روایتی از جهاد یک بانوی طلبه؛ وقتی فرمانده امر می‌کند/ ماجرای حقوقی که بعداً پرداخت می‌شود

در این مجال به سراغ خانم «زهرا محسن‌زاده» رفتیم که در کسوت طلبگی و به تأسی از بانوی کربلا، برای کمک به کادر درمان و بیماران کرونایی پیش‌قدم شده تا از نیات و تجربیات خاص او در طول ایام جهاد در این عرصه روایت کنیم.

خبرگزاری فارس-بیرجند؛ نزدیک به یک سال از پیدا شدن سر و کله یک ویروس منحوس که زندگی و دنیای اطرافمان را تغییر داد می‌گذرد، ویروسی که گرچه باعث شد صحنه‌های تلخ بیماری و مرگ بسیاری از هموطنان و عزیزانمان را شاهد باشیم اما در کنار آن تماشاگر برخی جلوه‌های ناب از همدلی و ایثارگری مردان و زنان فداکار و مجاهد این سرزمین اسلامی بودیم.

از همان روزهای اول شیوع ویروس کرونا، در کنار تلاش‌ مستمر و بی‌وقفه کادر درمان برای مراقبت و درمان بیماران کرونایی افراد دیگری نیز بودند که تصمیم گرفتند اندکی از آلام کادر درمان و بیماران کرونایی کم کنند و مرهمی باشند بر جان‌ و تن خسته آن‌ها، افرادی که شاید در نگاه اول تفاوتی با بقیه انسان‌ها ندارند، اما زمانی که به آن‌ها نزدیک می‌شویم تفاوت‌ها و عمق نگاهی که به این دنیا و اتفاقات آن دارند ما را شگفت‌زده می‌کند، آن‌ها حقیقت زندگی را درک کرده‌اند و برای رضای حضرت دوست در مسیری که برگزیده‌اند بی‌هیچ چشمداشتی جهاد می‌کنند.

جهادگرانی که به اذعان خودشان دنباله‌روی مکتبی به نام مکتب «حاج قاسم» هستند و همان‌طور که او بر پیروی از مسیر ولایت و حفظ کرامت انسان که همان هدف والای مدافعان حرم بود تأکید داشت، به فرمان ولی خود لبیک گفته و پا در مسیر جهاد گذاشتند.

در این مجال هم به سراغ خانم «زهرا محسن‌زاده» رفتیم که در کسوت طلبگی و به تأسی از بانوی کربلا، برای کمک به کادر درمان و بیماران کرونایی پیش‌قدم شده تا از نیات و تجربیات خاص او در طول ایام جهاد در این عرصه روایت کنیم.

فارس: چه اتفاقی باعث شد علی‌رغم مخاطرات فراوان، تصمیم به حضور در بخش بیماران کرونایی و خدمات‌رسانی در این بخش بگیرید؟

محسن‌زاده: حدود ۲۰ سال است که افتخار بسیجی بودن را دارم و هفت سال است که طلبه هستم، با دیدن زحمات و فشار کاری کادر درمان در رسیدگی به بیماران کرونایی، قصد داشتم برای کمک به مشهد بروم که بنا به فراهم نبودن شرایط اسکان امکان رفتن فراهم نشد تا اینکه در شهرستان طبس اعلام شد که از بسیج طلاب نیرو نیاز است و هر کسی تمایل به کمک دارد نام‌نویسی کند.

پس از نام نویسی بعد از مدتی از بیمارستان زنگ زدند و خواستند که به بیمارستان شهید مصطفی خمینی طبس برویم.

خواستیم باری از دوش کادر درمان برداریم

زمانی که می‌دیدیم کادر درمان در اثر فشار کاری و در کنار آن سهل‌انگاری برخی هموطنان در رعایت پروتکل‌های بهداشتی تحت فشار روحی و جسمی هستند، می‌گفتیم اگر بتوانیم حتی کمی از خستگی‌شان را کم کنیم قطعاً کار بزرگی کرده‌ایم و مهم‌ترین انگیزه و مهم‌ترین هدف ما هم از پذیرفتن خطرات این تصمیم، علاوه بر خدمت‌رسانی به بیماران کرونایی همین مسئله بود.

فارس: برای تحقق هدف مذکور، در مدت حضور در بخش بیماران کرونایی چه کارهایی را انجام می‌دادید و تأثیر آن چه بود؟

محسن‌زاده: در مدت سه هفته حضور در این بخش، برای کم کردن فشار موجود بر کادر درمان و بهبود بیماران، کارهای مختلفی را انجام می‌دادیم که تقسیم غذا، دادن داروها و تعویض لباس و روحیه دادن به بیماران از جمله این فعالیت‌ها بود، علاوه بر این تعدادی از همراهان ما تصمیم گرفتند مدتی بیشتر برای خدمت به بیماران کرونایی و کادر درمان در کنارشان بمانند که با وجود خطرات فراوان و دلتنگی ندیدن خانواده تصمیم بزرگی بود.

در ابتدای شروع به کار چهار نفر بودیم که بعد از اطلاع‌رسانی به سایر دوستان طلبه برای خدمت در این عرصه، تعدادمان به ۱۰ نفر رسید، کادر درمان هم با دیدن ما همکاری خوبی داشتند و ما را راهنمایی می‌کردند و به‌خوبی پاسخگوی سؤالاتمان بودند.

