به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، آیتالله عباس تبریزیان روز گذشته، 6 مرداد با صدور بیانیهای در
صفحه اختصاصی خود اعلام کرده است که اساس طب اسلامی یقین بوده و اساس این طب علاوه بر تجربه قرآن و احادیث است. وی به نقد منتقدان وجود نظام طب اسلامی میپردازد و میگوید: «در نهایت برای مخالفین طب اسلامی همان مسیری را که در پیش گرفتهاند را پیشنهاد میکنیم، یعنی مصرف داروی شیمیایی زیرا برای نابودی یک انسان همین کافی است و ما به این مقدار عقوبت برای آنها راضی هستیم». حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی ایازی در یادداشتی به نقد این باور پرداخته است. وی در بخشی از یادداشتی که به ایکنا داده است مینویسد: علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و احادیث معتبر است و در این هزار سال از سوی عالمان بارها غربال شده است لذا مقایسه فقه با طب مقایسه غلط است و نشانه از خلط مسائل علمی با غیر علمی است. هیچ فقیهی و عالمی آگاه به مصادر روایات چنین جرئتی ندارد که بگوید علم طب تماما همانند علم فقه است مگر بخواهد برای طب دم و دستگاهی قداستآور درست کند. در ادامه بخشی از بیانیه آیتالله تبریزیان و یادداشت انتقادی حجتالاسلام ایازی را میخوانید.
بیانیه آیتالله تبریزیانبسم الله الرحمن الرحیم
اساس طب در دنیا تجربه است و اساس طب اسلامی قرآن و احادیث و تجربه میباشد. علم طب تماما همانند علم فقه است لذا اگر طب را زیر سوال ببریم پس باید فقه را نیز زیر سوال برد؛ همان جواب و دفاعی که از فقه توسط علما مطرح شده عینا ما نیز آن جواب را در دفاع از طب خواهیم داد. البته تکیهگاه طب اسلامی قطع و یقین است و شک و گمان جایگاهی در طب اسلامی ندارد زیرا تفاوت ذاتی بین فقه و طب این است که طب قابل تجربه است و راه برای رسیدن به یقین باز است به این شکل که با استناد به آیات و روایات ابتدا حکم و یا دارویی طبی طبق قواعد متقن فقهی و اصولی استنباط میشود پس از این مرحله که اطمینان بالا حاصل شد طبق آن دارو و حکم طبی تجویز میشود و در نهایت اگر موثر واقع شد این اطمینان بالا تبدیل به یقین خواهد شد، لذا پشتوانه طب اسلامی یقین است.
جهل تاکی؟
گفته میشود نه نظام طبی داریم و نه میشود چنین نظامی را تاسیس نمود، به چنین افراد کم سواد باید گفت طبق حرف شما نظام اقتصاد اسلامی نیز نخواهیم داشت درحالی که شیخ انصاری با صد روایت نظام اقتصادی را در کتاب گرانقدر مکاسب پایهگذاری کرد لذا نظام طب اسلامی را نیز میتوان با صد روایت و یا آیه پایهگذاری نمود، بلکه هزاران روایت طبی از معصومین صادر شده است. باید به مخالفین طب اسلامی توصیه کرد: (دوباره درس بخوانید)
طبق فرمایش مقام معظم رهبری ما باید مراقب نفوذ دشمن در همه عرصهها باشیم و یکی از مهمترین عرصهها طب است و البته امروزه عدهای عامدا بنای مخالفت با فرمایشات ایشان دارند که ایشان بارها تاکید بر طب اسلامی ایرانی نمودهاند.
یادداشت انتقادی حجتالاسلام ایازیدرباره طب اسلامی دو نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، تا ثابت شود که ما چیزی به نام طب اسلامی داریم: نخست: ثابت شود در دین اسلام به جز دستوراتی کلی در جهت رعایت بهداشت و سلامت، دستوراتی در جهت چگونگی درمان بیماران آمده است و این دستورات امروز مشکل بیماریها را درمان میکند. مثلاً اگر کسی امروز دچار گرفتگی عروق شد، با دستوراتی از قرآن و حدیث میتوان درمان کرد، و در نتیجه به اسلام نسبت داد که نظام درمان قلب و عروق چنین است. این معنا بسته به اثبات چنین تعالیم معتبری از سوی شرع است. در قرآن که چنین دستوراتی نرسیده است و حتی درباره عدد رکعات نماز و خصوصیات روزه نرسیده است تا چه رسد به نظام پزشکی و این امر در مرتبه دوم رسیدن روایاتی معتبر و اطمینان آور از پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) است، در صورتی که کتابهایی که منسوب به پیامبر و ائمه اینگونه از روایات نقل شده، منابع معتبری نیست و علمان اسلامی به صورت مفصل این کتابها را نقد کردهاند و به جز نقل روایات ضعیف از منابع نامعتبری این کتابها نقل شده است و ازنظر دانشمندان علم حدیث این روایات تضعیف شده است.
بنابراین این که گفتهشده علم طب تماماً همانند علم فقه است، نوعی مغالطه است، علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و احادیث معتبر است و در این هزار سال از سوی عالمان بارها غربال شده است لذا مقایسه فقه با طب مقایسهای غلط است و نشانه از خلط مسائل علمی با غیرعلمی است. هیچ فقیهی و عالمی آگاه به مصادر روایات، چنین جرئتی ندارد که بگوید علم طب تماماً همانند علم فقه است مگر بخواهد برای طب دم و دستگاهی قداست آور و دکان درست کند. اما این که گفتهشده تکیهگاه طب اسلامی قطع و یقین است و شک و گمان جایگاهی در طب اسلامی ندارد. سؤال این است که در این کتابهایی که شما به نقل از مصادری مرسل و به نقل و جاده روایات را مستند کردهاید چگونه علم پیدا میشود در صورتی که حدیث مصادر و سلسله سند آن درست باشد ظنیالصدور است. اما اگر سخن از تجربه باشد، مبنای تجربه هم استقراء از موارد و نمونهها است و استقراء حداکثر موجب علم جزئی خواهد بود. امروز پزشکان هم با همه دانش و تجربه خود چنین ادعایی ندارند، بلکه میگویند با توجه به مطالعات و تجربیات ما این مسئله به دست آمده است و در آینده بسا ممکن است، دانش پزشکی نکات و مسائل جدیدی را درباره آن مسئله کشف کند.
