روایت یک روز تمرین «ارکستر ملی ایران»/«شور عاشقانه» شهبازیان، ارکستر و افتخاری

تهران – ایرنا – نوازندگان جوان «ارکستر ملی ایران» این روزها زیر نظر فریدون شهبازیان به سختی مشغول تمرین هستند تا با همراهی صدای خاطره انگیز علیرضا افتخاری، در سی و دومین جشنواره موسیقی فجر، اتفاق ویژه این جشنواره را رقم بزنند؛ اتفاقی به رنگ «شور عاشقانه».

به گزارش طبس نیوز به نقل از خبرنگار ایرنا، هوای امروز صبح* تهران همچنان بارانی است؛ آسمان درِ رحمتش را که از دیروز به روی دودزده تهران و ساکنانش گشوده، همچنان نیمه باز گذاشته است. قرارمان ساعت ۱۰ صبح است؛ تالار وحدت، تمرین «ارکستر ملی ایران» به رهبری فریدون شهبازیان و خوانندگیِ …؟ نمی دانم باید خواننده را با نام حقیقی اش یاد کنم یا با نام خاطره های آهنگینی که در این همه سال از خود به جا گذاشته است؟
دوست دارم آقای خواننده را با یکی از آهنگ هایش بخوانم و معرفی کنم. در تاکسی نشسته ام و در راه رفتن به تالار، نام ها و آهنگ ها و بیت ها و مصرع ها یک به یک و به سرعت در ذهنم جان می گیرند: «نیلوفرانه»، «یارا یارا گاهی…»، «خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن…»، «امان از جدایی»، «ای گل ناز من، نغمه ساز من…»، «یاد استاد»، «آتشی ز کاروان جدا مانده…»، «مستانه»، «ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش…»، «صیاد»، «چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم، ای طرفه نگارم…»، «شور عشق»، «با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی/یادم کن تا هستم، ای امید زندگانی…» و… . غرق در آهنگ ها شده ام؛ در می مانم که خواننده را با نام کدام یک از پرشمار خاطره های آهنگینش معرفی کنم.
در همین حال و هوا هستم که خود را روبروی تالار وحدت می بینم. ساعت ۹:۵۸ دقیقه است و من طبق قرار باید ساعت ۱۰ درون تالار باشم، جایی که ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان و خوانندگی علیرضا افتخاری تمرین دارد؛ تمرین برای اجرا در سی و دومین جشنواره موسیقی فجر.
شتابان وارد تالار می شوم. بیشتر نوازندگان جوان ارکستر روی صحنه تالار پیر وحدت هستند؛ عده ای روی صندلی خود نشسته اند و عده ای هم دارند آماده می شوند تا بر صندلی خود بنشینند. رهبر ارکستر ملی دارد با مسئولان ارکستر درباره روز اجرا که ۲۲ دی ماه است، صحبت می کند. گویا استاد چندان از سکوهای محل استقرار سازهای بادی و مضرابی رضایت ندارد و از مسئولان می خواهد سکوهای بلندتری برای این دسته از نوازندگان که در ردیف های عقبی ارکستر می نشینند، در نظر گرفته شود تا رهبر بتواند به خوبی همه ی نوازندگان را در حین اجرا ببیند. خانم سعیدی، مسئول هماهنگی ارکستر، قول رسیدگی می دهد و استاد روی صندلی رهبر ارکستر می نشیند.

