چگونگی خلقت انسان از منظر دین صابئین مندائی

هدف پژوهش حاضر، بررسی مقوله فلسفی انسان شناسی دین صابئین مندائی می باشد که به روش سندی و تحلیلی- استنتاجی از منابع اصیل آنان انجام گرفته است.

 

چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی مقوله  فلسفی انسان شناسی دین صابئین مندائی می باشد که به روش سندی و تحلیلی- استنتاجی از منابع اصیل آنان انجام گرفته است. دین صابئین یکی از نخستین ادیانی است که بر پایه عقایدی همچون توحید، نبوت و معاد استوار گشته است و پیروان آن امروزه در جنوب عراق و برخی شهرهای خوزستان به آرامی زندگی می کنند. قرآن کریم سه بار از صابئین یا صابئون در کنار دیگر ادیان بزرگ الهی نام برده و برخی فقهای مسلمان آنان را در ردیف اهل کتاب معرفی کرده اند. در این دین انسان مخلوق خداوند یکتا (هیی ربی قدمایی) و دارای دو بعد مادی (پغرا) و غیر مادی (نشمتا و روها) است. گوهر حقیقی انسان که همان نشمتای اوست، فنا ناپذیر و نامیراست و پس از مرگ به مبدأ خود، یعنی جهان نور (آلما دنهورا) باز خواهد گشت. انسان در این دین دارای ارزش و کرامت خاصی است و پس از دمیده شدن نشمتا در پغرای او مسجود فرشتگان گردیده است. همچنین انسان موجودی مختار است و در نتیجه در قبال کارهای خود مسئولیت پذیر و پاسخ گوست. مطابق آموزه های دین مندائی، سرشت انسان ذاتاً پاک است و بر این اساس اعتقادی به گناه اولیه انسان وجود ندارد. فلسفه  خلقت انسان شامل عبادت و تسبیح هیی ربی، تعلیم حکمت، رحمت و محبت هیی ربی، نماینده  جهان نور در زمین، امتحان و آزمایش او است که می توان آنها را از تعالیم مقدس مندائی کشف و استنتاج کرد.

کلیدواژگان: صابئین مندائی، انسان شناسی دینی، کتب دینی مندائیان، فلسفه  خلقت انسان.

مقدمه

شناخت انسان همواره در کانون اندیشه  بشری بوده است. توجه به انسان، تنها بدین سبب نیست که او یکی از موجودات این عالم است و باید مورد شناسایی قرار گیرد، بلکه اهمیت انسان شناسی از این جهت است که در واقع شناخت ماهیت و حقیقت خویشتن انسان است؛ حقیقتی که در لابه لای علوم دیگر گم می شود و انسان با وجود همه  پیشرفت های علمی از آن غافل می ماند.

در آموزه های تمام ادیان الهی، شناخت انسان پس از خداشناسی بیشترین اهمیت را دارد؛ تا آنجا که یکی از اهداف اساسی انبیا، توجه دادن انسان به خویشتن بوده است. انسان شناسی ارتباط وثیقی با خداشناسی، جهان شناسی و معادشناسی دارد. انسان شناسی در مجموع با مباحثی چون بازشناسی هویت انسان، جایگاه انسان در نظام هستی، ابعاد وجودی انسان، ارزش ها، توانایی ها، نیازها، خواسته ها و آگاهی های انسان سر و کار دارد. شناخت مرتبه وجودی انسان به حکم اینکه وی در نظام هستی از جایگاه بسیار ممتاز و برجسته ای برخوردار است، اهمیت دارد. همچنین اهمیت حضور او به صورت اصولی در ساحت های علمی و معرفتی، به ویژه در عرصه  علوم انسانی چشمگیر است (رهنمایی، ۱۳۸۷، ص۷۵).

در این میان دین «صابئین مندائی»[1] یکی از قدیمی ترین – و شاید نخستین – ادیان توحیدی جهان نیز از مسئله انسان شناسی غافل نمانده و در بوثه های (آیات) زیادی از کتب مقدس به خصوصیات و ویژگی های انسان پرداخته و دراین باره دیدگاه ویژه  ای ارائه نموده است. در این پژوهش سعی می گردد مقوله فلسفی انسان شناسی دینی صابئین مندائی، با توجه به منابع اصیل آنان مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به عدم آشنایی خوانندگان محترم با این دین، در ابتدا لازم است مختصری از این دین فراموش شده بیان شود.

