روزنامه آوای خراسان جنوبی چاپ بیرجند روز دوشنبه ۱۳ دی ماه ۹۵ سرمقاله ای با عنوان « مدیران نازک طبع » از هرم پور را در شماره ۳۶۸۷ خود منتشر کرد.
ادامه مطلب به این شرح است: از وقتی این شماره ۱۱ رقمی تلفن را زیر هر یادداشت یا سرمقاله ای نوشته ام،آنقدر پیامک های مختلف برایم ارسال شده که بعضی شان را از سر خجالت همانجا یک جایی گم و گور می کنم که در مملکت اسلامی خدای نکرده دست نااهلی نیافتد و نامحرمی به آن نظر نکند.
در مملکتی که مردم ولی نعمتند و همه کاره، هنوز برای من روشن نیست که بعضی از مدیران و رئیسان و نوچه هتی رئیس چه کاره اند که ظلم می کنند و یکه تازی.
آن وقت سر بزنگاه وقتی نه انتقاد،که گلایه ای از آنها می کنی،باد غبغبشان به یکباره می ترکد و طوفانی می شود به دل و جانت.
خب همین است که آن شهروند محترم حتما هم باید برایم بنویسد که دو ماه است برای انجام کارش به فلان اداره رفته و جواب نمی دهند یا آن جوان تازه ازدواج بنویسد که برای گرفتن وام ازدواج از یک بانک ،هر چه خودش رفته جوابش نداده اند و البته به شرط و شروطی که جای گفتنش اینجا نیست ، زوجه اش را به حضور پذیرفته اند و یحتمل زودتر هم جواب داده اند.
یا آن خانم جوانی که مدرک کارشناسی ارشدش را گرفته و در آزمون استخدامی یک موسسه،نزدیک تر از نور چشمی مدیران نبوده تا استخدام شود.
یا آن شهروند دیگری که از بدعهدی مسئولان در خصوص مالکان زمین های مرحوم سید فخر موسوی نوشته یا آن دیگری که از مشکلاتش با موسسه میزان و بدقولی مسئولان گفته!
یا آن شهروند دیگری که از دروغ های مسئولان درباره ارزانی گفته واینکه جنس ها روز به روز گرانتر می شود.
یا آن دیگری که برایم نوشته روستایمان دارد خالی می شود و حاضرنیستند برای قنات روستا، ۵ میلیون امسال اعتبار بدهند تا مجبور نباشند ۵ سال دیگر، ۵ میلیارد تومان خرج برگشت مردم به روستا کنند!
من عامل بخش فراوانی از فحش و ناسزاهایی را که گاهی بعضی از مردم از سر درد و ناچاری به کسی یا جایی می دهند، مدیران نالایق و مدیران بی تقوا، مدیران ظالمِ پُست پرست، و مدیران تازه به دوران رسیده ی میز چسب می دانم.
مدیری که نحوه تعامل و صحبت با مردم را نمی داند را چه کار با مدیریت؟ مدیری که باید خادم ملت باشد و حاکم بر جان و مال و ناموسشان شده را چه کار با ریاست؟
مدیری که همه روزش برای مدیریت کردن جمع و جو ر کردن پاچه ی شلوار اتوکشیده ی هر روز است را چکار با مدیریت کردن؟
مدیری که نه مردم برایش مهم اند، نه وقت مردم، نه روح و روانشان، نه دغدغه های زندگی شان، را چه نسبتی با مسؤولیت؟
مدیری که آنقدر گردنش افراشته وافراخته شده که حاضر به پاسخگویی به رسانه ها هم نیست را چه کار با فعالیت در مملکت اسلامی؟
مردم مگر نردبان و نردبام شما شده اند؟ خراسان جنوبی، بهشت مدیران بی خیال و بوستان پر گل و بلبل مسؤولان بی دغدغه شده است.
سکویی برای پرتاب مدیرانی که از هر جا مانده اند و رانده اند، و قرعه ی نامشان بر پیشانی هایشان برای مدیریت تجربه و خطا بر این مردم نجیب و مظلوم آمده.
آمده اند و آویزان بیخ و بن این استان شده اند تا اگر ماندنشان برای ما نانینداشته باشد، برای خودشان آبی که داشته باشد!
کمی که نه، بیش از کمی هم ما به عنوان رسانه های این استان مقصر هستیم. ما رسانه هایی که در این سالها آنها هرچه گفتند؛ گفتیم چشم.
هر چه وعده دادند؛گفتیم به روی چشم. هر چه نوشتند و فرستادند؛ گفتیم بر روی دو چشم.
باورمان شد و گفتیم حفظ شأن کنیم و حرمت داری از قول ها و قرارها!
اما نه به قیمت فراموش شدن عهد ها و لگد زدن به وعده ها. ما رسانه ها، عیاری کردن و عیار بودن را بلد نبودیم وبلد نیستیم!
این دوستان؛ این مدیران محترم، این عناصر تیزهوش مجرب و متبحر، بهتر از ما بلدند، ولی کمربندهایشان را محکم تر ببندند.
دلمان خوش است که اگر زیر خروارها خاک دفن بشویم، قهر طبیعت است و نابسامانی اقیلم.
اما حقیقت آن است که سالهاست زیر خروارها خاک بی تفاوتی مسؤولانی در حال دفن شدن هستیم که آمده اند اینجا زندگی کنند، نه اینکه کار کنند یا خدمتگزاری.
دلمان را به کدام خدمت مدیران خوش کنیم، سالهاست فریاد راه آهن و جاده و آب می زنیم و همه ی عایدی ما، مشتی قول و وعده و در نهایتش یک بازدید مقام مسؤول و هیأت همراه بوده و بس.
کم کم وقت آن رسیده که ما رسانه ها در نوع نگاهمان، در زاویه نگاهمان، در فرم و محتوای نگاهمان به مشکلات استان، مدیران را هم ببینیم و سهمشان را بیش از آنچه هست در بدبختی های استان در نظر بگیریم، مدیری که حاضر به پاسخگویی نیست، یا باید نباشد و یا اگر هست، باید پاسخگو باشد! مدیری که حاضر به پاسخگویی نیست، مدیر نیست، لیاقت مدیریت ندارد، و صد البته وقتی حاضر به پاسخگویی نیست، چه الزامی که رسانه در مقابل ادعایش تعهدی داشته باشد.
مدیری که کار بلد نیست، چرا زور می زند برای ماندن و چرا حمایت می شود برای بیشتر ماندن؟ مدیران استان لطفاً حواسشان جمع باشد که باید پاسخگوی افکار مردمی و خواسته های مردمی باشند.
من در حوزه مدیران به شعر آن شاعر بزرگوار قائل نیستم که: «من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف…/…آنچنان است که آهسته دعانتوان کرد!» من در این حوزه قائل به فریادهای گوش خراش بر سر مدیرانی هستم که یا نمی خواهند و یا نمی توانند پاسخگو باشند.
و چنین مدیرانی عندالزوم جایی بهتر از خراسان جنوبی هم می توانند حضور داشته باشند و «مدیریت کنند»؛ ببخشید،« زندگی کنند»!
برای دریافت لحظه به لحظه اخبار خراسان جنوبی به کانال تلگرامی irnabirjand@ ملحق شوید.
*۷۵۵۹*۲۰۴۷*تنظیم کننده-امیرشاهین نایبی فر*انتشار دهنده- عباسقلی اشکورجیری