شهید محمود آذرنیوش

به سال ۱۳۴۸ در «همت آباد» از توابع طبس دیده به جان گشود در عصمت کودکی با صداقت روستایی در او دنیایی خاص و پرواز وجد و شوق به وجود آورده بود.

شهید محمود آذرنیوش

شهید محمود آذرنیوش
نام پدر: حسن
تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۸/۳۰

 

 

 

زندگی نامه
این برخاسته از کویر، دلش به گستردگی کویر و روحش به التهاب روزهای گرم سرزمین زادگاهش بود. روستازاده ای با محبت، که صداقت روان و ظرافت بیان را همراه داشت.
به سال ۱۳۴۸ در «همت آباد» از توابع طبس دیده به جان گشود در عصمت کودکی با صداقت روستایی در او دنیایی خاص و پرواز وجد و شوق به وجود آورده بود.
محمود در خانواده ای کم درآمد ولی مذهبی رشد کرد و اولین درس را از پدر و خانه و زادگاه خود آموخت، خانواده در سال‌های بعد در روستای شیرآباد ساکن شدند.
رنج فقر و تنگنای اقتصادی باعث گردید، علی رغم استعداد سرشار نتواند، بیشتر از سوم ابتدایی به تحصیلات خویش ادامه دهد. به همین خاطر همدوش با پدر، کشاورزی و دامداری را پیشه خود ساخت، پر توان بود و متکی به تلاش خویش، در هفده سالگی همسر اختیار نمود، که خداوند فرزند دختری به او عنایت فرمود. محمود همگام با جنگ تحمیلی و تشکیل بسیج، دست از همهٔ فعالیت‌های اقتصادی کشید، خانه و کاشانه را رها نمود و به مرکز آموزشی‌های نظامی رهسپار گردید، دورهٔ فشرده ای از آزمون‌های جنگ را گذراند و مشتاق و بی قرار به سوی جبهه‌ها شتافت، دل مشتاقش در انتظار دیدار دوست و رهائی از «تن خاکی» می‌تپید. مرغ جانش آرزوی آشیانه ای در ملکوت قرب را داشت. روح کویری و ملتهبش به امید غوطه‌وری در آب‌های «کوثر» شهادت، روز شماری می‌کرد.
سرانجام خواست قلبی‌اش برآورده شد، و در عملیات «نصر ۸ » بعد از نبرد دلیرانه در «ماووت» عراق به تاریخ ۳۰/۸/۱۳۶۶ شهد شیرین شهادت را نوشید و گلزار شهدای، آستانهٔ مقدس حسین بن موسی الکاظم (ع) آرامگاه ابدی او گردید.
‹ روحش شاد و راهش پر رهرو باد ›

ردایی سرخ و گلگون داشت آن یار         دلی عاشق چو مجنون داشت آن یار
شفق بر سرخی او غبطه می خورد                  تو گویی ریشه در خون داشت آن یار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =