خاورمیانه و دوران پساداعش

تهران- ایرنا- دراوایل دهه اخیر که همزمان با جهانی شدن، عصر ارتباطات و اطلاعات و پسا مدرنیته،پدیده ای به نام داعش بروز و ظهور پیدا می کند ، عملکرد نهادهای مسئول، دانشکده های تحلیل رفتار سیاسی و آینده پژوهان در پیش بینی از شاخ شدن آن قابل دفاع نیست.

روزنامه ابتکار در سرمقاله ای به قلم جهانبخش محبی نیا، آورده است: تاکنون هم کرسی های علمی و تحقیقی فارغ از حب و بغض سیر خلق و صورت خلق آن را واکاری درست و دقیق نکرده اند. انتظار می رفت دانشگاه تهران، شهید بهشتی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد و دانشگاه امام محمد باقر و موسسات تحقیقی وابسته به حوزه، حداقل صدها کتاب و مقاله به عنوان منبع به جهان عرضه می داشت و دانشگاه های ایران کانون معرفت شناختی و غایت شناسانه این جریان قرار می گرفت.

دوستانی شاهدند که چندین سال قبل تجلی این واقعه به مسئولیت وزارت امور خارجه، اطلاعات و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی منعکس شد که در این باره کمک کار مراکز تخصصی و علمی باشند تا بررسی و تحقیق پیرامون موالید افراط گری و نگاههای سلفی و تکفیری در منطقه لباس آینده نگری بپوشد و مجبور نشویم که منابع معرفتی مربوط به آن را از مراکز تحقیقی آلوده در جهان بگیریم اما مثل اینکه قرار نیست علوم انسانی، اجتماعی و دینی از فرع به اصل ، شیفت پارادایمی و گفتمانی داده شود.

اینک با برتری ارتش عراق و سوریه و همکاریهای بین المللی و حضور توانمند ایران فروغی برای فانوس داعش در خاورمیانه باقی نمانده است، سران کشورهای درگیر و قدرتهای جهانی برای گزارش کار به ملت ها ، طبق معمول دنبال مصادره پیروزی ها و سر دادن سرود فتح اند همان سرودی که بوش در اشغال عراق و افغانستان خواند اما مراسم اعطای نشان به قهرمانان، به پایان نرسیده، گرازها به مزرعه زدند و حداقل خاورمیانه به مدت ۵۰ سال به باتلاق ناامنی و ناسازگاری هل داده شد.

هم اینک دوران بوش پسر و حلقه دوم سناریوی نئو محافظه کاران زبر اندیش با نتایج مخوفی در حال تکرار است ،اندک عقلی صبر و قراری که بوش برای خود قائل بود هم اینک به هیجان تبدیل شده است و نتیجه آن مخاصمه و کری خوانی با کره شمالی ، ونزوئلا ، کوبا ، ایران و حتی اروپا است .
فراخوان حماس به مذاکره و تشویق آنها به خلع سلاح ، پیشدستی آمریکاییها برای چیدن میوه دوران پسا داعش است. طراحی ایده فشار مجدد به ایران ، مهار نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و همچنین تشخیص قلمرو نفوذ برای آل سعود و اسرائیل و همچنین اعطاء شادباش به نو کیسه های خاورمیانه، خط کشی ها، تعیین تبثیت و تعمیق قلمرو نفوذ هم بخشی از آمال و آرزوهای آمریکاییها است، البته خاورمیانه به نحو بارزی در زمینه توسعه، زخم های عفونی برداشته است و تنها بازسازی عراق، سوریه، یمن، افغانستان و بخش های دیگر از خاورمیانه به نیم سده زمان نیاز دارد، تا چه رسد به اینکه کل خاورمیانه بازسازی و توسعه بعد از جنگ را تجربه کند.

سلطه طلبی ناشیانه قدرتهای منطقه ای هم توسعه اندک آنها را متوقف خواهد کرد بنابراین آینده روشنی در انتظار آسیای غربی نیست. با این وصف قابل پیش بینی است اگر آمریکایی ها سر عقل نیایند و به بازسازی و تغییر رویکرد راهبردی در جهان به ویژه خاورمیانه تن ندهند، گرفتاری های پیچیده، خطرناک و غیر قابل مهاری پیش روی مردم این بخش از جهان است و دولت ها هم ضرورت دارد، متوجه باشند که بنیان عمارت و امارات شان بر آب است. جهان برای رسیدن به رفاه ، امنیت و آسایش که شاه بیت بیانیه ها ، مواضع و نقطه نظر پارلمان ها و نهادههای ریاست جمهوری غرب، امریکا و کشورهایی چون روسیه، چین و ژاپن است به توفیقی نخواهند رسید مگر اینکه خاورمیانه امنیت را در آغوش بگیرد و امنیت رنگ و بوی بومی پیدا کند .

