نگوییم چرا بگوییم چطور!

یادداشت طبس نیوز، کلاس مجازی روزنامه نگاری راس ساعت آغاز می شود با چهره ای متفاوت اما نام آشنا از جنس سواد رسانه ای مواجهیم.

یادداشت طبس نیوز، کلاس مجازی روزنامه نگاری راس ساعت آغاز می شود با چهره ای متفاوت اما نام آشنا از جنس سواد رسانه ای مواجهیم.

مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر سفر نکنیم، اگر مطالعه نکنیم، اگر به صدای زندگی گوش فرا ندهیم، اگر به خودمان بها ندهیم….

این نخستین جملاتی بود که استاد « حمید شکری خانقاه » با صدای گرمش بر زبان جاری کرد.

موضوع جلسه اول در خصوص ارتباطات هوشمند در حوزه روابط عمومی بود.

استاد معتقد است روابط عمومی بحث شیرینی است ولی با رعایت استانداردهای جهانی و کار حرفه ای.

او می‌گفت ادبیات کلامی را یاد بگیریم و در گذشته سیر نکنیم و نگوییم چرا، در عوض معطوف به آینده باشیم و بگوییم چگونه و چطور و به فردا فکر کنیم.

دکتر شکری تاکید می‌کند، کارمند نباشید متخصص باشید چطور یک پزشک عمومی یا پرستار عمل تخصصی را انجام نمی‌دهد اما در روابط عمومی اینگونه نیست و حرفه ای عمل نمی‌شود.

در نظام پزشکی و پیراپزشکی هر کسی در جای خودش است اما در روابط عمومی ها چه میگذرد، چند درصد بر اساس تخصص و تحصیلات مرتبط کار می‌کنند، چند درصد بر اساس موقعیت حرفه ای و شایستگی؟ چند درصد با رابطه بازی …و سوال های متعدد که متهمان اصلیش از مدیران ارشد تا سیستم مکانیکی و غیر ارتباطی سازمان ها را شامل می‌شود.

استاد شکری می‌گوید « روابط عمومی ایرانی مریض است» و از استاندارهای حرفه ای و جهانی صحبت می‌کند، استاندارهایی که هنوز با آن خیلی فاصله داریم.

او نقدی بر اخبار منتشر شده ای دارد که عبث و بیهوده اند مانند: «مسئول فلان سازمان یا اداره از فلان جا بازدید کرد»، خب بازدید کرد که کرد نتیجه چه شد.

دکتر شکری، تصویری از میز کوچکی با دو نوشیدنی به رنگ سبز و قرمز در کنار دریای آبی و در ساحل جنگلی را به نمایش گذاشت و از شاگردانش خواست تا برداشت خود را بگویند.

طبیعت، آرامش، آسودگی خاطر جواب هایی بود که داده میشد استاد بر این باور بود که درست است اما نگاه یک خبرنگار و روابط عمومی باید هوشمندانه تر باشد چیزی را ببیند که دیگران نمی‌بینند و چیزی را بشنود که دیگران نشنیدند.

او از قرار ملاقات دو نفر با سلیقه های متفاوت در خصوص موضوعی خبر می‌دهد که جایی برای مشاجره و دشمنی در آن وجود ندارد و در آرامش هستند.

استاد به بیلبوردهای تبلیغاتی هم گذری داشت و از غیراستاندار بودن آن انتقاد کرد و گفت: حداکثر کلمات مجاز برای بیلبورد پنج تا هشت کلمه است و هر چه تعداد کلمات زیاد باشد کارایی آن پایین خواهد آمد.

بزرگ بودن بیلبورد برای دیده شدن از نقطه دورتر است نه توضیحات اضافه یا آدرس و شماره تلفن.

او گفت: این موارد نشانه بلاهت، کم کاری و کم دانشی روابط عمومی‌هاست.

مولف کتاب برنامه ریزی راهبردی ارتباطی در روابط عمومی، در ادامه مطلب این را اضافه کرد: حداکثر توقف بازدید کننده در غرفه ۱۲ متری یک نمایشگاه ۳۰ ثانیه و اگر چیزی برایش جلب توجه کند حداکثر ۶۰ ثانیه است و اگر فردی یا سازمانی چیزی برایش خوشایند باشد حداکثر توقفش ۱۲۰ ثانیه خواهد بود.

او نقدی هم بر خبرنگاران زد و گفت: ما خبرنگار زیاد داریم اما واقعا خبرنگارند و قلم فروشی نمی‌کنند؟

این را هم تاکید کرد که تخصص، هوشمندی، ذکاوت، شرافت، محبوبیت و مقبولیت همینطور خود به خود به وجود نمی آید.

او محتوای بی کیفیت، تکراری و بی ربط و طولانی بودن مطالب، عدم استفاده از عکس و فیلم و استراتژی ارتباطی مشخص را دامی برای روابط عمومی ها برشمرد.

و البته راهکارش را هم ارائه کرد که می‌شود با سازماندهی مجدد، بازآفرینی، مهندسی مجدد و الگوسازی و مدل آفرینی به بهره‌وری در روابط عمومی مدرن رسید.

در انتها با این جملات کلاس به پایان رسید: آدم های بزرگ درباره ایده سخن می‌گویند و آدم‌های کوچک پشت سر دیگران، آدم‌های بزرگ سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می‌دهند و انسان‌های کوچک با بسیار سخن گفتن فرصت سکوت را از خود می‌گیرند…

نویسنده: ساره نجفی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 2 =