نورنیوز ـ گروه بینالملل: تاریخ سیاسی عراق به عنوان یکی از قدیمیترین کشورهای غرب آسیا مشحون از کودتاها، اعدامهای بیرحمانه و قتلهای مرموز سیاسی است. در این میان نقش علمای شیعه و فعالیتهای سیاسی آنان همچون شهید سیدمحمدباقر صدر و هوادارانش بسیار پُر رنگ است.
در گفتگو با حجتالاسلام محمدرسول محقق بلخی (متولد ۱۳۳۲ مزار شریف) از شاگردان مکتب آیتالله سید محمدباقر صدر به بررسی این موضوع پرداختهایم:
نورنیوز: بفرمایید اولاً چه اتفاقی افتاد که از افغانستان به عراق مهاجرت کردید و ثانیاً چه شکنجههایی را در زندانهای استخبارات عراق متحمل شدید؟
محقق بلخی: حزب بعث عراق یک حزب ملیگرا بود که گرایشات فاشیستی داشت و بسیاری از مؤسسان آن همچون «میشل عفلق» مسیحی بودند که در واقع به دنبال انکار فرهنگ اسلامی و دعوت پیامبر اکرم(ص) بودند. البته میشل عفلق شاگرد «لویی ماسینیون» شرق شناس مشهور فرانسوی است که میگوید: «من توانستم حزب بعث را تأسیس کنم و مسلمانان را از مسلمانی بازدارم» لذا سخن از نوعی تفکر است. بنابراین بعثیها در سودان، یمن و سایر ممالک اسلامی طرفدارانی داشتند.
با این حساب حساسیت بسیار زیادی روی شهید صدر، حزب الدعوه و شاگردان ایشان که بعضاً حتی عراقی هم نبودند داشتند. بسیاری از اینها طبق قانون پارلمانی بعث محکوم به اعدام شدند و برخی همچون آیتالله آصفی، آیتالله تسخیری و مرحوم آیتالله هاشمیشاهرودی و دیگران به کویت، ایران و لبنان آمدند و حتی به اردن و عمان فرار کردند. اما تفکر حاکم بر حزب بعث این بود که هر کسی که با شهید صدر در ارتباط باشد باید تحت تعقیب و ترور قرار گیرد.
نورنیوز: در زندانهای استخبارات رژیم بعث عراق با چه شخصیتهایی از شیعه و سنی آشنا شدید و با چه کسانی همبند بودید و رژیم بعث عراق چه برخوردی با شما داشت؟
محقق بلخی: برخورد رژیم با یک روحانی معمولی، فرد دانشگاهی و کسانی که با شهید صدر در عراق مرتبط بودند تفاوت داشت. چون اینها از نظر قانونی محکوم به اعدام بودند و خیلی از اینها نیز اعدام شدند. تنها در انتفاضه رجب به گفته رادیو مونتکارلو در حدود ۱۵۰۰۰ نفر در کاظمین، بغداد و کل عراق دستگیر شدند که متعاقب آن شاگردان شهید صدر و جنبش اسلامی عراق وارد میدان شدند و حتی با سخنرانی شهیده بنتالهدی در حرم تظاهراتی در کل عراق به راه افتاد و از این جهت جنبش اسلامی قدرت خود را در عراق نشان داد.
بعثیها روی تمام متدینین حساس بودند از جمله روی کسانی که سازماندهی بیشتری داشتند حساسیت بیشتری از خود نشان میدادند. در یکی از نشریات درون سازمانی حزب بعث آمده بود که ما از تشکیلات شهید صدر به این دلیل میترسیم که در داخل بعثیها نفوذ کرده و یک شاخه با شاخه دیگر آن ارتباط ندارد. از این جهت رژیم بعث عراق به شاگردان شهید صدر مانند جانشینان ایشان مینگریست. بنابراین خیلی از شاگردان ایشان در لبنان، کویت و جاهای دیگر به شهادت رسیدند.
نورنیوز: چه شد که رژیم بعث عراق شما را به ایران تبعید کرد؟
محقق بلخی: خوب من به درس شهید صدر میرفتم و در سال ۱۳۵۸ش که شهید صدر مجلس فاتحهای برای مرحوم شهید مطهری در مسجد خضراء برگزار کردند شرکت کردم و در درس مرحوم شهید صدر هم به شکل مستمر شرکت میکردم. حلقههای دروس شهید صدر پر از افراد بعثی بود که طلاب را رصد میکردند. در بازجوئیهای من آن چنان که در کتابم هم به آن اشاره کردهام خیلی روی این مسئله تمرکز داشتند که چرا شما پیام انقلابی ایران را برای عربها ترجمه میکردید و یا این که چرا به کلاسهای درس شهید صدر میرفتید. لذا از این جهت حرف زیاد بود چون من خواهی نخواهی با نیروهای انقلابی عراق که بسیاری از آنها شاگردان شهید صدر بودند در ارتباط بودم و بسیاری از دوستان ما نیز در آنجا شهید شدند.
بعضی از اینها نمایندگان و وکلای شهید صدر بودند و کسان دیگر که با هم در زندان بودیم و گاهی اوقات یکدیگر را میدیدم اما الحمدالله خدا کمک کرد که من و برادرم با این که ارتباط داشتیم در بازجوییها بسیار خوب مقاومت کردیم و حتی انکار ما که ما عراقیها را نمیشناسیم و افغان هستیم و ارتباطی هم با امام خمینی(ره) و شهید صدر نداریم به علاوه این که آنها مدرکی از ما به دست نیاوردند موجب خلاصی ما شد.
من پیامهای انقلابی ایران را به عربی ترجمه میکردم و شبی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب ایران پیروز شد نذر کردم و جشن گرفتم. به عنوان مثال برخی از پیامهای آقای رضوانی را به زبان عربی تعریف کرده بودم. جالب اینجاست که برخی از دوستان عراقی ما که شهید شدند نظیر مرحوم «شیخ خضر سودانی» چیزهایی به ما به امانت داده بودند از جمله برخی نوارهای مربوط به جنبش اَمل لبنان زیرا اینها با نیروهای لبنانی همکاری میکردند و برخی از اعضای حزبالله لبنان نظیر شهید «شیخ راغب حرب» و دیگران از مشاوران شهید صدر بودند. اینها همه پیش من بود ولی آن دوستان ما که زندان بودند و شکنجه شدند حتی اعتراف نکردند که این امانتها پیش فلانی است.
وقتی الحمدالله بازجویی ما در سازمان مرکزی استخبارات رژیم بعث در بغداد تمام شد و من تمامی موارد را انکار کردم، آمدم کنار برادرم و به او به آرامی گفتم که همه چیز را انکار کن و بگو ما ارتباطی با شهید صدر نداشتیم از طلاب مدرسه بودیم و فقط به صورت تصادفی دستگیر شدم.
نورنیوز: شما وقتی به ایران تشریف آوردید چه فعالیتهایی داشتید؟
محقق بلخی: وقتی من در سال ۱۳۵۸ش به ایران آمدم برخی از دوستان ما از نزدیکان امام(ره) بودند. اولین کاری که من کردم این بود که کتاب خاطرات زندان خودم را به زبان عربی نوشتم که چاپ شده است. بعد هم ما تا زمانی که پدر و خانوادهام از عراق به ایران نیامدند اجازه توزیع این کتاب را ندادیم و پس از آن این کتاب ترجمه شد و دفتر جامعهالمدرسین این کتاب را در ۱۰۰۰۰ نسخه چاپ کرد که بسیار استقبال خوبی از آن شد.
ضمن اینکه ما در اینجا فعالیتهایی در نشریه عاشورا داشتیم که مسائل مربوط به انقلاب اسلامی و دوره جهاد در افغانستان را منتشر میکردیم همچنین برخی مطالب را به زبان عربی ترجمه کردم که توسط دوستانی که نشریه داشتند چاپ میشد و حتی مقالاتی را در مجله الجهاد دوستان عراقی که مرکز آن در تهران است نوشتم. از جمله کارهای دیگر من همکاری با مرکز فرهنگی دفتر جامعه مدرسین به ریاست آقای «باقر انصاری» از شاگردان «شهید بهشتی» بود.
نورنیوز: شما در هنگام صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی(ره) در افغانستان بودید از فعالیتهای خود در این دوره بگویید؟
محقق بلخی: بله من در افغانستان بودم. ما نشریهای به اسم شاهد داشتیم که در آن به این مسئله اشاره کردیم و راجع به اینکه انگلیسیهای ظالم و استعمارگر چگونه یک انسان وابسته را با یک جنگ فرهنگی علیه اسلام به کار گرفتهاند نوشتیم. مردم غیرتمند افغانستان تظاهرات کردند و در این بین کتاب آیات شیطانی را نقد کردند و در نشریه شاهد به این پیام امام(ره) اشاره شده است. حتی برادران اهل تسنن نیز از ما حمایت کردند. جالب اینکه یکی از اولین تظاهراتها بر ضد سلمان رشدی در هند برگزار شد و این مسئله در رسانههای کابل نیز منعکس شد.
گفتگو از علی رحمانی
نورنیوز