نجواے دوستانه | ||
اگر بخواهيم انواع گناهها را تقسيم بندي كنيم بايد به سه دسته تقسيم نمتايييم حق الله حق النفس حق الناس خداوند طبق وعده اي كه داده از حق الناس نميگذرد و تنها راه پاك كردن و از بين بردن آنرا رضايت طرف مقابل بيا كرده است. اگر توانستيم اين رضايت را در اين دنيا كسب كنيم خيل راحت تر و با هزينه كمتر ميتوان انرا انجام داد ولي اگر به جهان آخرت موكول كرديم بايد هزينه بيشتري پرداخت كنيم در حق النفس ولي مواردي كه به حق الله برميگردد انسان مومن بايد در حالت خوف و رجا زندگي كنيد.يعني علاوه بر اينكه بايد به بخشش خداوند ايمان داشته باشد بايد به همان نسبت از ترس مجازاني كه برايش در نظر گرفته اند آگاه باشد و خود را در وضعيت بدتري قرار ندهد. ولي چرا خداوند براي گناهان به ظاهر كوچكي مجازاتهاي بسيار سنگيني در نظر ميكيرد در اين باره نميتوان به صراحت پاسخ داد چرا كه خيلي از پاسخهايي كه انسان به دنبال آن ميباشد از دسترس افراد بنا به محدود بودن حيطه تفكر و عقل و در كل جهان بودن امكان پذير نيست. ولی اگر بخواهيم فقط از يك زاويه براي پاسخ سوال خود موردي در نظر بگيريم می توان به نظريه اثر پروانه اي اشاره اي داشته باشیم در اثر پروانه اي ذكر شده است كه هر گاه پروانه اي در يك طرف دنيا پالهاي خود را به حركت در آورد آيا ميتوان انتظار ايجاد طوفانهاي سهمگين را در بزرگترين اقيانوس دنيا را داشت باشيم؟ در ظاهر و عقل محدود آدمي اين يك لطيفه اي بيشتر نيست كه اگر يك پروانه پروازي انجام دهد اين كار موجب تشكيل يك طوفاني عظيم در يك اقيانوس بيكران گردد.
اين فقط يكي از دلايلي است كه ميتوان ثابت كرد كه رفتار آدمي (مثبت يا منفي) موجب ميشود كه اثرات بسيار زيادي در زندگي خود و ديگرا نداشته باشد.به همين تنها دليل عقلاني كه فعلا" آنرا در اختيار داريم همين موردي است كه تمامي عملكرد ما بازخوردهاي مثبت و منفي دارد كه ميتواند براي ما ثواب .و عقابي داشته باشد كه در زمان آتي متوجه آن خواهيم شد.
[ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:47 ] [ محمد ]
در جوامع امروزي افراد به جهت دسترسی به خدمات مورد نیاز خود به ادارت و سازمانهاي دولتي و خصوص مراجعه می نمایند. در اين بين برخي از سيستمهاي اداري و خدماتي همچون بانكها ، به جهت فعاليتي قديمي و تخصصي و تقريبا" يك دست بودن نوع خدمتي كه انجام مي دهند ، براي مراجعه كننده واضح و مشخص بوده و او خود به خوبي واقف به انجام امور محموله مي باشد. ولي اگر براي اولين مرتبه وارد يك سيستم اداري ديگري رفته تا كار خود را انجام دهيم با سردرگمي فراواني روبه رو خواهيم شد. در سالهاي اخير با نصب يك تابلو اعلانات بخشي از مشكلات سردرگمي مراجعه كنندگان كاهش يافته، اما يافتن سريع پاسخ به مشكلات خود را در نوشته هاي اين تابلو نخواهيم يافت. بخش اطلاعات اين گونه سازمانها هم فقط يكي دو مسير ابتدايي را به افراد نشان مي دهند و الباقي راه بايد خود فرد پيدا كند. فرد مراجعه كننده از هر كارمند شاغل در اين سيستم كه سوال نماييد ، معمولا" با پاسخ هاي گنگ و مبهم و ناقصي روبه رو ميشو د كه نمي تواند مشكل خود را حل نمايد. در اين مرحله دلالان و سودجويان و شايد كاربلدان اين سيستم وارد عمل شده و با تعقيب و شكار لحظه اي خود ، فرد را با دادن اطلاعات مورد نياز ترغيب به ادامه همكاري و نوشتن يك قرارداد انجام كاری مي نمايند كه البته در برابر اين اقدام خود با توجه به درجه ميزان انصاف ، حق الزحمه اي دريافت می نمايند. نبود اطلاعات كافي در دسترس ، نداشتن وقت مناسب يك كارمند جهت پاسخگويي به سوالات بي شمار مراجعه كنندگان ، ضعف آگاهي متقاضي و ... از جمله دلايلي است كه منجر به ظهور اين گونه واسطه هايي مي شوند كه در خيلي از موارد منجر به كلاهبرداري هايي مي شود كه فرد را تا مدتهاي زمين گير مي نمايد. " ميز خدمت " از جمله اقدامات چند سال اخير بود كه شايد طبق نوشته اي بجامانده از گذشته قرار بود يك تحولي عظيم در اين گونه موارد حادث شود كه با بي مهري و عدم استقبال مناسب برخوردار شد. ميز خدمت عنوان طرحي بود كه وقتي يك مراجعه كننده به اداره ای مراجعه مي نمايد به فرض نداشتن هيچگونه اطلاعاتي در خصوص كار خود ، از طريق اين ميز و با راهنمايي بسيار مناسب كارشناسان اين اداره بتواند به راحتي مسير خود را پيدا نموده و هركجا به مشكلي برخورد نمود سريعا" از طريق همين ميز مشكل خود را حل نمايد. حال اگر بتوانيم همان ميز خدمت را با رويكردي جديد به همراه چندين بسته كارآمد مجددا" احيا كنيم ، قطعا" علاوه بر كوتاه نمودن دست دلالان ، ميتوان به افزايش اعتماد و رضايت مردمي اميدوار بود كه در تمامي عرصه ها ، علاقه و ارادت خود را نشان داده اند. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:46 ] [ محمد ]
اين ها كلماتي است كه اين روزها بنا به مناسبتهاي مختلف بيشترين كاربرد را در منازل به خود اختصاص داده است و همه اقشار جامعه به نوعي با آن دست و پنجه نرم مي كنند. ما هم از اين امر مستشثنا نبوده و براي عقب ناماندن از اين ماراتن خريد و بنا به سفارش و اجبار بزرگان قدم به سرزمين ناشناخته اي گذاشتيم كه سالها از ورودمان بنا به علتي مشهود ميگذرد. در بدو ورود به اين مكان ناشناخته(البته از ديدگاه نگارنده) با افرادي مواجه ميشوي كه هر گاه به آنها نزديك ميشوي با لبخندي بر لب به استقبالت می آيند و چنان خوش آمدت مي كنند كه بعيد ميدانم والدين انسان از ديدن وي اين چنين مشعوف شوند. به هر حال به خود مي باليم و در دل چنان خوشحال ميشوي كه چرا در برخي مكانهايي كه احتياج به محبت داري ،كسي حتي نيم نگاهي به تو ندارد و در اينجا برايت قيام ميكنند وصندلي زيبا نشانت ميدهند و در برخي مواقع يك چاي خوش عطر هم برايت تهيه مي نمايند. همچنان در افكار خود غوطه مي خوري و با خود ميگويي منبعد حداقل هفته اي يك بار به اين مكانها خواهم آمد تا اين افراد خوش مشربي كه با لباسها زيبا به استقبالت مي آيند و به اصطلاح امروزي كمي تحويلت مي گيرند را بيشتر ببيني و ... تازه يادت مي افتد كه براي چه به اينجا آمدي ، سپس قيمت برخي اقلام را سوال مي كني و خريدي انجام دهي تا اين بندگان خدا هم از اين رفتار شما خوشحال شوند. هنوز لبخند مصنوعي آن مرد غريبه خشك نشده كه با خود مي انديشي كه اين اعداد و ارقامي كه برايت آنچمان راحت از حلقوم خود ادا ميكند، مربوط به كدام واحدپولي اين سرزمین پهناور است و بايد دستمزد چند روز كاري خودت را براي يك قلم جنس خانگي پرداخت كني كه تازه در اين لحظه متوجه حجم گسترده تحريمهايي ميشوي كه كمر اقتصاد و توليد و در نهايت مردمي را ميشكند كه نميتوانند هيچگونه خريدي انجام دهند. در اين بين آيا واقعا ما در اين روزهايي كه به اصطلاح سر كار ميرويم يك نوع بيگاري محسوب مي شود، يا واقعا" قيمت برخي اقلامي كه نگارنده پس از سالها مجددا" جهت تهيه همان نامهاي گذشته اي كه در روزگاري بعيد خريداري نموده ، آن چنان افزايش يافت است. تازه متوجه ميشوي چرا سن ازدواج بالا ميرود و يك جوان تازه از سربازي برگشته و بيكار چگونه ميتواند يك خانواده آبرومند تشكيل دهد. تازه احساس ميكني كه ..... بگذريم تازه خيلي چيزها را بعدا" متوجه ميشويم. در اين حال كه در اين افكار پريشان خود به دنبال راه حل ميگردي و ناراحت از اينكه نتوانستي يك نفر را با كار خود خوشحال كني، از اين مكان لوكس و زيبايي كه تا پيش از آن برايت ناشناخته بود ، خارج مي شوي و هنگامي كه برميگردي تا يوسف ت را صدا كني به عمد نگاهي به فروشنده مي كني ، ولي ديگر آن لبخند زيبا و آن حس مهرباني را در او نمي بيني و نميداني چرا ( البته خوب ميدانيم كه چرا .ولي توانايي خوشحال كردنش رانداريم) [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:46 ] [ محمد ]
اصولا" برنامه هاي تلويزيوني به دليل جذاب بودن ( حتي برنامه هاي آموزشي) در هنگام تعليم دادن چون از انسان چيزي پرسيده نميشود، انسان را از فكر كردن ، انديشيدن و يا فهميدن آن كه ملزم به پاسخگويي با آن باشد ، باز ميدارد. و اگر سوالي پرسيده شود در آخر برنامه جواب آن گفته ميشود.نتيجه آن اين ميشود كه در دنياي كنوني انسانهايي رشد ميكنند كه از لحاظ فكر و سواد در سطح پاييني قرار دارند و جهان را به سوي تباهي و بدبختي و همچنين فلاكت انسانها مي برند. معاني و مفاهيم و محتويات آنچه از تلويزيون پخش ميشود ،غالبا" كوتاه ، مشخص و مجزا از مجموعه هايي است كه امكان حصول به يك نتيجه گيري آسان را فراهم مينمايد.در حالي كه معاني و مفاهيم يك مقاله مكتوب با ضريب احتمال بسيار بالايي، اين امكان را به خواننده ميدهد كه بتواند آنها را با آموخته هاي قبلي و محفوضات ذهني خود منطبق سازد و معاني و مفاهيم را به هم پيوند دهد و در نتيجه ،استنتاج و جمع بندي معقولي را بدست آورد. عصر كنوني كه به عصر تصاوير تلويزيوني معروف ميباشد به دليل بالا بردن فهم و درك كودك و نوجوان و پايين آوردن سطح سواد و شعور بزرگسالان عملا" فاصله بين كودك و بزرگسال را كم كرده و يا بهتر بگوييم از بين برده است و نظام طبيعت انسانها را به هم ريخته است. در دنياي امروز ميتوان خيلي چيزها را گفت و نوشت ولي نميتوان آنها را نشان داد مانند عشق ، محبت ، صواب و حرمت.گاوريل سالامون در اين باره ميگويد" تصاوير را بايد شناخت و الفاظ را بايد فهميد" واين دو با هم خيلي فرق ميكند. در دنياي كنوني انسانها حق انديشيدن ندارند نه آنكه به صورت جبر و فشار از اين كار ممانعت به عمل بيايد، بلكه اين كار به وسيله راههايي انجام ميشود كه علاوه بر جذاب بودن و كشاندن انسانها به اين مسير، خود نيز مايل به فكر كردن و انديشيدن نيستيم و حتي اين عمل را مذموم و زشت ميدانيم.به دليل آنكه وقتي تمام وسايل و اهداف ما آماده باشد، ديگر نيازي به فكر كردن نداريم. دو راه وجود دارد كه انسانها را از فكر كردن منع ميكند. اول از راه جبر و زور و شلاق كه اكنون منسوخ شده است و راه دوم دادن اطلاعات زياد كه در اين صورت به علت وجود اخبار و اطلاعات بيش از حد انسان نميتواند سره از ناسره را تشخيص دهد و به علت گيج شدن افراد ، ديگر مجال فكر كردن از آنان گرفته ميشود. در دنياي كنوني و به احتمال زياد در آينده ،انسانها در كنار يكديگر مي نشينند و به تماشاي تلويزيون مي پردازند و در همين حال هر يك از ديگري دور است و تبادل فكري ميان آنان از ميان مي رود و در اين دنيا "انسانها در كنار يكديگرند ولي با هم نيستند". در دنيايي كه تصاوير حرف اول را مي زنند اگر ما به افراد مهمي كه سمتهاي سياسي و يا اجتماعي دارند بيانديشيم ،از آنان فقط تصاويري كه ديده ايم در ذهنمان حلاجي ميشود نه گفته ها و حرفهايي كه ميگويند و به آن مي انديشند. اين است تضاد ميان تفكر در يك جامعه مبتني بر الفاظ و حروف و جامعه مبتني بر تصاوير. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:45 ] [ محمد ]
لحظه هايي با خود فكر كرده ايم كه وقتي يك پلاستيك زباله را به بيرون منزل مي بريم گاهي اوقات از بويي كه استشمام ميكنيم آزرده خاطر مي شويم و خيلي سريع ميخواهيم از شر آن خلاص شويم.
ولي وقتي صداي نزديك شدن اين ماشين را ميشنويم خوشحال از اينكه شهرداري شهرمان محل ما را فراموش نكرده و امشب هم مثل شبهاي گذشته اين زحمت را تقبل كرده و تا علاوه بر پاكسازي كوچه ، موجبات عدم ورود ميكروب و بيماري می شود و تلاش می کند تا اهالي محله در سلامت زندگی کنند.
ولي در اين بين گاهي اوقات لازمه كه يادي از افرادي داشته باشيم كه در اين نيمه هاي شب ،در ميان آن همه زباله و بوي تعفن و در خيلي موارد بيماري هاي ناشناخته ،براي آسايش من و شما زحماتي مي كشند كه به خوبي توسط كارفرمانشان جبران نميشود.
این مردمان زحمتکش ،وقتي به خانه ميرسند ،كسي به استقبالشان نمي آيد و وقتي از خانه خارج ميشوند ،هيچ كودكي دستانشان را لمس نمي كند.
اين افراد براي لقمه ناني حلال براي خود شغلي انتخاب كرده اند كه به جرات ميتوان گفت كه خيلي از ما حتي فكر كردن در اين مورد كه يك روز را به جاي آنها كار كنيم هم به مخيله خود راه نمي دهيم.