در این مدت سعی ما بر این بود که مزاحمتی برای کادر درمان و بیماران ایجاد نکنیم، بلکه بتوانیم کاری را انجام دهیم که هم از خستگی کادر درمان کم شود و هم وضعیت روحی و جسمی بیماران بهبود پیدا کند.

وقتی فرمانده امر می‌کند…

فارس: خطر اینکه به کرونا مبتلا شوید را چگونه و با چه انگیزه‌ای به جان خریدید؟

محسن‌زاده: مهم‌ترین انگیزه‌  من و سایر جهادگران حاضر در بخش بیماران کرونایی کلام رهبر معظم انقلاب بود، چراکه وقتی فرمانده امری می‌کنند سربازها باید با جان و مال خود پای‌کار باشند و بدون شک کلام رهبری برای ما تعیین‌کننده بود.

گاهی بعضی بیماران از حضور داوطلبانه ما تعجب و تشکر می‌کردند که در پاسخ می‌گفتم برای رهبرمان دعا کنید چراکه اگر امر ایشان نبود شاید ما اینجا نبودیم و از این توفیق بی‌بهره می‌ماندیم.

نیازهای روحی بیماران را هم در نظر گرفتیم

فارس: نحوه مواجهه و واکنش بیماران به حضور شما در کنار آن‌ها چگونه بود؟

محسن‌زاده: بیشتر بیماران بیمارستان در آن چند هفته آقایان و خانم‌های مسن بودند که بیشتر از هر چیزی نیاز به همدم و هم‌صحبت داشتند و در کنار آن نیاز داشتند تا در کارهای شخصی تا حدی کمکشان کنیم.

برایمان مهم بود که در کنار همه مسائل موجود با رعایت پروتکل‌های بهداشتی گاهی کنار بیماران باشیم، چراکه فرد بیمار باید برای مبارزه با این ویروس منحوس روحیه مضاعفی داشته باشد، در هر شرایطی سعی کردیم که بیماران را تنها نگذاریم که این تنهایی اثرات سوء و جبران‌ناپذیری دارد.

فارس: در روزهای شیوع کرونا علی‌رغم اتفاقات و تلخی‌های گوناگون، همدلی و همراهی مردم با یکدیگر به ویژه جوانان جهادگر بر خلاف بسیاری از کشورهای مدعی جهان برای مبارزه با کرونا جالب توجه بود، نظر شما در مورد علل و عوامل این همدلی چیست؟

محسن‌زاده: توکل و توسل به خدا و اطاعت از امر ولی‌فقیه باعث شده تا جوانان ما مانند دوران دفاع مقدس در همه امور پیش‌قدم و مطیع رهبر خود باشند و مطمئن هستیم که در هر کلام و امر ولی‌فقیه نکته و خیری نهفته است.

۴۰ سال پیش امام عزیز فرمان اعزام به جبهه‌ها را دادند و این روزها که رهبری فرمودند جوانان برای مقابله به کرونا پای کار بیایند، جوانان زیادی برای این امور داوطلب هستند و چیزی که این روزها می‌بینیم لبیک گفتن جوانان به فرمان رهبری است که در مساجد و دیگر بخش‌ها شاهد فعالیت‌های جوانان انقلابی برای مقابله با کرونا هستیم.

حقوقی که بعدا پرداخت می‌شود

فارس: واکنش اطرافیان و آشنایان شما به موضوع حضورتان در بخش بیماران کرونایی چگونه بود؟

محسن‌زاده: برای بعضی‌ها عجیب بود که ما به‌صورت جهادی در بیمارستان حضور داریم، خاطرم هست در بیمارستان برای یکی از بیماران، پرستار خصوصی آمده بود نگاهی به ما انداخت که به تمام بیماران رسیدگی می‌کنیم، از ما پرسید چقدر حقوق می‌گیرید؟ گفتم از اینجا که هیچ اما جای دیگر قطعاً با ما حساب می‌کنند! با تعجب نگاهی به من انداخت و پرسید آن جای دیگر چقدر حقوق می‌گیرید؟ کمی فکر کردم و گفتم خیلی زیاد! گفت مثلاً چقدر؟ گفتم اگر کارمان را خراب نکنیم خدا چند برابرش را به ما می‌دهد؛ وقتی متوجه مقصود من شد سکوت کرد و چیزی نگفت.

فارس: سخن پایانی…

محسن‌زاده: در مدت کوتاه حضورمان در بخش بیماران کرونایی شاهد اتفاقات تلخ و شیرین زیادی بودیم، در یکی از روزها خانمی در شرایط بد بیماری بودند و وقتی می‌خواستیم لباسشان را تعویض کنیم به خاطر درد زیادی که داشتند ما را نفرین کردند و فردا که حالشان بهتر شده بود برایمان دعا می‌کردند که می‌گفتیم حاج‌خانم نه به دعای امروزتان نه به نفرین دیروزتان!

خانمی هم از کادر درمان بودند که علی‌رغم بارداری، مبتلا به کرونا و در آی‌سی‌یو بستری شدند که این اتفاقات برایمان ناراحت‌کننده بود.

در این مدت تمام سعی‌مان بر این بود تا برای رضای خدا و بهبود شرایط بیماران و پرستاران قدمی برداریم و با خواهران کادر درمان و خدمه‌ها ارتباط صمیمانه‌ای برقرار کنیم و امیدواریم از این به بعد نیز بتوانیم قدم‌های بیشتری برای رضای خدا برداریم.

انتهای پیام/۳۴۰۳/ج/ی


لینک منبع خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + چهار =