مسئله دوم و اساسی در بحث پزشکی اسلامی مشخص کردن قلمرو دین در مقام بیان مسائل پزشکی است. به این معنا که آیا وظیفه دین است که مسائل درمان بیماران را و چگونگی معالجه آنان را بگوید و یا به علم و تجربه بشر ارجاع داده است؟ روشن است که معارف قرآن و اهلبیت (ع) برای بیان عقاید و اخلاقیات و نسک است، اما این که دستگاهی برای علم پزشکی فراهم ساخته باشد و نظام درمان را به وجود آورده باشد، و گفته باشد، چگونه باید سلامت را حفظ به صورت خاص به جز دستورات حداقلی کرد و چگونه درمان کرد خود پیامبر و ائمه در روایات فراوان ارجاع به طبیب میدادهاند و این نشان میدهد که قلمرو دین غیر از بیان مسائل پزشکی است. البته احکام پزشکی داریم اما احکام پزشکی مثل این که اگر دست شما مجروح شد چگونه باید وضو گرفت و چگونه باید غسل کرد، ربطی به علم پزشکی ندارد. لذا اثبات نظام پزشکی قابل اثبات نیست.
البته در کنار نظام پزشکی جدید ما نظام طب سنتی را هم داریم، که منکر آن نیستیم، اما آن نظام که بسا مواردی از آن از قبل از اسلام و طب ایرانی و یونانی بوده و میتواند در جایی که به صورت علمی ثابت شود تلفیق شود بحث دیگری است.
این به معنای این است که همه علوم از طرف خداست و خداوند از طرف پیامبران که معلمان بشر و نیز حتی معلم فرشتگان نیز هستند علوم را بر بندگان آموزش دادند.
یعنی انسان فقط کاشف علوم حق است و نه خالق علم.
پس چطور ایشان میفرمایند اسلام که کامل ترین دین است در طب حرف خاصی ندارد و پیامبر به طبیب ارجاع میدادند؟
یعنی پیامبر میفرمودند علوم طب نزد ما نیست و باید به طبیب که معلوم نیست علم طب خویش را از کجا آورده بروند؟
دوما بازهم بنا به فرموده آیت الله جوادی آملی کل حوزه علمیه حول چند حدیث انگشت شمار از ائمه اطهار میچرخد یعنی در مابقی احادیث اگر کار کارشناسی انجام بگیرد تمامی علوم اعم از طب,اقتصاد,سیاست,معماری, کشاورزی,فلسفه,مهندسی و سایر علوم دیگر را میتوان از آن استخراج کرد.
نمونه آن مهندسی های شیخ بهایی,ریاضیدانان و حکیمان و طبیبان و معماران اسلامی سالهای قدیم که حتی تا کنون نیز با وجود این همه پیشرفت در تکنولوژی هنوز نتوانستند به رموز کاری آنان مانند حمام شیخ بهایی پی ببرند.
یا مگر تا چند سال پیش در دانشگاه های آمریکا طب ابوعلی سینا و کتب او تدریس نمیشد؟
پس چطور میشود که ایشان علم طب اسلامی را با فقه یا اصول همانند نمیدانند و مگر نه این است که سیاست ما همان دیانت ماست؟ پس طب ما,اقتصاد ما,معماری ما و همه چیز ما همان دیانت ماست.
سوما یاد آور میشود همان گونه که جناب ایاضی میگویند که کتب و علوم فقه در سالیان زیاد توسط علما غربال شده است, خب بسیاری از موارد و داروهای طب اسلامی نیز در همان کتب مانند کافی و غیره نوشته شده است.
چهارم اینکه ایشان میگویند که باید ثابت گردد که طب اسلامی وجود دارد و اشاره به قران میکنند. بنده سوال میکنم که مگر فقه و اصول و کلام و مکاسب و غیره قبل از کار علمای شیعه معنا و مفهومی داشت؟ یا با کار کارشناسی علمای شیعه به اینجا رسید؟
یعنی همان اوایل میگفتند قران کتاب اخلاق و داستان های آموزنده است ولی اکنون میبینیم که کتابهای فهرست بندی شده در فقه و اصول و کلام و مکاسب و فلسفه و غیره در کتب شیعه موجود است.آیا میتوانیم بگوییم اینها چه ارتباط با قران دارند؟
لذا ان شاءالله که کارشناسانه تر و اجتهادی تر به این گونه مسائل نگاه شود.
یا حق
با سلام و نهایت احترام به همه بزرگوارن و دوستانی که در راستای ترویج و اعتلای مکتب تلاش می کنند.
