تهران- ایرنا- آثار به یادگار مانده از هشت سال دفاع مقدس، روایتگر حدیث شجاعت رزمندگانی است که با نگرشی عمیق به مساله لزوم جهاد، خالق حماسه هایی پیروزمندانه در دفاع از وطن شدند و به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه پرداختند.
ایران با موقعیت ویژه سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی همواره کانون توجه قدرت های بزرگ جهان بوده است و افزایش قدرت دفاعی در کنار دیپلماسی فعال، تنها راه بازدارندگی در برابر دشمنان به شمار می رود. رزمندگان سلحشور ایران در هشت سال دفاع مقدس با وجود برخی نارسایی های تسلیحاتی و اطلاعاتی در مقایسه با دشمن، با ایمان و اراده راسخ به مصاف دشمن رفتند و حماسه هایی جاودان آفریدند. در هفته گذشته روزنامه های مختلف به منظور نهادینه کردن فرهنگ ایثار و شهادت با انتشار گزارش ها و مطالبی در محورهای گوناگون به این مهم پرداختند.
** آثار دفاع مقدس؛ روایتی از حماسه های شهیدان
آثار دفاع مقدس روایتی از حماسه های پایداری در دفاع مقدس است. شهیدانی که در برابر هجوم دشمنان صف آرایی کردند و بدین ترتیب فرهنگ شهادت را در تاریخ ایران، نهادینه ساختند.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «عمق آسمان سرود آزادی خواهیم خواند»، نوشت: کتاب نامههای اسارت یک نویسنده دارد و آن هم خود شهید امجدیان است. یکی از بسیجیان شهر باختران (کرمانشاه) که بهمن سال ۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی اسیر میشود و نامههایی را طی هفت سال و چند ماه اسارتش به خانواده ارسال میکند. این نامهها توسط برادر کوچکترش، باقر امجدیان، جمعآوری میشود و در سال ۷۱ توسط حوزه هنری به انتشار میرسد.
این روزنامه همچنین از تولید نماهنگ «ای لشکر صاحب زمان آماده باش» صادق آهنگران خبر داد و نوشت: نماهنگ «سفیران عشق» با مدیحه «ای لشکر صاحب زمان آماده باش» صادق آهنگران به وسیله سازمان هنری اوج و به همت مرکز ماوا مراحل پایانی تولید را پشت سر گذاشته است و در هفته آینده در آستانه هفته دفاع مقدس منتشر خواهد شد. این نماهنگ که موضوع آن ارتباط اعتقادی میان رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم است، تلفیقی از سرودی جدید از گروه سرود فرزندان ایران با مدیحه پرخاطره «ای لشکر صاحب زمان آماده باش» است که سالها پیش با نوای آشنا و حماسی حاج صادق آهنگران است.
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «کتاب هایی که سربند سرخ دارند»، آورد: حبیب احمدزاده یکی از سرشناسترین نویسندگان در حوزه رمان و داستاننویسی دفاع مقدس است که با آثاری همچون «شطرنج با ماشین قیامت» و داستانهای «شهر جنگی» شناخته شد. او درباره تاثیر جنگ هشت ساله در ایران و شکلگیری ادبیات دفاع مقدس نظرات متفاوتی را ارایه میکند.
در ادامه این گزارش در گفت وگو با حبیب احمدزاده آمده است: ادبیات دفاع مقدس را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد. با شروع جنگ ما با کارهای ترویجی و تبلیغی مواجه بودیم که ادبیات خاص خود را داشت. مرحله دوم این ادبیات با پذیرش قطعنامه رقم خود که در این مرحله خیلی از افرادی که در جنگ مشغول کار فرهنگی بودند ناگهان مکثی داشتند اما مجدد کار خود را شروع کردند. در این مرحله من فکر میکنم بسیاری از آثار تولید شده درباره جنگ تقلید از غربیها بود. اما روندی که امروزه ادبیات جنگ در کشور ما پیش گرفته نوعی عقلانیت است که من این حرکت در ادبیات را بسیار مفید ارزیابی میکنم. در این نوع نگاه در واقع خود جنگ تأیید نمیشود بلکه انسانیت و محتوای عمیق در جنگ مورد توجه قرار میگیرد.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «ماجرای (آن بیست و سه نفر)» در معرفی این کتاب می نویسد: کتاب «آن بیست و سه نفر» به قلم احمد یوسفزاده شامل خاطراتی از رشادتهای نوجوانان رزمنده در صحنه نبرد است که به اسارت نیروهای مهاجم عراقی درآمدهاند. نگارنده که خود نیز یکی از همین ۲۳ نفر است، در کتابش به مقاومت این گروه در اردوگاههای ارتش بعث هم پرداخته است. خواندنیترین بخش کتاب «آن بیست و سه نفر» مربوط به ماجرای دیدار این نوجوانها با صدام است که میتوان آن را جزو ۱۰ واقعه مهم دوران دفاع مقدس هم قلمداد کرد.
