روایت خبرنگار طبسنیوز از دیدار خبرنگاران با دختران خانه نرگس طبس.
فاطمه ابوالحسنیرحمانی – چیزی قریب به ۳۰ سال از تأسیس آن میگذرد، از سال ۱۳۷۲ و تأسیس و سالها بعد که تاجالملوک جهانیان همسرامیرحسن خان، ۲ هزار و پانصد متر زمینِ پشت قبالهاش را با کمال میل هدیه کرد و حاج حسن زمانی آن را ساخت و کلیدش را به دست هیئت امنا داد تا امروز، اینجا مأمن ۳۵۰ دخترِ عزیزکردهٔ دردانه بوده که در همین حیاط دویده و رشد کردهاند و مسیر آینده خود را یافتهاند.
خانهٔ نرگس را میگویم. خانه دخترانِهای در طبس برای دخترانی که از آغوش پدر و مادر و آرامشِ خانه و خانواده محروم ماندهاند.
عصرِ جمعه بیستم مهرماه ۱۴۰۳ ما ۷ خبرنگار طبسی به مناسبت روز جهانی دختر، مهمانِ ۱۱ نفر ساکنانِ فعلی خانه نرگس شدیم تا ببینیم و بشنویم و کمی از مشکلاتشان بدانیم. هرچند آنها بسیار ساکتند و انگار هیچ خواستهای ندارند.
نمیدانم در دلهایشان چه میگذرد! مگر میشود دختر بچههای بین ۱۰-۱۲ سال تا ۱۷-۱۸ سال حرفی نداشته باشند! اما در نهایت چیزی نمیگویند و به یک معرفی کوتاه بسنده میکنند.
حتی وقتی من و همکارانم از صمیم قلب به آنها میگوییم که ما را مثل پد و مادر خود و یا مثل خاله و عمو و خواهر و برادر خود بدانند بازهم تنها لبخند معصومی برلب دارند. لبخندی پر از حرفهای نگفته و آرزوهایی شبیه آرزوهای همه بچهها.
نمیشود مادر بود، دختر بود و بلند پروازیهای دخترانه، از نگرانیها و ترسهایش و از خواستههای جورواجور این سن و سال چیزی ندانست، اما سکوت دخترانِ اینجا فرق داشت.
هرچند مددکار اجتماعی خانم مهربانی است و آقای برکاتی نیز عمویی دلسوز که مثل پدر همه دغدغهاش عاقبت بخیری دخترانش است، دلمان میخواست دغدغهها و نگرانیهایشان را از زبان خودشان بشنویم. اما آنچه مسلم است این است: اعتماد برای بچههایی که تقدیر مهمترین پایگاه اجتماعی یعنی خانواده را از آنان دریغ کرده سخت و زمانبر خواهد بود.
گفتگوی کوتاهمان با ساکنان نوجوان خانهٔ نرگس حدود نیم ساعت طول کشید، خودمان را معرفی کردیم و آنها هم اسمهایشان را گفتند. دخترانی با نامها و چهرههای زیبا و معصوم روبرویمان بودند و این سؤال مدام در ذهنم تکرار میشد، چه میتوانیم بکنیم برای همه آنها! برای همه دخترانِ ما.
دفتر مدیریت همینجاست؛ نزدیک بچهها. به آنجا میرویم. آقای حقی که حق پدری و پدربزرگی به گردن بچهها دارد و رئیس هیئت مدیره است و آقای برکاتی مدیرعامل خانه نرگس. از سختیها و مشکلات پیش رویشان میگویند از غمها و شادیهایشان در این خانه.
از تفریح بچهها میگویند، از سفر مشهد و شمال، از هوس جگر در هوای خنک خور و از خرید روی میدون که با همراهیِ مددکار انجام میشود.
از طعم شیرین موفقیت برخی و رتبههای ورزشی و قرآنی در سطح استان و معدلهای خوبِ برخی دیگر در مدرسه که کام همهشان را شیرین میکند.
از بغضهایی که فروخوردنش سخت است مثل دیدن تلاش دختری برای کم کردن دوره محکومیت مادرش؛ به او گفتهاند اگر قرآن حفظ کند میتواند به مادرش کمک کند و دوره محکومیت مادر زندانیاش کمتر خواهد شد و او حالا قرآن حفظ میکند.
و البته از شادیهای گاه و بیگاهشان میگویند. مثل شادی دیدن خوشبختی دخترانی که به خانه بخت فرستادهاند؛ گاهی اتفاقی آنها را در خیابان میبینند در حالی که سوار ماشین خودش شده و فرزندش در صندلی کودک جای گرفته؛ و چه حالی خوشتر از این برای یک پدر؟
سالهاست مدیران قبلی تا مدیران فعلی با همه سختیها، این خانه را برای دختران گرم و امن نگه داشتهاند، و ۲۷ نفر از دخترهایشان را عروس کردهاند که ۳تایشان در دوره مدیریت آقای برکاتی بوده است.
این روزها اما سختی شرایط اقتصادی جامعه بر اینجا هم بیتأثیر نبوده؛ هرچند که به گفته خودشان الطاف الهی به دست پرتوان مردم خیر همیشه به آنها رسیده است و آنها نیز نمیگذارند بچهها کم و کسری حس کنند اما نیازها زیاد است.
دخترها همگی در سنین دبیرستان و نزدیک به دانشگاه و ازدواجاند و هزینههای تحصیل و جهیزیه زیاد.
بچههای اینجا به خاطر محفوظ ماندن از مشکلات و آسیبهای بیشتر، گوشی و تبلت ندارند. البته به محض رسیدن به سن دانشگاه و زمانی که هم از نظر فکری آمادهتر شده باشند و نیاز جدیتری به اینترنت دارند تمامی امکانات در اختیارشان قرار میگیرد.
اما در نهایت کیست که نداند این دستان پدران و مادران است که هر روز صبح برای فرزندانشان نردبام صعود میشود و این بچهها از این نعمت محروم ماندهاند!
بد نیست همه ما پدران و مادران طبسی گمان کنیم فرزندان دیگری هم داریم که ساکن خانه نرگس هستند و شاید مشکلی از مشکلاتشان به دست ما حل شود پس بیاییم دستانمان را وقف کنیم برای بچههایی که دست تقدیر ابتداییترین و بدیهیترین نیاز هر انسان، یعنی داشتن پدر و مادر را از آنها دریغ داشته است.
شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۸۳۵۹۷۷۷۴۳ نزد بانک ملت به نام خیریه نرگس – تلفن تماس: ۳۲۸۲۵۹۰۰