حکایت یک خبرنگار از اشک‌ها و غم مردم در این روز تلخ در فرودگاه طبس

صبح امروز وقتی برای تهیه گزارشی به کمیته امداد رفتم درحین تهیه گزارش طی تماسی در ساعت ۹ و ۴۰ دقیقه با خبر شدم هواپیمای طبس سقوط کرده است.

خبر طبس: صبح امروز وقتی برای تهیه گزارشی به کمیته امداد رفتم درحین تهیه گزارش طی تماسی در ساعت ۹ و ۴۰ دقیقه با خبر شدم هواپیمای طبس سقوط کرده است.

به گزارش خبر طبس، وحید الهی در وبلاگ خود نوشت: صبح امروز وقتی برای تهیه گزارشی به کمیته امداد رفتم درحین تهیه گزارش طی تماسی در ساعت ۹ و ۴۰ دقیقه خبرشدم هواپیمای طبس سقوط کرده است.

خبری که باور کردن آن هر چند سنگین و غیرقابل قبول بود ولی واقعیت داشت. واقعیتی که دردی عظیم بر زانوان داغ این روزهای طبس نهاد و شهر را عزادار کرد.

همکاران من (خبرنگاران) که در تکاپوی شرکت در مراسم تجلیل  خبرنگاران در دفتر نماینده بودند هم با شیندن این خبر شوکه‌وار وارد عرصه شدند و هرکس در رسانه خود فعالتر از قبل در صدد ارسال اخبار موصق برآمد.

وقتی به اتفاق تصویر بردارم به فرودگاه رفتم می‌دانستم محل حادثه اینجا نبوده ولی خوب می‌دانستم عزیزانی در فرودگاه هستند که در انتظار هستند…

در انتظار رسیدن عزیزانشان که …

در بدو ورود به فرودگاه با درهای بسته و ممانعت نگهبانی ورودی فرودگاه مواجه شدم که هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که یکی از دوستانم به این محل آمد…

او که خبر نداشت چه اتفاقی افتاده پرسید چه خبر آقای الاهی…

از او پرسیدم شما چه خبر گفت: مسافر دارم. همسر و دو فرزندم قرار است از تهران بیایند و به استقبالشان آمده‌ام.

اشک در چشمانم حلقه زد و نتوانستم تاب بیاورم. از جلو چشمان او دور شدم.

وقتی خبر حادثه را شنید روی زمین ولو شد و …

دقایقی بعد داخل فرودگاه بودم و چشمان مشوش و متعجب هرکسی که وارد فرودگاه می‌شد خبر از عمق فجیع حادثه می‌داد.

اکنون بعد از ظهر است و شنیده ها حکایت از آن دارد که ۳۹ نفر از همشهریانم دراین حادثه جان باخته اند.

5 دیدگاه دربارهٔ «حکایت یک خبرنگار از اشک‌ها و غم مردم در این روز تلخ در فرودگاه طبس;

  1. بغض این حادثه غم انگیز در گلوی تمام ایرانی ها ست.
    برای همه داغ دیدگان از خداوند صبر مسئلت می کنیم.
    داود از شهرستان درگز

  2. متاسفم وآرزوی صبر برای بازماندگان دارم و روز خبر نگار رو هم گرامی می داریم .شما خبرنگارها هم واقعا کار مشکلی دارین.

  3. خیلی دردناک بود آقای الهی؛ نمیدونم اگه من اون موقع جای شما بودم در پاسخ به اون شخص چه حالی داشتم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + 6 =