روزنامه «خراسان» در گزارشی با عنوان «توزیع «سلام بر ابراهیم» در سوریه»، نوشت: کتاب «سلام بر ابراهیم» به زبان عربی در لبنان از طرف معارف الاسلامیه ترجمه و در میان مدافعان حرم در سوریه توزیع شده است. این کتاب تاکنون علاوه بر عربی، به زبانهای اردو و آلمانی نیز ترجمه شده است. برگردان انگلیسی این اثر نیز در دست انجام است که پس از بازبینی و ویرایش به چاپ خواهد رسید.کتاب «سلام بر ابراهیم» در سالهای گذشته همواره در فهرست پرفروشترین کتابهای دفاع مقدس قرار داشته است. این اثر به تازگی نیز در طرح تابستانه کتاب در زمره پرفروشهای این طرح معرفی شده است.
**روایت خاطره ها و حماسه های رزمندگان اسلام
خاطره های شهیدان، ایثارگران و آزادگان بیان گوشه ای از وقایع تاریخی جنگ تحمیلی محسوب می شود و تجربه ها و آموزه های بسیاری را به نسل های آینده کشور منتقل می کند و بدین ترتیب با آگاهی از آنها می توان به محتوای غنی حماسه های دفاع مقدس پی برد.
روزنامه «خراسان» در گزارشی با عنوان «جنگ که شروع شد خانه ما یک باره خلوت شد»، نوشت: حکایت خانواده شهیدان عامری فرد حکایتی است عجیب و البته پر از حماسه؛ خانواده عامری فرد هفت پسر داشت که با شروع جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی، پنج پسر از هفت پسر همزمان به جبهه اعزام می شوند. از میان برادران عامری فرد، تقدیر بر شهادت حسن و مسعود رقم می خورد یکی دیگر از برادران عامری فرد، آقامحمود هم البته به مقام جانبازی نائل می شود.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «در شب آزادسازی سوسنگرد چه گذشت؟»، آورد: آزادسازی سوسنگرد از جمله موفقیتهای اثرگذار جنگ تحمیلی بهشمار میرود که ضربه سنگینی به برنامههای ارتش عراق وارد کرد. متن پیش رو روایتی است از مرحوم امیر سرلشکر محمد سلیمی، که در زمان جنگ، ریاست ستاد جنگهای نامنظم را برعهده داشت، روایتی از روزهای حساس منتهی به آزادسازی سوسنگرد و نقش حضرت آیتا… خامنهای در این پیروزی.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «حافظ قرآنی که به ۳ زبان زنده دنیا مسلط بود»، نوشت: شهید ابراهیم لشکرینژاد را باید یکی از شهدای خاص دفاع مقدس نامید؛ شهیدی که با سعی و تلاش ضمن قبولی در دانشگاه تهران، در علوم دینی هم از سواد و اطلاعات بالایی برخوردار بود. لشکرینژاد در مدت کوتاهی موفق به یادگیری زبانهای انگلیسی، عربی و آلمانی میشود و شروع به حفظ قرآن هم میکند. سبک زندگی و شیوه زیستن این شهید بزرگوار دوستان و آشنایانش را هم به خود جذب کرده و از آنها انسان دیگری ساخته بود.
