حکومت حضرت مهدی (عج) کاملترین نوع حکومت اسلامی خواهد بود که دین اسلام آن را مدنظر قرار داده است. بدین لحاظ با الگو گرفتن در زمینههای مختلف میتوان زمینهساز حکومت متعالی و سعادتبخش آن حضرت شد. ازاینرو سزاوار است که در برنامهها و سیاستگذاریهای کلان فرهنگی کشور، شاخصههای این حکومت الهی را مدنظر قرارداد.
فرهنگ و آموزههای فرهنگی از بایستههای پیشرفت و برنامهریزی برای کشور محسوب میشود؛ چراکه فرهنگ بستر و زمینه هرگونه تحولی محسوب شده و رابطه متقابلی را با عوامل دیگر همچون اقتصاد و سیاست برقرار میکند. بنابراین از مهمترین عرصههایی که هم برنامههای توسعه بر آن تأثیرگذار بوده و هم این عامل بر این سیاستگذاریها تأثیرگذار است، فرهنگ و ارزشهای فرهنگی و مسائل مرتبط با آن است. اهمیت موضوع فرهنگ ازاینجهت است که در نظریات توسعه غربی کمتر به آن توجه شده و یا اصلاً توجه نشده و حتی میتوان گفت که در ستیز با آن طراحیشدهاند. این در حالی است که توسعه اقتصادی ارتباط وثیقی با مبانی فرهنگی و اجتماعی هر کشوری دارد و میتوان گفت که تناقض دیگر موجود در توسعه اقتصادی غربی آن است که «ارزشهای اقتصادی برای تضمین آن کافی نیستند … و توسعه اقتصادی درواقع یک فرایند فرهنگی است».[1] علاوه بر اینکه نقش عناصر فرهنگی و تأثیر آنها در نظامهای ارزشی و الگوهای رفتاری، بهوسیله مطالعات تجربی نیز نشان دادهشدهاند.[۲]
ازاینرو فرهنگ سهم بسزایی در رشد اقتصادی دارد، بهطوریکه بدون هماهنگی برنامههای توسعه اقتصادی با وضعیت و شرایط فرهنگی موجود جامعه، توسعه اقتصادی نمیتواند در بلندمدت موفق باشد. توسعه اقتصادی پایدار مستلزم در نظر گرفتن فرهنگ جامعه موردنظر و ویژگیهای آن است.[۳]
بدین ترتیب با توجه به اینکه الگوی توسعه غربی بر ارزشها و مبانی فکری غرب همچون مدرنیته تکیه داشته و از نگاه ماده گرایانه و لیبرالیستی طرح و ارائهشده و در حقیقت جهانبینی سکولار توسعه، برای وجود خداوند در زندگی انسانی هیچگونه اهمیتی قائل نیست و به زندگی پس از مرگ و مسؤولیت انسان در محضر خداوند باور ندارد[۴] و فقط اسباب مادی را در جهان و ازجمله در اقتصاد مؤثر میداند،[۵] نمیتوان این الگوها را برای توسعه و پیشرفت همه کشورها اجرایی نمود و باید الگویی برای پیشرفت کشور طراحی نمود که از مبانی دینی و فرهنگی اسلامی بهرهمند باشد و سعادت دنیوی و اخروی انسان مسلمان مؤمن را مدنظر قرار دهد، الگویی که خداوند متعال بهعنوان تنها مرجعی که به تمام ابعاد حیات انسان علم کامل دارد، برای انسان طراحی نموده و در قالب دستورات و آموزههای دینی و از طریق پیامبران و اولیای الهی و امامان معصوم (ع) برای بشر ارسال نموده است؛ الگویی که باید در نظام حکومتی حضرت صاحبالزمان (ص) بهعنوان آخرین امام برحق و به دست او به معنای کامل و تام و تمام اجرایی شود.
