متولد ۱۳۳۸ هست و کار یکنواخت و شاد و مفرحی را دارد او ثروتمندترین مرد طبس است؟!
تصویر مردی میآید جلوی چشمم. مردی استخوانی با چشمهای روشن!
اوستایی به تمام معنا شده است برای خودش، عشقش به مطبوعات زبانزد است.
طبسیها با صدا و لحن آرام او آشنا هستند. ندایی که کمتر طبسی هست که با آن غریبه باشد… روزنامه مَخِه؟ جدول؟؟
هر روز سبد یا همان سلّهی خودمان را برمیدارد و انواع روزنامهها را درونش میریزد… روزنامههای امروزی را میگویم…
هرچند او از روزنامههایی اسم میبرد که به قول خودش، حالاییها اسمشان را هم نشنیدهاند. «خدنگ»، «جهان امروز»، «جوانمردان»، «جمعه» و… حالا دیگر
هیچ کدامشان نیستند جز چند تایی مثل «خراسان»، «اطلاعات» و «کیهان» که همیشه بودهاند و البته مجلههایی همچون خانواده سبز و…
به نظرش آن وقتها روزنامهها مردم پسندتر بودند. حالا با اینکه تنوع روزنامهها زیاد است اما همهشان یک حرف را میزنند.
قدیمیترین روزنامه فروش طبس، حالا روبهرویم نشسته و برایم لبخند میزند.
کسی نیست بگوید شاید میخواهی اسمش را به عنوان قدیمیترین روزنامه فروش طبس، در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت کنی؟! اما نه این طور نیست، او حتی نمیداند من میخواهم این متن را برای شما بنویسم که هم اکنون میخوانیدش!
چند بار دیگر هم سعی داشتم از او سوالاتی بپرسم، اما ظاهرا چون میدانست من خبرنگارم عصبانی میشد و بیتفاوت از کنارم میگذشت…
رضا ابوالحسنی را همه میشناسند، میگوید متولد ۱۳۳۸ هست و با یک حساب ساده میتوان گفت او اکنون ۵۵ بهار از زندگیاش را پشت سر گذاشته!
از او پرسیدم چند سال است کار روزنامه فروشی را انجام میدهد؟ با نگاه ساده اما پرمعنایش آهی میکشد و خیلی تند همانند یک رواننویس خبرنگاری، میگوید ۱۵ سال… شایدم ۲۰ سال و منتظر سوال بعدی من است!
سوالاتم مشخص است! اینکه روزی چقدر راه میرود؟ چقدر درآمد دارد و چند سوال ساده دیگر…
او میگوید: هر روز صبح که از خانه بیرون میآیم سبد روزنامهام خالیست وقتی پر روزنامه و مجله میشود خوشحال میشوم و مسیرم هم مشخص میشود، گاهی همه راه را پیاده میروم و بعضی اوقات موتوری و ماشینی جلو پاییم ترمز میکنند و همراهشان میشوم.
نزدیک ۱۵ مشتری ثابت دارم که هر روز برایشان روزنامه و مجله میبرم و مابقی فروشهایم مشتریان عبوری هستند، الحمدلله روزی ۳ تا ۴ هزار تومان فروش سود خالص کار من است…
خدای من؛ به اینجای مطلب که رسید با کمال تعجب از او پرسیدم روزی چهار هزار تومان؟! مگر میشود با این پول زندگی کرد؟!
در پاسخ میگوید چرا نشود؟ من تنها هستم و روزی شاید دو عدد نان و تخم مرغ و یک غذای ساده بخورم، البته همشهریانم لطف داشته و گاهی کمکم میکنند، بیشتر توضیح نمیدهد…
دستش را روی آن یکی دستش میگذارد و سریع ادامه میدهد: بیشترین مخاطبین روزنامهها پیرمردها هستند اگرچه جوانان مجله میخوانند خانواده سبز یکی از آنهاست، مغازه داران هم تا حدودی جدول میخرند…
این بار با آرامش بیشتری ادامه میدهد: دکتر… مهندس… بانکی و کارمند و بیکار مشتریان من هستند، روزی به صورت میانگین ۵ کیلومتر راه میروم، که به نوعی ورزش هم هست، من قبلا پینکپنگ بازی میکردم الان دیگر همین پیادهروی شده ورزش روزانه من، زمستان و تابستان هم برایم فرق نمیکند.
با خودم گفتم فرق دارد، تابستان و آفتاب ۵۰ درجه طبس، زمستان و بارانهای موسمی، شاید برای تو فرق نداشته باشد اما قطعا تفاوتش را من و دیگران میتوانیم بفهمیم که زندگی یکسان و دور از حاشیه تو را میبینیم و سکوت میکنیم.
درون چشمهای روشنش که از پشت صورت کبود و رنگ و رو رفتهاش، خیس و تار به نظر میرسد خیره میشوم، تصویر لحظاتی را میبینم که پیاده از شهرک ولیعصر(عج) تا باغ گلشن را پیموده، نزدیک به هشت کیلومتر شاید هم بیشتر!
