گروه هنر: روحانیت در سینما، یکی از کارکترهای جذاب بهشمار میآید ولی این توجهات در تولیدات هنرمندان ما رویکردی منسجم ندارد.
به گزارش طبس نیوز به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی اقشار در سینمای ما حضوری پررنگ پیدا کردند. برای مثال روحانیت قشری بود که در فیلمها و سریالهای بسیاری مد نظر قرار گرفت، به ویژه در یک یا دو دهه اخیر، این دست توجهات شکلی جدیتر به خود گرفته است، ولی آیا این تلاشها توانسته به نتیجه مطلوبی برسد؟
روحانیت در سینما و تلویزیون ایران عمدتاً به یک شکل توصیف میشود؛ افرادی عاری از هر گونه اشتباه که تمام وقت خود را صرف خدمت به مردم کردهاند. این رویکرد شاید در بسیاری از مواقع درست باشد، اما وقتی در آثار نمایشی تنها این رویکرد مد نظر قرار میگیرد مسلماً جذابیتهای خود را از دست میدهد و دورشدن مخاطبان را از آن کاراکتر در پی خواهد داشت.
بیایید برای اینکه بحث خود را وسیعتر کنیم به سینما و تلویزیون جهان، نیز نگاهی مختصر داشته باشیم. در ۱۰ سال اخیر به شدت روند تولید آثاری که در آنها کشیشان محور قصه هستند افزایش پیدا کرده است. این امر نیز مطمئنا آگاهانه بوده و به نوعی در خدمت سیاستهای تبشیری واتیکان است، اما این موضوع محور بحث نیست، بلکه میخواهیم به این امر بپردازیم که در این کارها نگاه به کشیشان چگونه است؟ آیا در کارهای مربوطه، کشیشان چهرهای فرازمینی دارند؟
برای پاسخ به پرسش فوق دو سریال را مثال میزنیم که بسیار پرطرفدار نیز هستند. ابتدا سریال «جنگیر» که داستانش بر محوریت دو کشیش داستانش شکل گرفته است. در این مجموعه دو شخصیت مورد نظر نقاط خاکستر متعددی در شخصیتپردازی خود دارند، حتی در برخی مواقع خطا نیز میکند، اما در نهایت با انتخاب راه صحیح به نوعی تماشاگر را به سمت هدف سوق میدهند.
اتفاق فوق در سریال «پیادهروی مردگان» به کارگردانی فرانک داربونت نیز رخ میدهد. در این کار شخصیت کشیش در ابتدا مثبت نیست، اما رابطه او با قهرمانهای قصه کمک میکند تا مسیر صحیح را انتخاب کند و این بار به شکل واقعی در خدمت خداوند باشد. از این دست مثالها در فیلمها و سریالهای بسیار موجود است که تماماً چنین رویکردی دارند، ولی ما در فیلمها و آثار خود هنوز هم بر یک روش شعاری تاکید داریم.
در این بخش از گزارش از نظر یک فیلمساز مستند که جوایز بسیاری در جشنوارههای متعدد بینالمللی کسب کرده بهره میبریم. فریدون نجفی در پاسخ به این سوال که چرا ما نتوانستهایم تصویرگر خوبی برای روحانیت باشیم، گفت: اعتقاد من این است که سینمای مستند در پرداختن به روحانیت موفقتر از سینمای داستانی بوده است، چون آنچه واقعیت دارد را نشان میدهد، اما در سینمای داستانی چون شخصیتپردازی به شکل درستی انجام نمیشود، نقش موردنظر مطلوب نظر بینندگان نیست.
وی افزود: دلیل ضعف موجود را نباید در قلم فیلمنامهنویس جستوجو کنیم، چون در حوزه نگارش نویسندگان خوبی داریم، ولی متاسفانه آنها این امکان را ندارند تا در این حوزه کاری را که مد نظرشان است تولید کنند، چون اجازه لازم به آنها داده نمیشود، برای همین آنها نیز سعی میکند همان شخصیتپردازی همیشگی را از روحانیت در نوشتههای خود داشته باشند.
مهران رجبی بازیگر سینما و تلویزیون که تجربه حضور در نقش روحانی را در پرونده کاری خود دارد درباره موضوع مطرح شده، این گزارش چنین اظهار نظر کرد: در فیلم سینمایی «زیر نور ماه» من نقش یک روحانی را ایفا کردم، اما جنسی که این نقش داشت با دیگر آثار متفاوت بود، چون در این کار از کلیشههای رایج در این حوزه دوری شده بود. برای اولین بار در این فیلم میبینیم که طلبه شک میکند و همین شک نیز در انتها به ایمان وی میانجامد. این نوع نگاه برداشتی بود که من در کمتر فیلمهای ایرانی آن را دیده بودم.
این بازیگر در پاسخ به این سوال که آیا میتوان سینمای ما را در مقایسه با سینمای جهان در پرداختن به روحانیت موفق دانست؟ گفت: من چندان سینمای جهان را به صورت جدی دنبال نمیکنم که بخواهم نظری قطعی در این رابطه دهم، اما همین اندازه میدانم که در بسیاری از کارهای خارجی به دلیل باز بودن دست فیلمنامهنویس پیرامون شخصیتها پردازش خوبی صورت میگیرد، برای همین هم عموم کارکترها مقبول واقع میشود، در همین راستا پیشنهاد میکنم، بیشتر به فیلمنامهنویسان خودمان اعتماد کنیم.
وی در بخش پایانی سخنان خود تصریح کرد: معتقدم نگاه یکنواخت و کاملاً سفید به هر قشری، ارزش گذاشتن به آن موضوع یا افراد نیست، بلکه به نوعی ضربه زدن به آن است، زیرا اگر فرد یا موضوعی به واقع ارزشمند باشد باید اجازه دهیم گویشهای مختلفی پیرامون آن صورت گیرد.
در انتهای این مطلب باید به یاد داشت که سینمای ما سالهاست از روحانیت تصویرسازی میکند، اما ایا در این میان میتوانیم پنج نقش موثر را نام بریم؟ این سوالی است که جوابش در مطالب فوق داده شد.