لبنان میدان شکست بعدی بلوک سلطه

پس از آن که بلوک سلطه شامل آمریکا و عربستان و دیگر متحدانشان در دو جغرافیای متفاوت منطقه، یعنی سوریه و عراق، شکست خورد و مهره اصلی‌اش داعش با همه اقدامات لجستیکی که عربستان، قطر و ترکیه فراهم کرده بودند، سوخت، همه تلاششان بی‌نتیجه ماند و لبنان برای آخرین جغرافیای نبرد انتخاب شد.

لبنان زمینه خوبی داشت، چون هنوز مهره‌ای کارآمد برای مقابله با بلوک سلطه داشت و آن رهبری سعد حریری بود که می‌توانست بخش مهمی از اهل سنت لبنان را در مقابل جبهه مقاومت قرار دهد. سعودی‌ها در سال‌های گذشته بشدت از سعد حریری گله داشتند که با وجود این همه هزینه برای او، نتوانسته مقابل بلوک مقاومت اقدامی انجام دهد و این بلوک رو به ارتقای قدرت و گسترش است. حزب‌الله در سوریه قدرت‌نمایی کرد و توانست طرف مقابل را شکست دهد. مضاف بر این که در این مدت حزب‌الله فقط در سوریه نمی‌جنگید بلکه در مرزهای لبنان توانست همه پایگاه‌های مهره بلوک سلطه را تصرف کند و قدرت‌نمایی فوق‌العاده‌ای کرد. پذیرفتن این موضوع برای بلوک سلطه سخت است، بیش از همه برای عربستان که نقش اصلی را در بلوک سلطه بازی می‌کند و ادعای رهبری جهان اسلام ـ حداقل اهل سنت ـ را دارد. پاسخ به انتقاداتی که از طرف سعودی‌ها به حریری وارد می‌شد برای او سخت بود و یکی از دلایلی که ریاض، حریری را خواست، ناتوانی او علیه حزب‌الله بود. ناتوانی شخصیتی مثل حریری به این برمی‌گردد که از بخت بد بلوک سلطه، مهره‌هایش پتانسیل لازم را ندارند یعنی یا منفعت‌طلبند و حاضر به نبرد جانکاه نیستند یا توان آن را ندارند. حریری هم چنین پتانسیلی برای ایجاد نبردی جانکاه با حزب الله را در لبنان نداشت و تنها راهی که برای سعودی‌ها باقی ماند، این بود که دست‌کم بتوانند از این مهره برای ایجاد تنش در لبنان استفاده کنند.

بر این اساس، حریری مظلوم‌نمایی کرد و به عربستان رفت و استعفا داد و گفت قصد داشته‌اند او را هم مثل پدرش ترور کنند و طرف مقابلش هم ایران و حزب‌الله هستند. حضور نداشتن نخست‌وزیر در لبنان می‌تواند آغاز یک تنش باشد. حداقل تنش این است که مدت‌ها لبنان بی‌نخست‌وزیر خواهد بود و انتخاب نخست‌وزیر به یک چالش بدل خواهد شد. انتخاب نخست‌وزیر در لبنان از میان اهل سنت صورت می‌گیرد که می‌تواند چالش‌آفرین باشد، حتی اگر نخست وزیری مایل به بلوک مقاومت بر سر کار بیایید، ممکن است آغازگر دوره اغتشاش در لبنان شود. در این صورت، هر سناریویی در لبنان رخ بدهد به ضرر بلوک مقاومت و به نفع بلوک سلطه است. اگر این تنش رخ بدهد، حزب‌الله ناچار می‌شود نیروهایش را از سوریه و دیگر مناطقی که مقابل بلوک سلطه ایستاده‌اند به لبنان فرابخواند و جبهه مقاومت ضعیف می‌شود. البته با توجه به این که تحریم‌های کشورهای عربی و غربی نتوانست حزب‌الله را تضعیف کند، به نظر می‌رسد این تنها راه است. از آنجا که سعودی‌ها چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر توان نظامی، نمی‌توانند وارد نبرد با حزب‌الله شوند، همیشه درخواستشان این بوده که آمریکایی‌ها یا اسرائیلی‌ها عهده دار این نبرد شوند، اما به نظر نمی‌آید آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها حاضر به نبرد مجدد با حزب‌الله شوند چون آبروی‌شان مثل جنگ ۳۳ روزه خواهد رفت. با این حال حاضرند همه دست‌به‌دست هم بدهند تا در لبنان اغتشاش ایجاد کنند، چراکه فعلا در لبنان وضع به نفع بلوک مقاومت است. اما به نظر می‌آید با سناریوهای طراحی شده توسط بلوک سلطه امکان تغییر شرایط دور از انتظار نباشد.

از یک‌سو ممکن است مسئولان لبنان، حزب‌الله، اهل سنت و مسیحیان لبنان جریان را مدیریت می‌کنند تا سناریوهای اغتشاش شکل نگیرد. از سوی دیگر احتمال دارد سعد حریری به لبنان برگردد و به وضعیت سابق ادامه دهد یا کسی جایگزین او خواهد شد که به ضرر بلوک سلطه خواهد شد؛ شاید با حضور کسی مثل نجیب میقاتی که دولت وحدت ملی را می‌سازد، سناریوی اغتشاش شکل نگیرد. بر این اساس به نظر می‌رسد پس از سوریه و عراق، شکست بعدی در انتظار بلوک سلطه خواهد بود.

دکتر سیدمصطفی مصلح‌زاده

سفیر پیشین ایران در اردن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 + 14 =