سردار شهید ناصری، مجاهدی بدون مرز

خبرگزاری فارس – خراسان جنوبی؛ گاهی باید پا را فراتر مرزها نهاد تا به وصال یار رسید. گاهی نیاز به مجاهدت آن سوی مرزهاست تا شهد شیرین شهادت نصیبت شود.

همیشه که نباید در مرز خویش گاهی باید مرزهای دیگر را هم در نوردید تا به نور و روشنایی رسید.

گاهی میدان مقابله با دشمن آن سوی مرزهاست به همین واسطه باید کوله بار سفر بست و رفت به نقطه مقصود تا به مقصد نهایی یعنی شهادت رسید.

عشق دفاع از آب و خاک بی حد و مرز است به همین واسطه اگر مرزنشین باشی محکم و استوار مقابل مهاجمان خواهی ایستاد حتی اگر آن سوی مرزها باشد.

هر چند که در این سو و در خاک وطن هم همانند آن سو مقاوم و استوار ایستاده‌ای تا خم به ابروی امنیت کشور نیاید به ویژه آن زمان که زمین و آسمان وطن زیر رگبار دشمن باشد.

صحبت از مجاهد و مدافع وطنی است که آن سوی مرزها در کشور همسایه شهد شیرین شهادت نصیبش می‌شود و می‌شود شهید مجاهد آن سوی مرزها.

آری صحبت از شهید سردار محمد ناصر ناصری ست او که روستا زاده‌ای از خطه ولایت پرور خراسان جنوبی است و بهار ۱۳۴۰ در روستای گازار شهرستان بیرجند چشم به جهان می‌گشاید تا شهید جهان گشایی شود در آن سوی مرزها.

زندگینامه سردار شهید ناصری

دوران کودکی را در روستای زادگاهش و سیستانک می‌گذراند اما برای تحصیل به روستای اسفدن در ۲۴ کیلومتری زادگاهش می رود. هرچند که دوری از پدر و مادر سخت است اما شوق آموختن سبب می‌شود تا این درد و رنج را تحمل کند و دانش آموز ممتاز مدرسه باشد.

شاگرد ممتاز بودن در طول سال‌های دبستان و قبولی یک ضرب در امتحانات نهایی کلاس پنجم و نیز نبودن مدرسه راهنمایی در آن اطراف، پدرش را وا می‌دارد تا شرایط ادامه تحصیل وی را در شهر بیرجند فراهم کند. در حالی که نوجوانی دوازده ساله بوده، راهی آن دیار می شود و با جدیت پی درسش را می‌گیرد.

از دوران دبیرستان در زمره نیروهای موثر انقلاب قرار می‌گیرد و به زودی سر منشاء اقدامات جمعی زیادی، مثل تظاهرات و یا حمله به یگان های نظامی می شود. یکی از خصوصیات بارز او در ایام مبارزه این است که با به خرج دادن همتی بالا، در عین انجام فعالیت‌های چشمگیر انقلابی، هرگز از درس خواندن باز نمی‌ماند و هر سال تحصیلی را با نمرات خوب و معدل بالا پشت سر می‌گذارد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تاسیس کمیته انقلاب اسلامی (سابق) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیرجند نقشی کلیدی ایفاء می‌کند و در حالیکه به عضویت سپاه در می‌آید، موفق به دریافت دیپلم نیز می‌شود.

خدمت در جبهه مجاهدان افغانستانی

زندگی در مرز و آشنایی با مرزنشینان این سوی و آن سوی نوار مرزی افغانستان این سردار مجاهد بدون مرز را بر آن می‌دارد تا  همزمان با تجاوز شوروی سابق به آن کشور، در جبهه خدمت به مردم محروم و مجاهدان افغانستانی نیز فعال  شود و به شکل گسترده‌ای اقدام به حمایت از نهضت جهادی آنان داشته باشد.

اما این فعالیت سبب نمی‌شود تا از انجام وظیفه در حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی نیز باز بماند که پایان دادن به شورش‌های منافقین در شهر‌های بیرجند و قاین و نواحی اطراف آن نمونه از حضور مقتدر وی در میدان جبهه‌های داخلی ست.

سال های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰، ضمن قبول مسئولیت سپاه زیرکوه و حل و فصل کردن مشکلات حاد آن، سفری به دو شهر «شیندند» و «فراه» افغانستان دارد و  ضمن گفت‌وگو با مسؤولان جهادی افغانستان، راهکارهای کمک به آن‌ها را بیشتر و بهتر بررسی می‌کند.