فقط انتظار دارند تا ما شهروندان با تفكيك مرتب و در ساعت مقرر به كار آنها نظم ببخشيم و البته چندين برابر كارفرماينشان دقت بيشتري در پرداخت درست و صحيح و به موقع حق و حقوقاتشان ،آنها را به كاري كه انجام ميدهند اميدوار تر سازند.. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:45 ] [ محمد ]
گاهي اوقات كه به اجبار گذرمان به اين مكان مي افتد ،مجبور ميشويم كمي با خودمان خلوت كنيم و اگر توان فكر كردن عميق تري داشته باشيم ،خود را جاي يكي از آنها گذاشته و براي آينده ي مان برنامه ريزي هم داشته باشيم. اينجا فارغ از ميزان حسابهاي بانكي وانواع ماشينهاي لوكس وخانه هايي با متراژ بزرگ ، در دو چيز همه مثل هم هستند ، يكي نوع لباس و ديگري اندازه خانه. همانگونه كه خداوند همه را در يك فرم و قالب مشابهي آفريد ، براي بازگشت به سوي او هم بايد همه همانند هم باشند. اينجا كبر و غرور و خود بزرگ بيني و حسادت و دروغ ،...هيچ جايگاهي ندارد وهمه منتظرند تا روز موعود فرا رسد و مهياي رفتني باشند كه شايد به اميد رحمت واسعه خداوند ، جايگاهي بهتري را كسب كنند. اگر تنها به قبرستان برويم ، غير از صداي نفسهاي خودمان و صداي پرندگاني که به تسبيح خداوند مشغولند، صداي هيچ موجود زنده اي را نمي شنويم. كنار قبر عزيزي كه تازه از دست داده ايم ، فاتحه اي مي خوانيم و بعد از چند لحظه اي قصد رفتن مي كنيم. ولي اگر تامل كنيم و خودمان را به جاي اوفرض كنيم كه روزي ما هم بايد همانند او آرام و بي سر و صدا اينجا مسكن گزينيم ، شايد تلنگري باشد براي رفتارهايي كه تاكنون انجام داده ايم. شايد تلنگري باشد براي اعمالي كه سهل انگارانه از كنارش عبور كرده ايم. و شايد تلنگري باشد براي حق الناسي كه بي خيال از كنارش گذشتيم. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:44 ] [ محمد ]
جهان امروز جهان ارتباطات است و تكنولوژي [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:44 ] [ محمد ]
[ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:43 ] [ محمد ]
از دير باز بشر به دنبال يافتن آب حياتي بود بتا با خوردن آن جاودانه شود و به اصطلاح امروز تا هميشه زنده بماند دانشمنئدان براي يافتن اين معجون دست به آزمايشات فراواني زدند و در اين را تا كنون دستاورد چشمگيري را به دست نياورندند همزمان با آن پروسه پرونده به تاخير انداختن مرگ مير را مورود توجه دانشمندان قرار گرفت كه در اين ديبين تا حدودي دساورد مهمي حاصل شذه است برنامه ماشين زمان جه جندي پيش از شبكه يك سيما پخش شد به اين موضوع در تمام انسانها موالكولي به نا دي ان اي وجود دارده كه مشخصات وجودي هر فرد يدر آمن نهفته ايت و سلولها براي زنده مندهن هخود احتياحج تبه تكثير دارند و هذ سلول به دو سلول تقسيم ميشود ولياگر همان سلولها دقيقا" تكثي ميباسند چرا پوست و ظاهر انسانه ا كه از همهن سلول قبلي ساخته شده است به مرور تغيير ميكند؟ پاسخ اين سوال در اين نكته نفته ايتس كه هر سلول در هنگام تكثي كه اصطلاحا" كپي بردار يهمان سلول قيب لي تغيرات بسيا جزئي در او حاصل ميشود همانند يك صفحه كه در كپي اول خيلي پشبيه نسخع اصل ميباشد ولي همچنان كه كپي برداري ميشود تغيرات ان را به شدت احساس ميكني د و در نهايت پس از سالها تقسيمن سلولي ديگر هيچ شباهتي همانند سلئل ابتدايي ندارد و ان پوست شفاف و تازه به پوست چروكيده و بي آب تبديل ميشود حال مسله اساسي كه چگونه ميتوان ايت تقسيم سلولي را به نح بهتري انجام داد و يا جالوي از بين رفتن سلوها را بگيريم سوالي است كه ذهت اكثر دانشمندان را به خود اختصاص داده ايستو در نگاه اول بايدد يديد چه عوامل يموجب از بين رفتن سلوالهذ يموشد پاسخ آن شايد مورد تعجب و انار انسانها باشد ولي نور افتاب و تنفس عال اصلي مرگ مير اناسناهاس هر فرد در طول روز بيش از 10000 بار نفس ميكشد وبا عهر بار تنفيسي كه اكصسيزه را به ريه هاي خود ميفرستذ بيه قدم به مرگ تنزديك ميشود چرا چون همان اكسيزني كهمورد نياز و حيات سلول است مقفدار كي از آن م.ورد استفاده قرار ميكگيرد و البتقي آن موجبات زنگ زدگي و اصطلاح خوردگي سلول نيشود و به مرو زمان موجبات مرگ سلول را قراهم مينوايد. و اما بهترين راهكا آن را ميتوان در خوردن سبزيجات پيدا كرد خوردن سبزيجات موجب كند تر شدن فرايند زنگ رزدكي و از بين رفتن سلول را حاصل ميشود و ديگر راهكار فرار از مرگ زود رس سلولها را ميتوان در شاد زيست انشانها جستجو كرد افرادي كه ساد زنگي ميكنند و به پيرامون خود به ديده يك فضاي زيبا منگرند به طو متوسط بسشتر از ديگران زمدگي ميككندد پس نكته آخر اينكه مراقب بدن خود باشد تا او هم مراقب شما باشد. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:43 ] [ محمد ]
انسانها پس از تشكيل خانواده به فكر تكثير نسلي هستند تا با تربيت صحيح بتوانند براي خود يك شجره اي بجا بگذارند كه تا مدتها نامشان به خير و نيكي نقل محافلي باشد كه خود ميدانند حتي كلامي از آن را به گوش خود نخواهند شنيد. فرزندان متولد ميشوند و براي زندگي آنها شروع به برنامه ريزي ميكنند تا به بهترين شكل ممكن بتوانند در يك جامعه با الگو برداري از افراد خوب و مفيد پيرامون خود ، مايه مباهات و فخر يك جامعه باشند. زندگي پرمشغله امروزي و گرفتاري هايفراوان و تهيه يك زندگي نسبتا" راحت ، نياز به كار و تلاش و كوششي دارد كه در اكثر موارد زن ومرد بايد پا به پاي همديگر تلاش كنند تا به اهدافي كه براي خود و فرزندانشان دارند برسند. وقتي فرزندي متولد ميشود به جهت شاغل بودن مادر ، بايد براي تنهايي اين طفل نورسيده فكري كرد تا شغل اين مادر دستخوش تغييرات نگرددو بدون دغدغه به محل كار خود حاضر شود.اطرفيان و در نهايت جامعه نسخه راحتي برايش تجويز مي كند و او سريعترين و بهترين راهكار را در سپردن اين فرزند به مهد كودك مي داند تا هر ساعتي كه از شغل خود فارغ شود به همراه وي به منزل برگردد. فرزند اين خانواده كه در سالهاي ابتدايي خود بايد هميشه مهر مادري و آغوش گرم مادر را تجربه كند به واسطه زندگي ماشيني امروزي بايد با شير خشك و پرستار مهد و گريه هاي طولاني و خسته كننده هم آغوش شود و اين فقدان بزرگ را هزينه اي بداند براي اين نسلي كه بعدها بايد يك جامعه را به سرانجامي خير برساند. فرزندان بزرگ ميشوند و تشكيل خانواده مي دهند و با والدين خود رفت و آمدي گاه و بيگاه را در برنامه هفتگي خود گنجانده تا اينكه به دليل ناتواني در انجام امور شخصي والدينشانبايد سرپرستي آنها را به عهده بگيرند و در برخي شرايط در يك منزل زندگي نمايند. ولي به همان دلايلي كه ذكر گرديداين فرزنداز عهده سرپرستي والدين خود سر باز مي زند و به فكر يك راهكار به ظاهر معقولي ميگردد كه بهترين وسريعترين راه ممكن را سپردن آنها به خانه سالمندان مي داند. والديني كه سالها براي او زحمت كشيده و اكنون مهر و محبت و حمايت فرزند را طلب مي نمايند بايد در خانه زيباي سالمندان با كساني حشر و نشر نمايند كه آنها هم بي مهري فرزندانشان را تجربه نموده اند. گرچه تا حدودي عرف جامعه عمل اين فرزند را نكوهش ميكند ولي بايد توجه داشت كه اين اقدام همان عكس العمل رفتار والديني بود كه اين فرزند را در طفوليت به مهد كودكي سپردند و خود به كار و تلاشي مشغول شدند تا بتوانند آينده اي زيبا براي فرزندشان خلق نمايند. والدين به دو دليل مهم فرزندشان را به مهد كودك ميسپارند.اول اينكه تمكن مالي مناسب داشته و براي پرداخت هزينه هاي مهد كودك مشكلي برايشان ايجاد نمي شود و دوم اينكه وقت كافي براي تربيت و نگهداري فرزند خود را بنا به دلايلي مختلف ندارند. و فرزندان هم به همين دو دليل تمكن مالي و عدم وقت كافي والدين خود را به خانه سالمندان ميفرستند. نگاهي كوتاه مدت به آموزه هاي ديني به خوبي به ما ميگويد كه براي يك زندگي سالم بايد به فرزندان خود تا دوسالگي شير مادر داده شود و بهترين مكان زندگي اين طفل را آغوش مادر مي داند و به فرزندان مي آموزد كه به والدين خود احسان كنيد و از آنها مراقبت نماييد تا حسنه و خيري برايشان نوشته شود كه نتيجه آن سعادت دنيا و آخرتشان را ضمانت نمايد.. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:42 ] [ محمد ]
اوايل دهه هشتاد شمسي كتابي مطالعه كردم با عنوان " چرا انسانها شورش ميكنند؟ " اين كتاب به بررسي طغيانها و شورش ها در كشورهاي مختلف مي پردازد و با اين موضوع مبحث خود را ادامه ميدهد كه چرا مردمان آن سرزمين ها، اين چنين در برابر حاكمان خود دست به اعتراضي ميزنند كه در برخي موارد منجر به تغييرات گسترده در نظام حكومتي ميشود. اين مطلب ، خلاصه اي بسيار كوتاه از كتاب مذكور است كه به صورت پراكنده نوشته بودم. در ابتدا...
