خانم عبداللهی معتقد است: باید تدریس با خلاقیت همراه شود تا کلاس شاد باشد، بچه ها وقتی شاد باشند ایجاد انگیزه میشود و وقتی شاد و با انگیزه باشند معلم را هم دوست دارند و همهی این محیط و شرایط را باید معلم فراهم کند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی «طبس»، به سالن جشن وارد میشوم آنچه اول به چشم میآید دکور روی سن است معلوم میشود فضای کودکانه و شادی برای دانشآموزان ابتدایی طراحی شده است.
سری میچرخانم و همه سالن را از نظرم رد میکنم دانشآموزان کلاس سوم با کلاههای کاغذی منتظرند جشن شروع شود کیکی روی سن چشم نوازی میکرد.
خانم عبداللهی را دیدم در گوشهای ایستاده بود و با یکی از اولیا صحبت میکرد امروز قرار بود با او مصاحبه کنم.
کتابهایی در جلو سن هستند که روی جلد هر کدام از آنها عکسی بود؛ به نظرم چهره ها را قبلا دیده بودم! بله درست بود، عکس همان دانشآموزانی بود که منتظر شروع جشن بودند و برای من خیلی جالب بود.
از یکی از اولیا موضوع را پرسیدم که با اشاره، خانم عبداللهی را نشان داد و گفت از آن معلم بپرسید.
کنجکاویم بیشتر شد و با خودم فکر کردم در مصاحبهام با خانم عبداللهی در مورد کتابها سوال کنم.
جشن جدول ضرب که به ابتکار همین معلم خلاق بود شروع شد مجری یکی از دانشآموزان کلاس بود.
یکی از نکات قابل توجه جشن اجرای نمایشنامه اعداد صفر تا نه بود، نه عددی قلدر و زورگو بود که بقیه اعداد را مسخره میکرد که با جمع و تفریق زورش از بقیه بیشتر بود اما اعداد با همفکری هم از ضرب استفاده کردند عدد نه با ضرب، با کوچکترین عدد یعنی صفر قدرتش از بین میرفت و صفر میشد.
واقعاً برایم این خلاقیت ستودنی بود، مسابقه جدول ضرب هم از برنامههای جالب جشن بود بچهها نیمکتهای خود را بالای سن بردند و یک کلاس را تشکیل دادند و معلم برگههایی که روی آن عمل ضرب بود بین بچهها توزیع کرد کمتر از پنج دقیقه همه بچهها برگهها را تحویل دادند.
جشن تمام میشود و من مصاحبهام را با طرح سوال «کتاب من» شروع میکنم.
خانم عبداللهی توضیح میدهد: روش تهیه و کار کتاب به این صورت است که از اول سال تحصیلی در کتاب فارسی بند نویسی میکنند و برای اینکه بندنویسی دانشآموز تقویت شود هر هفته تکالیفی را به عنوان تکلیف شب به خانه میبرند که از آنها خواسته میشود مثلا آرزوی خود را بنویسد و آن را روی برگههایی که طراحی کردیم پاکنویس کند و به کلاس بیاورد و همینطور هفته بعد تکلیفی بر اساس کتاب فارسی به آنها داده میشود.
در آخر تکالیف و برگهها را مرتب میکنم و در پایان سال تحصیلی جمع آوری میکنم و میفرستیم تا آنها را به صورت کتاب دربیاورند.
روی جلد کتاب عکس خود دانشآموز است و جلد پایانی عکس یادگاری با بچههای کلاس است، محتویات کتاب شامل همان برگههای تکلیف شب و دستخط معلم و دانشآموز، خاطرات و بازدیدها و آرزوهای دانش آموز و شغلی که دوست دارد در آینده داشته باشد دربردارد.
چطور شد فکر تهیه کتاب برای بچهها به ذهنتان آمد؟ وقتی به کتابخانه مراجعه میکردم و میدیدم بچههای کوچک کتاب نوشتند من هم گفتم برای بچههای کلاس خودم همین کار را میکنم که هم یادگاری بماند و هم بچهها از همین ابتدایی عادت کنند به نویسندگی و بدانند تهیه کتاب کار سختی نیست.
خانم عبدالهی به آرزوهایی که دانشآموزان کلاسش در کتاب نوشتند اشاره کرد و گفت: بچهها در این کتاب آرزوهایشان را نوشتند و هر چه میگذرد و بزرگتر میشوند برمیگردند و به این کتاب نگاه میکنند که در این سن چه میخواستند، آیا الان هم همان آرزو را دارند و در نه سالگی دستخط خود و دوستانشان هست و این میتواند برایشان خیلی خاطره خوب و جذابی باشد.
در مورد جشن جدول ضرب توضیح بدهید؟ من دیدم مثلا برای کلاس اول جشن الفبا میگیرند و من هم گفتم ما هم میتوانیم برای پایه سوم جشنی داشته باشیم که یک خاطرهای هم باشد و هم انگیزهای باشد برای بچهها، طوری که در طول سال گفتیم اگر ضرب را خوب یاد بگیرید در پایان سال جشن جدول ضرب خواهیم داشت که خود تشویقی برای یادگیری بهتر دانشآموزان شد.
آنطور که شنیدهام بیش از ۲۵ سال از خدمت شما در پایه سوم ابتدایی معلم بودهاید، چرا فقط پایه سوم ابتدایی؟! من اوایل خدمتم که ۳۲ سال پیش بود پایه اول را تدریس میکردم بعد از آن به مدرسه پسرانه رفتم و خیلی دوست داشتم باز هم پایه اول را داشته باشم ولی فقط پایه سوم خالی بود و مجبور به تدریس در پایه سوم شدم.
از آن سال به بعد اولیای دانشآموزان نگذاشتند پایههای دیگر بروم و خواستند همان سوم تدریس کنم و این شد که در پایه سوم ماندم تا الان که ۳۲ سال گذشته است.
سال ۶۳ به عنوان معلم پیمانی وارد آموزش و پرورش شدم و بعد استخدام شدم دو دوره در فهالنج و دشتغران و بعد از آن هم در طبس خدمت کردم و دو سال است که بازنشست شدم و همچنان مشغول تدریس هستم.
یکی از کتابهای من که توسط دانشآموزان کلاس نوشته شده بود را برداشتم، صفحه آرزوها را باز کردم، نکته جالبی در این صفحه بود، از آرزوهای دانشآموز این بود که معلمشان تا آخر سال بماند! علت این آرزو را از خانم عبداللهی جویا شدم، خانم عبداللهی گفت:
من پسرم امسال کنکور داشت و گفت میخواهم در مشهد درس بخوانم و او را به مشهد بردم و اول و دوم مهر هم من آنجا بودم و اصلا نمیخواستم بیایم ولی به اصرار اولیا و مدیر آموزشگاه و بنابر قولی که از قبل داده بودم قبول کردم و امیدوارم دعای والدین پشت سر پسرم باشد.
تدریس با خلاقیت ایجاد انگیزه میکند
خانم عبداللهی معتقد است: تدریس هر گاه با خلاقیت باشد خیلی عالی میشود، کلاس باید شاد باشد، بچهها وقتی شاد باشند ایجاد انگیزه میشود و وقتی شاد و با انگیزه باشند معلم را هم دوست دارند و همهی این محیط و شرایط را باید معلم فراهم کند.
او میگوید: بچهها همه خوب و باهوش هستند، خدا به همه بچههای ما استعداد و هوش داده فقط باید تلاش کنند، اینجا معلم است که باید او را هدایت کند، معلم در مدرسه و اولیا در خانه و این هماهنگی که بین اولیا و مربیان وجود دارد باعث پیشرفت بیشتر بچهها میشود.
و توصیه پایانی این معلم موفق: اگر کسی دوست دارد فرزندش پیشرفت کند همکاری لازم را با مدرسه و معلمان داشته باشد و هماهنگ باشند و در این صورت پیشرفت فرزند تضمین شده است.
گزارش: سجاد نجفی
به نام خدا
بسیار برای من جای ابراز خرسندی دارد که شش سال پیش در کلاس چنین معلم فداکار و خلاقی درس میخواندم.
آرزوی موفقیت روزافزون
به نام خدا
مسلماً یکی از شروط موفقیت پروژه تدریس ، علاقه مندی ، توانمندی و شخصیت ممتاز معلم است که سرکار خانم عبداللهی نخواسته اند در این مصاحبه به آن اشاره نمایند و با شناختی که بنده دارم ، خودشان دارای این صفات پسندیده اند.
اینجانب و خانواده ام برای این معلم گرامی و بانوی بزرگوار و خانواده معززشان آرزوی سعادت ، سلامت و موفقیت بیش از پیش می نماییم.
سرکار خانم عبداللهی بسیار پرتلاش و اهل مطالعه هستند تجربه و همگامی با شیوه های نوین تدریس از ویژگی های بارز این بزرگوار است امیدواریم همواره سلامت و تندرست باشید.
درود بر شما بانوی سرافراز طبسی چه بهتر از این که یه دانش اموز کوچیک با اون دل بزرگش همچین ارزوی قشنگی براتون بکنه قطعا اون قدر خوب و پشتکار و علاقه داشتید که حالا بچه ها دلشون میخواد پیششون بمونید دلشونو نشکنیدو پیششون بمونید برای شما خانم معلم زحمتکش ارزوی صبر و بهبودی دارم.