مظلومیت جریان مقاومت در سینما

راهپیمایی روز جهانی قدس روز گذشته و با حضور قشرهای مختلف مردم از جمله جامعه هنری برگزار شد و اهالی هنر و خاصه سینما همراه مردم برای دفاع از مظلومیت فلسطین و دیگر ملت‌های تحت ستم منطقه و جهان به میدان آمدند. امروز به‌دلیل ناتوی فرهنگی غرب و سازش برخی سران منطقه و انفعال رسانه‌ها و هنرمندان کشورهای همجوار، بیش از پیش نیاز به حرکت‌های فرهنگی و هنری موثر در حمایت از جریان مقاومت احساس می‌شود.

سینمای ایران در این میان می‌تواند سهم عمده‌ای در دفاع از حقانیت جریان مقاومت داشته باشد. سینمای ایران در سال‌های گذشته با تولید آثار فاخر و ارزشمندی درباره جنایات اسرائیل افشاگری کرده و مظلومیت فلسطین و لبنان و دیگر ملت‌های تحت ظلم را بر پرده سینما به تصویرکشیده است، اما چرا در این سال‌ها دیگر چنین وظیفه‌ای را احساس نمی‌کند؟ همان‌طور که پرداختن به جریان مقاومت و دفاع از مظلومیت محدود و منحصر به روز قدس نیست، این جریان و حرکت نباید به حوالی جشنواره فیلم مقاومت یا رویدادهای مناسبتی خلاصه شود و سینمای ایران به‌عنوان پرچمدار این جریان که فیلم‌های خوب و تاثیرگذاری چون بازمانده، هیام، آتش پنهان، بیگانگان، ۳۳ روز و شکارچی شنبه را در این زمینه در کارنامه دارد، باید با برنامه‌ای مدون و فکرشده به این حرکت ارزشمند استمرار ببخشد و به ساخت فیلم‌هایی موثر، جذاب و پرمخاطب در این خصوص ادامه دهد.

سیاست خارجی بدون پشتوانه فرهنگی و تبلیغی

«آتش پنهان» یکی از مشهورترین و موفق‌ترین فیلم‌های سینمای ایران درباره مظلومیت و مقاومت فلسطینی‌ها در برابر جنایات اسرائیل است که سال ۶۹ تولید شد و زمان اکران هم استقبال تماشاگران را به دنبال داشت.

حبیب کاوش، کارگردان این فیلم که از قدیمی‌های عرصه فیلمسازی است، درباره انفعال این سال‌های سینمای ایران درباره جریان مقاومت به جام‌جم گفت: این‌که چرا سینمای ایران به اینجا رسید، داستانی طولانی دارد و نیازمند آنالیز مدیریت فرهنگی است. در شرایطی که امروز کشور ما فعال‌ترین و پرتاثیرترین سیاست خارجی را دارد و جهان در مقابل این سیاست خارجی آچمز است و کشورهای زیادی دور هم جمع می‌شوند تا جلوی پیشرفت ما را بویژه در منطقه بگیرند، شما بلافاصله باید از خودتان بپرسید، این در کجای سینمای ما قرار دارد. در صورتی که من در کتابم، «فریب بزرگ» به تفصیل آوردم که سینمای آمریکا بازوی اجرایی سیاست‌های خارجی آمریکاست. آنها پیش از این‌که به خلیج فارس و عراق و افغانستان حمله کنند، ده‌ها فیلم در این خصوص می‌سازند.

کارگردان فیلم‌های فصل خون و امید افزود: هیلاری کلینتون می‌گوید من چهارسال با کلمه ایران خوابیدم و با آن بیدار شدم، یا اوباما می‌گوید بیشترین کلمه‌ای که در این هشت سال ریاست جمهوری تکرار کردم و اعصاب برایم نگذاشت، ایران بود، اینها نشان از قدرت سیاست خارجی ایران دارد. واقعا اینها کجای سینمای ماست؟ ما در اسکار و جشنواره‌های کن، کارلووی واری، برلین و… دنبال چه می‌گردیم؟ برای آنها جز این‌که ما خودمان را ذلیل نشان دهیم، مگر طور دیگری ما را می‌بینند؟ آیا شما می‌توانید یک فیلم از آقای حاتمی‌کیا یا به‌طور کلی یک فیلم راجع به جنگ تحمیلی و همین اتفاقات خاورمیانه و جریان مقاومت را در آن جشنواره‌ها نشان دهید؟ اصلا چنین فیلم‌هایی را انتخاب نمی‌کنند.

کاوش ضمن انتقاد از مدیریت فرهنگی کشور، بیان کرد: وقتی به جای تشویق و حمایت، شما را خسته، کلافه، اذیت و مهجور کنند، دیگر چه انگیزه‌ای برای فیلمساز می‌ماند. من آتش پنهان را مثل فیلم‌های دیگرم با بودجه شخصی ساختم. مدیریت فرهنگی باید پاسخگو باشد که چرا من و کارگردان‌هایی چون من که با عشق سراغ مساله فلسطین و جریان مقاومت می‌روند و درباره آن فیلم می‌سازند، این‌طور حاشیه‌نشین می‌شوند.

