تهران- ایرنا- فرزندان سلحشور این مرزوبوم در جنگ تحمیلی با وجود تحریم ها و نارسایی های تسلیحاتی و اطلاعاتی با اراده ای راسخ در برابر دشمن صف آرایی کردند و قدرت دفاعی ایران را در پاسداری از میهن به نمایش گذاشتند.
ایران با موقعیت ویژه سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی همواره کانون توجه قدرت های بزرگ جهان بوده است و افزایش قدرت دفاعی در کنار دیپلماسی فعال، تنها راه بازدارندگی در برابر دشمنان به شمار می رود. رزمندگان سلحشور ایران در هشت سال دفاع مقدس با وجود برخی نارسایی های تسلیحاتی و اطلاعاتی در مقایسه با دشمن، با ایمان و اراده راسخ به مصاف دشمن رفتند و حماسه هایی جاودان آفریدند. در هفته گذشته روزنامه های مختلف به منظور نهادینه کردن فرهنگ ایثار و شهادت با انتشار گزارش ها و مطالبی در محورهای گوناگون به این مهم پرداختند.
**ضرورت حفظ و صیانت از یاد و خاطره شهیدان
برگزاری یادواره ها و گرامیداشت خاطره شهیدان، ایثارگران و رزمندگان اسلام یادآور ایثار و از خودگذشتگی مردانی است که با رشادت و پایمردی استقلال کشور را تضمین کردند و آزادگی و امنیت را برای این کشور به ارمغان آوردند.
روزنامه «ایران» با درج عنوان «طعم کلمه در روایتهای مستند» به حضور پررنگ تر از سالهای پیش روزنامهنگاران فیلمساز در حوزه جنگ و جبهه اشاره کرد و آورد: «راز حلب» به کارگردانی ناصر نادری داستان حسن شمشادی خبرنگاری است که بیش از چهار سال در سوریه بوده و حال به روایت جنگ در حلب میپردازد. ساسان فلاحفر در مستند «جنگ، دوربین، من» به بیان اهمیت دوربین و رسانه در جنگ میپردازد. «ترخیص» ساخته مهدی انصاری درباره خبرنگاری است که اتفاقات حوزه سلامت را دنبال میکند. محمدحسین رضایی در مستند موقعیت «داریا» داستان سفر یک خبرنگار به شهر داریا در جنوب «ریف» دمشق را روایت میکندشناسایی» ساخته اسماعیل حاجحیدری یک مستند روایی است که سعی دارد به ماهیت رسانهای داعش پرداخته و از فعالیتها و واقعیتهای رسانهای این جریان تکفیری پرده بردارد.
این روزنامه در گزارش دیگری با عنوان «جنگ برای ما تمام نشده است» در گفتوگو با حمید فیض آبادی، نویسنده «جنون مجنون» برگزیده کتاب سال دفاع مقدس در استان خراسان رضوی، نوشت: نمایشگاه کتاب مشهد با عنوان «نوزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب ناشران جهان اسلام» و «هشتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس» با حضور شماری از مسوولان کشوری و استانی و همچنین ناشران و علاقهمندان به کتاب در محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی مشهد برگزار شد.
روزنامه «جمهوری اسلامی» با درج عنوان «شهید قهاری فرمانده راهبردی و پیش قراول صحنه همآوردی بود» به نقل از سردار نورالهی معاون هماهنگکننده دانشگاه امام حسین(ع)، آورد: شهید قهاری همواره راهبردی تفکر کرده و همیشه در صحنه عمل حضور داشت و پیش قراول در صحنه هم آوردی بود. برگزاری یادواره شهدا به این معناست که شهدا هیچ گاه فراموش نخواهند شد و زمینه برای تبیین این بزرگواران مستعد بوده و این یادوارهها همواره بشارت دهنده و امید بخش خواهند بود.
روزنامه «خراسان» با انتشار عنوان «خاطرات جنگ قیمت تمام شده جنگ را به ما نشان می دهد»، نوشت: نشست مقاومت در ادبیات سوریه و ایران، با حضور نضال الصالح، رئیس اتحادیه ناشران و نویسندگان عرب در سوریه و مرتضی سرهنگی مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادبیات پایداری حوزه هنری در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد. مرتضی سرهنگی در سخنان خود گفت: «خاطرات جنگ درهای جنگ را به روی ما باز و جنگ را بازنمایی می کند. خاطرات جنگ قیمت تمام شده جنگ را به ما نشان می دهد.»