انواع شورشها در كشورهاي مختلف شورش در غرب كشوري است با اعتراضهاي لاك پشتي . يعني كوتاه ، جزئي، مشخص و مداوم شورش در بلوك شرق(سابق) كشوري است كه اعتراضها حالت خرگوشي دارند. از شروع يا بهانه اعتراض تا پايان يا شعارهاي آن جهشي بلند دارند. شورش در جهان سوم در كشور اين افراد ، حركتها كانگرويي است. يعني مردم آرامند اما وقتي عصباني شدند، از شروع تا پايان حركت چنان جهش بلندي صورت ميگيرد، كه از قبل نه شدت آن مشخص است و نه جهت آن قابل پيش بيني است. او (انسان جهان سومي) دچار محروميت نزولي شده ، يعني توقعات و خواسته هايش ثابت است. او خود را با جهان مقايسه ميكند و بدين ترتيب احساس محروميت بزرگي بر قلب او چنگ انداخته است. شايد خشم او ناشي از اين پديده باشد. چيزي كه به آن محروميت آرزويي ميگويند. اما وقتي كه به ياد مي آوريم اين جوان محجوب و آرام چگونه با چوب به شيشه ها مي كوبد و سنگ را به سوي يك پيشاني نشانه ميرورد، اين احتمال را مي دهيم كه وي شايد دچار محروميت پيش رونده شده باشد.او دچار هراس بزرگي است، از يك سو مي بيند كه دايره بزرگ رشد ،شكوفايي ، امكانات، اختيارات و حقوق انساني و آزاديش تنگ تر مي شود و چيزي نمانده كه آن دايره بزرگ به حلقه اي در انگشت يك نفر يا گروهي خاص تبديل شود، و از سوي ديگر پيك اخبار ، ماهواره و اينترنت او را با جهان آشنا ساخته است.اما او و ديگران نميدانستند كه اگر ياس قابل تامل است ، احساس سرخوردگي و محروميت ، آستانه اي دارد و تحمل ناپذير. فرد محروم سرانجام روزي با هر وسيله و بهانه اي كه در دسترسش قرار گيرد، سعي در علاج سرخوردگي خود خواهد نمود. اين يك مكانيزم دروني است ، از طرفي احساس ترس نيز آستانه اي دارد. به گفته يك متفكر معاصر، وقتي انسانها در نااميدانه ترين وضعيت قرار داشته باشند، معمولا" كمترين انگيزه براي اعتراض و طغيان پيدا نمي كنند چون نااميدند.اما پس از آنكه وضعيت تا حدودي بهبود يافت و احساس كردند يا حدس زدند كه ميتوان تغييري ايجاد نمود، به طور موثر به اعتراضات گسترده دست ميزنند. به نظر وي طغيانها و شورشها(علي رغم تاييد يا عدم تاييد) نشان دهنده اميد است. بنا بر يك اصل تجربه شده: هر چه يك ارگانيسم به هدف نزديك تر باشد، تمايل براي دسترسي به آن هدف شديدتر مي باشد. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:41 ] [ محمد ]
كودك كه هستيم توسط بزرگترها امر و نهي مي شويم و در خيلي از موارد بايد مطابق خواسته آنها عمل كنيم .نمي توانيم خوب بازي كنيم و آنچه خواسته هاي كودكانه اي كه طلب مي كنيم ، به آنها برسيم. وقتي كاري انجام مي دهيم و پدر و مادر ما را نهي مي كنند ، مي پرسيم چرا نبايد انجام دهيم؟ و يا چرا فلاني انجام ميدهد؟ و پاسخ مي دهند كه تو هنوز بچه اي و متوجه نيستي.هميشه با خود مي گوييم وقتي بزرگتر شديم ،ميتوانيم هر كاري دوست داشته باشيم انجام دهيم و آرزو ميكنيم كه خدايا پس كي من بزرگ مي شوم؟ بزرگ مي شويم و كاري پيدا مي كنيم و تشكيل خانواده مي دهيم و در روزمرگي غرق مي شويم .چنان غرق در زندگي مي شويم كه گذر عمر را متوجه نمي شويم و فقط گاهي اوقات به حال كودكان غبطه مي خوريم و آرزويي محال داريم كه به كودكي خود بازگرديم. اين چرخه افسوس در اكثر افراد جامعه وجود دارد.افرادي كه هميشه از گذشته خود پشيمانند و آرزو مي كنند اگر به گذشته برگردند بهتر مي توانند زندگي كنند. ولي توجهي ندارند كه اگر روزي اين آرزوي محال به واقعيت مبدل شود مطمئن باشند كه دوباره همان راهي را انتخاب مي كنند و به محلي و جايگاهي مي رسند كه اكنون قرار دارند. اگر به اين افراد گفته شود كه زمان حالي كه اكنون در آن بسر مي بريم ، فرض كنيد كه از آينده برگشته ايد و اكنون يك فرصت دوباره به شما داده شوده است، چه مي كنيد؟ به بقين پاسخي براي آن نخواهند داشت. پس در هر صورت ما نمي توانيم خوب زندگي كنيم و خوب از زندگي لذت ببريم و آنگونه عمر خود را سپري مي كنيم كه در آينده اي نه چندان دور افسوس آنرا نخوريم. و در اين لحظه اين سوال مطرح مي شود كه چرا ما نمي توانيم خوب زندگي كنيم؟ پاسخ به اين سوال را ميتوان در عدم فراگيري و آموزش يك زندگي مناسب جستجو نمود. وقتي ما براي زندگي كردنمان آموزش نديده باشيم، وقتي نمي دانيم براي مواجهه با مسائل زندگي فردي و اجتماعي خود چگونه رفتاري داشته باشيم، وقتي نمي دانيم با فرزندان و همسر خود چه واكنشي داشته باشيم ،چگونه انتظار داريم كه بتوانيم خوب زندگي كنيم . وقتي خوب زندگي نكنيم بايد افسوس گذشته را در بخشي از حافظه خود داشته باشيم. زندگي از يك طرف به فرد آموزش و تجربه اي عطا مي كند كه در مقابل عمر و توان جسمي و فكري او ر ا مي گيرد . يعني در مقابل يادگيري از تعاملات اجتماعي بايد بخشي از جسم و فكر خود را از دست بدهيم. به همين دليل وقتي تجربه اي كسب مي كنيم معمولا" براي عملي است كه در گذشته مرتكب شديم و در خيلي مواقع براي آينده كاربردي ندارد. زندگي به مثابه يك ماشين است و صد البته خيلي شبيه به آن. اول اينكه هر دوي آنها براي حركت ساخته شده اند .