تبدیل «دنیا» به «آخرت»

گروه معارف: خانه آخرت در همین دنیا ساخته می‎شود.معمار آن خود ما هستیم و مصالح آن نیز عمل‌های ماست.تو اگر بخواهی، می‎توانی حتی «دنیا» را تبدیل به «آخرت» کنی و «مادیات» را به «معنویات» مبدل سازی.فقط باید «جهت» و «نیت» درست باشد به فرموده حضرت امام خمینی(ره): «اگر انسان ساخته شود، همه چیز به‌صورت «معنویت» درمی‎آید».

آخرت، میوه درختی است که در دنیا می‎کاری. تلخی دوزخ یا شیرینی بهشت، هر دو ره‌آورد «نیت» و «کار» تو در این جهان است.دوستان آخرتت هم در همین دینا و با همین دنیا باید بسازی.مهندس و کارگرش خودت هستی.فکر و اراده، تصمیم، عمل و …، ابزار دنیوی تو برای ساختن «آتیه‌»ای است که تو سازنده آنی! نسبت این جهان به سرای جاودان آخرت، همچون رحم مادر نسبت به عرصه پهناور گیتی است.این‌جا، دوره «مقدماتی» را طی می‎کنیم، تا به آن مرحله «نهایی» راه پیدا کنیم.
تو اگر بخواهی، می‎توانی حتی «دنیا» را تبدیل به «آخرت» کنی و «مادیات» را به «معنویات» مبدل سازی.فقط باید «جهت» و «نیت» درست باشد به فرموده حضرت امام خمینی(ره): «اگر انسان ساخته شود، همه چیز به‌صورت «معنویت» درمی‎آید».
این، برای کسانی فراهم است که به «لقاءالله» امید و ایمان و باور داشته باشند و دنیا را ابزار ساختن آخرت سازند.والا آن کس که با قیچی ماده‌گرایی و دنیااندیشی، ارتباط دنیا و آخرت را قطع می‎کند و نسبت به معاد و ابدیت آن جهان و «جنت و نار» و «بهشت و دوزخ» بی‌‎اعتقاد و بی‎اعتناست، در کپسول سیاه و عفنُ «دنیا» می‎ماند و می‎گندد.
باید محدوده دنیا را به نامحدودی آخرت، پیوند زد و از این ظلمت‌کده، نقبی به «روز» زد، تا زندگی سرشار از فوز و فلاح گردد.برای ربط دنیا و آخرت در پی کدام «حلقه» باید بود و به کدام «رشته» باید چنگ زد؟ خانه آخرت در همین دنیا ساخته می‎شود.معمار آن خودمانیم و مصالح آن نیز عمل‌های ماست.
«طاعت» و «عصیان»، سرنوشت ما را در آخرت رقم می‎زند و جایگاه ما را در بهشت یا دوزخ تعیین می‎کند.گاهی از عوامل «پیدا»، بیشتر از عوامل «پنهان» حساب می‎بریم و همین، مایه بسیاری از خطاها و لغزش‌ها می‎شود.
اگر در محفلی که گرم صحبتی، ضبط صوتی جلوی تو بگذارند تا حرف‌هایت را ضبط کنند، یا دوربین عکاسی و فیلمبرداری را مشاهده کنی که از چهره و رفتارت عکس و فیلم می‎گیرد، فوری سخن خود را، یا قیافه و حرکاتت را کنترل و جمع‌وجور می‎کنی، چراکه از ضبط شدن حرفی ناروا یا حالتی ناشایست، بیمناکی.
این همان حساب بردن از حسابگر ظاهر و چشم آشکار است.اما چشم بصیر و بینای آن‌که خلوت‌ها را هم می‎بیند و گوش شنوای آن خدای سمیعی که «نجواها» را هم می‎شنود و علم بی‎انتهای آفریدگاری که حتی از «سِرّ درون» و «نیت قلبی» هم خبر دارد و «نامه نانوشته» را هم می‌خواند، چه می‎شود و چرا به محاسبه نمی‎آید؟ عقیده به «مبدا» و «معاد» و باور داشتن خدای «سمیع و بصیر» که سرلوحه دعوت همه انبیاست، مهم‌ترین نقش تربیتی و سازندگی را دارد.خانه دنیا که در آن به‌طور موقت، عمر می‎گذارنیم، نه، بی‌صاحب است، نه بی‌حساب و کتاب و نه بی‎ناظر و مراقب!.
خداوند صاحبخانه است، ما نیز، مسافری که رو به «آخرت» نهاده‌ایم.شاید در قیامت، سخت‌ترین حالت، لحظه‌ای باشد که «نامه عمل» و پرونده کاری به دست انسان بدهندو ببیند که سراسر سیاه، گناه، خطا، هوس، عصیان، خودکامگی، غفلت، ستم، تضییع حقوق دیگران، قصور در انجام تکلیف، دروغ و بهتان است.مگر می‎توان به آخرت و محاسبه آن روز بزرگ و بهشت و دوزخ معتقد بود و بازهم غافل و بی‎خیال، زندگی را «بازیچه» پنداشت و با «سرنوشت ابدی» خود بازی کرد؟!
این ترس و وحشت، برای گرفتارانی است که پایشان در «باتلاق فساد» فرومانده و دامن جان و روح‌شان‌ به گِل و لای معصیت آلوده است وگرنه «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟» خوشا آنان که آخرتشان بهتر از دنیایشان است و باطن‌شان بهتر از ظاهرشان و عمل‍‌شان بهتر از حرف‌شان!.
یادداشت: پرویز پرنیان، از نویسندگان لرستانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + 18 =