مستندات قرآنی سیاست استکبارستیزی

این نوشتار با کاربست روش گفتمان، درصدد پاسخ به این سوال بوده است: «مبانی و مستندات سیاست استکبارستیزی در دیدگاه امام خمینی ره چیست؟».

 

۲-۱-۳. راهبرد حمایت گرایانه

در اندیشه امام راهبرد حمایت از مستضعفین و نهضت‌های آزادی بخش در راستای سرکوبی استکبار جهانی و رهایی مستضعفین از یوغ آنها تجویز می‌شود. چنین راهبردی در اندیشه امام، در واقع ریشه در نگاه مبنایی و عمیقی دارد که سرآغاز نهضت‌ها و به سرانجام حقیقی رساندن حرکت‌های انقلابی است. ایشان در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با مجله «فردای آفریقا» در فرانسه به این مهم اذعان می‌کنند:

«اولین و مهمترین خصیصه این نهضت، اینکه اسلامى است و با شعارها و اهداف اسلامى اى که مبین خواسته هاى مستضعفین است همراه است.»(امام خمینی، ۱۳۷۸: ج۵، ص۱۷۲). نگرش حضرت امام به حمایت از مستضعفین محدود به مرزهای جغرافیایی نشده بلکه در سطح جهانی با درک مناسبات حاکم بر نظام بین‌الملل، اقدام به طرحی راهبردی برای دستگاه سیاست خارجی کشور می‌کنند که با مولفه‌ها و معیارهای حاکم بر سیاست خارجی عمده کشورهای جهان در تعارض است. امام راحل در این رابطه چنین می‌فرمایند:

«ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۲۱، ص۹۱).

دغدغه امام در راستای استضعاف‌زدایی از سطح جهان، تنها در سطح شعار و بیان باقی نمانده است بلکه همواره بر ادامه و استمرار چنین راهبردی تاکید فراوانی داشته‌اند:

«ما باید تمام تلاشمان را بنمایم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۲۱، ص۸۷).

منطق حاکم بر حمایت از نهضت‌های آزادی بخش در اندیشه امام راحل، مکمل و لازمه مبارزه با استکبار و ظلم ستیزی در سطح جهان است. با تدقیق در مبانی سیاست استکبار ستیزی امام راحل، می‌توان چنین اذعان نمود که مبارزه با استکبار در عرصه عمل در دو سطح می‌تواند تحقق یابد. در سطح اول، مبارزه مستقیم با «مستکبران و سلطه‌گرانی» که عامل اصلی استضعاف ِملت‌ها هستند. و در سطح دوم، حمایت از مستضعفین که معلول نظام سلطه جهانی و به تبع آن نهضت‌ها و جنبش‌های آزادی بخش می‌باشند ( دهقانی فیروز‌آبادی، ۱۳۸۸، ص۱۳۳).

چنین منطق حمایت گرایانه‌ای در اندیشه امام سبب می‌شود در سطح کلان و فرامرزی، ایشان حمایت و پشتیبانی خود را از نهضت‌های آزادی بخش اعلام نمایند:

«ملت آزاده ایران هم اکنون از ملت‌های مستضعف جهان در مقابل آنان که منطقشان توپ وتانک و شعارشان سرنیزه است. کاملاً پشتیبانی می‌نماید. ما از تمام نهضت‌های آزادی بخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه می‌کنند، پشتیبانی می‌کنیم»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۲، ص۱۳۸).

در یک ارزیابی کلی، سیاست استکبار سیتزی و پشتیبانی از مبارزات مستضعفان؛ حمایت از مسلمانان و دفاع از موجودیت و حقوق آنان را به طریق اولی در اندیشه امام راحل، ایجاب می‌کند. این حمایت و پشتیبانی از حقوق مسلمانان در سه سطح قابل بررسی است.

اول، در سطح امت است و حمایت جهان اسلام به صورت پشتیبانی از جنبش‌ها و نهضت‌های آزادی‌بخش اسلامی مانند حمایت از حزب‌الله لبنان تجلی می‌یابد. دوم، پشتیبانی از مسلمانانی همچون فلسطین، افغانستان، بوسنی هرزگوین که در حال مبازره با کفار در راستای حقوق خود هستند. سوم، دفاع از حقوق اقلیت‌های مسلمان_‌نظیر مسلمانان چچن در روسیه_ در کشورهای غیر اسلامی می باشد(دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۸۶، ص۱۳۳).