از آنجا که حرکت علمی در حوزه با بحث و تضارب آراء جهش و شتاب می یابد چند اشکال و سؤال طلبگی (بدون هیچ گونه تعصّب به طب روز و کاملاً طلبگی) از برخی دوستانِ فعّال در طبّ اسلامی مطرح می کنیم:
الف: نداشتن نگاه کلان اسلامی:
مگر نه این است که ما در عقائد قائل به توحید فعلی و فاعلی می باشیم و فاعل و مؤثر حقیقی را خداوند می دانیم نه فلان دارو یا فلان طبیب، و معتقدیم اثر دارو و نسخه طبیب از خداست که "هو الشّافی" پس چرا بگونه ای القاء می شود که فقط طب و اثرات طبِ به اصطلاح اسلامی ما، اسلامی و الهی است و در مقابل اثرات طب روز، غیر اسلامی و غیر الهی می باشد؟
ب: اجتهادات ناقص:ثانیاً مگر ما می توانیم ادعا کنیم که همه روایات صادره از ائمه علیهم السلام در مورد طب، به ما رسیده است تا در نتیجه بگوئیم درمان همه امراض را می دانیم؟ مگر با مطالعه چند کتاب و آموزش غیر حضوری (و اعطای مدرک طب اسلامی به هر کس؛ که این خود آینده ای خطرناک دارد) می توانیم علمِ به همه امراض و ریشه آنها و راه درمان و پیش گیری از آنها پیدا کنیم؟
آیا می توان ادعا کرد همه ادویه و ادعیه ای که ائمه علیهم السلام برای درمان بیماری ها سفارش می کردند نسخه ای عمومی برای همه بیمار ها با هر مزاج و موقعیت جغرافیایی و... است؟
اینکه ما به همراه دارو، یک دعای چاپ شده هم به مریض بدهیم با اینکه در اغلب موارد نه تنها معنی ظاهری آن عبارات را نمی داند بلکه در اعتقاد قلبی هم قائل به تأثیر آنها نمی باشند مورد تأیید اسلام می باشد؟اگر با این ادعاهای قطعی شما بیماری، آن ادویه را مصرف کرد ولی بهبودی نیافت آیا به اسلام و دین بدبین نمی شود؟
آیا می توان به مردم گفت واکسن دیفتری، کزاز، سیاه سرفه، هموفیلوس، هپاتیت ب، سرخک، سرخچه و اوریون نزنید و در عوض خورده نان های سفره و مانده غذای مؤمن را بخورید که کار آن واکسن ها را می کند؟
هرچند احتمال این امراض شاید کم باشد ولی وقتی محتمَل قوی بود و خطر مرگ برای کسی داشت آیا بدون تجربه کافی می توان چنین تجویزی کرد؟ مگر خورده نانها و سؤر مؤمنین همه اینها را دارند؟
چرا در درمان امراضی که به ظاهر جدیدند (مثل مریضی: ای بی، یا پروانه ای) ابتدا به ساکن می گوئید:" طبق روایات هر بیماری جدیدی معلول گناهان جدید است و اولین توصیه برای ریشه کن شدن بیماری های سخت ترک گناه است"
آیا این گونه سؤظن ها اسلامی می باشد؟
مگر اهل بیت علیهم السلام به ما نفرمودند "كونوا دعاة للناس بغير ألسنتكم؛ ليروا منكم الاجتهاد و الصدق و الورع" پس چرا بجای جذب پزشکان و دانشجویان پزشکیِ روز و تعامل با آن ها به جنگ و دشمنی با آنها می روید؟ این است وحدت حوزه و دانشگاه؟ این است جاذبه حد اکثری؟ آیا توهین و اتهام دسیسه به این قشر که انسانهای متدین و بزرگوار فراوانی هم دارند زیبنده شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام است؟
ج: نداشتن برنامه و چشم انداز عملیاتی:
بر فرض اگر از فردا همه بیمارستانها و امکانات آموزشی در اختیار شما بزرگواران قرار بگیرد آیا برنامه ای آموزشی _ درمانی جامع و مدوّن برای آموزش و درمان اصولی دارید که اینگونه جبهه گرفته اید؟!
اینها و سؤالات دیگر دلسوزانه طلبگی به معنی تأیید همه فعالیت های طب روز و چشم پوشی بر خدمات دوستان طلبه نیست ولی نباید خدمات تلاشگران صادق این عرصه که روزانه هزاران بیمار را مداوا می کنند را نادیده گرفت.
و من الله التوفیق
طلبه حوزه علمیه قم
18/8/96
به گفته آیت الله تبریزیان : مردم توقع دارند اثرات دین رو تو زندگی خود ببینند ویکی از این موارد طب اسلامی است .
صد در صد چون در طب اسلامی منافع وزارت بهداشت به خطر می افتد عده ای به مقابله می پردازند.
این همه علما ما گفتند اسلام نظام اقتصادی دارد چرا نظام اقتصاد غربی اجرا می شود ؟
چون به اسلام به مذاق بعضی ها شیرین نیست وسختگیری است.
به گفته استاد تبریزیان: مردم حق انتخاب دارند عده ای از مردم به طب اسلامی اعتقاد پیدا کرده اند ودر حال درمان خود با این طب هستند وهزاران نتایج درمانی در کانال ها قرار گذاشته شده است لذا بگذارید مردم خود انتخاب کنند وبه مردم به زور داروهای شیمیایی ندهید .
با تشکر به امید اینده ی روشن
و اشکال بعد این که اساس طب اسلامی بر امزاج اربعه است و همین اخلاط اربعه ساخته ی دست یونانیان است ، پس طب اسلامی برپایه ی گفته ی یونانیان بنا شده ، این خود بنای طب اسلامی رو نقض میکنه.
و اشکال بعدی ، من اساسا با اخلاط اربعه مخالفم ، امکانش هست که آیت الله تبریزیان یه روز میکروسکوپ دستشون بگیرن و بیان به ما دم وصفرا و سودا رو توضیح بدن؟ اصلا ایا تا کنون تو یه مقاله ی علمی تونسته اند که این ها رو اثبات کنن؟
اشکال بعدی: آیا ائمه از وجود میکرو ارگانیسم ها آگاه بودند؟ آیا میدونستند که ویروس چیه؟ یا آیا میدانستند که باکتری چیه؟ آیا از تست های آزمایشگاهی میکروبیولوژی آگاهی داشتند؟ آیا میدونستند رنگ آمیزی گرم چیه؟ خیر نمیدونستند، اگر نمیدونستند چطور میشه از سخنان ایشان واسه مقابله با عفونت های داخل شکمی استفاده کرد؟ چطور میشه آبسه ها با سخنان ایشان درمان کرد؟ معلومه که ائمه هیچ حدیثی برای مقابله با انواع باکتری های گرم مثبت و گرم منفی ندارن ،
در آخر: متاسفانه عالم فقاهت داره بر روی شاهرگ سلامت دست میگذاره ، جایی که بسیار حساسه پس بهتره که دست از این ناحیه ورداره و به منطقه ی امن خودش بررگرده.