**مرور خاطره ها و وصیت های رزمندگان؛ ماندگاری ایثار و مقاومت
مرور خاطره ها و وصیت نامه های رزمندگان و شهیدان به ماندگاری ادبیات پایداری می انجامد. رزمندگانی که در عمل به حکم خدا، گام در مسیر جهاد نهادند و از گمنامی به افتخار و جاودانگی رسیدند.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی با عنوان «به دنبال پلاک گمشده» به روایت ۳۵ سال چشم انتظاری خانواده شهید جاوید الاثر محمدرضا معصومیان پرداخت و نوشت: معنی چشم انتظاری و شهید گمنام را خواهر شهید جاوید الاثر «محمد رضا معصومیان»از شهدای شهرستان مهدیشهر خوب میفهمد، کسی که شهادتش اینگونه به ثبت رسیده است: در ۲۲ بهمن سال ۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به شهادت رسید. ولی پیکرش هیچگاه برنگشت و شد گمنام، جاوید الاثر، مفقود…
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «نقش حساس سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی»، آورد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعفنشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تامین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد.
روزنامه «خراسان» در گزارشی با عنوان «طنز و نه طنز خاطرات سخت در اردوگاه های آزادگان» به خاطرات آزادگان پرداخت و نوشت: یک روز غروب، عراقیها برای بازرسی و آمارگیری به آسایشگاه آمدند. سه نفر بودند. نفر اول شمرد و گفت: یکی کم است! نفر دوم شمرد و گفت: یکی اضافه است! نفر سوم شمارش کرد دید درست است. اسرا را پنج نفر به پنج نفر میشمردند. عمو عابد که تا آن موقع سرش را زیر انداخته بود و ذکر میگفت، شمارش آن سه نفر را که دید با پوزخندی گفت: «خانه تان خراب شه! سه نفر هستید نمیتوانید تعداد اسرای یک آسایشگاه را بشمارید. پس چطوری تو جبههها آمار میدادید که ۹۹۸ نفر ایرانیها را کشتیم.» عراقیها عصبانی شدند و کتکی حسابی به او زدند.
روزنامه «جوان» در گفت وگویی با جانباز غلامحسین مهدیزاده و همسرش بتول عالمی، عنوان «مدافعان جوان امروز مرا یاد دیروز خودم میاندازند» را منتشر کرد و آورد: مقام معظم رهبری صبر همسران جانبازان و تحمل آنها بر رنج و سختی خدمت به جانبازان را ایثارگری واقعی و یک جهاد و حماسه خواندهاند. به واقع همسران جانبازان دوشادوش آنها در همه مراحل و سختیها ایستادگی کردند و در جهاد آنها سهیم هستند. جانباز غلامحسین مهدیزاده از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس است که یک سالی میشود برای درمان و پیوند ریه به تهران مهاجرت کرده و در این شهر ماندگار شده است. بتول عالمی همسرش نیز در تمامی مراحل زندگی او را همراهی کرده است. برای آشنایی با برگهایی از زندگی یک جانباز دفاع مقدس، به گفتوگو با جانباز غلامحسین مهدیزاده و همسرش بتول عالمی پرداختهایم.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «هراس دشمنان از هیبت حر انقلاب» با اشاره به اینکه ۱۷ آذر ۱۳۵۹ بعثیها با خوشحالی تصویر بدن بیسر و پیکر خونین شاهرخ ضرغام را پخش کردند، نوشت: انقلاب اسلامی و به تبع آن دفاع مقدس سر منشأ تحولات زیادی برای افراد جامعه شد؛ جوانانی که به واسطه نفس حق امام خمینی(ره) دریچه دیگری به رویشان گشوده شد و مسیر زندگیشان برای همیشه تغییر پیدا کرد. حضور در جبههها و شهادت، این جوانان را به کسانی که سالها بعد درباره زندگی و مبدأ تحولاتشان مطالعه میکنند، معرفی کرد. برخی همچون حر بن ریاحی به یکباره مسیر تاریکی را پشت سر نهادند و از ضلالت به نور و روشنایی و از گمنامی به افتخار و جاودانگی رسیدند. شاهرخ ضرغام یکی از چهرههای بیمانند دفاع مقدس است؛ جوانی با زندگی و سرگذشتی منحصر به فرد که او را از دیگر رزمندگان و شهیدان جدا میکند.