** سازها کوک می شود
نوازنده ها سازهایشان را کوک می کنند. نشاط و لبخندِ جوانی، گل درشت ترین تصویری است که از آنان در چشمم نقش می بندد. نوازنده های جوان در برابر مردی موی و محاسن سپید کرده نشسته اند که دیدگان نجیب و نافذ و پر ابهتش حکایت از سال ها آهنگسازی و رهبری ارکستر و نغمه آفرینی دارد؛ مردی که «جام تهی» را برای محمدرضا شجریان ساخته و «شور عشق» را برای علیرضا افتخاری؛ مردی به نام فریدون شهبازیان که نامش یادآور خاطره های خوشایندی است، همچون «تنها ماندم» با صدای محمد اصفهانی و «نیلوفرانه» با آواز علیرضا افتخاری که هر دوی این آلبوم های جاودانه به همت و نظارت فریدون شهبازیان ضبط شده است.
دقایقی نمی گذرد که سکوها یا همان استندهای محل نشستن نوازنده های گروه مضرابی و بادی را می آورند تا آن طور که خواست رهبر ارکستر است، جانمایی کنند؛ اما استاد همچنان از نحوه چینش صندلی های نوازندگان ناراضی است، زیرا معتقد است ارکستر بسیار نزدیک به لبه سِن نشسته و این، نه برای رهبر ارکستر و نه برای خواننده مناسب نخواهد بود. به هر روی قرار می شود برای روز اجرا دست کم دو ردیف صندلی ها را به عقب ببرند تا فاصله جایگاه رهبر ارکستر، خواننده و نوازندگان ردیف جلو، از لبه سِن کمی بیشتر شود.

** سازی که نبود!
یکی از نوازندگان کنترباس ارکستر که دختر خانمی جوان است، جدا از هم نوازانِ خود می آید و روی یکی از صندلی های ردیف سوم تالار می نشیند تا تمرین دیگر نوازنده ها را تماشا کند. نوازنده جوان که نامش را نمی دانم بسیار مغموم است و با بی حوصلگی گاهی با گوشی تلفن همراهش سر خود را گرم می گند. چند لحظه بعد متوجه می شوم که چرا نوازنده جوان از تمرین بازمانده است؛ گویا دختر جوان دیر رسیده و ساز تمام شده است! این طور دستگیرم می شود که گویا نوازندگان ارکستری دیگر زودتر آمده اند و سازها را زودتر برده اند برای تمرینشان!
چشمانم دنبال علیرضا افتخاری می گردد، اما او را در تالار نمی بینم. چند لحظه بعد متوجه می شوم که برنامه ریزی تمرین ها به گونه ای است که در بخش نخست، ارکستر به تنهایی تمرین می کند و پس از زمان استراحت، در بخش دوم خواننده نیز به همراه ارکستر تمرین را پی می گیرد.
استاد شهبازیان پیش از آغاز تمرین، چند کلامی با نوازندگان جوانش پدرانه سخن می گوید، سپس ارکستر آهنگ نخست تمرین امروز را اجرا می کند: «شور عاشقانه» در مایه اصفهان سُل. درست است که علیرضا افتخاری هنوز نیامده، اما با نواختن آهنگ دلربای «شور عاشقانه» صدای افتخاری است که در گوش خیالم بانگ بر می آورد که:
«با یادت سرمستم، ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی…».

** سرگروه های جوان «ارکستر ملی ایران»
ارکستر بار دیگر این قطعه را می زند. در میانه نواختن ارکستر، آرمین قیطاسی، فلوت نواز جوان و رکورددار کشورمان، از راه می رسد و آرام و به سرعت می رود روی صندلی اش می نشیند و در کنار دیگر نوازندگان «شور عاشقانه» را می زند. قیطاسی، شِف یا سرگروه سازهای بادی است. حالا که این را گفتم، بد نیست دیگر سرگروه های «ارکستر ملی ایران» را هم معرفی کنم، ارکستری که حدود ۶۰ نوازنده دارد. دانیال جورابچی، سرگروه آلتو است؛ سرگروه ویلون دو، تینا جامه گرمی است؛ مهرداد عالِمی سرگروهی ویلونسل را عهده دار است و برادر او، نیما عالِمی، هم کنسرت مایستر «ارکستر ملی ایران» است.
رهبر ارکستر هر بار در بخش هایی از این قطعه، اجرای نوازندگان را قطع می کند و با دادن توضیح هایی، از نوازندگان می خواهد که بخش مورد نظر را تکرار کنند.

