آمدهاند با کودکانشان با یک هدف. تا بگویند جانم فدای شیرخواره امام حسین(ع). یکی از عشقش به اباعبدالله می گوید، یکی از ویروس منحوسی که به جان بشر افتاده، یکی از حاجاتش و دیگری از تجارب حضورش در سالهای پیش و اما هرکدام از اینها یک سخن مشترک دارند؛ بِایّ ذَنباٍ قُتلَت …
خبرگزاری فارس- خراسانجنوبی؛ قرنها است که از واقعه کربلا و عاشورا میگذرد اما هنوز هم، مظلومیت اهل بیت(ع) جان را میسوزاند، تشنگی طفل خردسالی که با آمدن نامش دل تمام مادران به درد میآید و اشک ماتم از چشمها جاری میشود.
آب فرات بعد از گذشت بالغ بر یک هزار سال هنوز هم شرمنده اباعبداللهالحسین(ع) وخانواده ایشان است، صدای گریه حضرت علیاصغر(ع) هنوز هم از صحرای کربلا به گوش میرسد، خوب که گوش میدهی، صدای علی لای لای حضرت رباب(س) هنوز هم در گوش میپیچد و آب را شرمندهتر و غم مظلومیت اهل بیت(ع) را به نمایش میگذارد.
اگرچه کوچکترین شهید کربلا بر روی دستان پدر براثر اصابت تیر جفای حرمله غرق در خون شد اما بعد از صدها سال هنوز قلبهای شیعه داغدار مظلومیتش است؛ شور و غوغای حسینی شیعیان هرساله در عزای طفل شیرخوار رباب وصفنشدنی است میلیونها عاشق و دلباخته در این روز فرزندان کوچک خود را در آغوش گرفته و در سوگ و ماتم حضرت علیاصغر(ع) ناله سر میدهند.
شیرخوارهها؛ بهانهای برای پیمان با شش ماهه کربلا
آخر به کدامین گناه حرمله گلوی کوچکت را با تیر سهشعبه شکافت و بهجای سیراب کردنت با آب، لبهای کوچک و نازت که در جستوجوی جرعهای آب بود با خون سیراب کرد؛ آری امروز تشنگی طفل خردسال رباب است که جانها را میسوزاند و آب فرات هنوز هم شرمنده ارباب حسین(ع) است.
امروز شیرخوارهها در آغوش مادر بهانهای میشوند برای پیمان با شش ماهه کربلا و گلویشان میعادگاه بوسه عشق بر حنجر غرق به خون غنچه پرپر عاشورا
امروز روز همنوا شدن با رباب است. امروز شیرخوارهها در آغوش مادر بهانهای میشوند برای پیمان با شش ماهه کربلا و گلویشان میعادگاه بوسه عشق بر حنجر غرق به خون غنچه پرپر عاشورا. مادران امروز هم ناله با نالههای رباب، زمزمه لالایی علیاصغر(ع) سر دادند و به یاد لبهای تشنه شش ماهه کربلا اشک ماتم ریختند.
امروز حسینیه جماران میعادگاه عاشقان حسینی و شیرخوارگان برای عرض ادب و ارادت به غنچه در خون خفته رباب شد. اگر گوش جان میسپردی نوای لالایی علی اصغر(ع) مادرانی را میشنیدی که همناله با حضرت رباب(س) شده بودند. مادرانی که فرزندان کوچک خود را به این مکان آورده و روی دست گرفته بودند تا اعلام کنند فرزندانشان را نذر قیام امام زمان(عج) کردهاند.
مادران دلسوخته شیرخوارگان خود را با تن پوشهای سبز و سفید و سربندهای یا علیاصغر(ع) که یادآور وقایع سرخ دشت نینوا بود آورده بودند تا به یاد شهید شش ماهه سرزمین نینوا و مظلومیت سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) و خاندان پیامبر، سوگواری کرده و با نوای لالایی خود با رباب همنوا شوند و با غم رباب در فراق طفل شش ماههاش همدردی کنند.
قصه پر غصه گهواره شکسته
برخی از مادرانی که سال گذشته حاجت خود را از حضرت علیاصغر(ع) گرفته بودند و بعد از چندین سال طعم مادر بودن را چشیده بودند به این مراسم آمدند تا شکرگذاری کنند و به ایشان بگویند که هدیه شما فدایی راه شهدای کربلا خوهد بود.
پشت چشمهای بارانی مادران، ابرها درگیرند و در حالی که کودک خود را با محبت به سینه میفشارند از شهادت میگویند و ماجرای کربلا را لحظه به لحظه در قالب یک لالایی برای فرزند دلبندشان تبیین میکنند. قصه پر غصه گهواره شکسته و شش ماهه کربلا و تیر سهشعبه را یک به یک با نوای لالایی در گوش کودک شیرخواره خود نجوا میکنند.
«لالا اصغرم، گل پرپرم/ گریه نکن پسرم، کمی تو بخواب روی دست من/ مادر قربون لبای پر از ترکت همه هست من/ دلبند رباب ای تشنه آب/ بخواب مادر چشاتو کمی واسه من روی هم بزار/ عموت الان میرسه جون من تو دووم بیار» این نوای مادری است که طفل شش ماهه خود را که از تشنگی در گرمای سوزان دشت کربلا در تب و تاب است به آرامش دعوت میکند ولی لبهای ترک خورده این طفل شیرخوار، آب میخواهد و با نوای لالایی مادر سیراب نمیشود.
