سرنوشت هلی‌کوپترهای آمریکایی به جامانده حادثه طبس از زبان فرمانده سابق هوادریا

امیر «نیک پیام» یکی از فرماندهان سابق هوادریا طی گفتگویی از خاطرات دوران دفاع مقدس به سرنوشت هلی کوپترهای به جامانده در حادثه شکست آمریکا در صحرای طبس اشاره کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی طبس، امیر «نیک پیام» طی گفتگویی با خبرگزاری فارس از خاطراتش از دفاع مقدس گفت و در این میان به سرنوشت هلی کوپترهای آمریکایی به جامانده در صحرای طبس در سال ۱۳۵۹ اشاره کرد که در ادامه میخوانید:

امیر «نیک پیام» اصالتا تبریزی است و وقتی ۳ سال داشت به دلیل شغل پدرش که معمار بود، به تهران آمد و در سال ۵۰ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و سپس به ارتش پیوست.

وی یکی از خلبانان کارکشته یگان هوادریا است که به «شاهین دریا» معروف است.

سرنوشت هلی‌کوپترهای آمریکایی به جامانده حادثه طبس از زبان فرمانده سابق هوادریا

* یگان هوادریا با چه توان و وضعیتی وارد جنگ شد؟

سازمان هوادریا نه تنها توسعه داده نشد بلکه دستخوش یک هرس نارس قرار گرفت و هواناوها را هم که به بندرعباس فرستاده بودند و داشت از بین می‌رفت اما ما افتخار می‌کنیم که در ۲ سال اول جنگ توانستیم این یگان‌ها و حتی هلی‌کوپترهای آمریکایی که در طبس مانده بودند را برای عملیات شکست حصر آبادان به کار بگیریم که نتیجه بسیار خوبی هم داشت.

** شعار «مرگ‌ بر آمریکا» زیر بالگردهای آمریکایی

* از هلی‌کوپترهای طبس چه استفاده‌ای کردید؟

بعد از شکست عملیات آزادی گروگان‌های آمریکایی در طبس، ۳ فروند از هلی‌کوپترهای آنها را که مانده بود تخلیه کردیم و ۲ فروند از آنها را به بوشهر آوردیم تا در عملیات حصر آبادان مورد استفاده قرار بگیرند چون توانایی بالایی داشتند.

حتی وقت نشد رنگ آنها را هم عوض کنیم و با همان استتار کویری به کار گرفته شدند. هر چند زیر آنها شعار «مرگ بر آمریکا» نوشته بودیم.

** با یک میلیون تومان هلی‌کوپتر آمریکایی را مین‌روب کردیم

* بعد سرنوشت این بالگردها چه شد؟

یکی از این هلی‌کوپترها بعدا مین‌روب شد. ما این‌ها را برای بازسازی به پنها (پشتیبانی و نوسازی هلی‌کوپتری ایران) تحویل دادیم که بعد از ۳ سال کار به ما برگرداندند و گفتند البته هنوز نمی‌شود با این‌ها پرواز کرد. آنها فقط هلی‌کوپترها را رنگ کرده بودند و کار دیگری انجام نشده بود.

من در آن مقطع فرمانده هوادریا بودم. به امیر شمخانی که فرمانده نیرو بود گفتم می‌خواهیم این هلی‌کوپترها را بازسازی کنیم. ایشان پرسید می‌توانید؟ گفتم بله تیم ما یکی از بهترین تیم‌های خاورمیانه است.

ما بعد از ۳ ماه کار بازسازی، این هلی‌کوپتر را حتی مین‌روب هم کردیم. در حین انجام کار، برخی پنل‌ها را که باز می‌کردیم هنوز خاک طبس در آنها بود. یعنی این هلی‌کوپترها در پنها حتی باز هم نشده بودند درحالیکه برای اورهال تمام قطعات هلی‌کوپتر باز می‌شود.

نوزدهم ماه رمضان بود که گزارش کار را نوشتم و به فرمانده منطقه گفتم که این واحدها آماده است و اگر می‌خواهید به فرماندهی نیرو هم اعلام کنید. زمستان بود. فرمانده منطقه گفت حالا عجله نکنید، چند روز دیگر ۲۹ فروردین -روز ارتش- است که قرار است فرمانده نیرو برای بازدید به منطقه بیاید. من خیلی تعجب کردم. گفتم خاک بر سر من که تو فرمانده منطقه‌ای ولی ارزش کار ما را نمی‌فهمی. همان شب با هواپیما به تهران آمدم و خدمت فرمانده نیرو رفتم.

وقتی گزارش کار را به امیر شمخانی دادم خیلی تعجب کرد و پرسید مطمئنی؟یعنی من به رسانه‌ها اعلام کنم؟ گفتم بله، ما ۷۰ درصد روی بدنه کار کردیم و هواپیما هم کاملا رنگ خورده است و شماره سریال را هم عوض کردیم.

بعد که ایشان به منطقه آمد، من گفتم اجازه بدهید این هلی‌کوپتر عملیات مین‌روبی هم انجام دهد. خیلی تعجب کرد اما همان شب این کار انجام شد و حتی رسانه‌های اسرائیل و بی‌بی‌سی هم این خبر را اعلام کردند.

* چه سالی بود؟

فروردین سال ۷۳.

* واکنش پنها(پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایران) چه بود؟

ما این کار با یک میلیون تومان انجام دادیم در حالیکه پنها برای کار خودش ۹۰ میلیون گرفته بود و علاوه بر آن ۲۰ هزار دلار هم هزینه ارزی داشت.

این کار را که کردیم به شرکت پنها برخورد. آنها می‌گفتند.تعمیرات کار شما نبود و شما نهایتا می‌توانید این اقدامات را در رده‌های میانی انجام دهید.

جلسه‌ای در ستاد کل بود که آنها اعتراض کردند. من گفتم شما این هلی‌کوپتر را گرفتید و جنازه کردید اما ما آن را سرحال کردیم تا حداقل بتواند کار تخلیه را انجام دهد. مدارک و مستندات گزارش را هم ارائه کردیم.

این‌ها آنجا خیس عرق شدند. بعد گفتم اگر این کار ما خیانت است، من را با همین میله پرچم دار بزنید ولی اگر خدمت است، اجازه بدهید بچه‌های ما که همه توانمندی عالی دارند کار کنند و ما این توان را به کار بگیریم و پنها هم نظارت ستادی و عالی داشته باشد.

یکی از افسرها بغض کرد. من را بغل کرد و بوسید. (با بغض)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × دو =