صابئین مندائی

صابئین مندائی گروهی از اقوام سامی نژادند که محل اصلی ظهورشان در فلسطین و اطراف رودخانه اردن بوده است (Drower, 1937, p.12) و پس از هجرت از آنجا در ناحیه  بین النهرین، در جنوب عراق و نیز در ایران در کنار  رودخانه های پرآبی مانند دجله و فرات و کارون سکنی گزیده اند[۲]. واژه «مندائی» برگرفته از «مَندا» به معنای علم و معرفت است؛ اما همسایگانشان در این نواحی آنان را با نام «صُبّی» می شناسند که به معنای فرورفتن در آب و شستشو کردن است. زبان این قوم، مندائی – یکی از شعبه های زبان آرامی شرقی – است. از نظر اعتقادی، خداپرست و معتقد به جهان آخرت اند. اساس این دین بر تعمید در آب جاری است. به همین دلیل صابئین مندائی همیشه در کنار آب زندگی می کنند (شیرالی، ۱۳۸۹، ص۳۱-۳).

جای شگفتی است که با وجود تعداد اندک پیروان این دین و کتمان اسرار دینی  و مناسک شان، چگونه مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته اند؛ به طوری که قرآن  در سه مورد از «صابئین» یا «صابئون» نام برده و آنها را در ردیف اهل کتاب قرار داده است[۳] (المرانی، ۱۹۸۱، ص۳). صابئین مندائی به خدای یکتای ازلی، ابدی و بی نهایت منزه از ماده و طبیعت معتقد هستند؛ خدایی که علت وجود اشیا و پیدایش موجودات است (گنزاربای راست). آنان به معاد، روز حساب و نبوت[۴] اعتقاد دارند. نماز[۵] (براخا)، روزه[۶] (صوما)، تعمید[۷] (مصبتا) و صدقه[۸] (زدقا) از اصول و واجبات دین آنان محسوب می شود. همچنین در این دین اعمالی چون قتل نفس، سوگند دروغ، خوردن و آشامیدن قبل از غسل جنابت، راهزنى و دزدى، زنا، ازدواج با زنان غیر مندائی، شهادت به دروغ، رباخوارى، خیانت در امانت، لواط و قمار از محرمات است (الفیاض، ۲۰۱۱، ص۱۰۳).

ذبح و خوراک و نوع لباس دینی و آیین ازدواج و تدفین آنان به ادیان ایرانی، اسلام و یهودیان مشابهت دارد. ورود غیر مندایی در این دین ممنوع است؛ ازاین رو تبلیغ مندائیان صرفاً در محدوده دینی ارزشمند است. به همین دلیل تعداد پیروان این دین افزایش نیافته است[۹]. مندائیان در سطح ایران و عراق و در کنار رودخانه های دجله و فرات و کارون گسترش یافته اند (فروزنده، ۱۳۷۶، ص۱).

مهم ترین کتاب مقدس صابئین مندائی «گنزا ربا»[10] به معنای گنج بزرگ نام دارد که به آن «صحف آدم» هم گفته می شود. مندائیان اعتقاد دارند که تعالیم این کتاب از جانب خداوند (هیی ربی قدمایی) به اولین پیامبر آنان، یعنی حضرت آدم(ع) وحی شده است. گنزا ربا دربر دارنده  اعتقادات، اخلاقیات، احکام و بسیاری از نیازهای صابئین است و همواره در میان مندائیان ارزش و اهمیت خاصی داشته است. گنزا به دو قسمت چپ و راست تقسیم و با خط مندائی (آرامی شرقی) نوشته شده است (شیرالی، ۱۳۸۹، ص۱۰۸). کتاب دینی مهم دیگر مندائیان «دراشا اد یهیا»[11] یا درس های حضرت یحیی(ع) – آخرین پیامبر صابئین مندائی- می باشد که در آن تعالیم و پندهای اخلاقی و تربیتی آن حضرت بیان شده است. صابئین معتقدند این کتاب به وسیله جبرئیل رسول (هیبل زیوا) بر حضرت یحیی(ع) وحی و الهام شده است (المدنی، ۲۰۰۹، ص۳۹۲). برخی فقهای قدیم و همچنین معاصر، صابئین مندائی را به عنوان اهل کتاب معرفی کرده اند[۱۲].