شماها انرژی هسته ای و صنعت هوا فضا را تعطیل کردید حالا می خواهید تنها روزنه امید نخبگان ایرانی یعنی علوم پزشکی وزیست را با نظرات قرون وسطایی اروپا یی نابود کنید تا ایران دیگر نتواند در هیچ عرصه علمی پیشرفت کند
اقایان متحجر ویا غرب زده دست از یاری شیطان بر دارید به خود بیاید و ببینید که چه بر سر علم و نخبگان این کشور اورده اید خواهش می کنم حداقل پیشرفت پزشکی را مثل بقیه متوقف نکنید انقدر به نام اسلام به اسلام ومسلمین ضربه نزنید رحم کنید بر تن نحیف این ایین
امام علی (علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام کُمَیل فرمود: «یَا كُمَیْلُ لَا تَرُدَّنَّ سَائِلًا وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ أَوْ مِنْ شَطْرِ عِنَبٍ [بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۷۰] اى كمیل! درخواست كننده را بر مگردان اگر چه به نصف خرما یا نصف انگور باشد (که به او می بخشی).») و خود امیرالمومنین در حال رکوع نماز،انگشتر خود را به سائل میبخشند.
حتی در مواردی که گمان کنیم سائل دروغ میگوید امام باقر میفرمایند :در رابطه با صحت یا عدم صحت حرف درخواست کننده تحقیق و تفحّص لازم نیست:
چنانچه در این باب از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: به گدا چیزی بدهید حتی اگر بر اسب سوار بود. [همان، ص ۴۱۷]
سوار بر اسب بودن در این روایت کنایه از عدم فقر ظاهری اوست به طوری که توانایی خرید اسب که وسیله نسبتاً مناسب آن زمان بوده را داشته است.
پیامبر خدا در هنگام مرگ حدیث ثقلین را فرمودند که حدیثی متواتر و هم از نظر اهل سنت و هم شیعه قابل اعتماد و مورد قبول است. در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه آمده است: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...».( کلینی، کافی، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.)
ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم. در رابطه با این حدیث آیا تنها افراد حاضر در جمع،مورد خطاب پیامبر بودند یا تمام مسلمانان تا قیامت؟ پیامبر صراحتا فرمودند :اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.پس پیامبر نفرموده هرگاه سوال فقهی برایتان مطرح شد به قران و عترت رجوع کنید فرمودند اگر (مستمر و پیوسته) به آنها تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد واین شامل مسائل اقتصادی،اجتماعی،فقهی،علمی،روانشناسی،حکومتی،سیاسی،آموزشی و... وطبی(پزشکی)هم میشود و این است معنای برنامه جامع زندگی برای تمام انسانها در تمام ادوار تاریخ. اگر احادیثی که در زمینه پزشکی به ما رسیده معتبر نیستند پس چگونه میتوان به احادیث دیگر در تمام زمینه ها از جمله خمس و زکات و فقه و اخلاق و ... اعتماد کرد؟ مگر میتوان بدون اینکه در علمی متخصص شد راجع به آن علم نظریه داد؟پس چطور حجت الاسلام ایاضی و امثال ایشان بدون اینکه در زمینه علم حدیث و رجال شناسی و تاریخ حدیث و...متخصص باشند احادیثی که منشا ان وحیانی و از طرف خداوند متعال و معصومین علیهم السلام است و همچنین دانشمندان علم رجال و حدیث پس از کسب علم و تخصص ۴۰ساله یا بیشتر ،آنها را متواتر یا دارای اعتبار اعلام کرده اند،براحتی و با نوشتن یک یادداشت از اعتبار ساقط کنند؟ و در مقابل علم پزشکان محترم امروزی را که منشا ان تجربی است (یعنی آزمون و خطا)برای زمینه ی پزشکی کافی میدانند و حق هرگونه اظهار نظر در مورد پزشکی را از همه به جز پزشکان امروزی سلب کرده اند و براحتی در مورد فردی قضاوت میکنند که از لحاظ علمی از ایشان بالاتر است و بیش از ۳۰ سال از عمر خود را به تحقیق و تجربه در مورد طبابت و درمان در اسلام گذرانده (و در مدت انجام تحقیقات خوابشان حداکثر۴ساعت در شبانه روز بوده است تا اینکه موفق به تالیف کتاب الدراسة فی طب الرسول المصطفی شدند که در ان احادیث مربوط به پزشکی جمع اوری و تلاش شده احادیث معتبر روایی در آن آورده شود و حتی الامکان از آوردن احادیث ضعیف السند پرهیز کرده اند و اگر درجایی حدیث ضعیفی آورده شده بلافاصله پس از حدیث،گفته شده که این حدیث فعیق السند است.) ایشان را نه تنها متهم بلکه محکوم به بازکردن دکان از طریق اسلام میکنند.بزرگواران مستحضرند که در تمام قران بیش از یک آیه در مورد خمس نیامده(۴۰ انفال) ولی روحانیان محترم اینقدر آن را در محافل مختلف و متعدد مطرح کرده اند که ما گمان میکردیم بیش از نصف قرآن ایاتی در مورد خمس است با این حال حدود ۱۱۰ حدیث و روایت در مورد خمس رسیده است( و از نظر جناب ایازی همه معتبر و متواتر هستند؟) اما چگونه است که ۲۵۰ ایه از قران در مورد تغذیه را ندیده و بیان کرده اند که :در قرآن که چنین دستوراتی نرسیده است و حتی درباره عدد رکعات نماز و خصوصیات روزه نرسیده است تا چه رسد به نظام پزشکی . کافی ست در گوگل کلمات قران و تغذیه را سرچ کنیم تا تعداد اندکی از این نمونه ها را ببینیم که بسیار مختصر و اجمالی به این موضوع پرداخته اند.هر فرد عاقلی میداند کمیت و کیفیت تغذیه تاثیر مستقیم بر سلامتی دارد .پس مسئله تغذیه و به عبارتی پیشگیری و پس از ان درمان انسان برای خداوند بسیار مهم بوده که ۲۵۰ آیه در مورد آن نازل شده است.نمونه ی کوچکی از این احادیث:( یکی از سفارشات پیامبر(ص) آن بود که غذا خوردن در سه وعده یعنی صبح، ظهر و شب را ترک نکنید «لقمة الصباح مسمار البدن» (۱) یعنی صبحانه بدن را نیرومند می کند و حتی پیامبر اکرم (ص) به کسانی که به خاطر رژیم گرفتن شام را ترک میکنند سفارش میکند ترک شام مکروه است چرا که بهم زننده اعتدال بدن است و قوت را کم میکند.(۲)