فلسفه چنین حمایتی از «تمام جنبش‌های آزادی‌بخش‌جهان» (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۴، ص۷۷) و همچنین تکریم و بزرگداشت فقرا و محرومین و به تبع آن مستضعفان جهان را می‌توان در بیانات حضرت امام آنگاه که چنین می‌فرمایند، ملاحظه کرد:

«امروز، جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده‌اند می‌بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه‌های آزادی و کمال نثار می‌کنم.»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۲۱، ص۸۵).

۲-۱-۴.  غایت رهایی بخشی

در دیدگاه امام راحل، استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفین و فقرا، غایت خاصی دنبال می‌کند. در واقع، رهایی از قید و بند ِ بندگی و حرکت در مسیر عزت، آزادی و استقلال برای مستضعفین و درد آشنایان جهان، غایتی است که حضرت امام در فلسفه وجودی نهضت اسلامی پی‌ می‌گیرد و از این طریق تمام ملت‌ها، حتی ملت‌های غیر الهی که «جزء مستضعفان جهان هستند و همیشه در تحت سلطه مستکبران بوده‌اند» را نوید رهایی می‌دهد(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۶، ص۳۱۱).

از اینرو تقابل و پیکار دو جریان استکباری ـ استضعافی در هندسه معرفتی امام خمینی، در راستای تحقق غایت رهایی،  برای مستضعفین دنبال می‌گردد:

 «تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند و بار مسئولیت استقلال واقعی را در تمام ابعادش به دوش کشند و با افتخار پیام‌ رهایی مستضعفین را در جهان سر دهند»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۴، ص۴۰۸).

برای تحقق چنین هدف والایی، حضرت امام در مقام آرمان، پیشنهاد تاسیس «حزب مستضعفین» با ماهیت جهانی، متشکل از «‌مُسلم و غیر مُسلم» را مطرح می‌کند(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۹، ص۳۳۱). به زعم امام، تاسیس حزب جهانی مستضعفین مبتنی بر دو اصل، بنیان نهاده شده است. اول آنکه، لازمه ِ «قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب» و اینکه دیگر «اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند»؛ ماهیت ِ تاسیس چنین حزب جهانی است.

و دوم اینکه، تحقق حزب مستضعفین به مثابه «حزب الله» متشکل از اقشار مختلف انسان در طول تاریخ، ‌موافق اراده خدای تبارک و تعالی است». امری که در صورت تحقق، «ندای اسلام را… که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است» را محقق می‌سازد(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۹، ص۲۸۰). و در نهایت مقدمه‌ای برای امامت و «وارثت ارض» همه مستضعفان مبتنی بر وعده الهی است.(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۹، ص۲۸۰).

از اینرو امام راحل در کنار راهبرد حمایت‌ از نهضت‌های آزادی بخش که وظیفه جمهوری اسلامی و همه مسلمانان می‌دانند، گرهِ اصلی را در آگاهی، بیداری و قیام ملت‌ها برای رهایی از یوغ استکبار جهانی بر می‌شمارند:

«ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن، به خواست خداوند قادر، قرن غلبه‌ی مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است».(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۵، ص ۱۲۵).

مستندات قرآنی سیاست استکبارستیزی

پیش‌تر  ذکر شد که مبنای امام ره در اتخاذ سیاست استکبارستیزی شریعت اسلام است، و برای تشریح چنین مهمی به قصص قرآنی استناد می‌کنند. همانطور که بیان شد حضرت امام ره، مواجهه حضرت ابراهیم با نمرود، حضرت موسی با فرعون و پیامبر اکرم (ص) با کافران و مشرکان حجاز را از سنخ مواجهه استضعاف و استکبار می‌دانند. نظر به اینکه دستور العمل‌های قرآنی فرازمانی و فرامکانی هستند، در ادامه تلاش می‌شود مستندات قرآنی سیاست استکبارستیزی ـ منطق فکری و عملی استکبار مستند به آیات قرآن ـ تشریح گردد.