روزنامه «جوان» در گزارشی دیگر با عنوان «غلامعلی فرماندهای سختگیر اما دوستی مهربان ودلسوز بود»، آورد: نامش غلامعلی پیچک بود. متولد ۱۳۳۸ در تهران. جانشین فرمانده عملیات غرب کشور. رزمندهای که در پرونده جهادش شکست محاصره سنندج، پاکسازی بانه، فتح بازیدراز و… دیده میشود. فرماندهی که هیچگاه عضو رسمی سپاه نشد اما از آن جهت سردار شد که سر و جانش را فدای اعتقادات و مردم و کشورش کرد. شهید غلامعلی پیچک ۲۰ آذر ۱۳۶۰ در عملیات مطلعالفجر به عنوان یک نیروی بسیجی به شهادت رسید.
این روزنامه در گزارشی با عنوان «بابک در اوج خوشیهای دنیوی شهدا را فراموش نمیکرد»، نوشت: چندی پیش تصاویری از جوانی زیبارو در فضای مجازی منتشر شد که اگر توضیح زیر عکسها نبود کسی متوجه نمیشد این تصاویر متعلق به یک شهید مدافع حرم است. بابک نوریهریس از آن دست جوانهای دهه هفتادی بود که در عین برخورداری از مواهب دنیایی، قدم در مسیری گذاشت که شهادت و جانبازی جزء جداییناپذیر آن است.
روزنامه «جوان» در گزارشی دیگر با عنوان «قرار عاشقی پدر و پسر دفاع از حریم اهل بیت(ع) بود»، آورد: اکبر فرهنگیوالا با پسرش وحید فرهنگیوالا عهد میبندند تا در کنار هم فدایی عمه سادات شوند اما کمی بعد خبر میرسد هر دو نمیتوانند باهم و همزمان در جبهه مقاومت حضور داشته باشند. پدر این بار به پسر رو میزند و میخواهد از فرزندش سبقت بگیرد و خود راهی شود. وحید هم میپذیرد اما به محض اینکه پدر به ایران بازمیگردد وحید در حالی که تنها سه ماه از ازدواجش گذشته بود راهی میشود تا سنگر پدر خالی نماند. وحید فرهنگیوالا میرود و یک ماه از حضور و مجاهدتش که میگذرد هجدهمین شهید مدافع حرم آذربایجان شرقی میشود. وحید از آن دست جوانان دهه هفتادی بود که گوی سبقت را از پدر ربود و در پانزدهمین روز آبان ۱۳۹۶ در بوکمال سوریه آسمانی شد.
روزنامه «کیهان» در گزارشی با عنوان «ما میجنگیم و میمیریم، تا اسلام پیروز شود»، نوشت: بسیجی شهید محمود آزادی در دهم مرداد ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. در۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در زمان جنگ تحمیلی همچون گذشته خود را مسوول دانسته و او که با فرهنگ ایثار و شهادت پیش از این آشنا گردیده بود؛ دلاورانه و مشتاقانه به نیروهای سپاهی ملحق شده و در سمت آرپیجی زن به دفاع از شرف و ناموس کشورش پرداخت. وی در سال ۱۳۶۳ دچار موج گرفتگی شد و در بیمارستان اهواز بستری شد، اما دوباره عازم جبهه گردید و این بار تیر بعثیها پیشانی او را هدف گرفت و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۴ در منطقه سلیمانیه به مقام والای شهادت نائل گردید.
روزنامه «جام جم» در مطلبی با عنوان «فرزند فرمانده حسین به دنیا آمد»، آورد: تنها فرزند فرمانده حسین، شیرمرد میدان های نبرد در سوریه، دیروز به دنیا آمد؛ فرزندی که ۴ ماه بعد از شهادت پدرش پا به این دنیا گذاشته است. مرتضی حسین پور شلمانی را خیلی ها با نام جهادی حسین قمی می شناسند، فرمانده ای که ۱۱ سال در جبهه مقاومت اسلامی حضور داشت و خیلی زود به یکی از فرمانده های نامی محور مقاومت در عراق و سوریه تبدیل شد. فرمانده حسین را خیلی ها با شنیدن اسم شهید محسن حججی هم به یاد می آورند ، او فرمانده شهید حججی بود، او هم در مهلکه تدمر در نیمه شب دوشنبه شانزدهم مرداد، در حمله داعش به مقر نیروهای ایرانی شهید شد، اما اگر رشادت و درایتش نبود ، حکایت اسارت و سربریده ، سرنوشت یازده رزمنده ایرانی دیگر حاضر در این میدان هم می شد.