این حکومت از ویژگیهایی فرهنگی خاصی برخوردار خواهد بود که میتوان با تمسک و توجه به این ویژگیها و الگوبرداری از آنها، برنامهها و سیاستگذاریهای کلان فرهنگی کشور را در جهت پیشرفت طراحی و ارائه نمود. چراکه حضرت ولیعصر (عج) بنا به نقل روایات اسلامی، اقدامهای گستردهای را برای اصلاح امور و مسائل فرهنگی اجرا خواهند نمود؛ بهنحویکه در عصر ظهور آن حضرت، در حد اعلای پیشرفت و تعالی خواهند بودند و درواقع مدینه فاضلهای را تشکیل خواهند داد که در طول تاریخ اندیشمندان و انسانهای بسیاری آرزوی آن را در سر میپروراندهاند. محورهای اصلی چنین تحول عظیمی را میتوان در سه محور کلی و تکاملبخش، تعالی علمی، کمال و بلوغ عقلی و اقامه ارزشهای دینی اصیل و مبرّا از بدعتها و انحرافات ضد دینی دستهبندی نمود؛ ویژگیها و شاخصههایی که از روایات پیامبر (ص) و ائمه معصومین قابلاستخراج است و در این نوشتار به تبیین آنها میپردازیم. تبیین این شاخصهها، به جهتیابی درست سیاستگذاریها و نیز تمایز یافتن از الگوهای غربی توسعه و طراحی الگوی بومی و اسلامی پیشرفت، میتواند یاری رساند؛ چنانکه مقام معظم رهبری میفرمایند: «پیشرفت در کشور ما – با شرایط تاریخی ما، با شرایط جغرافیائی ما، با اوضاع سرزمینی ما، با وضع ملت ما، با آداب ما، با فرهنگ ما و با میراث ما – الگوی ویژه خود را دارد؛ نسخههای دیگر به درد ما نمیخورد؛ چه نسخه پیشرفت آمریکائی، چه نسخه پیشرفت اروپائی از نوع اروپای غربی، چه نسخه پیشرفت اروپائی از نوع اروپای شمالی – کشورهای اسکاندیناوی که آنها یک نوع دیگری هستند – هیچکدام از اینها، برای پیشرفت کشور ما نمیتواند مدل مطلوب باشد. ما باید دنبال مدل بومی خودمان بگردیم. هنر ما این خواهد بود که بتوانیم مدل بومی پیشرفت را متناسب با شرایط خودمان پیدا کنیم.»[6]
الف: پیشرفت و تعالی علمی و دانشی در جامعه اسلامی
از مهمترین شاخصههایی که تعالی و رشد فرهنگی جامعه را ممکن میسازد، رشد و پیشرفت علم و دانش به معنای الهی و واقعی آن است. ثمره این عامل مهم را در جامعه امروز، با دستیابی قدرتهای بزرگ بر منابع علمی ارزشمند و تبدیلشدن به قدرتهای علمی شاهد هستیم و اینکه چگونه این قدرتهای سلطهطلب، با بهرهگیری از دانش و انحصار علمی خود، بر دیگر کشورها اعمال فشار نموده و سلطه خود را گسترش میدهند. علاوه بر اینکه این قدرتها همواره علمی را ترویج مینمایند که منافع آنان را تأمین نماید و آنان را به اهداف دنیاطلبانه برساند، نه علمی که برای بشر نافع و سودمند و سعادتبخش باشد.
