نورنیوز – گروه فرهنگ و جامعه: بیرون از قیل و قالهای سیاسی و جناحی، واقعیتهای اجتماعی در سکوت اما به سختی در حال شکل دهی و اثرگذاری روی ساختار جامعهاند. به قول آن فیلمساز بزرگ، “وقتی همه خوابیم” واقعیتها بیدار و هوشیار و بیرحم، زندگی فردی و جمعی ما را زیر تأثیر و نفوذ خود قرار میدهند. وقتی از خواب جَستیم واقعیتهای جدید و پرقدرتی در حیات اجتماعی میبینیم که کنار آمدن با آنها زور زیادی میخواهد چه برسد به مدیریت کردنشان و غلبه یافتن بر آنها.
از میان چنین واقعیتهای نوساخته، آن چیزی که نتایج فاجعه بارش هنوز به طور کامل بر ما آوار نشده، کاهش اسفناک و غیرقابل باور میزان رشد جمعیت است. جدیدترین اظهارنظر مقامات رسمی و مسئول این حوزه به ما یادآوری میکند که میزان رشد جمعیت ایران در حال حاضر یعنی در اواسط سال ۱۴۰۲ به ۰/۶ (شش دهم درصد) رسیده است؛ رقمی نگران کننده که ایران ما را در چشم برهم زدنی به سرزمینی کم جمعیت، پیر، نابارور، و غیر مولّد بدل میکند. اسفناکتر اینکه در بدترین حالت، پیشبینیها این بود که میزان رشد جمعیت ما در سال ۱۴۲۰ به عدد یک برسد اما هنوز که ۱۸ سال به آن موعد باقی مانده ما به عددی تقریباً ۵۰ درصد بدتر از آن میزان دست یافته و به ۰/۶ رسیدهایم. این رشد ناخوشایند یا به قول شاعر این “ترقی معکوس” چطور حاصل شده است؟ اصلا چرا جمعیت و میزان رشد آن مهم است؟
چه زود پیر شدیم
هرقدر هم که تکنولوژی های نو و هوش مصنوعی رواج پیدا کند و انجام کارها را به روباتها و افزارهای هوشمند بسپارد بازهم این نیروی انسانی است که پایه توسعه پایدار در هر کشور به شمار میآید. به این اعتبار، جمعیت و مراقبت از تعداد نفوس یک دولت-ملت از ارکان اساسی امنیت ملی است. البته کشورهای مختلف به اقتضای شرایط نوپدید خود در دوره های گوناگون سیاست های جمعیتی متفاوتی پیش میگیرند اما در مجموع هیچ گاه نسبت به پدیده حفظ جمعیت بیاعتنا نیستند. کارنامه ما در حوزه سیاستهای جمعیتی چگونه بوده است؟
بیایید این آمار را ورانداز کنیم:
در سال ۱۳۶۵ میزان رشد جمعیت روی عدد ۹/۳ بود. در کمتر از ۴۰ سال – دقیق تر بگوییم ۳۷ سال – این عدد رسیده است به ۰/۶ . یعنی ۷ برابر تنزل. ریزتر به ماجرا نگاه کنیم. از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵ به ۶/۱ رسید. از ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵، ۶/۱ را رساندیم به ۲/۱ و از آن سال تا کنون، کمر ۲/۱ را از وسط شکسته ایم و عدد را به ۰/۶ (شش دهم درصد) رساندهایم.
نه الان که میزان رشد جمعیت کشور تقریباً به نیم درصد رسیده بلکه سال ۱۳۹۵، یعنی زمانی که آخرین سرشماری رسمی و عمومی در ایران انجام شد نهادهای بینالمللی برحسب آمار میزان رشد جمعیت آن سال که تقریباً ۳/۱ بود، جایگاه ایران را در جدول جهانی در محدودههای پایین نشان میدادند. سازمان ملل در آن سال، ایران را در میان ۲۳۰ کشور جهان، در رتبه ۹۶ جای داد و بانک جهانی، رتبه ایران را در میزان رشد جمعیت براساس سرشماری عمومی آن سال، ۱۰۴ تعیین کرد. حالا خودتان قیاس کنید که در این ۷ سال که میزان رشد جمعیت، به نصف سال ۹۵ تنزل کرده ،رتبه مان چه سرنوشتی یافته است.
در نرخ باروری هم همین سیر قهقرایی تکرار شده است. میزان باروری از عدد ۳/۶ به ازای هر زن در سال ۱۳۶۵ به ۲/۸ در ۱۳۷۵ رسید. این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۱/۸ کاهش یافت. یعنی ظرف ۲۵ سال بیش از سه برابر عقبگرد داشتهایم. کارشناسان گفتهاند این سقوط آزاد در نرخ باروری، آنقدر زیاد است که اروپا و آمریکا نزدیک به یک قرن طول کشید تا به چنین نرخ باروری نازلی برسد.