روش تحقیق

روش انجام این پژوهش، سندی و تحلیلی- استنتاجی است. در بخش پژوهش سندی، مهم ترین کتاب های مقدس مندائیان همچون گنزا ربا و دراشا اد یهیا مورد مطالعه و کاوش قرار می گیرند که در سال ۲۰۰۱م توسط علما و روحانیون بزرگ مندائی از زبان مندائی به زبان عربی ترجمه شده اند. در قسمت استنتاجی نیز مهم ترین و کلیدی ترین آموزه های انسان شناسی براساس متون و اسناد اصیل مندائی استنتاج و صورت بندی می شود.

انسان  در دین مندائی

در پاسخ به این پرسش مهم که سیمای انسان در دین صابئین مندائی چگونه است، بایستی به فرهنگ مندائی، یعنی مجموعه  باورها و ارزش ها و جهان بینی و ایدئولوژی مندائی توجه کرد. برای آگاهی از ویژگی ها، ظرفیت ها و ابعاد انسان در  دین مندائی ابتدا بایستی چگونگی خلقت او را بررسی کرد. کاوش درباره  مبدأ پیدایش انسان، بحثی صرفاً علمی نیست، بلکه از جوانب مختلف علمی، دینی، عقیدتی و شخصیتی اهمیت دارد. سؤال از فلسفه  خلقت، سؤالی ریشه دار است. بشر در طول تاریخ همواره می خواست بداند که از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا می رود؟ بر این اساس چگونگی تصویر انسان از منظر دین مندائی را با این موضوعات جستجو می کنیم.

در جای جای کتب مقدس مندائی و در رأس آنها گنزا ربا به موضوع آفرینش انسان پرداخته شده  است؛ به طوری  که یک بخش از گنزا ربا «خلقت آدم» نام گرفته و در آن به طور مفصل چگونگی خلقت انسان تشریح شده است.

چگونگی خلقت انسان از منظر دین صابئین مندائی

 مراجعه  مستقیم به کتب مقدس مندائیان، بهترین راه جهت شناخت نحوه پیدایش انسان از منظر این دین است. بوثه های[۱۳] زیادی از گنزا ربا و دراشا اد یهیا به چگونگی خلقت اولین انسان – که به اعتقاد مندائیان حضرت آدم(ع) و همسرش حوا می باشد – پرداخته است. تسیبح دوم از بخش اول گنزا ربای راست پس از اشاره به خلقت ملائکه و سپس جهان هستی، خلقت انسان را این گونه شرح داده است:

تو را سپاس ای پروردگارم … به فرمانت همه چیز به وجود آمد * و به امرت همه چیز خلق شد * ای خالق هیبل زیوا (جبرئیل) رسول که او را به جهان تاریکی فرستادی.

پروردگارم به من[۱۴] گفت:

 به جهان تاریکی برو، به جهانی که پر از شر است * جهان نیرنگ و حیله و دروغ * به سوی آن برو و بر آن مسلط شو * زمین را بگستران و آسمان را بلندمرتبه بساز و ستارگان را در آن آویزان بگردان * خورشید و ماه و ستارگان را نورانی کن و آب را گوار نما … تا حیات به امر من (هیی) آغاز گردد * به اراده و فرمان من درختان و میوه ها را ایجاد کن * تا جهان با آنها شاد و مسرور گردد و در آنجا مرد و زنی به نام آدم و حوا باشد تا فرشتگان بر آنها سجده نمایند * و هرکس سرپیچی نماید، جایش در جهنم است * و سه فرشته از جهان نور همراه و مونس آنها باشند و جهان توسط بثاهیل[۱۵] نورانی گردد. خداوند بلندمرتبه فرمان داد و همه چیز به وجود آمد * بثاهیل به زمین فرود آمد * آسمان را وضع نمود و زمین را گستراند * آسمان روشن گشت و ماه درخشید و ستارگان نورانی شدند و هرکدام در مدار مخصوص خود قرار گرفتند * بادهای تند و آب و آتش به وجود آمدند * درختان و میوه ها ایجاد شدند * و انواع حیوانات و وحوش پدید آمدند * و از خاک و گِل قرمز و خون، جسد آدم تشکیل شد و سپس از سِرّ هستی نشمتا (روان) آدم و حوا را نازل کردند و به قدرت خدا نشمتا وارد جسد آنها گشت. سپس خدا فرمود:

فرشتگان به آدم سجده کنند * و با او مخالفت نکنند. پس همه سجده نمودند، به جز شریر[۱۶] (شیطان). پس خدا او را زندانی نمود. من (هیبل زیوا) رسول پاکم * خداوند به من فرمان داد نزد آدم و حوا بروم. آنها را با صدایی رسا ندا داد * و آنها را تعلیم داد تا قلبشان روشن گردد * و او آدم را برپا کرد تا عقل و دلش نورانی گردد * سپس به آدم و همسرش حوا و نسل شان حکمت آموخت تا شیطان آنها را گمراه نکند * نماز خواندن را به آنها یاد داد تا برای سپاس از خداوند متعال در روز سه بار و در شب دو بار آن را به پا دارند (گنزا ربا، قسمت راست، ص۱۰-۸).

همچنین در بخش دوازدهم گنزا ربا در مورد خلقت نخستین انسان آمده است:

(به امر هیی ربی قدمایی) بثاهیل جهان را ساخت و در آن نسل هایی به وجود آورد * دریاهایی در آن گستراند و کوه هایی در آن سر به فلک کشید * و برای آدمی خانه ای از جنس گِل پدید آورد * و در آن رودها، درختان و ماهی ها و پرندگان، حیوانات و وحوش و میوه هایی زیبا برای آدم و حوا ساخت تا در آنها اُنس بگیرند و در آن به راحتی زندگی کنند * بعد از اینکه بثاهیل جهان را ساخت، از خداوند متعال فرمان رسید تا آدم را پدید آورد * بثاهیل جسم آدم را (که او فرزند خود خواند) شبیه خود ساخت و حوا را نیز شبیه شکل آدم آفرید * بثاهیل خواست آدم را بنشاند، اما آدم بلند نشد * تمام ملائکه نور و ملائکه جهان تاریکی خواستند آدمی را برپا نمایند، اما حاصلی نگردید * بثاهیل از روحش و ملائکه از سِر خود در آدم دمیدند، اما آدم همچنان ساکن و بی حرکت بر روی زمین دراز کشیده بود * بثاهیل به سوی اباثر (که پدر اثری ها خوانده می شود) در جهان نور صعود کرد و با نشمتا (سِرّ أعظم) که در دستارش حمل کرده بود، برگشت و وقتی به آدم نزدیک شد، مندا ادهیی (مقرب ترین فرشته نورانی) آن را از بثاهیل گرفت و در جسم آدم وارد کرد. در همان لحظه آدم چشمانش را باز کرد.من (نشمتا) به اثری که به سرعت از سوی هیی به من رسید، اطمینان دارم * من از سوی خدا (هیی ربی) پدید آمدم * من ادکاس مانا هستم که از جهان ناشناخته و مخفی آمدم * فرشته درستکار برای لقای من باز خواهد گشت تا مرا به سوی روشنایی بازگرداند (گنزا ربا، قسمت راست، ص۱۸۸).

از چگونگی خلقت انسان از منظر دین مندائی می توان آموزه هایی به  شرح زیر استخراج نمود:

انسان مخلوق و آفریده  خداست. بنابراین انسان هویتی الهی یا از اویی به سوی اویی دارد.
انسان موجودی متشکل از بعد مادی و بعد غیرمادی است. در زبان مندائی بُعد مادی انسان را «پِغرا» و بعد غیرمادی او را «نَشمتا» (روان یا نفس[۱۷]) می نامند.
منشأ پغرا، عناصر زمینی (همچون خاک، آب و گِل) است و محکوم به فناست؛ بنابراین پس از مرگ به زمین باز خواهد گشت. اما منشأ نشمتا، عالم نور (آلما دنهورا) می باشد و پس از مفارقت از بدن به منشأ خود باز خواهد گشت؛ در نتیجه هیچ گاه نمی میرد.
همان گونه که در بوثه های فوق مشاهده می گردد، نابودی شر ناشی از جهان تاریکی و خلقت جهان هستی (آفرینش زمین، آسمان ها، حیوانات و ثمره  درختان) تنها به خاطر انسان صورت گرفته است. آفرینش آدمی آخرین مرحله  از مراحل خلقت است.
انسان دارای کرامت و ارزش ذاتی است و این کرامت تنها به دلیل وجود نشمتا صورت گرفته است. قبل از دمیده شدن نشمتا، انسان هیچ ارزشی نداشت؛ زیرا پس از دمیدن نشمتا در جسدش (پغرا) مسجود فرشتگان و سپس مورد تعلیم و تربیت قرار گرفت.
برخلاف نظر ادیان بزرگی همچون یهود، مسیحیت و اسلام که اعتقاد دارند حضرت آدم(ع) نخستین مخلوق خدا، ابتدا در بهشت خلق شد و سپس براثر گناه اولیه از بهشت به زمین هبوط کرد، دین مندائی اعتقادی به گناه اولیه حضرت آدم(ع) ندارد. بنابراین در اینجا می توان یکی از اساسی ترین مبانی انسان شناسی دین مندائی را استخراج نمود و آن پاک بودن ذات آدمی است.
آدم به همراه همسرش حوا آفریده شد. جسم حوا نیز از همان خاک و گل جسم آدم پدید آمد.
تعالیم الهی (هیی) به آدم و حوا پس دمیدن نشمتا در پغرا و آن هم توسط ملائکه صورت گرفت. اولین آموزش به آدم، تعلیم حکمت بود و پس از آن نماز و دیگر عبادات. در اینجا چند نکته قابل طرح است: اول اینکه، خداوند (هیی ربی) نخستین معلم انسان است. تعلیم اولیه به فرمان هیی و توسط فرشتگان مقرب همچون مندا ادهیی صورت گرفت. دوم اینکه، انسان موجودی تربیت پذیر است و استعداد و شأنیت درک و فهم کلام وحی را دارد. نکته سوم تقدم حکمت بر عبادت می باشد که در موارد بسیاری در کتب مقدس مندائیان (مانند گنزا ربا و تعالیم حضرت یحیی) قابل ردیابی است.
غایت تعلیم حکمت به انسان، گمراه نشدن و عدم اطاعت آدمی از شیطان معرفی شده است.
انسان برای تحول و رشد خویش نیازمند هدایت است. انسان بدون راهنمایی یک مربی پاک نمی تواند به هدف خود که لقای هیی ربی در جهان نور است، دست یابد.
خداوند انسان را به ابزارها و دستگاه های شناختی (مانند عقل، قلب، ضمیر و جنان) مجهز کرده است.
شیطان (شطانا یا سطانا) یکی از فرشتگان آتش، اولین دشمن انسان معرفی شده است که به دلیل سجده نکردن بر آدمی مقید گشت. شیطان شریر و روها که در جهان تاریکی سکنی گزیده اند، در برابر نیروهای نورانی، بختی برای عرض اندام ندارند، اما می توانند اغواگری ها و حرکات ایذائی را شکل دهند. هرآنچه اصالتاً بد است، از طرف ایشان پدید آمده یا تأیید می شود.

موارد فوق به صورت کلی مطرح شده اند و نیاز به توضیح بیشتری دارند. بنابراین بحث انسان شناسی در دین مندائی با موضوعات ابعاد وجودی انسان، فلسفه  خلقت انسان، سرشت انسان، کرامت انسان، فطرت و صبغت الهی داشتن، اختیار، مسئولیت انسان، محبت و فرجام انسان پی گرفته می شود.

پی نوشت:

[۱]. Mandaean Sabians.

[۲]. براساس روایت کتاب تاریخی صابئین مندائی موسوم به حران کویتا (یا حران داخلی)، مندائیان هنگام مهاجرت و ورود به حران و بین النهرین، عده ای از هم کیشان خود را در آنجا یافتند و مورد استقبال آنان قرار گرفتند. این امر نشان از گسترش دین صابئین مندائی در آن زمان (بیش از دو هزار سال پیش) دارد (حران کویتا، ۲۰۰۸، ص۱).

[۳]. «اِنَّ الّذینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللهِ و َالْیَومِ الا خر وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ اجرهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوف عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» (بقره، ۶۲؛ همچنین بنگرید به: مائده، ۶۹؛ حج، ۱۷).

[۴]. صابئین مندائی به نبوت انبیایی همچون آدم، شیث (شیتل بر آدم)، نوح (نو)، سام  بن  نوح (شوم بر نو) و یحیی (یهیا بر زکریا) ایمان دارند (عربستانی، ۱۳۸۳، ص۲۴۱).

[۵]. صابئین مندائی در شبانه روز سه بار نماز می خوانند و قبله  آنان رو به شمال است (برنجی، ۱۳۶۷، ص۲۵۱).

[۶]. در دین مندائی دو نوع روزه وجود دارد: روزه  بزرگ (صوما ربا) و روزه  کوچک (صوما زوطا) (المدنی، ۲۰۰۹، ص۵۴).