لحظه عطش علیاصغر(ع)، بیتابی مادرش رباب و درخواست آب از سوی سیدالشهدا(ع) برای طفل شیرخوارش را به یاد همگان آورده بود، لحظاتی که دل هر بینندهای را به درد میآورد
لحظه عطش علیاصغر(ع)، بیتابی مادرش رباب و درخواست آب از سوی سیدالشهدا(ع) برای طفل شیرخوارش را به یاد همگان آورده بود، لحظاتی که دل هر بینندهای را به درد میآورد آن لحظاتی که رباب قنداقه علیاصغرش را بسته بود، نگاهش میکرد و زمزمهاش زیر لب پر از حرفهای مادرانه بود…
بِایّ ذَنباٍ قُتلَت…
هر کدام به یاد رباب کودکان خود را روی دست گرفته و صدای علیاصغر(ع) لا لا سر میدهند، شاید میخواهند به رباب بگویند اگر در کربلا نبودیم امروز کودکان خود را به یاد اصغرت کفنپوش کردهایم.
انگار عشقی ابدی همه آنها را به اینجا کشانده و هر کدام توصیفی از حضورشان در این مراسم معنوی دارند، به طرف یکی دیگر از مادران میروم و علت حضورش را جویا میشوم، میگوید: امروز آمدهام تا همنوا با رباب بگویم حسین جان شیرخوارهام نذر قیام و آرمانهایت، باشد تا او هم علیاصغر وار حسینی شود.
آمدهاند با کودکانشان با یک هدف… تا بگویند جانم فدای شیرخواره امام حسین(ع). صداها بهسختی شنیده میشود اما نگاهها گویا است پیش از روضه علیاصغر(ع) میتوان با چند مادر همکلام شد یکی از عشقش به اباعبدالله می گوید، یکی از ویروس منحوسی که به جان بشر افتاده، یکی از حاجاتش و دیگری از تجارب حضورش در سالهای پیش و اما هرکدام از اینها یک سخن مشترک دارند؛ بِایّ ذَنباٍ قُتلَت …
دعا برای ریشهکن شدن کرونا
مادر دیگری در حالی که اشکهای جاری شده بر گونههایش را پاک میکند، میگوید: حضرت علی اصغر (ع) به بابالحوائجی شهره است و امروز به همین امید در این جمع حاضر شدهام و از این طفل شش ماهه میخواهیم تا این ویروس منحوس کرونا ریشهکن شود.
مادر دیگری که ۱۰ سال از زندگی مشترکش میگذرد و طی این سالها از نعمت مادر شدن محروم شده، آمده تا علیاصغر(ع) جواز مادر شدنش را امضا کند و سال دیگر با فرزندش در این مراسم حاضر شود. همزمان با اشکهای جاری شده بر گونه مادر، مداح روضه علیاصغر(ع) میخواند و این قطرات اشک است که مهمان گونههایش میشود.
نازدانه خود را روی دست بالاگرفته و با عجز از حضرت رباب(س) میخواهد که بهحق آبروی طفل شش ماههاش این ویروس منحوس از بین برود تا هر روز و هر لحظه و هر ساعت شاهد از دست رفتن عزیزانمان نباشیم
مادری نازدانه خود را روی دست بالاگرفته و با عجز از حضرت رباب(س) میخواهد که بهحق آبروی طفل شش ماههاش این ویروس منحوس از بین برود و مردم جهان و کشورمان در آرامش به سر ببرند و هر روز و هر لحظه و هر ساعت شاهد از دست رفتن عزیزانشان نباشند.
شیرخوارگان نذر یاری قیام شدند…
امسال هم با وجود ویروس منحوس کرونا جای جای ایران میعادگاه عاشقان حسینی و شیرخوارگان برای عرض ارادت به غنچه در خون خفته رباب بود. عشق در این جرگه از زمین رنگ میبازد و شیرخوارگان حسینی در آغوش مادر برای میعاد با شش ماهه کربلا به میدان آمدند تا گلویشان میعادگاه بوسههای عاشقانه تیر سهشعبه حنجره گلگون شده غنچه نشکفته عاشورا شود.
قرائت نذرنامه مادران شیرخوارگان حسینی از برنامههای ویژه این روز مقدس در سراسر کشور است. مادران درحالی که نوزادان خود را روی دست گرفته بودند به یاد حضرت علیاصغر(ع) ، نوزاد شیر خوار کربلا فریاد زدند : «یا صاحبالزمان (عج) فرزندم را نذر یاری قیام تو میکنم، او را برای ظهور نزدیکت برگزین و حفظ کن، یا مسیح حسین (ع)، یا علیاصغر (ع) ادرکنی».
مراسم به پایان خود میرسد؛ همه دعا کردند برای ظهور یوسف زهرا(س)، برای تمام بیماران کرونایی که این روزها در خانه و بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، برای طفلهای معصومی که این روزها در بیمارستان و با بیماری دست و پنجه نرم میکنند، برای پدران و مادرانی که شبانهروز کنار بستر بیماری کودکان لالایی میخوانند تا شاید فرزند عزیزشان کمتر بیتابی کند، برای آنهایی که در حسرت در آغوش گرفتن فرزند ماندهاند، برای کودکان یتیم و همه حاجتمندان و گرفتاران…
انتهایی پیام/۳۴۰۳/ح