چهار دوره برای سیاستهای جمعیتی ایران
بهار سال ۱۳۹۸ مقاله ای در یکی از مجلات علمی کشور منتشر شد و در آن برای سیاست های جمعیتی ایران، چهار دوره متفاوت برشمرد:
سیاست تحدید جمعیتی در دهه ۵۰ شمسی
از سال ۱۳۵۸ تا اواخر دهه ۶۰ سیاستهای جمعیتی تشویقی غیرکارشناسانه
دهه ۷۰ و ۸۰ احیای سیاستهای تحدید جمعیتی
از سال ۱۳۹۳ تا کنون بازگشت به سیاست جایگزینی جمعیتی با افزایش باروری
چنانکه در این طبقه بندی مشهود است از اواخر دهه ی ۶۰ و همزمان با پایان جنگ، رویکرد مهار جمعیت در دستور کار سیاستگذاران و مدیران ارشد اجرایی کشور قرار گرفت. به تبعیت از این سیاست ها، شعارهای “دو بچه کافیه” و “فرزند کمتر زندگی بهتر” بر دیوارهای شهر و روی صفحه تلویزیون، بارها نقش بست. این عامل فرهنگی به همراه تنگناهای مالی و اجتماعی که به واسطه سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت وقت، معیشت خانوادهها را با دست اندازهای فراوانی مواجه کرده بود با سرعتی بیرون از انتظار، جمعیت خانوار را در ایران به شدت فشرده کرد. از این تاریخ، میل به تشکیل خانوار، میل به باروری و میل به خانوار چند فرزندی تضعیف شد.
سیاستگذاران بعد از چند سال که مخاطرات این کاهش جمعیت را مورد توجه قرار دادند درصدد برآمدند آب رفته را به جوی برگردانند اما به قول جامعهشناسان، واقعیتهای اجتماعی سرسخت و سمج هستند و در مقابل نسخهها و دستورات آمرانه سرسختانه مقاومت و گردنکشی میکنند. به این اعتبار وضعیتی که ظرف تقریباً دو دهه ایجاد شده بود هنوز ترمیم نشده و به وضعیت مطلوب و قابل اتکا برنگشته است. البته در قانون برنامه اول توسعه که در سال ۱۳۶۸ تصویب شد پیشبینی شده بود که مثلاً در نرخ باروری از رقم ۴/۲ در آن سال به رقم ۴ در سال ۱۳۹۰ برسیم اما در مقام عمل، درست برعکس، به رقم ۱/۶ رسیدیم. افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش تعداد ازدواج، افزایش تعداد طلاق، طولانیبودن فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول و فاصله بین دو بارداری، ناباروری زوجها، میزان بالای سقطهای عمدی و غیرعمدی و عوارض آن، گرفتن فتوی و نظر موافق برخی از علما بر جواز کنترل و کاهش جمعیت، افزایش میزان باسوادی زنان، گرایش زنان به تحصیلات و آموزش عالی، توسعه شهرنشینی و توسعه اشتغال زنان از جمله عواملی بودند که به کاهش نرخ باروری و به تبع آن، کاهش میزان جمعیت منجر شد و روندی را کلید زد که تا امروز و چه بسا سالهای سال گرفتار آن باشیم.
به دنبال اکسیر جوانی
مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۱ طی یک سخنرانی صراحتاً اعلام کردند که “مسئله تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد.” تقریباً یکسال و نیم پس از این سخنرانی، سیاستهای کلی جمعیت در اوایل سال ۱۳۹۳ به سران قوا و نیز مجمع تشخیص مصلت نظام ابلاغ شد تا گام بلندی در ترمیم عارضه مهم کاهش میزان جمعیت کشور برداشته شود.
اکنون ما در سایه آن سیاست های کلی، قانونی تحت عنوان قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت داریم که در روزهای پایانی سال ۱۳۹۹ در مجلس تصویب شد و پس از تأیید شورای نگهبان برای اجرا به رئیس جمهور ابلاغ شد. این قانون میتوانست تحرکی در بحث افزایش جمعیت ایجاد کند اما در مقام اجرا با تضییقاتی مواجه شد و به همین دلیل هنوز نتوانسته تغییر مشهودی در ماجرای جمعیت ایجاد کند. یکی دوماه پیش بود که یکی از نمایندگان مجلس در مقام نقد عملکرد مجریان قانون جوانی جمعیت از واقعیتهای آماری نگران کنندهای پرده برداشت. او گفت: در سال ۱۴۰۰ برای اجرای قانون جوانی جمعیت ۱۰ همت اعتبار اختصاص داده شد که از این میزان تنها ۵۰۰ میلیارد تومان تخصیص اختصاص یافت.
جمعیت ایران در حال پیرشدن است. خود ایران را سالها پیش، استاد زنده یاد «محمدعلی اسلامی ندوشن» “لوک پیر” خطاب کرده بود. منظورش از این تمثیل، تمدنی کهنسال و پرسابقه بود که در برابر سختیها و خشکیها مثل شتری مقاوم و دنیادیده، تابآور و توانمند است. از ایرانی که پیرسال و دیرسال است هراسی نباید داشت اما از ایرانی که جمعیت جوانش روز به روز در حال کاهش است و سال به سال پیرتر میشود باید خوف کرد. پیری جمعیت، فرصت توسعه را در ایران ضایع میکند چراکه نیروی انسانی پویا و خلاق و پرنشاط را از ما میگیرد و جمعیت را که به خودی خود مؤلفهای مهم در اقتدار ملی است، به یک بحران تازه تبدیل میکند: بحران سالمندی.
نورنیوز