این روزنامه در گزارش دیگری با عنوان «روایت تکان دهنده اسارت ۴۱۰ روزه مدافع حرم ایرانی در سوریه / ماجرای پیام های تلگرامی از قلب دشمن»، نوشت: چهارده ماه و پانزده روز! خانواده شهید مدافع حرم فریدون احمدی، حساب تک تک این روزها را دارند، ساعت به ساعتش را ؛ ثانیه به ثانیه اش را. همه لحظه های بی خبری، نگرانی و دلهره. لحظه هایی که پدر اسیر دست یکی از گروهک های تروریستی در سوریه بود و از سرنوشتش هیچ خبری نمی رسید. فریدون احمدی حالا چهاردهمین شهید مدافع حرم استان کرمانشاه است، پاسداری که قبل از شهادت ۱۴ ماه و ۱۵ روز اسیر بوده و شکنجه های زیادی را تحمل کرده ؛ آنقدر که پیکرش بعد از شهادت به سختی شناسایی شده. از شهادت او حدود ۱۰ ماه می گذرد و خانواده اش هنوز که هنوز است به جای خالی اش در خانه عادت نکرده اند. آنها هنوز که هنوز است دلتنگ مردی می شوند که می گفت کاش شهید بشوم و از دنیا بروم.
**دفاع مقدس و احیای خط سرخ شهادت
رزمندگان دوران دفاع مقدس با الگوگیری از سیر و سلوک سیدو سالار شهیدان و با ایمان و اعتقاد به آرمان های الهی، مسیر شهادت را احیا کردند و ایران را در برابر تهدید دشمنان ایمن ساختند.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «عملیات آزادسازی تپههای مُدن آبادان» در خصوص عملیات شیخ فضلالله نوری، نوشت: روستای مدن در شمال شرقی آبادان واقع شده است. در شمال این روستا میدان تیر آبادان قرار داشت که قبل از جنگ، بر اثر ۲ عارضه مصنوعی با ارتفاع چندمتری از سطح مناطق مجاور ایجاد شده بود و به صورت تپههایی در دشت هموار منطقه شمال بهمنشیر مشاهده میشد، یکی از واقعیتهای ارزشی جنگ در آبادان است که تا حدود زیادی از یاد رفته است.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «عدمالفتحی که راهگشای پیروزیهای آتی شد» با مروری بر عملیات مطلعالفجر در آذر ۱۳۶۰، آورد: مطلعالفجر با سختیهای بسیاری روبهرو بود. این عملیات باید در یک منطقه کوهستانی انجام میگرفت و لزوم راهپیمایی در بعضی از معابر باعث شد زمان آغاز درگیری با دشمن، ساعت ۳ بامداد روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ تعیین شود. در عملیات مطلعالفجر، چهار هدف عمده تعقیب میشد. اول اینکه باید مقدمات آزادسازی قصرشیرین و نفتشهر فراهم میشد. دوم رزمندگان به شهر اشغال شده قصرشیرین نزدیک میشدند و سوم با انهدام قوای دشمن، هدف چهارم که جلوگیری از آرامش نیروهای دشمن در جبهه میانی بود، محقق شود.
روزنامه «کیهان» در مطلبی با عنوان «قتلعام مردم چند روستا به جرم آنکه به استقبال منافقین نرفتهبودند!»، نوشت: در مرزهای شمالی هم نقشه دیگری ریخته بودند. منافقین که آن روزها به صدام پناه برده بودند، برنامهریزی کرده بودند که با یک حمله ضربتی وارد کشور شوند و با رسیدن به تهران، حکومت جمهوری اسلامی را ساقط کنند. آنها مطمئن بودند که نظام در حالت ضعف است و توان مقاومت ندارد، از طرفی هم مردم از حاکمان خود بیزار شدهاند و قطعاً همراه با حمله، مردم هر شهر و روستا به استقبال آنها میآیند و به آنها ملحق میشوند!
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «عقیقی که یادگار روزهای جهاد بود» به خاطرهای از شوخ طبعی ها و شادمانی های رزمندگان در دوران دفاع مقدس پرداخت و آورد: زندگی در جنگ فقط توپ و تفنگ و درگیری و کمین و حمله و ضد حمله دشمن نبود. درواقع زندگی با همه ابعادش در جنگ ادامه داشت، بخصوص وقتی که شاکله رزمندگان را بچههای نوجوان و جوان بسیجی تشکیل میدادند. شوخی و شیطنت و بازی و سرگرمی و خنده و خوش باشی جزئی جداییناپذیر از آن واقعه سخت و دردآور بود و همین چیزها بود که هم بچهها را بیشتر به هم نزدیک میکرد و هم تحمل سختیها و مرارتهای جنگ را راحت تر.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: کامبیز رضایی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**۱۶۹۹**۲۰۵۹**۹۱۳۱
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.