زندگي در حال سكون يعني مرگ و ماشين بدون حركت يعني آهن قراضه. دوم اينكه زندگي و ماشين به جاده نياز دارند. جاده اي با فراز و نشيب هاي فراوان كه اگر براي هر دوي آنها امكانات مناسبي فراهم نشود ،قطعا" در بين راه با مشكلاتي روبه رو مي شوند كه ديگر راهي براي فراهم كردن برخي موارد پيدا نمي شود. سوم اينكه زندگي و ماشين به هدف و مقصد نياز دارند. در صورتي كه هر كدام از آنها بدون هدفي درست و مناسب قدم در اين جاده بگذارند ، قطعا" به ناكجا آبادي خواهند رفت كه راه بازگشتي براي آن وجود نداشته باشد. چهارم اينكه زندگي و ماشين به راننده نياز دارند. خودروي بدون راننده مجرب را انتظار به سلامت رسيدن مسافرين خيالي است باطل و براي زندگي هم اگر فردي عنان اين اسب سركش را در دست بگيرد كه توان هدايت آنرا نداشته باشد ، در خوشبينانه ترين حالت آن مرده اي مي شود متحرك. فراگيري و آموزش صحيح يك زندگي سالم از اصول اوليه و لازم الاجرا براي هر فردي است كه خواهان رسيدن به هدفي مشخص و معين بوده و به سلامت رسيدن را يكي از آيتم هاي مهم خود مي داند. توكل به خدا و پايبندي به اصول اعتقادي و استفاده از تجربيات ديگران و تلاش خود فردي ميتواند ضامن سلامت خانواده اي باشد كه براي رسيدن به كمال انسانيت در تكاپو و فعاليت مي باشند. [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 11:23 ] [ محمد ]
معجزه امام حسین(ع) معجزه سالها و حتی قرنهایی نیست که اتفاق افتاده است. از روز ازل که خدا، هستی را خلق کرد معجزه امام حسین علیه السلام را همراه با هستی هدیه کرد و تا ابد این هدیه ادامه خواهد داشت.
🔶 اگر ما در این برهه از تاریخ و در این جهان زندگی میکنیم و حوادثی برای ما حادث میشود و فکر میکنیم که این وقایع بزرگترین و خطرناکترین حوادثی است که برای بشریت اتفاق افتاده است، و اگر بتوانیم بر آن پیروز شویم بزرگترین هیبت بشریت را به نمایش گذاشته ایم، باید بدانیم که سخت در اشتباهیم. حوادثی از این سخت تر برای مردم در تاریخ ثبت شده که خیلی از آنها را ما نه شنیده ایم و نه حتی میتوانیم به آن فکر کنیم. ولی جریان حرکت زندگی به راه خود ادامه داده و ادامه خواهد داد. یکی از مزایای مذهب تشیع نسبت به دیگر مذاهب این است که با شرایط روز، بهترین تصمیم و بهترین فکر را انتخاب میکند. 🔶 معجزه امام حسین علیه السلام در برگزاری و پاسداشت روضه ها و آیین های عاشورایی نه به تعداد کم، که به گواهی تاریخ به کثرت اتفاق افتاده و فقط نگاهی میخواهد فراتر از محدوده مادی و طبیعی بشریت. 🔶 برخی از ما شفا و خیر و برکت در مواردی که نسل به نسل به ما رسیده را با علم فیزیک می سنجیم و برای آن از عقل محدود مادی خود کمک میگیریم و چون در اکثر این موارد عقل قادر به حل اینگونه معجزات نیست، سریعاً واکنش نشان داده و نسبت به آن موضعی تدافعی میگیریم. 🔶 در دو سال اخیر ویروس کرونا خیلی از ترتیب زندگی ما را تغییر داد و به تبع آن مجبور به تغییر در سبک زندگی و برگزاری مراسم مذهبی شدیم. برای برگزاری مراسم مذهبی، پروتکلهای نوشته و اجرا شد که به قطع یقین بیشترین درصد عمل به این پروتکلها توسط مذهبیون و افراد مقید به دین و شریعت انجام شد و به همان نسبت بیشترین هجمه و حمله به این قشر و به این مراسم صورت پذیرفت. 🔶 برگزاری مراسم عاشورا و اربعین در سال گذشته در کربلا با توجه به گسترش ویروس کرونا به جهانیان ثابت کرد که آمار ابتلا و فوت در این شهر، در ایام قبل و بعد از اربعین همان عدد قلیل ایست که اگر مغرضانه به آن نگاه نکنیم و این پژوهش و تحقیق را انجام می دادیم به قطع یقین به معجزه امام حسین علیه السلام ایمان می آوردیم، ولی افسوس که این مراسم نه توسط رسانه های مذهبی پیگیری شد و نه افرادی که قادر به پژوهش بودند نسبت به این موضوع حرکتی انجام دادند. 🔶 حال از خود میپرسیم که چرا دشمنان آگاه و قسم خورده ی ما این چنین برای برگزاری مراسم محرم و عاشورا، شبهه و ترس ایجاد میکنند و دوستان کم آگاه ما هم سطل سطل آب به آسیاب دشمن هدایت می کنند؟؟؟ 🔶 اگر امام حسین علیه السلام در سالهای گذشته که کرونایی وجود نداشت، سی میلیون زائری که وارد شهر کوچک کربلا می شود را با آب و طعام و محلی برای استراحت، از زائرین پذیرایی میکند، در این سالها هم این زائران را به سوی خود فرا میخواند و خود ضامن سلامتی و عافیت آنان است.
🔶 سخن آخر اینکه در معجزه امام حسین علیه السلام شک و تردید به خود راه ندهیم که اگر دل به شبهات دشمن دادیم، خسر الدنيا و الاخره خواهیم شد.
و السلام علی من اتبع الهدی [ چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۶/۰۳ ] [ 10:47 ] [ محمد ]
تاریخ قضاوت خواهد کرد در ماههای محرم و صفر حداقل سه تجمع میلیونی در شهرهای کربلا و نجف اتفاق افتاد اولین تجمع در روز عاشورا با حدود پنج میلیون نفر دومین تجمع در روز اربعین با حدود چهارده میلیون نفر سومین تجمع در آخر ماه صفر با حدود چهار میلیون نفر اگر بخواهیم طبق دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی به این پدیده نگاه کنیم ، اکنون باید در جمعیت چهل میلیونی عراق که بیش از نیمی از این افراد در اینگونه مراسم ها شرکت کرده بودند به کرونا مبتلا شده و پس از برگشت به شهر خود ، همگان را آلوده کرده باشند. اکنون طبق آمار رسمی روزانه حدود هفتاد نفر بر اثر کرونا در عراق فوت می کنند و در برخی روزها آمار فوت شهرهای کربلا یا صفر می باشد و یا با یکی دو نفر اعلام میگردد. ما در پدیده اربعین نگاهمان را از معجزه ی امام حسین (ع) به مسیر دیگری انداختیم و آیندگان قضاوت خواهند کرد که اگر اربعین رو به سوی حسین کنیم به یقین آثار و برکاتش را هم در این دنیا و هم در آخرت به وضوح درک خواهیم کرد. [ سه شنبه ۱۳۹۹/۰۸/۰۶ ] [ 19:27 ] [ محمد ]
این کرونای لعنتی اجازه نداد اربعین به کربلا برویم و هر روز افسرده تر می شویم .