رگی از بدن که نفرین میکند
پیامبر(ص) میفرماید خوراک شب نافعتر است از خوراک روز (۳)، همچنین در بدن رگی است که آن را رگ شام گویند همین که مرد ترک کند خوردن شام را، آن رگ بر او نفرین کند تا صبح و گوید که خداوند تو را گرسنه و تشنه گذارد چنانکه مرا گرسنه و تشنه گذاردی.(۴)
به موقع غذا خوردن عمر را طولانی میکند
پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) سر وقت خوردن نهار و شام را مستحب میدانند چرا که عمر را طولانی می کند و میفرمایند مستحب است شستن هر دو دست قبلا از طعام و بعد از آن، چه آنکه شستن فقر را زایل کرده و رزق را زیاد و انسان را از بلاهای در جسمش آسوده نماید و نیز چشم را روشن نماید(۶) و فرق نیست در استجاب آن بین اینکه با دست بخورد یا با قاشق. (۷)
۴هزار فرشته هنگام غذا خوردن شما را همراهی میکنند
یکی از آداب که بسیار تأکید شده آن است که میفرمایند قبل از شروع در خوردن «بسمالله» را بگویید تا شیطان دور شود و سؤال از آن نعمت در روز قیامت نشود. (۸)
و نیز وارد شده که: طعام که گذارده میشود، چهار هزار ملک دور آن را میگیرند و همین که خورنده «بسمالله» گفت، ملائکه گویند مبارک باد بر شما این طعام و بعد از آن به شیطان گویند دور شو ای فاسق تو دیگر راهی بر ایشان نداری، همینکه خورنده «الحمدالله» بگوید، ملائکه گویند این خورنده شکر الهی را به جا آورد (۹) و حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) ضامن شده که برای خوردن طعام اسم خداوند ذکر شود، ضرری در آن نباشد. (۱۰)
هنگام غذا خوردن به روی مردم نگاه نکن!
رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) میفرمایند مستحب است در ابتداء که میخواهد طعام را بخورد به آن نمک بپاشید چرا که از هفتاد و دو نوع بلا که از جمله آنان دیوانگی، جذام، برص (پیسی)، درد گلو، دندان و درد شکم است ایمن میشوند (۱۱) و همچنین مستحب است لقمه را کوچک برداشتن، زیاد جویدن و به روی مردم کم نگاه کردن. (۱۲)
منشین بر طعام مگر در حال گرسنگی
امام علی(ع) به امام حسن(ع) میفرمایند: چهار چیز را در غذا خوردن مسلتزم شو تا از طب بی نیاز گردی، ۱- منشین بر طعام مگر در حال گرسنگی ۲- پا نشو از روی طعام مگر در حالی که هنوز اشتهای آن را داری ۳- بسیار طعام را بجو (جویدن) ۴- بعد از طعام نزد اراده خواب مرو.(۱۳)
طعامی که پرهیز از خوردن آن عقل را فاسد میکند
امامان معصوم(ع) در باب گوشت خوردن میفرمایند هر کسی گوشت را چند روز ترک کند عقلش فاسد میشود و هر کسی چهل روز آن را ترک کند بد خلق میشود لذا در گوشش باید اذان گفت و مستحب است کسی را که ندار باشد اینکه قرض کرده و گوشت بخورد. (۱۴)
خوردن بیش از اندازه گوشت ماهی مکروه است
و در ادامه میفرمایند که هرگاه خواستید گوشت گاو بخورید آن را با برگ چغندر میل کنید چرا که گوشت گاو به تنهایی مرض است چنانکه گوشت ماهی بدون خرما و عسل ضرر است(۱۵) و خوردن بسیار زیاد گوشت ماهی مکروه است چرا که بلغم را زیاد میکند و مرض سل آورد.(۱۶)
یکی از آدابی که باید رعایت شود آن است که میفرمایند در سفره باید سبزی حاضر باشد و مکروه است خالی بودن سفره از آن (۱۷)
در خصوص سبزیها روایات متعددی بیان شده که در این بخش به آنها میپردازیم.
میوه ای که افسردگی را درمان میکند
از جمله سبزیهایی که مورد سفارش پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) بود، تره که خوشبو کننده دهان است، کرفس، برگ چغندر که آن خواب ناخوش را معتدل و جذام را دفع کند، کاهو که خون را صاف میکند و پیاز، ترب، شلغم، هویج، کدو، کلم و خیار است. (۱۸)
از جمله میوههایی که مورد نظر آن بزرگواران بود، انگور که خوردن آن غم را زائل مینماید، انار که از میوههای بهشتی است و قلب را نورانی میکند و نیز کرم دندان را از بین میبرد، سیب که خون آمدن مهلک از دماغ را نافع است، انجیر که بوی بد دهان را دفع میکند، زیتون، به، ترنج، سنجد، آلوی سیاه و گلابی که قلب را جلا میدهند. (۱۹)
منابع:
۱- المحاسن/ ۴۹۹ باب ۴۸ نوادر فی الطعام حدیث ۳۵۵
۲- المحاسن/ ۴۲۲ باب ۲۶ الغذاء و العشاء حدیث ۲۰۹
۳- سراج الشیعه فی آداب الشریعه
۴- الکافی ۶/ ۲۸۹ باب فصل العشاء و کراهیه ترکه حدیث ۱۱ و ۱۲
۵- الکافی ۶/ ۲۸۹ باب فصل العشاء و کراهیه ترکه حدیث ۷
۶- الکافی ۶/ ۲۹۰ باب الوضوء قبلالطعام حدیث ۱و۲و۳و۵
۷- سراج الشیعه فی آداب شریعه
۸- المحاسن / ۴۳۲ باب ۳۴ القول قبل طعام و بعده حدیث ۲۵۹