ما اصلا نیاز به حمایت هم نداریم، فقط اذیت نکنند. از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید!

این فیلمساز پیشکسوت سینما ادامه داد: این طرف قضیه فلسطین، لبنان و دیگر ملت‌های مظلوم جریان مقاومت هستند و ما هم بدرستی و با اعتقاد حامی آنها هستیم، اما شما خروجی این حمایت را در سینما ببینید.

اما آن‌طرف بجز تئاتر و موسیقی و دیگر شاخه‌ها، شما ببینید چقدر فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی درباره اسرائیلی‌ها و صهیونیست‌ها و در حمایت از آنها ساخته‌اند. بعضی از آنها هم به لحاظ فنی در حد شاهکار هستند همچون فهرست شیندلر، پیانیست، انتخاب سوفی و… اما ما که مدعی هستیم داریم برای جریان مقاومت خون و جان می‌دهیم و در حمایت از مظلومیت در جهان پیشتازیم، در سینما و تلویزیون هیچ کار موثر و ماندگاری در این زمینه انجام نمی‌دهیم.

سخنگوی سابق شورای صنفی نمایش همچنین گفت: در شرایطی که اوضاع و احوال منطقه، حساس‌تر از قبل شده و ضرورت ساخت آثاری استراتژیک در حمایت از جریان مقاومت در سینما بیشتر از همیشه احساس می‌شود، اما انگار عین خیال ما هم نیست. درهمه این سال‌ها هیچ‌گاه چنین هجمه و تهاجمی را از طرف آمریکا، غرب و بویژه کشورهای مرتجع منطقه علیه یک کشور (ایران) ندیدم، که این به دلیل علت حضور ما در عرصه منطقه‌ای و جهانی است. مدافعان حرم در دشوارترین و خطرناک‌ترین موقعیت‌ها، تنها و بدون حمایت و البته با غیرت مشغول جنگیدن و مقاومت هستند، اما هیچ‌گونه پشتوانه فرهنگی و تبلیغی ندارند. درحالی که سینمای ما باید به این موضوعات بپردازد و تاثیرات فرهنگی خود را در داخل، منطقه و جهان بگذارد.

آثار استراتژیک در تلویزیون بهتر دیده می‌شود

محمد درمنش، یکی از فیلمسازان متعهد و دغدغه‌مند تلویزیون و سینمای ایران است که علاوه بر فیلمسازی در تلویزیون و سینما، سوابق مدیریتی و اجرایی همچون مدیر واحد تولیدات تصویری شرکت سروش، مدیر واحد آموزش تولید فیلم حوزه هنری و عضویت در شورای طرح و برنامه معاونت امور استان‌های سازمان صدا وسیما را در کارنامه دارد. درمنش سال ۱۳۸۲ فیلمی به نام «هیام» درباره مظلومیت فلسطین و جریان مقاومت ساخت؛ اثری که بارها از تلویزیون پخش شده و جوایزی چون جایزه ویژه هیات داوران برای کارگردانی از جشنواره دفاع مقدس و جایزه ستاد انتفاضه را برای کارگردانی این فیلم به‌دست آورد.

درمنش درباره فیلم هیام و آثاری از این دست به جام‌جم گفت: درست است که فیلم هیام را آن‌موقع ما برای سینما ساختیم، اما این موضوع بیشتر از هر رسانه دیگر، مناسب تلویزیون است. به نظرم آثاری مثل هیام و «بازمانده» (ساخته زنده‌یاد سیف‌الله داد) گرچه در سینما و به شیوه ۳۵ میلی‌متری ساخته شدند، اما بیش از هر جای دیگر در تلویزیون و در مواجهه با انبوه مخاطبان این رسانه دیده شدند و اثرگذاری داشتند. هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است که این آثار در حد و قواره و استانداردهای فیلم‌های سینمایی ساخته شود، اما فیلم‌هایی هستند که بیشترین مخاطب آن در رسانه تلویزیون است. خوشبختانه این فیلم‌ها در تلویزیون بخوبی دیده می‌شوند. برایم جالب است که از زمان ساخت تا امروز تقریبا یک سال درمیان، تلویزیون و شبکه سوم سیما، «هیام» را پخش می‌کند و مردم هم همچنان می‌بینند.

کارگردان فیلم‌های دوشیزه و معبد جان، افزود: نظام جمهوری اسلامی ایران مجموعه‌ای از کارهای ایدئولوژیک را تولید می‌کند. خیلی هم خوب است، چون هر حکومت و هر کشوری چنین فیلم‌هایی را می‌سازد. حرفم این است وقتی فیلمسازی مثل من فیلمی ایدئولوژیک و کاملا در راستای سیاست‌های رسمی نظام می‌سازد که در اندازه خودش هم موفق بود، چرا مدیریت فرهنگی کشور علاقه‌مند نیست این جریان ادامه پیدا کند.