به همین دلیل قیام مهدوی حضرت حجت (ع)، قیامی برای نابودی جهالت واقعی انسان خواهد بود، جهالتی که بشر را دچار نابودی و گمراهی نموده و خشونتها و خونریزیها و فقر و بیدادگریهای گوناگون را برای او نتیجه داشته است. لذا قیام امام عصر (ع)، قیامی برای نابودی این جهالت عظیم و تسلط علم و آگاهی و خرد در حکومت عدل آخرالزمان است. آن حضرت در این حکومت علوم گسترده عالم هستی را آشکار مینماید و مردم را بهسوی بهرهمندی از این دانشهای عمیق، یقین آور و هدایتگر و همهجانبه و نه تکبعدی و غیر یقینی همانند علوم غربی هدایت میکند. انسانهای مؤمن به لحاظ بهرهمندی همهجانبه از این چراغ هدایت الهی، در حکومت حضرت مهدی (عج) و به اقتضای ظرفیت خود که در آن زمان نیز به دلیل کنار رفتن پردههای جهالتی که دشمنان بر هوش و عقل انسان کشیدهاند، از این منبع عظیم علوم و دانشها استفاده میبرند، تا هم به قدرت لایزال الهی در خلقت آگاهی یابند و ازاینرو ایمان خود را کاملتر کنند و هم با آموختن علم و حکمت به معنای واقعی آن، نیازهای اساسی خود برای سعادت دنیوی و اخروی را برآورده نموده و حکیمانه زیست کنند. پیامبر گرامی اسلام (ص) در این رابطه میفرمایند: « … تاسِعَهم القائم الذی یَملأ الله عَزّوجلّ بِه الأرض نُوراً بَعد ظُلمَتها و عَدلاً بعد جورها، و عِلما بعد جَهلها…؛ … نهمین امام از فرزندان امام حسین قائم است که خداوند به دست او زمین را پس از تاریکی، با روشنی، و پس از ستم، با عدالت و پس از نادانی با علم و دانایی پر میکند.»[7]
در حکومت الهی حضرت مهدی (عج)، علوم و دانشها در تمام شئون و مراتب آن به سرحد تحول، رشد و پیشرفت خواهند رسید، بهاندازهای که دستاوردهای علمی بشر قابلمقایسه با آن نخواهد بود و علومی تجلی و ظهور خواهند یافت که تا آن زمان بشر هیچ اطلاع و آگاهیای از آن نداشته و یا به دلیل انحراف از مسیر واقعی، به دنبال کشف آن نبوده است. این موضوع مهم در روایتی از امام صادق (ع) بیانشده است که میفرمایند: «العِلم سبَعه و عِشرون حَرفاً فَجمیع ما جاءت به الرُّسُل حَرفان فَلَم یَعرِف الناس حتّی الیوم غیر الحَرفَین، فإذا قام قائِمَنا أخرَجَ الخَمسه والعشرین حَرفاً فبثّها فی الناس، و ضمّ إلیها الحَرفَین، حتّی یبثّها سَبعه و عِشرین حَرفاً؛ علم و دانایی از ٢٧ حرف تشکیل میشود. تمام آنچه پیامبران (تاکنون) آورده اند، دو حرف است و مردمان بیش از این دو حرف نشناختهاند. آنگاهکه قائم ما قیام کند، ٢۵ حرف دیگر را آشکار و میان مردم منتشر کند و آن دو حرف را (نیز) بدانها ضمیمه سازد تا ٢٧ حرف را گسترش داده باشد.»[8]
نکته قابلتوجه این است که فراگیری تعالیم در این نظام الهی، همه افراد اعم از زن و مرد را دربر خواهد گرفت و زنان نیز همچون مردان به ذخایر دانش علمی دست خواهند یافت و مراتب مختلف علمی را همچون عالمان، اندیشمندان و فقیهان طی خواهند نمود. چنانکه طبق فرموده امام باقر (ع) بدان حد خواهند رسید که خواهند توانست در خانههای خود با قانون قرآن و آئین اسلام قضاوت نمایند. آن حضرت میفرمایند: «تُؤون الحِکَمه فی زمانه حَتّی انّ المَراه لتقضی فی بَیتها بِکتابِ الله و سنّه رَسول الله؛ در دوران او شما از حکمت برخوردار میشوید تا آنجا که یک زن در خانه خود برابر کتاب خدای تعالی و روش پیامبر قضاوت کند.»[9] چنانکه در روایات دیگر به اجرای عدالت در آموزش معارف دینی و قرآنی نیز اشاره شده است.[۱۰]
با توجه به معنایی از علم و حکمت که در اندیشه الهی و اسلامی مدنظر است و علم و حکمت را همچون «نور»ی میداند که خداوند به قلب هر کس که بخواهد میافکند[۱۱]، این علم در تقابل با علومی است که در اندیشه مادی و انسانگرایانه غربی برای انسان شکل گرفته و بهمثابه ابزاری برای صاحبان علم و قدرت و در مسیر توسعه مادی عمل مینماید. بدین لحاظ علم در عصر ظهور آن حضرت، از سنخ علومی است که موجبات رشد مادی و معنوی انسان را توأمان، فراهم مینماید و در حقیقت منجر به کمال و سعادت و آسایش دنیوی و اخروی او میگردد. بنابراین در الگو گیری از این بُعد حکومت آرمانی مهدوی، باید علمی را در برنامهریزی کشور بسط داد و تولید نمود که برگرفته از آموزههای دینی و اسلامی باشد و تکامل و پیشرفت دنیوی و اخروی انسان را مدنظر قرار داده باشد.