** مدیرعامل بنیاد رودکی به تماشای تمرین می آید
تمرین به خوبی پیش می رود که در میانه کار، درِ تالار باز می شود و علی اکبر صفی پور مدیرعامل بنیاد رودکی، با همراهی شهردار منطقه و گروهی از اطرفیان وارد می شود تا همگی دقایقی به تماشای تمرین «ارکستر ملی ایران» بنشینند. پس از پایان قطعه، صفی پور به استاد شهبازیان خداقوت می گوید و از اجرای هماهنگ ارکستر سپاسگزاری می کند. استاد به مدیرعامل بنیاد رودکی ماجرای نوازنده کنترباس ارکستر را بازگو می کند و می گوید که گویا مسئولان مربوط ساز در اختیارش قرار نداده اند و این نوازنده با وجود آنکه از وقت خود زده، ناگزیر است بیکار بنشیند و تمرین دوستانش را تماشا کند.
صفی پور قول پیگیری می دهد و از استاد اجازه مرخصی می خواهد. با رفتن مدیرعامل بنیاد رودکی و همراهانش، ارکستر تمرین خود را پی می گیرد و تا فرارسیدن زمان استراحت، سازها هموار می نوازند «شور عاشقانه» را.

** گپ و گفت با کنسرت مایستر ارکستر
زمان استراحت که فرا می رسد، نوازنده ها از روی سِن پایین می آیند و هر یک به سویی می روند تا تجدید قوا کنند و چند دقیقه بعد دوباره به تمرین بازگردند. من همچنان روی صندلی ام در میانه های تالار خالی از تماشاگر وحدت نشسته ام. خودم را با یادداشت هایم مشغول می کنم. پس از چند لحظه که سرم را بالا می آورم، نیما عالِمی را می بینم که دو ردیف جلوتر از من، تک و تنها روی صندلی نشسته و با گوشی تلفن همراهش سرگرم است.
بر می خیزم و می روم کنار او می نشینم. حالا کنسرت مایستر جوان اما باتجربه «ارکستر ملی ایران» روبرویم نشسته است و با احترام و مهربانی از یک گفتگوی کوتاه استقبال می کند.
از عالِمی درباه ی حال و هوای «ارکستر ملّی ایران» و کار با فریدون شهبازیان می پرسم و او این طور پاسخ می دهد: خیلی خوشحالم که دارم با آقای شهبازیان همکاری می کنم. جدای از این، بچه های با استعدادی که در ارکستر ملّی دور هم جمع شده اند، همه از خوب ها هستند و کلاً همه ی انرژی های این ارکستر هم از نظر کاری و هم از نظر اخلاقی و رفتاری، مثبت است.
از کنسرت مایستر «ارکستر ملی ایران» می پرسم که «آیا آقای شهبازیان در تمرین ها سختگیر است؟» و عالمی پاسخ می دهد: نخستین نکته ای که می توان درباره کار با آقای شهبازیان گفت، این است که آقای شهبازیان بسیار خوب کار خود را بلد است و ارتباط خوبی هم با جوانان دارد. آقای شهبازیان خودش هم از اینکه ارکستری جوان و با استعداد دارد بسیار خوشنود است و این را چندین بار به من گفته. ایشان نه خیلی سختگیرند و نه این طور هستند که بخواهند خیلی نوازنده ها را رها کنند و به حال خود بگذارند؛ به طور کلی همه چیز خوب است، یعنی نه آقای شهبازیان خیلی سختگیرند و نه ما نوازنده ها از کار کم می گذاریم.