رهرو دین دار با تتبع در آیات قرآن کریم، شاهد  رویارویی و حضور فعال دو جریان الهی و غیرالهی، حق و باطل، مستضعف و مستکبر است. هر یک از این جریان‌ها، در راستای اهداف خود، ضمن تبعیت از رهبران خود، به دسته‌بندی، جناح‌بندی و گروه‌بندی می‌پردازند. خداوند متعال در قرآن کریم، به معرفی هر یک از این جریان‌ها پرداخته است. بنا به آیات قرآن کریم، جریان مستکبرین، متشکل از گروهی از انسان‌ها هستند که هوای نفس در آنها طغیان کرده و به تبعیت از شیطان می‌پردازند:

«بر [شیطان] مقرر شده است که هر کس او را به دوستى گیرد قطعا او وى را گمراه مى سازد و به عذاب آتشش مى کشاند».[2]

 پیروان شیطان، چنانچه که بر ادامه راه استمرار داشته باشند؛ شیطان بر آنها مسلط می‌شود و در نتیجه در راه طاغوت و اهداف شوم دنیوی گام بر می دارند:

«کسانى که ایمان آورده اند در راه خدا کارزار مى کنند و کسانى که کافر شده اند در راه طاغوت مى جنگند پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان [در نهایت] ضعیف است».[3]

ادامه چنین فرآیندی سبب می شود که عده‌ای زندگی خود را در راستای فساد بر روی زمین وقف نمایند:

«و چون برگردد [یا ریاستى یابد] کوشش مى کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهکارى را دوست ندارد».[4]

 این گروه، با تلاش‌های بی‌دریغ و دست‌یابی به منابع قدرت و ثروت، خواهان گسترش حاکمیت کفر بر روی زمین و به تبع آن تلاش برای همانندی انسان‌ها بر مبنای گفتمان جامعه استکباری هستند:

«همان گونه که خودشان کافر شده اند آرزو دارند [که شما نیز] کافر شوید تا با هم برابر باشید».[5]

از طرف دیگر، عده‌ای از انسان‌ها با پیروی از خداوند متعال و همچنین تزکیه نفس در مسیر رشد و هدایت قرار می‌گیرند:

«به توفیق خویش آنان را از تاریکی‌ها به سوى روشنایى بیرون مى برد و به راهى راست هدایتشان مى کند»[6].

انسان‌هایی که در ادامه راه، با استقامت و صبر در جرگه مجاهدین باقی می‌مانند؛ تمام هم و غم خود را، رضایت حق تعالی قرار داده و در راه او جهاد می‌کنند:

«و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است». [7]و [۸]

همانطور که پیشتر بیان شد، جامعه استکباری در راستای حاکمیت ِ مسلک و گفتمان خود تلاش می‌کنند. در مقابل، جامعه ایمانی با تبعیت از رهبران دینی خود، علاوه بر عمل صالح، در جهت حاکمیت ِ گفتمان دینی بر جامعه جهانی تلاش می‌کنند:

«‌همان کسانى که پیام‌هاى خدا را ابلاغ مى کنند و از او مى ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند و خدا براى حسابرسى کفایت مى کند» .[9]

 چنین دوگانه انگاری خطی، مبتنی بر دو جریان الهی و غیرالهی، حق و باطل، مستضعف و مستکبر در سرتاسر قرآن کریم قابل پی‌گیری است.  گفتمان استضعافی که در واقع با نشانه‌هایی از قبیل الهی بودن، حق بودن، مستضعف بودن و تسلیم بودن  مفصل بندی شده است؛ با رهبری انبیاء الهی و مومنان، خواهان پیاده نمودن احکام دینی در جامعه است. و در مقابل، گفتمان استکباری که با نشانه‌هایی از قبیل غیر الهی بودن، باطل بودن، مستکبر بودن و سرکش بودن مفصل بندی شده است؛ با رهبری فراعنه هر عصر و پیروان مستکبرخود با حاکمیت دین و انبیاء الهی مخالفت می‌کنند. در قرآن کریم به موارد متعددی از این مواجه، رویارویی و تقابل  ِگفتمانی استضعافی- استکباری اشاره شده است:

« کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ» [10]

«کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ »[11]

«کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ »[12]

«کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَه الْمُرْسَلِینَ » [13]

«کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ »[14]