[۷]. تعمید (مصبتا یا مصوتا) فقط در آب جاری و پاک و توسط روحانی صورت می پذیرد و انواع مختلفی دارد (شیرالی، ۱۳۸۹، ص۴۸).

[۸]. در دین مندائی صدقه دادن اهمیت بسیار زیادی دارد و برای کسانی که توانایی آن را دارند، واجب است و سفارش شده که بایستی در خفا انجام پذیرد (گنزار ربا و دراشا اد یهیا).

[۹]. آمار رسمی در مورد تعداد صابئین مندائی در ایران وجود ندارد. جمعیت آنان حدود بیست هزار نفر تخمین زده می شود (عربستانی، ۱۳۸۳، ص۲).

[۱۰]. Genza Raba.

[۱۱]. Darash Ed Yahia.

[۱۲]. یکی از مشهورترین فتواهایی که اخیراً صابئین مندائی را به عنوان اهل کتاب در کنار سایر ادیان بزرگ الهی همچون یهود و مسیحیت معرفی نموده، فتوای آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۴ می باشد (حسینی خامنه ای، ۱۳۸۸، ص۶۵).

[۱۳]. بوثه در کتب مقدس مندائی معادل آیه در قرآن کریم است.

[۱۴]. جبرئیل امین (هیبل زیوا).

[۱۵]. نام یکی از فرشتگان مقرب.

[۱۶]. سطانا.

[۱۷]. شایان ذکر است که واژه  «نشمتا» به روان یا نفس (نسم ه الحیاه) ترجمه شده است. خصوصیات نشمتا در دین مندائی، معادل روح در دین اسلام است.

فهرست منابع

قرآن کریم.
برنجی، سلیم، قوم از یاد رفته، کاوشی درباره صابئین مندائی، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۷.
حسینی خامنه ای، سید علی، تحقیق فی حکم الصابئه (فتوای حضرت آیت الله خامنه ای مبنی بر موحد بودن صابئین مندائی)، ترجمه سلیم جیزان، اهواز: تراوا، ۱۳۸۸.
دراشا اد یهیا: مواعظ و تعالیم یحیی بن زکریا علیه السلام، ترجمه امین فعیل حطاب، بغداد: مرکز البحوث و الدراسات المندائیه (M.R.S.C)، ۲۰۰۱م.
رودولف، کورت، النشوء و الخلق فی نصوص المندائیه، ترجمه صبیح مدلل السهیری، بغداد: مرکز البحوث و الدراسات المندائیه (M.R.S.C)، ۱۹۹۴م.
رهنمایی، سید احمد، درآمدی بر فلسفه  تعلیم و تربیت، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۷.
شیرالی، عادل، صابئین راستین، تهران: بصیرت، ۱۳۸۹.
عربستانی، مهرداد، تعمیدیان غریب: مطالعه ای مردم شناختی در دین ورزی صابئین مندائی ایران، چ۲، تهران: نشر افکار، ۱۳۸۳.
فروزنده، مسعود، تحقیقی در دین صابئین مندائی با تکیه بر متون مندائی، تهران: سماط، ۱۳۷۶.
الفیاض، احمد لفته، المندائیون، بغداد: جامع ه بغداد کلی ه اللغات، ۲۰۱۱م.
گنزا ربا، ترجمه   جمعی از روحانیون و دانشمندان صابئین مندائی، بغداد: مرکز البحوث و الدراسات المندائیه (M.R.S.C)، ۲۰۰۱م.
ماهنامه بیت مندا (رویدادهای داخلی جامعه صابئین مندائی)، سال سیزدهم، شماره      145، ۱۳۹۲.
المدنی، محمد نمر، الصابئ ه المندائیون العقید ه و التاریخ، دمشق: دار و مؤسس ه رسلان، ۲۰۰۹م.
المرانی، ناجیه، مفاهیم صابئی ه مندائی ه؛ تاریخ، دین، لغ ه، بغداد: شرک ه التایمس للطبع و النشر المساهمه، ۱۹۸۱م.
Drower, E. S, The Mandaeans of Iraq and Iran: Their cults, customs, magic, legends, and folklore, London: Oxford University Press, 1937.

نویسندگان:

عزیز سواری: دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران

مسعود صفایی مقدم: استاد دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران

سید جلال هاشمی: استادیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران

فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره ۳۴

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + بیست =