** علیرضا افتخاری هم به ارکستر می پیوندد/میکروفونی که صدا ندارد
هنوز چند دقیقه ای از پایان وقت استراحت باقی است که علیرضا افتخاری هم که پالتویی تیره رنگ روی کت و شلوار خود پوشیده، به آرامی روی صحنه می آید و با فریدون شهبازیان و نوازنده ها خوش و بش می کند.
چند لحظه بعد هم نوازنده ها همه روی صندلی خود می نشینند تا بخش دوم تمرین را با حضور خواننده آغاز کنند. علیرضا افتخاری هم که پالتویش را درآورده، پشت میکروفون می ایستد.
قرار است گروه این بار «شور عاشقانه» را با حضور خواننده بنوازد. با شمارش رهبر ارکستر سازها به صدا در می آید و اورتور این تصنیف نواخته می شود. نوبت به خواندن خواننده می رسد، علیرضا افتخاری می خواند، اما میکروفون او صدا ندارد. او همچنان که دارد با میکروفون خاموش می خواند، با دست به صدابردار که در اتاق فرمان نشسته، اشاره می کند که میکروفون خاموش است. اتفاقی نمی افتد؛ میکروفون همچنان خاموش است.
تصنیف به میانه رسیده که رهبر ارکستر ملی ایران دیگر طاقت نمی آورد و اجرا را قطع می کند و به صدابردار می گوید که میکروفون خواننده قطع است.
میکروفون دیگری می آورند؛ اما باز فایده ای ندارد. افتخاری که لبخند معناداری به لب دارد، بر می گردد رو به ارکستر و بی توجه به میکروفون هم نوا با ارکستر می خواند. صدای پراحساسش آن قدر قدرت دارد که بی میکروفون هم در لابه لای هیاهوی سازها گم نمی شود.
چندی می گذرد و سرانجام صدا از میکروفن به بلندگوها می رسد و در فضای تالار پخش می شود. خواننده دوباره رو به صندلی های تالار می ایستد و برای بار چندم «شور عاشقانه» را همراه با گروه می خواند.
پس از این قطعه، استاد شهبازیان تصنیف «محرم راز» را که سال ها قبل آن را بر اساس شعری از حضرت حافظ ساخته، برای تمرین در نظر می گیرد:
«بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید…».
گروه این قطعه را نیز با همراهی صدای علیرضا افتخاری به زیبایی اجرا می کند. در ادامه نوبت می رسد به قطعه «ساقی نامه» با شعری از استاد امیرهوشنگ ابتهاج:
«بیا ساقی آن می که خون حیات
از او شد روان در رگ کائنات…».
الحق که افتخاری عالی این تصنیف را اجرا می کند؛ درست مانند اجرای آلبومی آن. برخی از نوازنده ها نُت این تصنیف را ندارند. مسئول مربوط می رود تا نُت ها را برای همه کپی کند. بیش از سه ساعت است که گروه دارد با عشق و علاقه تمرین می کند؛ و ای کاش این ناهماهنگی های جزئی وجود نداشته باشد تا خم به ابروی رهبر مهربان و دلسوز «ارکستر ملی ایران» نیاید.
«شور عشق»، آخرین قطعه تمرین امروز است؛ که ارکستر و خواننده آن را هم به درستی و زیبایی اجرا می کنند. پس از پایان این قطعه، علیرضا افتخاری چیزی کنار گوش فریدون شهبازیان می گوید که لبخندِ خستگی از تن درآوری را بر لب رهبر «ارکستر ملی ایران» می نشاند.
تمرین به پایان می رسد و آن چیزی که می توان به خوبی از چهره همه اعضای ارکستر، از جوان ترین نوازنده ها تا خواننده نامدار و رهبر باتجربه اش، خواند، عشق و امیدِ به رقم زدن مهم ترین اتفاق سی و دومین جشنواره ی موسیقی فجر است؛ جایی که ۲۲ دی ماه در تالار وحدت، چشم و گوش بسیاری از اهل هنر، به اجرای ویژه ی «ارکستر ملی ایران» به رهبری فریدون شهبازیان و خوانندگی علیرضا افتخاری روشن خواهد شد.

* این روایت مربوط است به تمرین روز چهارشنبه هشتم دی ماه ۹۵.
فراهنگ ** ۳۰۶۷ ** خبرنگار: امیرحسین دولتشاهی ** انتشار دهنده: امید غیاثوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − چهار =