ب) تکامل عقلی و فکری
شاخصه دیگر پیشرفت فرهنگی در نظام الهی حضرت مهدی (عج)، تعالی عقلی و فکری افراد جامعه است که موجب رشد عقلگرایی و خردورزی آنان میشود. عقل موهبتی الهی است که با آن انسان از موجودات دیگر تمایز مییابد و در حقیقت چراغ هدایت انسان بهسوی رستگاری و بهرهمندی از دستورات هدایتگر الهی است. اگر عقل انسان تنزل نماید و یا در خدمت قوای دیگر همچون شهوت و احساسات گمراهکننده قرار گیرد، مسیر انسان جز نابودی و گمراهی نخواهد بود. به همین دلیل حضرت در زمان ظهور خود با استفاده از قدرت الهی، عقل انسانها را تکامل خواهند بخشید. امام محمد باقر (ع) دراینباره میفرمایند: «اذا قَام قائمنا وَضَعَ یَده علی رئوسِ العِباد فَجَمَع بِها عقولهم و کملَت بِها أحلامهم؛ آنگاه که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سرهای بندگان قرار میدهد و بدینوسیله عقول بندگان را جمع میکند و خردهای آنها را به کمال میرساند.»[12]
با دقت در معنای عقل در دیدگاه اسلامی که مراد از آن ابزاری است که «بهوسیله آن خدا عبادت شود و بهشت کسب و تحصیل گردد»[13]، مشخص میشود که معنا و مفهوم تکامل عقلی انسان در نظام مهدوی، رشد عقل و تفکر عقلانی است که موجب هدایت انسان شود و نه عقلی که باعث تسلط فرد با حیله و نیرنگ بر دیگران شود، یعنی آنچه انسان مادی از عقل درک کرده و سعی دارد با افزایش توان تفکر و عقلگرایی خود، زمینه تسلط بیشتر و استثمار انسانهای دیگر را با به دست آوردن ثروت و قدرت فراهم کند.
با توجه به این آموزه باید در برنامهها و سیاستگذاریهای فرهنگی، آموزههایی را فرهنگسازی کرد که به رشد و تفکر عقلانی انسان نسبت به سرنوشت و سعادت او بی انجامد و همگان را تشویق به همیاری و همدلی و پیادهسازی آموزههای وحدتبخش و تکامل آفرین الهی هدایت نماید، نه رواج اندیشه ورزی دنیاگرایانه که انسان را به دنیاطلبی و اندوختن ثروت تشویق میکند.
بنابراین در حکومت مهدوی، رشد علوم و رشد عقلانیت بشر بهگونهای خواهد بود و تحولاتی را ایجاد خواهد کرد که نفع همگانی و همهجانبه را به همراه خواهد داشت؛ آنچه از آن تعبیر به «علم نافع» شده است و درواقع علمی است که در مسیر عبودیت الهی بودن، کاربردی و خیر بودن، اصلاحگر و روشنگر بودن، هماهنگ بودن با فطرت و ضدیت با هواهای انسانی از ویژگیهای آن است.[۱۴]
ج: مبارزه بدعتها و انحرافات در دین و اجرای تعالیم و آموزههای اسلام حقیقی
از مهمترین شاخصهای فرهنگی که میتوان از حکومت آرمانی حضرت مهدی الگوبرداری کرد، احیای دین و ارزشهای واقعی دینی و پیراستن آن از بدعتها، انحرافها و عقاید خرافی و غیرواقعی است که به اسم دین در اذهان مردم رسوخ کرده است. اهمیت این موضوع به این دلیل است که دین امری است که تمسک به آن برای هدایت، نیازمند تمسک به دینِ حقیقیِ الهی است که از منبع اصلی آن یعنی وحی منتج شده باشد و از انحرافات و بدعتها دور باشد، یعنی دینی که از منشأ اصلی آن و از جانب امامان که والیان اصلی دین هستند به مردم ابلاغ شده باشد. اکنون و در زمان غیبت امام عصر (عج)، شاهد آن هستیم که دین به خاطر آمیخته شدن با برداشتها و بدعتها مختلف، دچار انحراف و کجروی شده و قرائتهای مختلفی همچون سلفی گری و تکفیر و مانند آن در جهان اسلام و بهعنوان دین در حال شیوع است. این قرائتها نهتنها موجب هدایت انسان و ارائه نسخهای تکاملبخش برای او در عصر حاضر نمیشوند، بلکه با نشان دادن چهرهای خشن و افراطی از دین سبب تنفر افراد از حقیقت دین میشوند.