نمیدانم شاید تا سال آینده این اجازه و توفیق برای ما خواهد بود تا دوباره در این ایام راهی این سفر عظیم شویم و ناممان را در طومار عاشقان فرزند پیامبر (ص) بنویسند
خدایا خودت روزیمان کن زیارت امام حسین (ع) [ شنبه ۱۳۹۹/۰۷/۱۲ ] [ 16:3 ] [ محمد ]
شیوع بیماری کرونا، سبک زندگی بسیاری از افراد را تغییر داده و استرسهای فردی و اجتماعی متعدد و ناگهانی ایجاد کرده که یکی از این استرسها عدم امکان ملاقات با فرد بستری شده در بیمارستان و نیز عدم امکان برگزاری مراسم تشییع و ترحیم به صورت معمول است. به گزارش همشهریآنلاین، «حسن عبداله زاده»، عضو هیات علمی روانشناسی دانشگاه پیام نور، به گزارش ایرنا از تهران افزود: از این رو برگزاری مراسم ترحیم مجازی به منظور حمایت عاطفی و اجتماعی از این افراد، میتواند با توجه به سن و جنسیت فوت شده، کیفیت و کمیت اثر عدم حضور فرد فوت شده برای اطرافیان، کیفیت دلبستگی و تعامل متوفی با دیگران و دیدگاه افراد به مرگ و زندگی از جمله عواملی هستند که بر واکنش سوگ بازماندگان موثر است. در مواقعی که افراد بعد از فوت عزیزان امکان برگزاری مراسمهای معمول را دارند، حضور دیگران به عنوان حمایتکننده، تسکین دهنده خانواده متوفی خواهد بود که باعث میشود در کنار تخلیه هیجانی و ابراز احساسات فرایند کنارآمدن با سوگ بهتر و سازگارانهتر طی شود. ادامه مطلب [ پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۴ ] [ 12:10 ] [ محمد ]
مقامهای رسمی عربستان در سایه شیوع ویروس کرونا در دنیا افکار عمومی را برای احتمال برگزار نشدن مراسم سالانه حج برای نخستین بار پس از سال ۱۷۹۸ آماده میکنند. به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، هر چند عربستان مرزهای زمینی، هوایی و دریایی خود را به روی مسافران و گردشگران بسته است، تا امروز ۱۵۰۰ بیمار مبتلا به کووید-۱۹ و ۱۰ مرگ در این کشور گزارش شده است. از سوی دیگر، دستکم ۷۲ هزار نفر در خاورمیانه به کرونا مبتلا شدهاند؛ منطقهای که در ایام حج بیشترین مسافر را به سرزمین وحی اعزام میکند. اگر سرعت شیوع کروناویروس در چند ماه آینده کند و آمار مبتلایان نزولی نشود، به احتمال زیاد عربستان ناچار میشود مراسم سالانه حج را تعطیل کند؛ اتفاقی که آخرین بار در ۱۷۹۸ رخ داده و ممکن است پس از ۲۲۲ سال تکرار شود. البته سفر به مکه و مدینه در سال ۱۹۱۸ به دلیل شیوع آنفلوانزای اسپانیایی ممنوع شده بود اما این بار اول در بیش از ۲۲۰ سال اخیر است که مسلمانان سراسر جهان نمیتوانند برای بهجا آوردن اعمال حج به حجاز بروند. محمد صالح بن طاهر بنتن، وزیر حج و عمره عربستان در این باره گفت: «اولویت پادشاهی عربستان سعودی سلامت و امنیت همه مسلمانان و ملل است. به همین دلیل از همه خواستهایم تا وقتی به یک چشمانداز روشن و شفاف نرسیدهایم، برای اعزام زائران برنامهریزی نکنند.» شیراز ماهر، استاد مطالعات جنگ در کینگز کالج لندن هم معتقد است مقامهای سعودی مردم مسلمان را از نظر ذهنی برای احتمال لغو شدن مراسم حج آماده میکنند. در ۲۰۰ سال اخیر دستکم ۴۰ مورد شیوع بیماریهای فراگیر و درگیریهای جهانی از جمله دو جنگ جهانی نتوانسته است در برگزار شدن مراسم سالانه حج خلل ایجاد کند اما اگر تا موسم حج در چهار ماه آینده روند واگیری کرونا مهار نشود، شاید عربستان سعودی مراسم حج تمتع را برگزار نکند. [ پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۴ ] [ 12:7 ] [ محمد ]
رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید: در مطالعات هیچ یافتهای نیست تا ویروس بتواند از زیر خاک خارج شود. بدن فرد در قبر از بین میرود، چه برسد به ویروس که مقاومتی بسیار کمتر از بدن دارد. اینکه متوفیان کرونا در قطعهای جداگانه دفن شوند، مبنای جهل و نادانی دارد.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایلنا، مریم رسولیان (رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران)در رابطه با سوگ و سوگواری در خانوادههایی که بستگان خود را به دلیل بیماری کرونا از دست دادهاند و نمیتوانند برای متوفیان خود مراسم مرسوم را برگزار کنند، گفت: در ایام کرونایی خانوادههای داغدار محدودیتهایی دارند. ترس از انتشار ویروس توسط پیکر متوفا سبب محدودیت در فرایند تدفین و خداحافظی با فرد از دست رفته میشود. از دیگرسو اصل فاصلهگذاری فیزیکی که امروز به غلط با عنوان فاصلهگذاری اجتماعی از آن یاد میشود و امکان برگزاری مراسم سوگواری معمول و جمع شدن افراد در مراسم سوم، هفتم، چهلم و رفت و آمد دوستان و نزدیکان را از بین برده است. از آنجا که هیجانات منفی و دردناک باید توسط روان انسان حل و فصل شود، در صورتی که شرایط هضم یا حل و فصل هیجانات منفی فراهم نباشد، زمینه برای بروز فرآیند سوگ پیچیده یا ابراز نشده، فراهم خواهد شد. رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران افزود: سوگ پیچیده یا ابراز نشده به دلایل گوناگونی رخ میدهد، که عمدهی این دلایل درونفردی، بینفردی و یا اجتماعی است. دلایل درون فردی به نوع شخصیت و ویژگیهای رفتاری و انطباقی فرد سوگوار بستگی دارد. دلایل بین فردی وابسته به رابطه فرد سوگوار با متوفا است مانند وابستگی بیش از حد، تعارضات و مشکلاتی که بین دو نفر وجود داشته است. از عوامل اجتماعی آن نیز میتوان به نوع مرگ اشاره کرد؛ مرگ ناگهانی و به دنبال حادثه مانند مرگ به دلیل تصادف، بیماری کرونا یا حادثهی هواپیمای اوکراینی و ... فرایند سوگ را برای بازماندگان پیچیدهتر میکند. مرگ فردی که عمر طبیعی کرده و آمادگی برای فقدان او وجود دارد هم دردناک است، اما گذر از فرایند سوگ در شرایط قابل پیشبینی راحتتر رخ میدهد. رسولیان در ادامه افزود: سوگ معمولی همراه با تجربیاتی از انکار، اشتیاق و اشتغال خاطر زیاد با متوفا، خشم نسبت به متوفا یا پزشکان یا بستگان و ...