امنیت خاورمیانه از ۶ هزار سال قبل بر دوش مردم ایران و سده های معاصر با همکاری توران و اعراب بوده است. البته به نسبت معین و مشخص که بهم زدن تعادل بالنسبه آن به مفهوم آغاز نبرد پهلوانان و شروع حیات خرده دلان است و حاصل آن نا امن شدن خیابان های لندن ، پاریس ، اسپانیا ، تهران و آنکارا است. متاسفانه رهبران جهان برای حل مسائل اساسی و واقعی در تور لجبازی گیر افتاده اند و با تکیه بر عقل و تا حدی انصاف، سراغ حل مخاصمه و منازعه منطقه ای و بین المللی نمی روند. در این اوضاع و احوال صورت بندی های اجمالی خاورمیانه بعد از داعش در قالب نظریه های زیر ارائه می گردد :

۱- تا زمانی که آمریکا به مهار قدرت های غیر همسو در خاورمیانه دست نیافته است داعش را به پستو خواهد برد و با پنهان کردن این پدیده آن را آماده بکار (STANDBY ) نگه خواهد داشت تا به عنوان حربه و ابزاری برای استفاده از فشار و مهار در دستشان باقی بماند . بدون شک داعش در این حالت توانایی بازسازی و شروع حملات و گسترش نا امنی ها در سراسر جهان بویژه اروپا را خواهد داشت موضوعی که برای آمریکا آنچنان حائز اهمیت نیست ،این راهبرد مورد تاکید کیسینجر است .

۲- با خاموش شدن صدای گلوله داعش ، خاکستر انقلاب ها و جنبش های نیمه سوخته کشورهای غربی شعله ور خواهد شد و بخش اعظمی از جوانان کشورهای عربی دوباره به سلاح دست خواهند یافت . مداخله موکد و مجدد آمریکا برای سرکوبی جنبش ها به خلق گروه های افراطی خواهد انجامید .عربستان طبق معمول گهواره تولید تروریسم باقی خواهد ماند.اما به شکل وحشتناکی نا امنی های زنجیره ای را تجربه خواهد کرد . آمریکا باید متوجه باشد نا امنی در خاورمیانه ، عدم اعتماد مردم به کاخ سفید ، وابستگی حاکمان خاورمیانه به قدرتهای خارجی و شعار مرگ بر آمریکا سنتز اقدام عملی آمریکا برای نابودی دولت و ملت ها در خاورمیانه است و آنها اگر به اصلاح روابط سیاسی – اجتماعی نیاز پیدا کنند ، باید آب را از سرچشمه گل آود نکنند.

۳- آمریکاییها باید پی برده باشند که هزینه بزک کردن اسرائیل و فوت نمودن در بادکنک اسرائیلی ها در منطقه واکنش های جهانی و منطقه ای خواهد داشت و هزینه – فایده آن برای آمریکاییها منطقی نیست . اسرائیلی ها خودشان باور دارند که این سرزمین به قدری کوچک است که عرض و طول آن با هواپیما بیش از ۳ دقیقه زمان نمی برد ، پس رویای سلطانی برای اسرائیل باید تعطیل گردد . دوران پسا داعش دوران ندامت از اشتباهات گذشته باید تلقی گردد .

۴- کنار رفتن داعش منجر به محاسبه نتایج عملی حضور آمریکا ، روسیه ، ترکیه ، ایران و اروپا در سوریه خواهد شد لذا خط و نشان کشیدن برای مصادره پیروزی هاو برخورد با روال کنفرانس یالتا صلح و سلطه به ارمغان نخواهد آورد بلکه جنگ های منطقه ای و چه بسا در مقیاس جهانی را سبب ساز خواهد شد .

۵- مردم خاورمیانه باید به جد نگران باشند که برای نجات اقتصاد جهانی از رکود بزرگ ، سوم و آتی ، منازعات خونین دیگری بر پایه نفت ، گاز و آب در خاورمیانه شکل خواهد گرفت، فلذا مراقبت از تله ها و دام های آینده وظیفه بزرگ و سنگینی است که ملت ها باید بیشتر از
دولت ها ( که کارآیی مطلوبی ندارند ) برای خویشتن تعریف نمایند.

۶- دوران خاصی برای حیات نگرش های ایدئولوژیک تکفیری، سلفی، عبری و ناسیونالیسی پیش خواهد آمد که در چارچوب منطقی جهانی – محلی لازم است کنترل، استحاله و مراقبت شود .

۷- بخشی از جغرافیای پاکستان و افغانستان که با هندوستان مرتبط است می تواند به عنوان منطقه نفوذ و حضور آتی داعش لحاظ شود . آمریکاییها برای مهار هندوستان ، چین و فشار به روسیه و ایران به ارتقاء و احیای این سناریو محتاجند. دیپلماسی خارجی کشورهای مستقل به مراقبت بیشتری نیاز دارد تا حیات مرحله دوم افراطی گری در قالب موضوعی تازه صورت بندی پیدا نکند.چرا که طالبان باقیست و در آینده یکی از بازیگران است .

*منبع:روزنامه ابتکار،۱۳۹۶،۷،۳۰
**گروه اطلاع رسانی**۱۸۹۳**۹۱۳۱**انتشاردهنده:شهربانو جمعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − 4 =