صبح که میشود در کارگاه قالیبافی را باز میکنم، آب و جارو میکشم سماور را روشن میکنم و چایی و صبحانه آماده میکنم …
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی طبس، در کارگاه قالیبافی شماره ۴ عتبات عالیات طبس، یک قالی مربوط به مسجد امام حسین علیه السلام طبس، یک قالی متعلق به صحن و سرای حضرت فاطمه سلام الله علیه است و تاکنون در این کارگاه ۳ قالی عتبات بافته شده است.
خانم رویینتن کلیددار این کارگاه است که گفتگویی کوتاه و صمیمی با هم در محل این کارگاه داشتیم.
صبح زود کارگاه را برای قالیبافان آماده میکنم
خانم رویینتن برای ما توضیح میدهد: صبح که میشود در کارگاه را باز میکنم آب و جارو میکشم سماور را روشن میکنم و چایی و صبحانه آماده میکنم و بعد از ظهر هم به همین ترتیب کارها را انجام میدهم.
او هدفش را از فعالیت در این کارگاه خدمت برای امام حسین(ع) بیان کرد و گفت همه خواهران برای رضای خدا و امام حسین(ع) اینکار را انجام میدهند هر کسی برای امید و آرزویی میآید و همه دعاهایشان برآورده شده و امیدواریم امام حسین(ع) خود، ما را شفاعت کند.
در کارگاه غیر از قالیبافی، صلوات و خواندن دعا و زیارت و همچنین در مورد مسائل مختلف دینی و اجتماعی و فرهنگی بین خواهران گفتگو انجام میشود.
تا حالا شده کسی شما را منصرف کند از کار در اینجا یا بگوید حداقل پولش را بگیر؟ نه اصلا و ابدا کسی نمیتواند من را منصرف کند و با لبخند و با لهجه طبسی گفت «نه جونم، هیشکه نمتنه».
خانمی بعد از ۱۶ سال حاجت گرفت
از کراماتی که در اینجا مشاهده کردید برایمان بگویید؟ او نفس عمیقی میکشد و نگاهی به قالیهای نیمه تمام میکند و میگوید: کرامات زیادی دیدم برای نمونه سال گذشته همسایه ما سکته کرده بود و به قدری حالش بد بوده که از زنده ماندنش ناامید شده بودند، بر اساس یک خواب، دیدند ایشان پای دار قالی کربلا هستند و یک نور روی قالی میافتد و ایشان دست خود را به قالی و به صورت میکشند و کسی که جسد او را قرار بود ببرند، شفا پیدا کرد.
خانم رویینتن با شوق بیشتری ادامه داد خانمی دیگر که برای بافندگی قالیهای عتبات آمدند بعد دو هفته حاجت گرفتند؛ این خانم مشکل ناباروری داشتند، شانزده سال به جاهای مختلفی برای درمان مراجعه کردند که اثر نداشته ولی در همان اوایل قالیبافی برای عتبات عالیات حاجت خود را گرفتند.
خانم رویینتن همانطور که با من گفتگو میکرد ظرف مملو از توت را تعارفم کرد، نگاهم به خانمی بود که روان و بی غلط نقش میخواند، روی نقشه اشکال هندسی شبیه به میوهای بهشتی را نشان میداد، توت، دانهای توت برداشتم درحالی که ذهنم هنوز نقشهی قالی را میخواند…
او میگوید افراد زیادی حاجت روا شدند و اضافه میکند: سه دختر در این کارگاه نیت کردند و به خیر و سلامتی به بخت خود رسیدند و ازدواج کردند، همچنین یکی از قالیبافان نیت کرده بود برای امام حسین(ع) و شفای همه بیماران و به خصوص دست همسرش که معلولیت داشت، او هم حاجت خود را گرفت و همسرش بعد از چهارده سال معلولیت، شفای کامل گرفت.
آرزو داشتم به کربلا بروم
کلیددار کارگاه از آرزوی خودش برایمان میگوید، او میگوید: سال گذشته آرزو داشتم به کربلا بروم [به اینجا که رسید بعض راه گلویش را سد کرد و چند لحظه مکثی کرد اما اشک امانش نداد، چادر گلدارش را به روی چشمانش کشید و کمی بعد ادامه داد] که قسمت شد و به کربلا رفتیم.
از خانم رویینتن پرسیدم تا حالا شده خودتان مروج باشید و دیگران را به قالیبافی برای عتبات تشویق کنید؟ من به همه گفتم هر چه آرزو دارید دنیا و آخرت میخواهید پای قالی امام حسین علیه السلام بیایید.
کلیددار کارگاه چهارم از حسش در مورد خدمت در کارگاه قالی بافی عتبات عالیات میگوید: من منتظرم شب صبح شود تا در کارگاه را باز کنم، اگر یک روز نیایم انگار چیزی گم کردهام و در آخر التماس دعا داشت…
خانم رویین تن به سمت سماور رفت و چایی را آماده کرد و به طرف خانمهایی که پای دار قالی بود رفت، به همه خسته نباشید گفت و بعد با سینی چای طرف من آمد و گفت این تبرک است لطفا بردارید…
مصاحبه: ساره نجفی
بافت فرش برای عرش.
از این خواهران عزیز میخواهم تا برای ما هم دعا کنند.
گزارش بسیار زیبایی بود اشک در چشمانم حلقه زد
درود خدا بر این زنان پاکدامن و مومنه منهم اینجا و افرادش رو میشناسم خیلی پر تلاش و بی ادعا هستند خدا خیرشان دهد و امام حسین حاجت همه را روا کند انشاالله درود به همت زنان مومنه و زینب گونه پایین محله
بسیار عالی این کارگاه نزدیک خانه ماست و همیشه خانم روئین تن را میبینم که مشغول فعالیت هستند و حتی مواظب بچه های خانم هایی که در حال قالی بافتن هستند هم میباشند
فقط میتونم بگم
زیبا بود ……………………….