنرانیش دعای سلامتی امام زمان(عج) را با همراهی مردم خواند و به شرح عملیات کربلای ۴ و ۵ پرداخت.

از ولایتمداری رزمندگان و صبر و ایمان آنها و از عشق و اشتیاق وصف نشدنی بسیجیان در دیدار با امام(ره) گفت و در پایان نیز دعا کرد و همه آمین گفتند.

خانواده ۸ شهید مدافع حرم مشهدی به نام های شهید سمایی، علیزاده، عارفی، سخندان، زوار، مهاجریان، حریری کوهستانی در این مراسم حضور داشتند.

همسر شهید مصطفی عارفی از شهدای مدافع حرم پشت تریبون رفت و با جمله ای از حضرت علی(ع) سخنش را آغاز کرد و سپس آخرین دست نوشته شهید را خواند.

در آن یادداشت در مورد اینکه همه راه ها به روی شهید عارفی برای رفتن به سوریه بسته شده نوشته شده بود.

تا اینکه مصطفی با دلی شکسته به حرم امام رضا(ع) میرود و حاجت خود را میطلبد و به همسرش میگوید ممکن است این زیارت طول بکشد من، باید حاجتم را بگیرم.

آن شب، شب ولادت حضرت زینب(س) است.

در آخر با لبی خندان می آید و به قول خود حاجت روا میشود.

پس از اعزام در شب وفات حضرت زینب(س) به مقام شهادت میرسد!

همسر شهید محفل را تحت تاثیر قرار داد و شاید دلها در آن زمان روانه حرم امام رئوف شد.

ناگفته نماند از این هشت شهید پنج شهید با هم رفیق بودند که همه دیدار حق را از امام رضا(ع) طلب کردند.

دختر شهید محرابی نامه ای برای پدر شهیدش خواند.

شهید محرابی تازه به جمع شهدای مدافع حرم پیوسته بود دخترش گفت سلام بابای شهیدم ۴۰ روز است که مهمان امام حسینی(ع)…

این جمله کافی بود تا صدای هق هق جمعیت بلند شود و اشک هایی که تا آن لحظه بغضی در گلو بودند جاری شوند.

فرزند شهید ادامه داد: خوشحالم که فرزند شهیدم آن هم شهید مدافع حرم

و توصیه پدر را خواند که گفته بود فرزندانم، با حیای خود مرا یاری کنید

فرزند شهید از پدرش خواست تا برایش دعا کند و برای ظهور اقا امام زمان(عج) و سلامتی امام خامنه ای هم دعا کند.

مگر میشود دختری از پدر شهیدش بگوید و دل به کنج خرابه شام نرود

دختر شهید دیگری در آنجا حضور داشت مجری گفت نام این دختر شهید چیست؟ گفتند نازنین زینب فرزند شهید زوار، گفت چند ساله است گفتند سه ساله….

ناگاه جمعیت ناله زد و همه با هم به یاد سه ساله امام حسین(ع) گریستند.

و همه چیز دست به دست هم داد تا به روضه حضرت رقیه برسیم.

فرزند شهید قاضی زاده که همه طبسی ها او را میشناسند روضه حضرت رقیه را خواند.

و در پایان ….

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است””” چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش “”” عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 − چهار =