هنوز یک ماه نگذشته که باز هم کفشهایم پاره شدهاند، دیگر از جنس کفشهای دوران کودکیام پیدا نمیشود، کودکی که نه حتی از دوران دبستانم، کفشهایی دارم که هنوز هم نو مانده و فقط برایم تنگ شدهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی طبس، گاهی اوقات باور ندارم کفشهای قرمز آن دوران هنوز هم سالم است و درخشش خود را حفظ کرده است، حتما بعضی از شما هم این تجربه را داشتهاید، شاید هم میگویید: «شانسی بود که کفشت خوب مانده است» ولی نظر من چیز دیگری است، کفشهای قدیم چیز دیگری بود، مادربزرگم میگوید: یادش بهخیر، گیوههای قدیمی را هرچقدر میپوشیدی پاره نمیشد اما اگر الان آن گیوهها را داشتم حتما میپوشیدمشان و پز راحتی و شیکبودنشان را به همه میدادم.
حالا کفشی که میخرم هنوز یک ماه نمیگذرد که باید آن را پیش کفاش محل ببرم تا تعمیرش کند. تازه اگر در این دوره و زمانه بتوانی پینهدوز پیدا کنی.
در طبس کفاش قدیمی کار میکند که نامش جواد حسینی است متولد ۱۳۵۱ از چیروک است و حدود ۲۰ سال است که به تعمیر کفش مشغول است، اوایل تنها با صندوقچهای سرمیکرد و روزی میگذراند اما امروز پیشرفتش آنقدر خوب بوده که توانسته مغازهای را برای خود دست و پا کند.
میروم تا با او که سخت مشغول کار است گفتگویی داشته باشم. آقا جواد همانطور که کفشی برای تعمیر در دست دارد، میگوید: هر چه میخواهد دل تنگت بگو و بعد میخندد.
ابتدا چند شوخی میکند و دست و پایش را نشان میدهد که ببین شغل کفاشی بیضرر نیست و دیگر بیشتر توضیح نمیدهد…
آقاجواد میگوید قدیمها دستمزد کفش دوزی به زحمتی که داشت نمیارزید اما چارهای نبود، چون تنوع کفش بسیار کم بود.
از او درباره مشتریهای قدیمیاش میپرسم همانطور که صحبت میکند، دستهایش با ظرافت خاصی به تعمیر کفشی که پیش رو دارد مشغول است و میگوید: بیشتر افراد قدیمی این محل مشتری من هستند و حتی فرزندان و نوههایشان نیز برای تعمیر کفش پیش من میآیند.
با خنده ادامه میدهد: اوایل که وارد کار شدم، اصلا چیزی بلد نبودم و فقط باتجربه ای که خودم کسب کردم توانستم کفش دوز شوم.
کار پر زحمت
در حال دوختن کفش است که سوزنش میشکند و مجبور میشود آن را عوض کند. از او میپرسم، سوزن کفشهایی که میدوزید، زیاد میشکند؟ در جواب میگوید: سوزن اگر فولاد هم باشد، میشکند، قبلا سوزنها بلند بودند، اما الان کسی با آنها کار نمیکند، کفشهای معمولی، سوزن معمولی نیاز دارند و برایم شعری میخواند:
«هر که باشد کار او دوزندگی / مردنش بهتر بود تا زندگی!»
از او میپرسم شاعر این شعر کیست، میگوید: نمیدانم، برخی شعر میخوانند منم میخوانم، ولی این چون مربوط به کار خودم است بیشتر میخوانمش؛ میپرسم معنای آن چیست، میگوید: این بیت شعر را کسی گفته که تجربه زندگی داشته، حتما میخواسته بگوید که کار دوختودوز پرزحمت و کمدرآمد است. حالا چه لباسدوز باشد چه کفشدوز…
تفاوت از زمین تا آسمان
میگویم: ولی حالا خیاطها خیلی پول میگیرند. همینطور که کفش تعمیر شده را روی زمین میگذارد و کفش دیگری را برمیدارد، خاطرهای نقل میکند: در گذشته مشتری داشتم که باورتان نمیشود یک کفش را ۱۰ سال پوشیده و هر سال آن را میآورد تا خودم تعمیرش کنم.