۹- الکافی۶/ ۲۹۲ باب التمیه و التحمید و الدعاء علی الطعام
۱۰- الکافی ۶/ ۲۹۵ باب التسمیه و التحمید و الدعاء علی الطعام حدیث ۱۸و ۱۹
۱۱- الکافی ۶/ ۳۲۶ باب فصل الملح حدیث ۲
۱۲- المحاسن / ۴۴۹ باب ۴۷ حدیث ۳۵۱
۱۳- الخصال ۱/ ۲۲۸ باب اربع خصال یستغنی بها عن الطب حدیث ۴۶۷
۱۴- الکافی ۶/ ۳۰۹ باب انتهای پیام من یا کل اللحم اربعین یوما تغیر خلقه
۱۵- الکافی ۶/ ۳۱۱ باب لحم البقر و شحومها حدیث ۳ و ۳۲۳/۶ باب السمک
۱۶- المحاسن/ ۴۷۶ باب ۶۶ حدیث ۴۸۲، ۴۸۸، ۴۸۹
۱۷- المحاسن/ ۵۰۷ باب ۸۷ البقول حدیث ۶۵۱
۱۸- المحاسن/ ۵۱۰، ۵۱۹، ۵۱۵ باب ۸۹، ۹۹، ۵۱۵
الکراث، السلق، الکرفس حدیث ۶۷۷، ۷۲۵، ۷۰۴ الکافی، باب السلق و باب الخس حدیث ۴، ۵، ۸ و ۱
۱۹- الکافی، باب العنت، الرمان، التفاح، التین، الغبیراء
حدیث ۲، ۶، ۱۲، ۱، ۳، ۴، ۵، ۱۰).شما بفرمایید اگر در مورد ایه خمس که تنها یک ایه از قران است ۱۱۰ روایت امده ایا منطقی است که در مورد ۲۵۰ ایه قران که در مورد تغذیه است هیچ حدیثی نیامده باشد؟ پس چگونه است که اکثر عالمان دینی ما عمرطولانی و با سلامتی کرده اند و حداقل فاصله شان با مرگ۸۵ سال بوده است؟در حالیکه متوسط عمر در حال حاضر ۴۰ سال است ان هم با تحمل کردن انواع بیماریها؟بد نیست کمی فکر کنیم چرا در زمان پدر و مادرها و پدربزرگ و مادربزرگ هایمان چرا انواع و اقسام بیماری نبود و بیشتر بیماریها براحتی وبا کمترین هزینه درمان میشدند.لطفا عبارت درمان شدگان با طب اسلامی را سرچ کنید و نظرات مردم(خودمان) را مطالعه بفرمایید و در ذهنتان درمان با دیگر روشها را با درمان با طب اسلامی مقایسه کنید.(چه از نظر نتیجه وچه راحتی درمان و امید به درمان شدن و زندگی و چه از نظر هزینه).حجت الاسلام ایازی میفرمایند:«روشن است که معارف قرآن و اهلبیت (ع) برای بیان عقاید و اخلاقیات و نسک است، اما این که دستگاهی برای علم پزشکی فراهم ساخته باشد و نظام درمان را به وجود آورده باشد، و گفته باشد، چگونه باید سلامت را حفظ به صورت خاص به جز دستورات حداقلی کرد و چگونه درمان کرد خود پیامبر و ائمه در روایات فراوان ارجاع به طبیب میدادهاند و این نشان میدهد که قلمرو دین غیر از بیان مسائل پزشکی است.»
قضاوت با شما
توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن
تاریخ انتشار : 1391/5/9 بازدید : 19581
یکی از توصیه های مرحوم آیت الله العظمی بهجت برای تندرستی این است که در غذا، اعتدال داشته باشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. ایشان در این باره می گویند:
«اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد؛ و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.
شخصی دندانش درد می کرد، نزد طبیب رفت که آن را بکشد؛ طبیب گفت: «اگر سر درد گرفتی، سرت را هم می کشی؟! اعتدال معده، دندان درد را هم برطرف می کند.» و بالاخره آن آقا دندانش را نکشید.» (1)
عمل به طبّ مأثور از اهل بیت علیهم السلام
با توجّه به این که علم الهی معصومین علیهم السلام، محدود به امور معنوی نیست؛ قطعا اگر درباره مسائل طبّی و امور مربوط به تندرستی، توصیه ای داشته باشند، بهترین توصیه است. اگر روایتی از معصوم (علیه السلام) صادر شده باشد، شکی در صحّت آن نیست. هرچند بسیاری از معارف اهل بیت به دست ما نرسیده است، اما در میان همین مقداری که در دسترس ماست گنجینه های گران بهایی یافت می شود که عمل به آن نجات بخش است.
از توصیه های برخی از بزرگان، عمل به دستورات طبّی است که از ایشان (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.
آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرمایند:
«مرحوم مجلسی در یکی از مؤلَّفاتش نوشته است: «اگر انسان به طبّ مأثور از ائمّه اطهار علیهم السلام عمل کند، به بیماری مبتلا نمی شود؛ زیرا آن ها عالِم به خواصّ مأکولات و سبزی ها و چیزهای دیگر هستند.» بنده هم فی الجمله دیده ام شخصی به طبّ مأثور عمل کرد، حدود هشتاد سال داشت و مریض نشده بود. زمانی که ما در نجف بودیم و وبا زیاد شیوع داشت، ایشان به عیادت بیماران می رفت، با این حال به بیماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش این بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای دیگر بیرون می آمد و نمی دانم که آیا در وقت وفات مریض شد و یا خیر.» (2)
و درجایی دیگر می فرمایند:
«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و دستورهای دینی، از اطبّاء مستغنی شود.
آقایی به فرزندانش تذکّر می داد: سفارش در فلان دفتر نوشته ام و آن این است که هر روز صبح، یک عدد سیب میل کنید، و کاری به دکترها نداشته باشید.
آقایی که نود الی صد سال سن داشت، می گفت: هر صبح یک سیب رنده می کنند و من می خورم و می توانم از جا بلند شوم و در طول سال، در خانه سیب نگه می داریم.» (3)
در تأیید کلام بالای آیت الله العظمی بهجت(ره)، مطلبی را از شیخ محمدتقی بهلول (ره) نقل می کنیم:
«نسبت به بقیه مردم خیلی کمترمریض می شوم... به دود محتاج نیستم، خوراکم را از روی طب الرضا می خورم...