بنابراین یکی از وظایف حکومت مهدوی، ارائه دین اصیل و حقیقی برای مردم است، مردمی که با تکامل عقلی و علمی آن را بهخوبی پذیرا خواهند بود و آموزههای دینی را اساس حرکت تکاملبخش جامعه قرار خواهند داد. آن حضرت با نشان دادن چهره حقیقی اسلام اصیل، زوائد و انحرافات را از آن خواهند زدود و بدعتها و بدعتگذاران را نابود خواهند کرد. امری دشوار که حتی پذیرش آن برای مردم آن زمان به حدی دشوار خواهد بود که مردم گمان خواهند کرد که حضرت ولیعصر (عج) دین تازهای را برای آنان آوردهاند. «اذا قام القائم (عج) استأنف دعاءً جدیداً؛ زمانی که قائم قیام کند، دعوت جدیدی را بنیان مینهد؛ (چنانکه پیامبر مردم را خواند).»[15] در این زمینه امام صادق (ع) میفرماید: «اذا قام القائم (عج) دعا الناس إلی إلاسلام جدیداً و هداهم إلی أمر قد دُثر فضَّل عنه الجمهور؛ زمانی که قائم قیام کند، مردم را دوباره به اسلام فراخواند و آنها را به چیزی راهنمایی خواهد کرد که مهجور گشته است و مردم از آن گمراه شدهاند.»[16] حضرت در جای دیگر میفرماید: «یصنع کما صنع رسول الله یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله أمر الجاهلیه و یستأنف الإسلام جدیداً؛ کاری را انجام میدهد که رسول خدا (ص) انجام داد و آنچه را قبل از آن پدید آمده است، خراب میکند، چنانکه رسول خدا (ص) فرهنگ جاهلیت را خراب کرد، و اسلام را از نو بنا خواهد کرد.[۱۷]
معنا و مفهوم دین جدید این است که ایشان احکام و آموزههایی را ارائه میدهند که موضوع آنها در عصر پیامبر و ائمه وجود نداشته، یا احکامی که به مسلمانان ابلاغشده، ولی گذشت زمان و اعمالنظرهای شخصی، برخی از آنها را تغییر داده است که با ظهور آن حضرت، موانع دستیابی به احکام حقیقی از سر راه برداشته میشود. افزون بر آن، احکام ظاهری باطل شده و مردم به احکام واقعی دست پیدا میکنند. عظمت اسلام که با مدیریت فرهنگی امام عصر (عج) یکباره آشکار میشود، چنان جلوهای از دین الهی به نمایش میگذارد که توجه جهانیان را به خود جلب میکند. در حکومت مهدوی (عج)، مردم بهگونهای بیسابقه به اسلام روی میآورند و روزگار خفقان و سرکوب دینداران و ممنوعیت مظاهر اسلامی به سر آمده، در همهجا آوای اسلام طنینانداز است و آثار مذهب تجلی میکند… در چنین شرایطی، طبعاً استقبال مردم از آموزش دین و قرآن چشمگیر خواهد شد.[۱۸]
ازاینرو با تمسک به این شاخصه باید در برنامههای فرهنگی و دینی همواره سعی نمود ارزشهای اصیل اسلامی را ترویج داد و با تمسک به این آموزهها، چهرهای از دین را به نسل آینده و تمام مردم به نمایش گذاشت که نشانگر هدایت و سعادت باشد. تأکید بر آموزههای قرآنی و ارزشهای اخلاقی همچون احترام به والدین، احترام به حقوق دیگران، ایثار و ازخودگذشتگی، اخلاص و عمل صالح و مانند این موارد در برنامههای آموزشی دینی و نیز تقویت پایگاههای فرهنگسازی دینی همچون «مساجد» که از مهمترین و اصلیترین پایگاههای ترویج فرهنگ اسلامی به شمار میرود، از راهکارهای مهم و تعالیم مهدوی است که باید همواره در سیاستگذاریها لحاظ شود و از این طریق نسل آینده را منتظر واقعی آن حضرت تربیت کند. همچنان که در حکومت مهدوی نیز مساجد فراوانی ساخته خواهد شد؛ چنانکه امام صادق (ع) در مورد جایگاه و عظمت مسجد در حکومت آن حضرت بیان میفرمایند که «… در این زمان در بیرون کوفه مسجدی با هزار در ساخته خواهد شد.»[19]
شایسته است که در برنامهریزیهای فرهنگی کلان کشور که از اصلیترین برنامهها است، با الگوبرداری از حکومت حضرت مهدی (عج) که انقلاب اسلامی ایران امید است به آن متصل شود، سعادت و پیشرفت جامعه ایران را ممکن سازیم و الگویی شویم برای تمام کشورها و مردم ستمدیده جهان؛ تا از این طریق امیدها زنده شود و آرزوها برای ظهور و فرج آن حضرت محقق شود.