نمیدانم چند دقیقه با او صحبت کردم اما خیلی زود گذشت، جالب آن که از آن طرف خیابان کسی داد زد آقای ابوالحسنی سبدکالا میدن، سهمیه مرغت را گرفتهای؟ همین الان جلوی فروشگاه رفاه مرغ میدهند و او خیلی آرام گفت نمیخواهم… آیا کسی هست که سهمیه من را بخرد؟!
سوالش بیپاسخ ماند و من بودم و باز هم صدای او که میرفت و به هر رهگذری میرسید میگفت:
روزنامه مَخِه؟ جدول؟؟
نویسنده: وحید الاهی-سردبیر پایگاه اطلاعرسانی طبس(طبس نیوز)
با سلام و خسته نباِد
ممنون از گزارش خوبتون .همیشه با خودم میگفتم ایا چنین فردی به چشم مسئولین هم خواهد امد . یا کسی گزارشی از او تهیه خواهد کرد .باورمان شود که او هم بنده خوب خداست .بیاید با هم گروهی بشویم و هر روز با خرید روزنامه ای که پولش اندک هست برای ما او را یاری کنیم که او به همان اندک ها قانع هستش .او به معنای واقعیت توکل به خدا پی برده و میداند اندک اندک جمع گردد ………
با تشکر از شما اقای الاهی و تمامی عزیزان جهت پیامهای زیبایشان .
خسته نباشی وحیدجان عالی بود
سکوت می کنم چون بغض گلویم را گرفته است و فقط ی حرف
به نوعی می تواند بهترین گزارش اقای الاهی باشد
سلام
شاید همه ما روزی چند بار از کنار آقای ابوالحسنی گذر می کنیم ولی حتی یک بار هم پای درد دل این مرد بزرگ ننشسته ایم یا حتی یک روزنامه هم از ایشان نخریده ایم.
وحید جان ممنون، دید ما درباره این مرد بزرگ باز تر شد.
سلام زیبا بود.از لحاظ فعالیت بدنی و پیاده روی که ایشون دارند میتونم به جرات بگم که یکی از سالمترین افراد جامعه شهری طبس هستند و اداره ورزش شهرستان بعنوان کسی که می تونه نمادی از یه ورزشکارسالم باشه از ایشون تقدیر کنند هرچند که در چندین مراجعه به اداره اقلامی به ایشون داده شده و همچنین بدلیل اینکه با همین پیاده روی که انجام می دهند باعث شدن ضمن اینکه تن سالمی داشته باشند، بار مالی فراوانی رو از لحاظ هزینه های درمانی از روی دوش دولت برداشتند، شبکه بهداشت و درمان از ایشون یه تجلیل داشته باشند.
سلام متن بسیار عالی بود کاش دید مسولان نسبت به اصل موضوع و کسب و کار مردم این شهر خصوصا” جوانان باز شود حیف این خاک و آب که افراد غریبه استفاده میکنند
تشکر جناب الاهی
با احترام به نظرات همه عزیزان اگر اندیشمندان عزیز باعث شوند روزی چند روزنامه بیشتر خرید شود از این بزرگوار،هم به ایشان کمک کرده ایم هم به خودمان هم به پیشرفت فرهنگ و اقتصاد شهرمان و هم به آینده فرزندانمان . ساختن آینده شهرمان را در همین مسایل بظاهر کم اهمیت هم میتوان کلید زد.پاینده و پیروز باشید
خیلی متن زیبایی بود خدا کند عبرت شود برای ما جوانها که دنبال دنیا و مادیات نباشیم . پس می شود با هر کاری هر چند به سختی روزگار گذراند و سلامت بود
سلام عالی بود عاقبت به خیر بشی وحید جان تو که همیشه کارهات رو برا رضای خدا انجام میدی
عالی بود وحید جان.
بیشتر بنویس.
قلمت
یقیهی چشمها را
ول نمیکند
با تشکر آقای الاهی
بهتراست با اویک مصاحبه کنید تامردم بفهمنند میشود بامبلغ کم پول میشود زندگی کرد.
با تشکر از حسن انتخاب گزارشهای شما اقای الهی
وامید به اینکه مسیولین تامل کنن
مرحبااااااااا عالیست
زنده باد.
با سلام و درود به بزرگ مرد طبس
انشاا.. همیشه سالم و باعث افتخار ما طبسی ها باشد
خداوند هر حاجتی در دلش قرار داده روا بفرمایید.آمین
مسئولین طبس از بالا گرفته یه خورده به فکر بیایند و از این دلاور مرد فرهنگ تجلیل نمایند.
سلام او هم خدایی دارد خدایی که برای ما فقط خداست وبرای او خدایی میکند روزیش را از خدا میگیرد مرسی به خاطر مصاحبه قشنگتون
– آقا…. روزنمه مخه ؟
– نه نمخم .
– یک بخره
– خا ، یه روزنمه ی بده .
– بگره
– ای خو روزنمه پریروزه !