بگذارید تاریخش را برایتان خلاصه کنم؛ خلاصه اش این است که خلفای عباسیه از بس که به حیات خود پابند بودند که صحیح و سالم باشند، هر کدام در پایتخت خود یک دکتر اروپایی دائمی داشتند که هر وقت محتاج شدند به او مراجعه کنند. مأمون هم یک دکتر داشت. وقتی که امام رضا(علیه السلام) را ولیعهد خود کرد، یک روز در مجلس مأمون، امام رضا (علیه السلام) با آن دکتر روبه رو شدند. آن دکتر از ایشان پرسید: «جدّ شما با اینکه تصدیق طبابت کرده و گفته: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» (4) پس چرا در طب کتابی ندارد؟ و خدایتان در قرآن چرا در باره طب چیزی نگفته؟» (5)
امام رضا (علیه السلام) جواب دادند: «خدای ما همه طب را در قرآن در یک کلمه گفته: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (6) اگر کسی به این کلمه عمل کند، بیمار نمی شود و به طبیب هم احتیاج پیدا نمی کند. و جدم فرموده: المعدة بیت کل داع و الحِمیَة رأسُ کل دواء؛ (7) شکم مایه درد است و پرهیز مایه دوا.»
مأمون گفت: «خیلی خوب است که شما این را یک کمی بسط بیشتری بدهید.» امام رضا (علیه السلام) قبول کردند و رساله ای در طبابت نوشتند و به مأمون دادند و او منتشر کرد. این رساله به «رساله ی ذهبیّه» مشهور شد و شاید الآن هم در بعضی از کتاب فروشی های مشهد پیدا شود. من «رساله ی ذهبیه» امام رضا (علیه السلام) را از بر دارم و یک عمر است که به دستورات آن عمل می کنم، مخصوصاً دستوری را که حضرت درباره وعده های غذایی به مأمون دادند و از این بابت خیلی کم گرفتار مرض می شوم و حالم خوب است.»
هم غذا و هم دوا
آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:
«خرما، شیر، ماست، زیت (8)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ (9) است.» (10)
خرما، علاج سرطان
آیت الله العظمی بهجت گفته اند:
«تعجب است که با این همه پیشرفت های علمی و طبّی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا این که بفهمند از چه حاصل می شود. می گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان به سرطان خیلی کم و نادر هستند. یکی از اطبّاء مدّعی بود که دارویی کشف کرده است که می تواند سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از «قانون» شیخ ابن سینا برگرفته و عمده ی اجزای آن شیره خرماست.» (11)
ضرر غذای سرخ کرده
در بسیاری از اوقات، ممکن است برای غذاهایی که دوست داریم، خواصّی بتراشیم و از ضررهای آن غفلت کنیم؛ مانند غذاهای سرخ کردنی. گاهی هم برخی غذاها را با وجود این که خواص مفیدی دارند، به دلیل این که لذیذ نیستند، رها می کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت می گویند:
«ما غذاهای لذیذ را خوب و مفید و غذاهای غیر لذیذ را بد می دانیم در حالی که چه بسا غذاهایی که با روغن سرخ شده مضرّ باشند ولی غذای آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.» (12)
رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن
از توصیه هایی که از معصومین و بزرگان به ما رسیده است، حفظ نظم در همه کارها و از جمله در خواب و خوراک است. شاید مشغله های روزانه، خیلی از وقت ها باعث بی نظمی در این امور شود.
آیت الله العظمی بهجت می فرمایند:
«اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آمده است: «کانَ إدامُهُ الْجوعَ» (13)؛ جوع و گرسنگی، خوراک و غذای ایشان بود.
...آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (14)
تا گرسنه نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ (15)
... در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست بردارید.
شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید:
الطّبُّ مجموعٌ فی هذه الکلمة:
اجْعَلْ طعامَکَ کلَّ یومٍ مرّةً
وَ احْذَرْ طعاما قبلَ هضمِ طعامٍ
[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]
یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.
...گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او نیست].
نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر می رود و بینا می شود.
انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط (16)» (17)
درمان «دیابت»
درباره درمان بیماری قند (دیابت) پرسش هایی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت شده است، که ایشان این پاسخ ها را (در سه جای مختلف) گفته اند:
«شاید باید زیاد به مسافرت بروی و ورزش کنی.»
در پاسخ جوانی که همین بیماری را داشت: «بین الطلوعین در هوای آزاد قدم بزنید.»
«هندوانه ابوجهل (حنظل) بخورید، البته بسیار کم، زیرا زهر است.» (18)
لذت طعام را روزه داران می دانند
اگر انسان طعم گرسنگی را بچشد، در این صورت است که غذا برای او بسیار لذیذ خواهد بود و قدر این نعمت های الهی را بهتر خواهد دانست. از جمله شخص روزه دار که افطار برایش بسیار لذّت بخش است، هم از نظر لذّت جسمی و هم معنوی؛ البته هنگام افطار و سحری خوردن، آن قدر شکمش را پر نکند که اصلا گرسنگی را احساس نکند.
آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرماید:
«همچنین در روایت است که:
لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ (20)؛ [روزه دار دو خوشحالی دارد: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگار.]
البته این در صورتی است که در فطور و سحری، نخوردنِ در روز را تدارک نکند.
دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه داری در مسجد کوفه می گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم برای او جوع آور نیست!
با این که بعضی طالب چلو مرغ و غذاهای لذیذند، [اما] درباره مقدار خوردن در روایات آمده است «وقتی که گرسنه شدی بخور». اگر انسان گرسنه باشد نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می دانند.» (19)
ایشان در جایی دیگر می گویند:
«امتحان شده و مجرّب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیّباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذّت دارد.
آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (21)
روایت بالا که آیت الله العظمی بهجت بیان کردند، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. مشابه روایت مذکور، حدیث قدسی هم داریم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و در حدیث دیگری امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال نقل فرموده اند که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ... (22)
مایعات خواب آورند
آیت الله العظمی بهجت درباره علاج بی خوابی گفته اند:
«خوردن مایعات و ماست و خیار، برای زود خوابیدن خوب است؛ البته شاید هضم خیار سنگین باشد ولی آب دوغ –هرچند یک لیوان در شب خورده شود- برای خواب مفید است.» (23)
البته ایشان توصیه های دیگری هم درباره علاج بی خوابی دارند، که ما فقط بخشی را که مربوط به خوردنی ها بود، آوردیم. (24)
پی نوشت ها:
1. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص338
2. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176
3. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
4. بحار الانوار، ج1، ص220؛ بحار الانوار، ج30، ص414؛ بحار الانوار، ج62، ص122؛ کنز الفوائد، ج2، ص107
5. شیعه آنلاین
6. سوره اعراف/ آیه31
7. بحار الانوار، ج59، ص290؛ طب النبی، ص19
8. روغن زیتون
9. بهبودی از بیماری را به تأخیر بیاندازد.
10. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
11. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص158
12. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص248
13. نهج البلاغة/227؛ بحار الانوار، ج14، ص238
14. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
15. بیمار، همان گونه که از خوردن زهر اجتناب می کند، باید از خوردن دارو بپرهیزد.
16. حداقل باید احتیاط کند.
17. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
18. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176 / گوهرهای حکیمانه، ص17
19. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص226
20. الکافی، ج4، ص65؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص76؛ وسائل الشیعة، ج10، ص397 و ص403
21. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
22. من لایحضره الفقیه، ج2، ص75؛ وسائل الشیعة، ج10، ص400؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص498
23. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص14
24. همان
بنده نه حوزوی هستم و نه از شاگردان ایت الله تبریزیان.تنها بیماری هستم که چندماه پیاپی به دنبال درمان بودم و به هر مطب متخصص و فوق تخصصی مراجع کردم نه تنها بیماریم درمان نشد بلکه از نحوه رفتار برخی از پزشکان بسیار رنجیده خاطر شدم و ناچار خودم بدنبال راه حلی بودم که پس از تحقیق درباره طب نوین،سنتی و اسلامی و مقایسه انها با هم،با کتب ایت الله تبریزیان اشنا شدم و در جدیدی برویم باز شد.
درپناه خداوند متعال همیشه سالم و دلشاد باشید.
الان تقریبا حدود 3 سال است که بنده هیچگونه قرص و یا داروی شیمیایی مصرف نکرده ام.
این در حالیست که تا قبل از آشنایی با طب اسلامی حداقل سالی 4 بار گذرم به دکتر و داروهای شیمیایی فراوان می افتاد و هزینه ای سرسام آور.
اما طی این سه سال فقط با رعایت چند دستور ساده طب اسلامی نه تنها خیلی کمتر مریض شده ام(در طی سه سال فقط 2 بار) این 2 بار را هم با چند داروی ساده بیماری خودم و حتی تمام بیماریهایی که خانواده ام ر که دچار آن شدند، را درمان کرده ام.
و دیگر هیچ نیازی به طب پولکی و آبکی مدرن امروز به لطف پرورگار پیدا نکرده ام.
راستی چند سوال از دکترای طب مدرن
چطور میشود کسی را که به کما رفته از کما بیرون کشید.(بنده کسی رو که 1 سال در کما بود و پزشکان کاملا از او قطع امید کرده بودند دیدم که با داروهای طب اسلامی از کما بیرون آمده است)
چطور میشود یک بیمار سندرم داون را درمان کرد.
چطور میشود انواع سرطانها را درمان ریشه ای کرد(شیمی درمانی =متاستاز شدن سرطان)(بنده در فامیل خودم دیدم کسی رو که تمام پزشکان از او قطع امیده کرده بودن و گفته بودند سه ماه دیگه برو قبرستان، اما با طب اسلامی از الان سه ساله صحیح و سالم داره زندگی میکنه)
صدها سوال دیگر که غیر طب اسلامی هیچ طبی برای آنها جوابی ندارد.
متاسفانه بعضی ها برای دفاع از پزشکی روز میگویند رسول خدا(ص) یا ائمه درمان همه بیماریها و یا بیماریهای امروزی را نمیدانستند
این حرفها یا ناشی از عدم اعتقاد به دین اسلام است یا از جهل و نادانی است
چرا که معصومین ما به تمامی علوم آگاه میباشند و چیزی در عالم نیست که از دید ایشان مخفی باشد
جای تعجب است از کسانی که ادعای مسلمان بودن دارند و روایاتی را که در مورد طب بیان شده زیر سوال میبرند و میگویند اسلام برنامه ای برای طب نداشته است
آقای ایازی و امثال ایشان باید بیشتر تحقیق کنند
:))
باشه!
دست و پا بزن توی توهماتت!
:)))
آقای ایازی طب اسلامی کامل داریم و شما نمیخواد این طب اهل بیت رو انکار کنید
به هری پاتر هم سلام برسون!
:))))
درصورتی که گروهی متخصص جمع شوند و روایات صادره از اهلبیت(ع) را بررسی سندی و دلالی کنند؛ تمام این بحث ها به پایان می انجامد.
خداشاهد هست که هرکی خودش رو با یه سری حرف های مزخرف از اهل بیت و کلام های گهربار ایشان دور کنه فقط و فقط خودش را بدبخت میکنه...
خدا آقای تبریزیان رو حفظ کنه انشاءالله...
متوهم عقب افتاده
جواب اینه که حضرات معصوم عالم هستند به علم الهی واین بیماریها را هم میدانستند می توانید در روایات خیلی چیزها را که در آن روزگار نبوده اما بیان شده بیابید. اما نکته اینه که در مورد مثلا بیماری جدید کسی سوال نکرده تا حضرات معصومین جواب بدهند . اما در عین حال کلیات شناخت بیماری ها وراه درمان را بیان کرده اند.
نکته ای دیگر اینکه طب اسلامی بر اساس شناخت ارگانیزم طبیعی بدن هست که متاسفانه طب جدید هیچ توجهی و اعتنائی به آن ندارد ولذا در بسیاری از موارد موفق هم نیست ودر بسیاری ازموارد آسیب زائی جدی دارد با توجه به این نکته طب اسلامی اشتراکاتی با طب سنتی دارد واین بدین معنا نیست که طب اسلامی از طب یونانی مثلا گرفته شده. موفق باشین یاعلی مدد