در ادامه این گزارش می خوانیم: عملیات کربلای ۴ که لو رفت، عدهای که جلو میروند شهید میشوند. در عملیات بعدی که کربلای۵ بود، نیروها وقتی که میخواستند به یک خط دیگر بزنند همقسم میشوند که حتماً این قسمت را باز کنند و همین کار را هم میکنند. تیر مستقیم آر.پی.جی به ابراهیم خورده بود و قسمت راست صورتش را برده بود. یعنی آر. پی.جی که ۱۵۰ متر بیشتر بُرد مؤثر ندارد اینگونه باعث شهادتش میشود. ببینید اینها چقدر به دشمن نزدیک بودند…. چند روز بعد که عملیات پیروز میشود، اینها میروند و پیکر ابراهیم را از زیر آتش برمیدارند و به عقب میآورند.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «مراسم ازدواجمان را در مسجد برگزار کردیم»، آورد: وقتی با زندگی برخی از شهدا آشنا میشویم، آنقدر زیبایی در آن میبینیم که هر لحظهاش میتواند مملو از درسهایی برای نسل جوان باشد. داستان زندگی مشترک شهید سیدحسن علیشاهی با همسرش فاطمه جونیزاده از همین دست ماجراهاست. دو زوجی که در بسیج با هم آشنا شدند و مراسم ازدواجشان را در یک مسجد برگزار کردند و پا به پای هم در مبارزه و جهاد شرکت داشتند. شهید علیشاهی معروف به علی امامی از رزمندگان دفاع مقدس بود که معنویت و تقوایش حکایت از سربازی او برای امام زمان(عج) داشت و به گفته همرزمانش امام عصر را ملاقات کرده بود.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی با عنوان «یادی از نقش قرارگاه قدس سپاه در عملیاتهای دفاع مقدس»، آورد: پس از شروع جنگ تحمیلی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حمله به طرف نیروها و لشکرها و قرارگاه های عراقی اقدام به تشکیل گردان، تیپ، لشکر و قرارگاه کرد. در رده بالای فرماندهی، قرارگاه خاتم الانبیا بود و پس از آن قرارگاههای کربلا، نجف، قدس و چندین قرارگاه دیگر بود که هر قرارگاه دارای چندین لشکر و هر لشکر دارای چندین تیپ و هر تیپ دارای چندین گردان بود.
در ادامه این گزارش آمده است: یکی از قرارگاههای فعال که اجرای عملیاتهای مهم را انجام می داد قرارگاه قدس سپاه پاسداران به فرماندهی سردار سرلشکر محمد علی جعفری بود که دارای معاونت عملیات، اطلاعات عملیات، پشتیبانی و معاونتهای دیگر بود معاونت اطلاعات عملیات آن سردار مرحوم حاج احمد سوداگر بود. معاونت اطلاعات عملیات نیز به نوبه خود در جمع آوری اطلاعات دشمن از لشکرها و تیپها و مناطق مختلف، اطلاعات دشمن را به دست می آورد و در گزارش های به فرماندهی قرارگاه میداد.
این روزنامه در گزارشی با عنوان «هیچ کسی نمیدانست اسیر شدم» نوشت: ناصر فیروزیان که علاوه بر آزاده بودن افتخار ۲۵ درصد جانبازی را نیز دارد، در تیر ۶۴ به جبهه اعزام شد و بعد از ۳۶ ماه سابقه جبهه و جنگ در ۳۱ تیر ۶۷ در منطقه مهران و در ۱۹ سالگی به اسارت نیروهای بعثی در میآید. وی که به همراه حدود ۱۰ نفر دیگر از رزمندگان در روز جمعه به اسارت نیروهای عراقی درآمده بوده، آن روز را جمعه سیاه نامیده بودند. فیروزیان همچنین در همان روز پیش از اسارت از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ترکش خمپاره و موج انفجار توپ قرار میگیرد.
روزنامه «کیهان» در گزارشی با عنوان «چریک دست نیافتنی»، نوشت: شهید «محمدرضا علی اوسط» سال ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. سه ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در جریان درگیری ضدانقلاب با مردم در غرب کشور، محمدرضا به کردستان رفت؛ او در جنگهای نامنظم شرکت میکرد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و اشغال قصرشیرین توسط بعثیها، با شهید «علی لسانی» در گیلان غرب مقاومت میکردند. او گاهی به جبهههای جنوب میرفت؛ او یک چریک بود، منطقه را مانند کف دستش میشناخت. محمدرضا به قدری با منطقه آشنا بود که دوستانش به شوخی به او میگفتند: «انگار که تو با عراقیها همدست هستی! چون وقتی بقیه میروند، برگشتی در کارشان نیست اما تو میروی و با کلی اطلاعات برمیگردی!»
**شهیدان مدافع حرم؛ حافظان فرهنگ ایثار و شهادت
رمز بزرگی و صلابت شهیدان مدافع حرم را باید در درک مفهوم فرهنگ ایثار و شهادت جستجو کرد. آنان که در پی یافتن حقیقت به مصاف کفر و افراط رفتند و به مقام والای شهادت نایل آمدند.