بر این اساس، در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم(ص) بر دائمی بودن مقابله دو جریان استکبای و الهی در سوره کافرون تاکید شده است و خداوند متعال این تقابل را ناشی از تفاوت در معبود و جبهه استکبار و استسلام می‌داند:

« بگو اى کافران (۱)آنچه مى پرستید نمى پرستم (۲)و آنچه مى پرستم شما نمى پرستید (۳)و نه آنچه پرستیدید من مى پرستم (۴)  و نه آنچه مى پرستم شما مى پرستید (۵)دین شما براى خودتان و دین من براى خودم (۶)»[15]

 از منظر قرآن کریم، این دو جریان استضعافی و استکباری از منطق خاصی تبعیت می‌کنند. از اینرو مستکبرانی که در مقابل مستضعفین جامعه و به تبع آن رسولان الهی قرار می‌گرفتند؛ رویه‌های مشابه‌ای را دنبال می‌کردند:

«به تو جز آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است گفته نمى شود به راستى که پروردگار تو داراى آمرزش و دارنده کیفرى پر درد است» .[16]

خداوند متعال، در قالب وعده و نصرت الهی، سرانجام رویارویی و تقابل دو جریان الهی و غیرالهی، حق و باطل، مستضعف و مستکبر را پیروزی و غلبه نهایی جریان الهی، حق و مستضعف می‌داند(نک:مهدوی و نادری۱۳۹۰):

«و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم وآنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم».[17]

از اینرو مستکبران علی رغم اینکه حق برایشان از طریق برهان عقلی، نقلی و آسمانی روشن است؛ حاضر نیستند از خوی استکباری خود دوری جویند لذا در مقام مخالفت اقدام به دو کار می کنند: اول آنکه، با فطرت خداجوی خود در جنگند. دوم آنکه، نمی گذارند دیگران به اسلام ایمان آورند(جوادی‌آملی، ۱۳۸۸: ۱۸۸).

نتیجه‌گیری

همانطور که بیان شد،  این نوشتار پاسخی به این سوال بوده است:  «مبانی و مستندات سیاست استکبارستیزی در دیدگاه امام خمینی ره چیست؟». نتایج برآمده حکایت از این دارد که:

یک.  فهم سیاست استکبارستیزی  در دیدگاه امام خمینی ره منوط به شناخت گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) است. گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) با محور قرار دادن دال مرکزی «حاکمیت الله»، از طریق نشانه‌هایی چون ولایت اولیاء الهی و اجتناب از ولایت طاغوت، ایمان و کفر، حق و باطل، حمایت از استضعاف و مبارزه با استکبار، مقاومت اسلامی، تقوای الهی و تحقق وعده‌های الهی مفصل‌بندی می‌شود و با تعریف غیریت  ـ گفتمان اسلام امریکایی ـ بر این نکته تاکید دارد که سرانجام نبرد حق و باطل و در پیش گرفتن مقاومت اسلامی، پیروزی مستضعفان بر مستکبران و شکل گرفتن هژمونی حکومت صالحان خواهد بود.

دو. سیاست استکبارستیزی در دیدگاه امام خمینی ره، راهبردی برای شکستن و همچنین جلوگیری از سلطه مستکبران بر مستضعفان است. ایجاد سلطه از جانب مستکبران در دیدگاه حضرت امام ره ریشه در سه امر دارد: خوی استکباری، خودباختگی مستضعفان و زمامداران مستبد و وابسته. «راهبرد» و «غایت» امام ره در سیاست استکبارستیزی، به ترتیب «حمایت‌گرایانه» ـ حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و گروه‌های مقاومت ـ و «رهایی» از سلطه و بیداری انسان‌ها است.

سه. مستندات سیاست استکبارستیزی در دیدگاه امام خمینی ره، قصص قرآنی است. امام ره، مواجهه انبیاء الهی با اربابان و اشراف قومشان ـ حضرت موسی(ع) با فرعون، حضرت ابراهیم(ع) با نمرود و حضرت محمد(ص) با سران حجاز ـ را مبارزه با استکبار می دانستند  و از آن رو که دستورالعمل‌های قرآنی فرازمانی و فرامکانی است بر لزوم مبارزه با استکبار تاکید داشتند. تجلی چنین دیدگاهی، سبب شده است که در فصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ـ  اصول سیاست خارجی ـ  بر نفی هر گونه رابطه سلطه گرایانه، سیاست استکبارستیزی و حمایت از مستضعفین تاکید شود.