، چانهزنی، افسردگی و پذیرشِ مرگ همراه است، مدت زمان گذر از مراحل سوگ تا رسیدن به مرحله پذیرش در افراد مختلف متفاوت است. در اکثر موارد بین ۶ هفته تا ۶ ماه زمان نیاز دارد تا فرد نبودن متوفا و ادامه زندگی بدون او را قبول کند. وی گفت: سوگ پیچیده یا ابراز نشده نوعی سوگ است که طولانیتر و با علائم شدیدتر از سوگ معمولی تجربه میشود و بازگشت به روال عادی زندگی را با مشکل مواجه میکند. افرادی که دچار سوگ پیچیده هستند در معرض بیشترِ بیماریهای جسمی و یا روانی قرار دارند. باید توجه داشت که سرسختی در برابر مسائل اجتنابناپذیر و مقاومت در برابر دستیابی به آرامش درونی و شادبودن در زندگی، نشان دهنده عشق و علاقه به فرد متوفا نیست. برخی از علائم سوگ پیچیده یا ابراز نشده شامل خشم نسبت به متوفا یا سایر افراد، افسردگی طولانی مدت، اجتناب از یادآوری خاطرات متوفا یا بالعکس اشتغال ذهنی افراطی با فرد درگذشته، احساس گناه از سوگوار نبودن، عدم توانایی بازگشت به زندگی معمول و نگهداری وضعیت سوگواری است. مریم رسولیان بیان کرد: فرهنگ سوگواری ما ایرانیان همراه است با مراسم خاکسپاری و عزاداری جمعی و مراسم متعدد سوگواری با حضور دوستان و آشنایان، در مواردی دوستان صمیمی یا اقوام نزدیک تا هفت روز سوگواران را در منزل تنها نمیگذارند. این مراسم نقش مهمی در انجام فرایند سوگواری طبیعی و تسهیل برونریزی هیجانات منفی همراه با سوگ دارد، در خاکسپاری و مراسم هفته اول، سوگواران از خاطرات عزیز از دست رفته میگویند و گریه میکنند این فضایی که با حضور دیگران فراهم میشود نقش کلیدی در تخلیهی هیجانات منفی و حل وفصل سوگ یا بازگشت به زندگی طبیعی دارد. در سوگواری کرونایی، به دلیل، نگرانیهای نادرست و زیاد نسبت به انتشار ویروس از طریق کالبد متوفا از یکسو و اصل بهداشتی و درستِ پیشگیرانهیِ فاصلهگذاری فیزیکی از دیگر سو، این مراسم یا برگزار نمیشود و یا بسیار محدود برگزار میشود. لازم است به این نکته مهم توجه کرد که امر مهم در پیشگیری فاصلهگذاری فیزیکی است، به همهی این دلایل مرگ ناشی از ویروس کرونا حل فرایند سوگ را دشوار کرده و زمینه برای سوگ ابراز نشده یا پیچیده را تقویت میکند. وی با تاکید بر اینکه رفتارهایِ نادرست ناشی از ترس و اضطراب در فرایند خاکسپاری و سوگواری ممکن است زمینه برای سوگ ابراز نشده را افزایش دهد، تصریح کرد: خیلیها فکر میکنند، مردهای که نفس نمیکشد و قطرات تنفسی هم ترشح نمیکند منبع انتشار ویروس است، این ترس بر ترس از جنازه که خود سمبل ترس از مرگ است، افزوده میشود. دیدن پیکر متوفا، در پذیرش سوگ و گذر از مرحله انکار به بستگان کمک کرده و مرگ را باورپذیرتر میکند. بهطور کلی دیدن جسد و تماس با پیکر متوفا موجب تسهیل فرآیند پذیرش سوگ و باور به مرگ میشود. اما ترسی که از انتشار ویروس توسط پیکر متوفا بوجود آمده و در برخی موارد متاسفانه توسط سیستمهای نظارتی دامن زده شده است، مسائل را پیچیدهتر کرده. در این مرحله مشاهدهی پیکر فرد متوفا بدون تماس و با رعایت اصول بهداشتی نقشی در انتشار ویروس ندارد، در صورتیکه توصیه بهداشتی این است که تماس نداشته باشد، اما رفتاری که شایع شده این است که در بسیاری موارد مشاهده هم از این فرایند حذف شده است. رسولیان ادامه داد: باید بسیار مراقب بود تا اظهارات و نگرانیهای غیرعلمی، اپیدمی سوگ ابراز نشده را هم بحران کنونی نکند. اجتناب از تماس با پیکر متوفا امری بهداشتی و ضروری است، اما این وظیفه نظام بهداشتی است که شرایطی فراهم کند تا در صورت تمایل، مردم متوفیان خود را ببینند و فرآیند تدفین با رعایت اصول بهداشتی برگزار شود. همچنین باید توجه داشت که مراسم سوگواری از اهمیت زیادی برخوردار است. توصیههای رفتاری و بهداشتی مبنی بر اینکه حداقل خویشان و نزدیکان با حفظ فاصله ایمنی بتوانند در مراسم شرکت داشته باشند و اطلاعات علمی و درست در اختیار مردم گذاشته شود، تا زمینه مناسب برای برگزاری مراسمِ سوگ و حل فرایند سوگ فراهم گردد. در غیر این صورت فرایند سوگ همچنان پیچیدهتر خواهد شد. رئیس انجمن علمی روانپزشکان کشور، گفت: جسم مردهای که زیر خاک قرار گرفته است، ویروس را منتشر نمیکند. در مطالعات علمی هیچ یافتهای نداریم که ویروس بتواند از زیر خاک خارج شود. بدن فرد در قبر از بین میرود، چه برسد به ویروس که مقاومتی بسیار کمتر از بدن فرد دارد. اینکه متوفیان کرونا در قطعهای جداگانه دفن شوند، بیش از اینکه مبنای علمی و بهداشتی داشته باشد، مبنای جهل و نادانی دارد. رسولیان افزود: در مسئله شستشوی پیکر متوفا ویا غسل میت، هنوز یافتههای علمی کافی نداریم، احتیاط میشود و در مواردی تیمم بدل از غسل جایگزین غسل میشود، نکته مهم این است که با رعایت اصول ایمنی، مراسم خاکسپاری با توجه به اعتقادات، باورها و سلایق افراد در حد امکان برگزار شود. به عنوان مثال خواندن نماز میت خوانده، احتمال گسترش ویروس را افزایش نخواهد داد. اما ترسی که در این زمینه در جامعه وجود دارد بسیار بیش از واقعیتهای علمی است، و بخش زیادی از این واکنشها به دلیل باورهای نسبت به مرگ و پیچیدگی مسئله مرگ است. اینکه مردم چنان بترسند که نخواهند جنازه متوفایشان را تحویل بگیرند، سوگ ابراز نشده را بسیار پیچیدهتر میکند. وظیفه رسانه و کادر درمان است که این نکات را به خانوادهها آموزش داده و فرهنگسازی شود، تا بتوانند فرایند سوگ طبیعی را پیش ببرند و مشکلی به مشکلات اضافه نشود. [ پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۴ ] [ 12:6 ] [ محمد ]
نویسنده : سید محمود سامانی پژوهشگر پژوهشکده حج و زیارت و مدرس دانشگاه. Mahmud.samani@gmail.com مقدمه زمانی که صفویه (حک: 1148ـ 907ق) در ایران قدرت را به دست گرفتند، بیش از دو قرن از حکومت عثمانی میگذشت. اما آنان با تسلط دولت ممالیک (حک: 923ـ 647 ق)، بر حرمین شریفین سیادت نداشتند. حکومت عثمانی پس از پیروزی بر صفویان در نبرد چالدران (سال920ق)، با دولت ممالیک در مصر و شام در افتادند که نتیجة آن، انقراض این دولت در سال 923 قمری، و به دنبال آن چیرگی عثمانیان بر حرمین شریفین بود. از این زمان به بعد، دو دولت صفوی و عثمانی که به لحاظ مذهبی نیز همخوانی نداشتند، در رقابت با یکدیگر بودند و روابط خصمانهای داشتند که بر حجگزاری ایرانیان و برخی مردمان ممالک شرقی نیز تأثیرگذار بود و گاه موجب تعطیلی حج آنان میشد. چنین چالشی با شدت کمتر در ادوار بعد؛ یعنی در عصر حکومتهای افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی، میان ایران، عثمانی و بعد با آل سعود وجود داشت. در این مقاله، به اجمال از علل و عوامل تعطیلی حج سخن گفتهایم و پس از آن به صورت کرونولوژی و تاریخ مند، سالهایی را که حج ایرانیان یا برخی دیگر از ملل به تعطیلی کشیده شد، آوردهایم. بهجاست پیش از پرداختن به اصل موضوع، اشارهای ادامه مطلب [ پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۴ ] [ 12:5 ] [ محمد ]