در همان زمانی که فرماندهی سپاه زیرکوه را عهده دار است با دختری از خانواده مذهبی ازدواج می‌کند. پس از شروع جنگ تحمیلی، با همه مشغله‌ای که دارد انجام وظایف سنگین دیگری را نیز بر دوش خویش احساس می‌کند. با اینکه به خاطر وجود مسائل خاص در بیرجند و اطراف آن و نیاز ضروری به حضور فیزیکی او در آن‌جا، مسؤولان مانع رفتنش به خط مقدم می‌شوند اما او به صورت پراکنده و کوتاه چند باری عازم مناطق جنگی شده و از طرفی هم ضمن پشتیبانی‌های تدارکاتی، در شهر‌های بیرجند، قاین و گناباد، نقش بسیار مهمی را در بسیج نیروهای مردمی و اعزام آن‌ها به جبهه ایفا می‌کند.

محمد ناصر ناصری  سال ۱۳۶۲ به فرماندهی سپاه گناباد و سپس بیرجند در آمد در همین دوره در عملیات والفجر ۳ شرکت کرد و در سال ۱۳۶۳ به عنوان مسئول محور اطلاعات و عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و در سال ۱۳۶۴ در سمت رئیس ستاد لشکر ویژه شهدا به مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب پرداخت.

شناسایی استعداد شهید ناصری از سوی شهید کاوه

سال ۱۳۶۴ شهید محمود کاوه وقتی اوصاف ناصری را از دوستانش می‌شنود و استعداد بالای او را شناسایی می‌کند، برای جذب وی به تیپ ویژه شهدا تلاش می‌کند و در نهایت موفق می‌شود او را به تیپ ویژه دعوت کند و ریاست ستاد را بر عهده‌اش بگذارد.

بنا به شهادت همرزمان و اسناد به جای مانده از آن دوران، هرگز نقش شهید ناصری را در هر چه شکوفاتر شدن تیپ ویژه شهدا نمی‌توان نادیده گرفت. البته ارتباط عرفانی و معنوی او با شهید «محمود کاوه» در تحقق یافتن این مهم بی‌تأثیر نیست.

وی پس از پایان جنگ همچنان با روحیه‌ای خستگی ناپذیر در سنگرهای مختلفی مشغول خدمت به نظام و انقلاب می‌شود. او با دیدن مظلومیت مردم افغانستان وارد آن سرزمین می‌شود و زن و بچه را می‌گذارد باز هم در پناه خدا و برای یاری یک ملت مظلوم می‌شتابد.

او که از دوران کودکی با زندگی در نوار مرزی ایران و افغانستان، کم و بیش با مردمان آن سامان برخوردهایی داشته در جبهه خدمت به مردم محروم و مجاهدان افغانی نیز فعال می‌شود.

مسئول مرکز تحقیقات در دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری

محمد ناصر ناصری این بار به عنوان مسئول مرکز تحقیقات در دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در امور افغانستان مشغول وظیفه شد و آخرین مسئولیت شهید ناصری در سازمان فرهنگ و اطلاعات به عنوان نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بود.

سرانجام این انسان خستگی‌ناپذیر در روز هفدهم مرداد ۱۳۷۷ توفیق این را یافت تا در شهر مزار شریف، به نحوی بسیار مظلومانه و به دست نیروهای طالبان که افرادی شقی هستند، شهد شیرین شهادت را بنوشد و در ایام دهه فاطمیه پیکر مطهرش را در گلزار شهدای بیرجند تشییع و به خاک می‌سپارند.

قسمتی از وصیت‌نامه سردار شهید ناصری

«چه بگویم زبان قادر به گفتن نیست و دلم از نوشتن عاجز است من در طول زندگی آنقدر شما را آزردم که نمی‌توانم پوزشی بطلبم فقط از خدای بزرگ برای شما اجر و پاداش خواهانم شما امانت داران خوبی بودید امانت خدای را خوب نگهداری و ترتیب نمودید امروز روزی است می‌باید امانت را به صاحب امانت باز گردانید درود بر تو پدری که ابراهیم گونه فرزندت را به قربانگاه عشق می‌فرستی و درود بر تو مادری که فاطمه گونه فرزندت را تربیت نموده و روانه کربلا می کنی…» .

پایان پیام/۶۹۰۷۵


لینک منبع خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نه − 7 =