پی نوشت:

[۲]. آیه ۴ از سوره حج : « کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَیَهْدِیهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ   »

[۳]. آیه ۷۶ از سوره مبارکه نساء :  « الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا  ».

[۴].آیه۲۰۵ از سوره بقره «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ »

[۵]. آیه ۸۹ سوره نساء : «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا».

[۶].آیه ۱۶ از سوره مبارکه مائده : « یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ».

[۷]. آیه ۲۵۷ از سوره مبارکه بقره : «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»

[۸]. آیه ۷۶ از سوره مبارکه نساء : «الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا».

[۹]. آیه ۳۹ از سوره احزاب : «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا ».

[۱۰]. آیه ۱۰۵ از سوره شعراء .

[۱۱]. آیه ۱۲۳ از سوره شعراء .

[۱۲]. آیه۱۴۱ از سوره شعراء.

[۱۳]. آیه ۱۷۶ از سوره شعراء.

[۱۴]. آیه ۱۶۰ از سوره شعراء.

[۱۵]. سوره کافرون : « قُلْ یَا آیها الْکَافِرُونَ ﴿۱﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾   وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿۴﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿۶﴾ »

[۱۶]. آیه ۴۳ از سوره فصلت : «  مَا یُقَالُ لَکَ إِلَّا مَا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِکَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَه وَذُو عِقَابٍ أَلِیمٍ».

[۱۷] . آیه ۵ از سوره مبارکه قصص: « وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ». 

مراجع

– قرآن کریم، خط عثمان طه، ترجمه محمد مهدی فولادوند.

– بهروزلک، غلامرضا(۱۳۸۶)، «کاربرد تحلیل گفتمانی در مطالعات سیاسی اسلامی»، در: روش شناسی در مطالعات سیاسی اسلام، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).

– جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۸)، روابط بین الملل در اسلام ، ویرایش : سعید بند علی ،قم : اسراء .

– حقیقت، سید صادق و حسینی زاده، سید محمد علی(۱۳۸۷)، «گفتمان»، در: رهیافت و روش در علوم سیاسی، به اهتمام عباس منوچهری، تهران: سمت.

– حقیقت، سید صادق(۱۳۸۷)، روش شناسی علوم سیاسی، قم : دانشگاه مفید.

– خامنه‌ای، سید علی (۱۳۵۴)، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی

– خامنه‌ای، سید علی (بی تا)، گفتاری در باب صبر، تهران: موسسه خدمات فرهنگی ۲۲ بهمن، بی‌تا.

– خامنه‌ای، سید علی (مجموعه بیانات، سخنرانی‌ها و نامه‌های مقام معظم رهبری در: www. khamenei.ir).

– خامنه‌ای، سید علی(۱۳۴۷)، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، تهران: انتشارات آسیا.

– خمینی، روح الله (۱۳۷۸)، صحیفه امام، ۲۱ جلد، تهران: مرکز نشر و حفظ آثار امام خمینی.

– خمینی، روح الله(۱۳۵۶)، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران: امیر‌کبیر.

– خمینی، روح الله(۱۳۸۸)، شرح چهل حدیث ، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

–  خمینی، روح الله(۱۳۸۹)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

– طباطبایى، سید محمد حسین(۱۴۱۷). تفسیر المیزان، ترجمه موسوى همدانى سید محمد باقر، ۲۰ جلد، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه.

– قرائتی، محسن(۱۳۸۳)، تفسیر نور، دوره کامل ، تهران: مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن .

– مکارم شیرازی، ناصر(۱۳۷۴)، تفسیر نمونه،تهران: دارالکتب الاسلامیه.

– مهدوی، اصغر آقا و نادری، مهدی(۱۳۹۰). «کاربرد قدرت نرم از ناحیه استکبار؛ رویکردی قرآنی»، دوفصلنامه علمی- پژوهشی دانش سیاسی، سال هفتم، شماره ۲ (پیاپی ۱۴)، پاییز و زمستان .

دو فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی شماره ۸

انتهای متن/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 2 =