از او میخواهم برایم از تفاوت کفشهای قدیم و کفشهای جدید بگوید، او میگوید: سؤال خوبی کردی، تفاوت کفشهای قدیم با الان از زمین تا آسمان است! زیرا قدیم برای ساخت یک جفت کفش ۱۲ ساعت وقت میگذاشتند، اما امروز در یک ساعت کفش میدوزند. کفشهای امروزی معمولا از مواد پلاستیکی ساخته شدهاند، اما آن موقع کفشها بیشتر چرمی بود و از ریشه و بنیاد خوب ساخته میشد.
آهی میکشد و سوزن مانده در کفش را بیرون میآورد و میگوید: جنسها و کفشهای چینی زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده و کسب و کار کفشدوزی را فلج کرده، دیگر آن دوران برنمیگردد.
آقاجواد میگوید: روزی ده ساعت کار میکنم ولی کارم را دوست دارم، عاشق کارم هستم، اگرچه هشت ساعت بیشتر توصیه نشده است.
از من اصرار و از او انکار… نگفت که نگفت.
او میگوید در مغازه سخنرانیهای دانشمند و کافی را گوش میدهم و البته موسیقی هم… همچنین مشتریهایی را دوست دارم که اخلاقشان خوب است در توضیح حرف آخرش با اخم و خنده میگوید: پیش پای شما مشتری آمد کفشش را درست کردم گفتم ۳۵۰۰ تومان، ۵۰۰ تومان داد و رفت که باقی پولش را بیاورد… خیلی ها این کار را میکنند و میروند که برگردند…
کفشهایی اکنون در مغازه هست که بیش از ده سال است که کسی دنبالش نیامده است…
خوب فکرش را بکنید شاید کفش شما را آقاجواد درست کرده و شما برای تحویلش نرفتهاید…
اگر رفتید هزینه نگهداری آن را هم پرداخت کنید …لطفاً
نویسنده: وحید الاهی
سلام وخسته نباشید به اآقای الهی خبرنگار طبس نیوز از تهیه چنین گذارش هایی تشکر می کنم ویک خسته نباشید جانانه به جواد آقا کفاش بنده از سال ۷۵ مشتری ایشان هستمموفق وموئد باشند
جواد از سال ۱۳۷۴ که با هم دوست بودیم. هیچ فرقش نکرده ..هنوز جوان مونده هست…..خدا قوت . عزت زیاد…
به نام خدا
سلام عرض می کنم خدمت آقای حسینی و همه پیشه وران و زحمت کشان شهرستان طبس.
خوشبختی هر کسی به میزان رضایتی است که از زندگی خود دارد و طبعاً به خاطر آن شکرگزار خداوند است نه به میزان داشته ها و اندوخته هایش . و اتفاقاً همین امر یکی از مهمترین نعمت های خداوند است چه اگر اینطور نبود خوشبختی از دسترس عامه مردم خارج می شد. نگاهی به درون خودمان و اطرفمان و اطرافیانمان موٌید عرایض اینجانب است . ضمناًرضایتمندی ما هم تابعی از داشته های ما نیست بلکه تابعی از نوع نگاه ما به داشته هایمان است ( نگاه به لیوان نیمه از آب که یکی با اندوه می گوید نصفش خالی است و یکی با شادمانی می گوید نصفش آب دارد.) در یک کلام خوشبختی تابعی از خوشبینی و مثبت اندیشی ماست و بدبختی تابعی از بدبینی و منفی نگری ماست.
آقا جواد که من هم بارها مزاحمتان شده ام ، پر حرفی مرا ببخشید . یک معلم پیر گاهی کمی پر حرف می شود.
خوشبخت باشید . سالم و سرافراز و موفق. انشاالله.