پی نوشت:
[۱]گروندونا، ماریانو، (۱۳۸۳)، گونه شناسی فرهنگی توسعه اقتصادی. در: هانتینگتون، ساموئل و لارنس هریسون (ویراستاران). گروه مترجمان. تهران: انجمن توسعه مدیریت ایران. ص ۱۳۵
[۲]ویس، دایتر، (۱۸۷۱)، «مبانی نظری برنامه ریزی توسعه در شرایط متغیراقتصاد جهانی»، ترجمه اکبر اسکویی زاده، ماهنامه گزیده مسائل اقتصادی اجتماعی، شماره ۱۹۱: سازمان برنامه و بودجه. ص ۱۱.
[۳]دوپویه، گزاویه. (۱۳۷۴)، فرهنگ و توسعه، ترجمه: فراهانی و زرین قلم، تهران: مرکز انتشارات کمسیون ملی یونسکو در ایران. ص ۱۸-۱۲
[۴]چپرا، محمد عمر، (۱۳۸۳) اسلام و توسعه اقتصادی: راهبردی برای توسعه همراه با عدالت و ثبات. ترجمه محمدنقی نظرپور و اسحاق علوی. قم: مؤسسه انتشارات دانشگاه مفید. ص، ص ۵۵ و ۵۶
[۵]میرمعزی، سیدحسین، (۱۳۹۰)، نظام اقتصاد اسلام (مبانی، اهداف، اصول راهبردی و اخلاق)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص ۱۰۸
[۶]بیانات مقام معظم رهبری در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، ۲۷/۲/۱۳۸۸
[۷] همان، ج ٣۶ ، ص ۲۵۳
[۸]مجلسی، ١۴٠٣ ق، ج ۵٢ ، ص ٣٣۶
[۹] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه ، قم: انوارالمهدی، ١۴٢٢ ق، ص ۳۳۷
[۱۰] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ١۴٠٣ ق، ج ۵٢ ، ص ٣۶۴
[۱۱]«أَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشآءُ.»، بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۴
[۱۲] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ١۴٠٣ ق، ج ۵٢ ، ص ۳۲۸
[۱۳]«العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»، اصول کافى ج ۱ ص8.
[۱۴] اخوان کاظمی، بهرام١٣٩٠، ،« بایستهها و شاخصهای علمی جامعه و حکومت زمینهساز »، مجموعه مقالات هفتمین همایش بینالمللی دکترین مهدویت، قم: مؤسسه آینده روشن، صص ۱۶-۲۲
[۱۵] هیئت علمی مؤسسه معارف اسلامی، معجم الاحادیث الامام المھدی، قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، ١۴١١ ق. ج ۴، ص ۵۲
[۱۶] معجم الاحادیث الامام المھدی، ج ۴، ص ۵۱
[۱۷] معجم الاحادیث الامام المھدی، ج ۴، ص ۵۱
[۱۸] اربلی، علی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، بیروت: دار الکتب الاسلامی، ١۴٠١ ق، ج ٣، ص ۲۰۸
[۱۹] مجلسی، ١۴٠٣ ق، ج ۵٢ ، ص ۳۳۰
محسن اخباری
انتهای متن/