روزنامه «کیهان» در گفت وگویی با عباس علی مولایی پرچینی پدر شهید محمد مولایی پرچینی، عنوان «شهادت، پر پرواز میخواهد» را منتشر کرد و آورد: محمد در تاریخ ۶ مرداد ۸۵ وارد سپاه شد. وقتی رهبر معظم انقلاب به لشکر ۲۷ آمدند و گفتند: «هنوز هم از لشکر ۲۷ بوی شهادت میآید» با شهادت محمد، ما این را میبینیم و برای ما بسیار دلگرمی است که خداوند او را گلچین کرد. محمد خصلتهایی مشابه شهدای دفاع مقدس داشت دو ماه بود که میدانست میخواهد شهید شود. او در پادگان از همه نیروها سرتر بود. محمد در تیپ آل محمد(ص) بود و در بحران و فتنه مثل شیر، نامردان را درو میکرد و فراری میداد.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «پیش نمازی عاشق» به یاد شهید مدافع حرم «سید یحیی(مجید) براتی» نوشت: شهید «سید یحیی براتی احمدآبادی» در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۴۹ در محله احمدآباد درچه بدنیا آمد که این محله در جنگ تحمیلی با جمعیت ۱۲۰۰نفر، شصت شهید تقدیم اسلام کردهاند. که از این لحاظ محله نمونه شاهد کشور است در تاریخ ۱۶ آذر۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه و توسط گروه تکفیری داعش به شهادت رسید. وی پاسدار لشکر مقدس حضرت امام حسین(ع) و همچنین در حوزه علمیه امام حسین(ع) درچه مشغول کسب علوم دینی بود. که حضور در جبهه مدافع حرم حضرت زینب(س) را به دروس دینی ترجیح داد. و عازم سوریه شد و در آنجا فدای دفاع از راه امام حسین(ع) و حرم حضرت زینب(س) شد.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «خوشحالم که به راه درست رفت» در گفت وگویی با نازگل کرمی همسر شهید مدافع حرم حسین محمدی از شهیدان لشگر فاطمیون، نوشت: صبح یکی از روزهای سال ۱۳۹۵ از خواب که بیدار شد، صبحانهاش را خورد و لباس کار را پوشید و از خانه رفت. آن روز آخرین روز دیدار من و حسین بود. گویی مقدمات اعزامش را از قبل انجام داده بود. تا مدتی از او بیخبر بودم. گوشی تلفنش را هم خاموش کرده بود. همه نگرانیام این بود که نکند اتفاقی برایش افتاده باشد. بعد از ۳۷ یا ۳۸ روز حسین با من تماس گرفت. گفت که سوریه است و مجبور شده بیخبر ما را ترک کند… این اولین باری بود که حسین اعزام میشد و هیچ کسی هم فکرش را نمیکرد که بار اول اعزام شهادت نصیبش شود.
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «هدیهای که در راه اهلبیت تقدیم شد پس نمیگیریم»، آورد: شهید افغانی مدافع حرم نعمتالله هاشمی در پاسخ به اصرارهای پدرش برای نرفتن به جبهه و ماندن گفته بود: «پدر جان اگر میلیاردها تومان هم به من بدهید دست از راه و مسیری که انتخاب کردهام، برنمیدارم. هدف من دفاع از اسلام ناب و حریم آلالله است.» گفتههای نعمتالله ۱۹ساله، آدم را یاد جوانها و نوجوانهایی میاندازد که دوران دفاع مقدس برای حضور در جبههها سر از پا نمیشناختند و کمکاری مدعیان راحتطلب را جبران میکردند.
این روزنامه همچنین به بهانه شناسایی پیکر شهید محمد اسدی در گزارشی با عنوان «بازگشت اما «اِرباً اِربا» بود»، نوشت: همین چند روز پیش بود که خبر آمد پیکر شهید محمود شفیعی از رزمندگان مدافع حرم شناسایی شده است. شهید شفیعی در سال ۹۴ به شهادت رسید و پیکرش دو سال بعد تفحص و شناسایی شد. هنوز این خبر تازه بود که برادر شهید محمد اسدی نیز با ما تماس گرفت و از شناسایی پیکر برادرش خبر داد. شهید اسدی فرمانده گردان غلامان عباس از لشکر فاطمیون بود که ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ مصادف با اول ماه مبارک رمضان در سوریه آسمانی شد.
گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: کامبیز رضایی**انتشاردهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**۱۶۹۹**۲۰۵۹**۹۱۳۱
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.