تلاشهای ما برای دریافت هزینه ایاب و ذهاب از اداره ارشاد طبس بی فایده بود خلاصه عزم خود را جزم کرده و راهی بیرجند شدیم، راه بیرجند برعکس سالهای پیش بسیار خوب بود و گاهی وسایل بهسازی جاده دیده میشد…
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی طبس، روز گذشته مراسم بزرگداشت روز خبرنگار در بیرجند برگزار شد.
تلاشهای ما برای دریافت هزینه ایاب و ذهاب از اداره ارشاد طبس بی فایده بود خلاصه عزم خود را جزم کرده و راهی بیرجند شدیم، راه بیرجند برعکس سالهای پیش بسیار خوب بود و گاهی وسایل بهسازی جاده دیده میشد.
از روی جی پی اس مستقیم به در ورودی دانشگاه پیام نور بیرجند رسیدیم دعوت برای ساعت چهار و نیم بود اما ما ساعت پنج رسیدیم.
داخل محوطه شدیم و تابلویی بزرگ بر سردر سالن خودنمایی میکرد، سالن اجلاس!
وارد سالن شدم و در کمال تعجب سالن ۹۰۰ نفره اجلاس پر شده بود صندلیهای آخر جایی پیدا کردم درگیر آب معدنیها و کیک و موز و شمارهکارت قرعهکشی بودم که انگار صدایی آشنا شنیدم دو طرف تلویزیونهای پخش نصب شده بود چشمانم دقیق شد صدای مجری بود سید علی ضیا!
شاید میخواستند خبرنگاران را تحویل بگیرند و گرنه مطمئنم مجری خوب در بیرجند زیادند.
چند خبرنگار به نمایندگی از خبرنگاران بالای سن رفتند و درد دل کردند و صدای دستان خبرنگاران نشان تایید حرفهایشان بود گرچه به نظر میآمد درد دلها بین خودمان میماند…
مجری آمد تا اعلام برنامه کند اما در لا به لای حرفهایش میگوید خوب سعه صدری دارد استاندار!
البته بیراه هم نمیگفت همه چشم امیدشان به استاندار بود که چه تدبیر خواهد کرد و روی خطابشان بیشتر با او بود که خدمتگزار هم قول داد روز شنبه متعلق به مشکلات خبرنگاران خواهد بود.
البته سخن جالب استاندار تعلق صد میلیون تومان به مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بود حال جناب محبی غیر از این مراسم این بودجه به کجا خواهد رفت؟ گرچه زمزمه هایی از خرج صد میلیونی مراسم میآمد!
دیگر صدای ضیاء نمیامد گفتند پرواز داشته و رفته و صدای مجری دیگری به گوش میرسد که گفتند خوشحال است!
در ادامه قرعه کشی دوچرخهها بود که شهرداری و شورای شهر بیرجند برای قرعهکشی بین خبرنگاران و خانوادههای آنها در نظر گرفته بود.
هنرمند دیگری هم آمد و اجرای تقلید صدا داشت که از مرحوم ناصر عبدالهی و مرتضی پاشایی خواند و کمی هم فردوسی پور شد.
رفته رفته حوصله حضار رو به اتمام بود خصوصا شهرستانیها آن هم طبس با فاصله زیادی که پیموده بودند.
خبرنگاران و خانوادههای آنان بسیار خسته به نظر میرسیدند مجری که خودکارش را گم کرده بود مثلا با صحبت هایش محفل گرمی میکرد اما یادم است ردیف جلو من کامل خالی شد و سالن را ترک کردند. بالاخره نوبت به تجلیل از خبرنگاران رسید، خبرنگارانی که از ابتدا برای این بخش از برنامه لحظه شماری میکردند.
ما همچنان منتظر اسم طبس بودیم که با شنیدن نامش برای همکاران و خبرنگاران شهرمان سنگ تمام گذاشتیم!
اسامی هم خوانده شد و مراسم چند لحظه به اذان مغرب به پایان رسید.
نمازخانه دانشگاه پیام نور بیرجند مملوء از جمعیت شد بعد خواندن نماز به سرعت به سلف دعوت شدیم و این آخرین میزبانی بیرجند بود.
شب اما باز هم برای برگشت مانده بودیم چه کنیم که آن هم با درایت خودمان! حل شد و بعد از چند ساعت مهمانی در بیرجند به طبس خودمان بازگشتیم.
نویسنده: نجفی