درمنش دیدگاه دیگری هم در این خصوص دارد که در آن به ذائقه مخاطب ایرانی در این سال‌ها اشاره می‌کند. او گفت: سینما در حقیقت یک تفریح جمعی است و در تفریح جمعی هم کسی نمی‌رود از خون و آتش و دود و گلوله صحبت کند مگر برای گیشه نه اعتقاد. به‌عنوان نمونه همین هیام دربهترین حالت یک فیلم تراژیک است. وقتی آدم بخواهد حالش با خانواده عوض شود، نمی‌رود سینما که فیلم تراژدی ببیند. از آن‌طرف هم مثال بزنیم، «مصائب مسیح» فیلم خوش ساخت و موفقی بود، اما همین فیلم در اکران ایران بیشتر از پنج میلیون تومان نفروخت. این دلیل بر بد بودن این فیلم نیست، بلکه قرار نیست در سینما فروش کند. یا اعتقاد دارم فیلم «محمدرسول‌الله» ساخته آقای مجیدی که خودم خیلی آن را دوست دارم و به نظرم یکی از آثار عالی ساخته شده ایران است، فیلم متعلق به سینما نیست و اثری نیست که انتظار فروش بسیار بالا و برگشت کامل سرمایه را از آن داشته باشیم. من اتفاقا جزو آن کسانی هم نیستم که به بودجه این فیلم اعتراض کنم، می‌گویم این یک فیلم ایدئولوژیک و استراتژیک است و باید هم پول زیادی صرف ساخت آن می‌شد و خدا را شکر که یک فیلم خوب هم ساخته شد.

درمنش ادامه داد: مشکل سینمای ایران این است که برخی تعاریف آن اشتباه است. ما دقیقا درباره چه سینمایی صحبت می‌کنیم؟ سوالم این است مدیران ارشد فرهنگی کشور که سردمدار جریان ایدئولوژیک و استراتژیک کشور هستند، چرا علاقه‌مند نیستند این نوع آثار تولید شود؟ اگر می‌گویند علاقه‌مندند، چرا از زمانی که من هیام را ساختم تا الان هیچ روزنه‌ای ندیدم که مایل به تکرار آن باشند. ساخت فیلم‌های استراتژیک و ایدئولوژیک برای یک کشور، مثل ویتامین بدن است. اگر شما بگویید من کلسیم کافی دارم، دلیل نمی‌شود بگویید ویتامین دیگری نیاز ندارم. سینمای یک جامعه مولد، همه نوع ژانر را در اندازه خودش نیاز دارد. نه این‌که این‌قدر فیلم استراتژیک بسازیم که مخاطب را پس بزند، کار مسئول فرهنگی کشور همین است که میزان نیازمندی مخاطبان را اندازه‌گیری کند و بداند الان چه تعداد فیلمی در ژانرها و فضاهای مختلف نیاز جامعه است.

خزاعی: نیازمند توجه مدیریت فرهنگی کشور

یکی از دلایل مهم کم کاری در زمینه سینمای داستانی انقلاب و دفاع مقدس و جریان مقاومت، بحث مالی و نقدینگی است و یکی از دلایل مهم دیگر آن مربوط به استراتژی و مدیریت فرهنگی کشور در زمینه حمایت از چنین آثاری می‌شود. واقعیت این است که ما هنوز نتوانستیم راوی خوبی از جنگ تحمیلی باشیم. ما به قدری شخصیت‌ها، اتفاقات مهم و تاثیرگذار در دوران دفاع مقدس و بعد از آن و اکنون راجع به جریان‌های منطقه‌ای و موضوع مقاومت داریم که بسیار جای کار دارد و سوژه‌های جذابی برای ساخت هستند. همه اینها نیاز به توجه مدیریت کلان کشور دارد. (محمد خزاعی، دبیر جشنواره مقاومت)

نورایی: سینمای استراتژیک با صرفه‌جویی جوابگو نیست

ما بشدت به تولید فیلم‌های استراتژیک نیاز داریم. وقتی هالیوود برای توجیه تجاوزات آمریکا به کشورهای دیگر فیلم‌هایی قدرتمند می‌سازد، چرا ما برای دفاع مقدس و موضوع مقاومت این قدر کم کاری می‌کنیم و حمایتی وجود ندارد. به نظرم سینمای دفاع مقدس و ساخت فیلم‌های استراتژیک و جنگ نرم، با صرفه جویی جوابگو نیست. بلکه با این کار فقط به آن عزیزانی مدیون‌تر می‌شویم که جانشان را کف دستشان گذاشته‌اند. باید قدرت و سرمایه بیشتری پشت ساخت این فیلم‌ها باشد و کیفیت آثار هم بالاتر برود. وقتی کیفیت بالابرود، مطمئنا می‌تواند در جهان بازتاب داشته باشد.

(علیرام نورایی، بازیگر)

علی رستگار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × یک =