تهران- ایرناپلاس- تصویر عجیب مسجدالحرام خالی و بدون هیچ طوافکننده، اخیرا منتشر شد. اما توقف طواف که معمولاً بهطور شبانهروزی ادامه دارد، دست کم سه بار دیگر در تاریخاتفاق افتاده است.مهدی دلیر
بیماری فراگیر شده است؛ حتی برخی مراسم مذهبی را هم به تعطیلی کشانده. اماکن مذهبی در ایران، کمتر تن به تعطیلی دادند؛ اما در تازهترین اقدام، دولت عربستان، مسجدالحرام را ابتدا تعطیل و بعد از چند روز، محدودیتهای جدی برای زائران ایجاد کرده است. تصویر عجیب و استثنایی خانه امن الهی این بار بدون هیچ طوافکنندهای به نمایش کشیده شد. همین امر کافی بود تا برخی در پسِ این امر، واقعهای عظیمتر را انتظار داشته باشند. علیاکبر رائفیپور که به شناخت فراماسونری و ایدههای آخرالزمانی شهره است در توییتی عنوان کرد که «از حجاز بوی آخرالزمان میآید.» سیلی که ام نهشیل را برد طواف بر گرد خانه خدا نخستین بار نیست که متوقف میشود. وقایع مختلفی در این مکان رخ داده و طواف را به چالش کشانده است. گاهی سیل سببساز این تعطیلی بوده است. یکی از این سیلها در زمان خلیفه دوم رخ داد. از جانب شمال مکه، سیلی عظیم داخل مسجدالحرام شد. سیل بهگونهای بود که مقام ابراهیم را از جا کند و با خود برد. حتی جای آن نیز بهکلی از بین رفت. بعدها در اطراف مکه آن را یافتند و خلیفه دوم این مقام را در جای خود قرار داد. این سیل، دختر یکی از بزرگان مکه را نیز با خود برد و جسد او در پایین مکه یافت شد. او اُم نهشیل نام داشت. این سیل نیز به نام او نامگذاری شده و در تاریخ مکه ثبت شد. در همان سال، آب بندی ساخته شد تا مانع از اینگونه سیلها شود و طواف در خانه خدا را به تعویق نیندازد. این آخرین سیل نبود. در سال ۱۰۳۹ سیلی عظیم آمد و سه دیوار کعبه را ویران کرد. حدود چهار ۴۰۰۰ نفر در این واقعه کشته شدند. سلطان مراد چهارم عثمانی اقدام به بازسازی کعبه کرد. در زمانه جنگ جهانی دوم هم سیل دیگری رخ داد و طواف را به تعطیلی کشاند. جنگ و خشونت اما تنها سیل نبود که طواف بر گرد خانه خدا را دستخوش توقف کرد. بعضی خشونتها نیز رخ داد و طواف را به تعطیلی کشاند. یکی از این سختترین خشونتها توسط حجاج بن یوسف ثقفی رخ داد. ماجرا از این قرار بود که پنجمین خلیفه بنیامیه عبدالملکبن مروان وقتی که دید عبدالله بن زبیر حاضر به بیعت با او نیست، فرمان به قتل او داد. اما عبدالله بن زبیر برای نجات جان خود به خانه کعبه پناه برد. خلیفه بنیامیه حرمت خانه خدا را نگه نداشت و والی خود در بصره را برای قتل ابن زبیر مأمور کرد. حجاج بن یوسف، والی او در بصره بود و به خونریزی و سفاکی نیز شهره. با دریافت این فرمان، حجاج مردم بصره را برای برگزاری نماز جمعه به مسجد بزرگ شهر فراخواند و در خطبه نماز به آنان گفت دانسته باشید که خلیفه، سفاکترین والی خودش را برای انجام مأموریتی بزرگ برگزیده است و این برگزیده او منم. او گفت هر کس که او را در این اقدام همراهی نکند، سرش بریده خواهد شد. چند روز بعد وی به همراه لشکری عازم مکه شد و بیدرنگ خانه کعبه را به محاصره گرفت و آن را به منجنیق بست. چند روز تمام این اقدام به انجام رسید تا اینکه راه ورود به خانه کعبه باز شد و حجاج به همراه سپاهیانش وارد آن شده و عبدالله بن زبیر را یافتند و سر بریدند. آنها جنایت بسیاری کردند و خادمان مسجدالحرام را نیز به قتل رساندند. غارتگریهای بسیاری کردند و تا مدتها فضای ناامنی در شهر بهوجود آوردند. گروگانگیری حجاج اینگونه جنایتها نیز در خانه امن الهی رخ داده و طواف را به تعطیلی کشانده بود. این پایان ناامنیها نبود. در دوران معاصر نیز از اینگونه تعطیلیها در طواف رخ داده است. در سال ۱۳۵۸ بود که گروهی به مسجدالحرام حمله کرده و حجاج را به گروگان گرفتند. این گروه از بنیادگرایان اسلامی و مخالف دولت عربستان بودند. این گروه، داعیه مهدویت و سودای آخرالزمانی داشتند. آنها معتقد بودند که محمد عبدالله القحطانی، منجی اسلام یا همان مهدی موعود است و همه باید از او اطاعت کنند. این اقدام به رهبری جهیمان العتیبی انجام گرفت. محمد عبدالله القحطانی که از او بهعنوان مهدی موعود نام برده میشد، شوهر خواهر جهیمان بود. جهیمان العتیبی میگفت که القحطانی همان مهدی است که بازگشته است تا اسلام را نجات دهد. آنها به برخی از احادیث نیز استناد میکردند. حتی روزی را برای این اقدام خود انتخاب کردند که با برخی از احادیثی که نزد خود داشتند، منطبق بیاید. در صبح ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ زمانی که امام جماعت مسجدالحرام قصد اقامه نماز با حضور نزدیک به ۵۰ هزار نفر را در آخرین روز حج داشت، شورشیان که نزدیک به پانصد نفر بودند، اسلحههای خود را بیرون آورده و دروازهها را بستند و به مأموران حمله کرده و چند نفر از آنان را کشتند. نیروهای امنیتی عربستان از این اتفاق اطلاع پیدا کردند، اما برای حضور در مسجدالحرام و حمله به شورشیان، نیاز به اجازه علمای مذهبی داشتند؛ چرا که اعمال خشونت در مسجدالحرام روا نبود. علما اجازه را صادر کردند. نیروهای امنیتی سعی در ورود به مسجدالحرام داشتند، ولی ناموفق بودند. چاره را در رجوع به نیروهای خارجی یافتند. سه نفر از کماندوهای فرانسوی برای این مأموریت در نظر گرفته شدند. اما باز هم ورود به بیتالله الحرام با مشکل مواجه بود، چرا که ورود غیر مسلمانان به مسجدالحرام ممنوع است. چاره را در این یافتند که نیروهای فرانسوی در مراسمی تشریفاتی به دین اسلام گرایش پیدا کنند. مقاومت و درگیری سختی رخ داد. نیروهای سعودی در نهایت اقدام به حفر سوراخ در حیاط مسجدالحرام کردند و به درون اتاقهای زیر زمینی نارنجک انداختند. این امر باعث کشته شدن شمار زیادی از گروگانها شد، اما در نهایت، توانستند برخی شورشیان را با گلوله از پا در آورند. پس از دو هفته نیز شورشیان باقی مانده تسلیم شدند. در این واقعه، ۱۲۷ نفر از نیروهای امنیتی و ۲۵۰ تن از شورشیان کشته شدند. این روزها نیز خانه کعبه در سکوت و خالی از طواف کننده است. واقعهای که با تدبیر و درایت به انجام رسیده است. خانه امن الهی نباید مکان ناامنی برای بشر تلقی شود. این روزها، امن بودن حرم الهی، در سکوت و خلوت آن نهفته است. سکوت حرم امن الهی، این روزها نمایانگر درایت بشر است و امن بودن خود را بار دیگر به رخ میکشد. [ پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۴ ] [ 11:58 ] [ محمد ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |