هجو جاهلیت مدرن درکنار جاهلیت قبیلگی

رهبر معظم انقلاب در بیانات خود خطاب به شاعران معاصر، آنان را به هجو جاهلیت قبیلگی توصیه نمودند. دلیل این توصیه این است که با تامل در ویژگی های این نوع از جاهلیت، میتوان آن را شکل امروزی جاهلیت اولی و شکل دیگری از جاهلیت مدرن قملداد کرد، که با زبان شعر باید برجسته شود.

در قرآن کریم در بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب، خداوند از تعبیر «جاهلیت الاولی» خطاب به برخی از زنان پیامبر (ص) استفاده کرده و می فرماید «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏»، به این معنی که همانند جاهلیت نخستین در جامعه ظاهر نشوید. بنابه دیدگاه برخی مفسرین عبارت «جاهلیت الاولی» اشاره به جاهلیت عصر قبل از پیامبر اسلام دارد. شناخت این دوره از تاریخ پیش از اسلام برای شناخت اوضاع و شرایط عصر ظهور دین اسلام در شبه جزیره عرب حائز اهمیت است و اینکه چرا در این آیه از قرآن، خداوند تعبیر جاهلیت نخستین را در وصف آن دوره به کار میبرد و به یکی از مصادیق آن یعنی «تبرج» که به نوع خاص پوشش زنان که زیورهای آنان نمایان بود، اشاره دارد.
 
این آیه حاوی نکاتی است از جمله اینکه، دلالت بر ویژگی های رفتاری خاصی دارد که مردم آن زمان بر طبق آن مشی و رفتار می کردند و این مشی و شیوه زندگی موجب شده است که قرآن از آن تعبیر به «جاهلیت» نماید.
 
نکته دیگر اینکه طبق دیدگاه مفسرین، تعبیر« جاهلیه الاولی» اشاره به جاهلیت دیگری است که بعد از آن و در زمان های آینده رخ خواهد داد و این معنا، این آیه را دربردارنده معنایی پیشگویانه نموده است. چرا که که بعد از این دوران، اسلام ظهور کرد و نمیتوان دورانی که با ظهور اسلام همراه است را جاهلیت اخری نامید، به همین دلیل باید در زمانی دیگر و بعد از آن واقع شود. چنانکه خود وجود مقدس رسول گرامی اسلام (ص) زمان بعثت خود را ما بین این دو جاهلیت عنوان نموده و می فرمایند: «بعثت بین جاهلیتین الأخراهما شر من أولاهما«من بین دو جاهلیّت که دومین آن سخت‌تر از اوّلی است، برانگیخته شده‌ام.»[1] همچنین در روایتی امام باقر (ع) در تفسیر این آیه چنین بیان فرموده اند: «سَتَکُونُ جَاهِلِیَّهٌ أُخْرَى، جاهلیت دیگری نیز به زودی اتفاق خواهد افتاد.»[2]
 
با توجه به این دلایل، آمدن زمانی اثبات میشود که از جهت مشی و شیوه زندگی مردم آن زمان و تشابه آن با شیوه و سبگ زندگی دوره جاهلیت اولی، میتوان به آن عنوان «جاهلیت اخری» را اطلاق کرد. با توجه به این موضوع و تطبیق این ویژگیها با زمانه حال، میتوان این دوره را دوره جاهلیت اخری نامید که از آن به جاهلیت مدرن نیز تعبیر میشود. چنانکه مقام معظم رهبری در دیدار خود با شاعران از تعبیر «جاهلیت مدرن» برای توصیف این دوران استفاده نموده و شاعران را به «منظومه‌سازی» از موضوعات و همچنین سرودن در رشته‌ی «هجو» از برخی مسائل عجیب دنیای امروز توصیه نموده و گفتند: «پیامبر اکرم (ص) به یکی از شاعران از صحابه‌ی خود دستور دادند که مشرکان را هجو کند و امروز نیز مواردی همچون رقص شمشیر «جاهلیت مدرن» در کنار «جاهلیت قبیلگی» یا قرار گرفتن دولتی همچون عربستان سعودی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، مسائلی است که به‌جدّ، جای هجو دارند.»[3] در حقیقت ایشان اشاره به وصفی از دوران جاهلیت اولی دارند که همان برتری یافتن ارزشهای واهی و بی اساس قبیله‌ای بر اوصاف والای انسانی و برتری یافتن قدرت و پول و سرمایه بر حقوق بشر واقعی، با همراهی جاهلیت مدرن است.
 
باتوجه به این موضوع امروزه ما با جاهلیت مدرنی روبه رو هستیم که جاهلیتهای دیگری همچون جاهلیت قبیلگی را بازتولید نموده است. شناخت جاهلیت اولی و نیز مقایسه ویژگیهای آن با این نوع جاهلیت در زمان کنونی، از موضوعات جالب توجه است که میتواند شیوه تعامل و برخورد با این جاهلیت را نشان دهد و ما را از گرفتار شدن در این نوع جاهلیت نجات دهد. همچنین نشان میدهد که چگونه دین به ابزاری در دست بعضی از مدعیان دینداری و زورگویان و دنیاپرستان قرار گرفته است.
 
ویژگی‌های جاهلیت اولی و جاهلیت قبیله‌ای
 
برای آشنایی با برخی از ویژگیهای دوران جاهلیت قبل از اسلام میتوان به سخنان صحابی حضرت رسول (ص) که این زمان را درک کرده و یا نزدیک به این زمان زیسته اند رجوع کرد و چه کسی بهتر از شخصیت امیر المومنین علی (ع) که در دامن پیامبر تربیت یافته است. آن بزرگوار در خطبه دوم نهج البلاغه این چنین می فرمایند: «خداوند پیامبراسلام (ص) را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراکنده بود. راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت. چراغ هدایت بینور، وکور دلی همگان را فراگرفته بود. خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید. ایمان بدون یاور مانده و ستون های آن ویران گردیده و نشانه های آن انکار شده، راه های آن ویران و جاده های آن کهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت می کردند و به راه های او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند.
 
با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشکار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال کرده و با سم های محکم خود نابودشان کرده و پا برجا ایستاده بود. اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان ( بت پرستان) زندگی می کردند. خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمینی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.»[4] همچنین آن حضرت در خطبه ۹۵ نهج البلاغه نیز در بیان شرایط زمانه بعثت حضرت رسول و در بیان ویژگیهای دوران جاهلیت می فرمایند: «خدا پیامبراسلام (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوا و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبر، به لغزش های فراوانشان کشانده بود، و نادانی های جاهلیت پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد، و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.»[5]
 
با توجه به این بیان حضرت امیر (ع) میتوان فهمید که چگونه اخلاق و معیارهای اخلاقی دراین جامعه از بین رفته و امیال و خواهشهای نفسانی حکم فرما شده بوده است و مردم در فتنه ای که آنان را به ضلالت و نابودی کشانده بود گرفتار شده بودند. به همین دلیل این دوران را دوران جاهلیت می نامند. دورانی که برای همیشه درتاریخ ثبت و ماندگار شد و اگر نبود دین اسلام، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظارشان می بود.
 
باتوجه به این دوران، میتوان جاهلیت مدرن را که در این زمانه حاضر رخ داده است را شناخت. انسانی که توانسته تا عمق کیهان را شناسایی کند و دستاوردهای عظیمی در علم و صنعت بدست آورد، اما در جاهلیتی غرق شده است که راه نجاتی از آن نیست. چرا که این جامعه نیز با به کنار راندن دین از صحنه اجتماعی و خانوادگی دچار همان بلایی شده است که بشر در دوران جاهلیت اولی بدان مبتلا شده بود. انسان در این زمان برای اینکه بتواند به خواسته ها و امیال خود دست یابد از هر کاری فرو گذار نکرده است. عده ای بر این جهان حکومت می کنند که ارضای نیازهای خود را در راس همه امور می بینند و برای رسیدن به هر آنچه که میخواهند دست به جنایات بزرگی می زنند که تاریخ تاکنون به خود ندیده است. در این میان عده ای از مسلمانان که با رسیدن به قدرت و ثروت، دین و مظاهر دینی را به عنوان اصل دین به مردم معرفی می نمایند و دین را وسیله ای برای رسیدن به خواسته های خود می سازند نیز از این گروه محسوب میشوند. ویژگی هایی که حضرت امیر در حکمت ۳۶۹ نهج البلاغه، بیان نموده و این دوران را پیش بینی کرده اند، اشاره به اوضاع این زمان یعنی جاهلیت مدرن دارد: «‏روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهدماند. مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوه­مند مساجد، بدترین مردم زمین می باشند که کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند. هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند و هرکس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند…»[6]
 
این ویژگی ها قابل تطبیق با دوران کنونی ما است که برخی سردمداران در کشورهای عربی با رسیدن به پول و ثروت بی اندازه و با دست آویز نمودن دین مبین اسلام و تفسیر آن به صورت و شکل دلخواه خود، آن را وسیله ای برای رسیدن به قدرت بیشتر و بازی نمودن در عرصه سیاست و کشورگشایی در کنار ابرقدرتهای بزرگ دنیا ساخته اند. در حالیکه اصل و باطن حقیقی اسلام، مبارزه با ظلم ظالمان و دفاع از حق مظلومین و مبارزه با استکبار و سلطه طلبی شیاطین زمانه است. این عده از مسلمانان همچون انسانهای دوران جاهلیت اولی که برسنت ها و رسوم و پشتوانه های قبیله ای خود می بالیدند و آن را معیار و ارزش قرار می دانند، امروز نیز این تفکر باعث شده که این عده همچنان همانند گذشته بر این تفکر تکیه کنند و خود را برتر از دیگران بدانند و پول و سرمایه ملی کشور خود را در جهت هایی سرمایه گذاری کنند که نیازها و خواسته های اربابان پول و قدرت در جهان همچون صهیونیستها را تامین میکند. چنانکه امروزه شاهد هستیم این عده با خرج و هزینه های بسیار و با دستاویز قرار دادن اسلام و شکل دادن صورت افراطی اسلام گرایی در جهان، گروه های تروریستی همچون داعش را برای مبارزه با دیگر گروه ها و فرق اسلامی در جهان شکل داده اند که در اصل تامین کننده خواست و نیاز امپریالیسم جهانی هستند و در یک جنگ نیابتی اهداف آنان را محقق می کنند. کسانی که به ظاهر از مبانی و اصول اسلامی همچون حجاب دفاع می کنند و انسان های زیادی حتی مسلمانان دیگر را به قتل می رسانند، اما سرانشان بزم عیش و نوش را با ستمکاران و سردمداران قدرت تدارک دیده، بهترین امکانات لذت جویی و شهوترانی جهان را در اختیار خود دارند. جاهلیتی که اگر سران آن روزگار همچون ابوسفیان و ابولهب سر از گور بردارند، در پیش این حاکمان خود را شرمنده نخواهند یافت. چرا که ابزار قدرتی که اینان با تکیه بر قبیله و قدرت قبلیه ای خود بدان دست یافته اند و با آن حکومت می کنند، بسی قدرت مند تر از زمان آنان است.
 
آری، به درستی میتوان امروزه تشخیص داد که جاهلیت قبلیگی چگونه در خدمت جاهلیت مدرن قرار گرفته، و برای آنان خوش خدمتی می کند. حکومتهایی که بویی از دموکراسی و مردم گرایی نبرده اند و با استبداد و قدرت برآمده از قبیله و پیوندها و روابط قبیله ای و خویشاوندی خود و به بهانه دفاع از دین اسلام و با سلطه بر منابع طبیعی همچون نفت و ثروت باداورده آن، قدرت نمایی می کنند. قدرت نمایی­ای که به حق باید آن را جاهلیت دانست و از نوع قبلیه ای آن.
 
با توجه به این موضوع است که رهبر انقلاب خطاب به شاعران کشور، از آنان میخواهند که این جاهلیت قبلیگی را که در کنار جاهلیت مدرن قرار گرفته، «هجو» نمایند. یعنی با ابزار شعر و آن هم به زبان هجو، یعنی زبانی نقادانه که حقیقت و واقعیت این روزگار را با نگاه و بیانی تند و گزنده و یا ریشخندِ مسخره‌آمیز و دردآور؛[۷] این دوران را با زبان شاعرانه توصیف کنند تا زشتی های آن بیشتر نمایان شده و همگان شناخت بیشتر و بهتری از بازیگران این زمانه پیدا کنند و در حقیقت ابزار هنر برای تاثیر بیشتر، به یاری سیاست بیاید.
 
در اینجا تذکر این نکته لازم است که دلیل اینکه این امت ها راه گمراهی را طی کرده و دیگران را نیز به نابودی هدایت کرده اند، دور شدن از حقیقت دین و اصل آن یعنی راه ولایت و امامت است. چرا که هیچ کسی جز خداوند بر احوال انسان و هدایت او بر مسیر کمال و سعادت آگاهی ندارد و اوست که باید شخصی را تعیین کند که زمام هدایت دینش را بر عهده بگیرد. اما اگر سرپرستی و هدایت این دین به دست فرد یا افرادی افتاد که صلاحیت نداشته باشند، دین مسیری جز گمراهی و جهالت را نخواهد پیمود. مسلمانانی هم که به این شناخت دست نیابند و دین را از سرمنشا حقیقی آن دریافت نکنند، حیاتشان به شکل جاهلیت خواهد بود و در نتیجه به مرگ جاهلیت نیز خواهند مرد. به همین دلیل نیز رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه؛کسى که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلیت است»[8]
 
دلیل این موضوع در این زمانه که دین به این شکل ظهور و بروز نموده و شکلی بسیار خشونت آمیز از آن نمایان شده، واضح است. چرا که در زندگی و حیات و سیره اهل بیت پیامبر (ع) که والیان و متولیان اصلی دین خدا هستند، هیچ نشانه ای از این نوع خشونت برای تبلیغ و ترویج دین خدا و یا مبارزه با فرق و ادیان دیگر مشاهده نمی­شود و اگر در تاریخ زندگی آنان در برهه­هایی جنگ و نزاع بوده، آن نیز برای حفظ دین اسلام و در مقابله با کفار و منافقان بوده است. پس بهتر است در این زمان و برای درامان ماندن از فتنه این دوران که گرفتار شدن در ورطه جاهلیت است، به ریسمان ولایت اهل بیت (ع) چنگ زنیم و آنان را چراغ هدایت خود در این دوران ظلمانی قرار دهیم.
 
پی نوشت ها:
[۱] معجم أحادیث الإمام المهدی (ع) الشیخ علی الکورانی العاملی ج۱ ص ۴۴
[۲] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق، بحار الأنوار ج‏22 ؛ص ۱۸۹
[۳] دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب، ۲۰/۳/۹۶
[۴] نهج البلاغه، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۶.
[۵] نهج البلاغه، ص ۱۴۰.
[۶] نهج البلاغه. ص۵۴۰
[۷] برای تعریف دقیقتر هجو ر.ک: نیکوبخت، ناصر؛ هجو در شعر فارسی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۷.
[۸] أصول الکافی، شیخ مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق، ج‏2 ؛ ص۱۳۱

نویسنده: محسن اخباری

پایگاه برهان

انتهای متن/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 3 =