– خا ، امروزش طی کردم . ای هم چیسا خب دره.
– بگره ای هم پلش . بقیشم برا خودتو
ببخشه .
– خداحافظ.
هر هفته این مرد شریف را میبینم
خدا نگهدارش باشد.
از شما هم تشکر میکنم آقای الهی…
دست مریزاد
واقعیت جالبی بود . خداحفظش کنه
سلام/ بسیار زیبا بود وحیدجان/ عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی و احسنت
به نام خدا . شاید کمتر کسی بداند که در آن سالهای دورتوی سالن سرپوشیده تربیت بدنی(محل فعلی اداره تربیت بدنی.روبروی پمپ بنزین ) یک سالن پینگ پنگ بود (تنیس روی میز ) و همین آقای ابوالحسنی از بهترین تنیسورهای (پینگ پنگ بازان ) طبس بود و شاید هم قهرمان طبس.خودم شاید بیشتر از صد بار با ایشان بازی کرده ام.
اقای اللهی دستت درد نکنه هر چند اگه یه عکس میزاشتی گزارشت ۲۰ -۲۰ بود ولی الانم عالی بودچرا که در درون این گزارش به نظر من چند نکته نهفته بود
۱- معرفی فرردی بی ادعا۲- فردی که حاضر نیست برای امرار معاش دست تکدی دراز کن و یا برای لقمه ای نا چاپلوسی کند۳-یادی از افراد بی ادعا۴- تلاش برای رزق و روزی حلال هر چند کم۵-بی الایش و ساده زیستی(با نان خالی هم میتوان ابرو مندانه زندگی کرد)و……ده ها بلکه صد ها نکته پند اموز از این فرد و این گزارش
همه این مرد را میشناسند فردی سخت کوش در ورزش پیاده روی- علاقه مند به فیلم صاف و ساده
من که حقیقتا کیف کردم عالی بود الهی جون به این گزارش ها ی متمایز با گزارش و خبر های خسته کننده وتکراری رسانه ها ادامه بده برای شما ارزوی موفقیت و برای اقا رضا سلامتی خواستارم
ممنون….خوب بود
ای کاش این رو هم می نوشتین که او از همان اول شاگرد آقای برقی است…..
همچنین ایشان مجرد هم هستن………
سلام متن بسیارشیوا و روانی بود و دیدبسیار عالی استفاده کردم احسنت و ممنون
شما از کنار یک روزنامه نگار دوره گرد بیتفاوت نمیگردید ولی از دهها نفری که شبانه روز برای فرهنگ و تاریخ طبس بدون هیچ گونه توقعی فعالیت دارند میگذرید . کمی نگاه کنید تنها را می بینید
الان این نظر شما چه ربطی داره به موضوع. ؟ فرهنگ و تاریخ رو چیش به اینکه این روزنامه فروش به قول شما دوره گرد که اصلا لفظ زیبایی نیست
شما که ادعای فرهنگ وتاریخ داری چرا بی تفاوت گذشتی از کنار این موضوع
شخصا با محتوای مطلب حال کردم. دمتون گرم. دیدگاهم رو به روز کنید خواهشا. ممنون
سعید جان مگر مجبور بودی؟ مگر چوبت می زدن که بیای نظر بدی؟
تو که سواد درست و حسابی نداری … میگی نه ؟
اولاً این آقا روزنامه فروشه نه روزنامه نگار !
ثانیاً به جمله اولت نگاه کن : ( شما از کنار یک …….. نمیگردید ) . این یعنی چه؟ این جمله هیچ معنی نداره.
ثالثاً جمله آخرت : (کمی نگاه کنید تنها را می بینید ) اینم که معنی نداره.
رابعاً به قول آقامحمود ، ربطی هم به موضوع نداره.
دو خط مطلب ، چهارتا غلط ، توقع داری نمره شونزده هم بگیری؟
…………..قار قار …برو کنار .دارم می پرم ……………مواظب باش لباست کثیف نشه!………………….
ممنون که حالمون رو خوب کردی ولی کاش ما جونا عبرت بگیریم و نگیم نمیشه …..
واقعا عالی بود آقای الهی به نظرم الگوی زندگی ما این مرد و امثال این مرد هستش
.. هرکسی از هرطرف آید به میدان میرسد
در نهایت دیر و زود از مسگران آید برون
میرسد مردی شتابان یک سبد در دست او
صوت “روزنامه مخه” از هر کران آید برون ..
خوشا به حال اونایی که حروم خوری نمیکننو با کسب حلالی که دارن میسازن..
بسار عالی بود
مطلب قابل تاملی بود.
آدم رو به فکر فرو می بره :(
ممنون
خوشا به حالت همشهری
امیدوارم همیشه موفق و موید باشی
عالی بود آقای الاهی
سلام
مطلب جالبی بود
خیلی از ما طبسی ها بی تفاوت از کنارش عبور کردیم و …
نگاه متفاوت و نکته سنج یک خبرنگار میتواند این بی تفاوتی ها را درمان کند.
موفق باشید