اکنون که در این راه گام بر میدارم خیلی خوشحال هستم و از خدا چیزی طلب نمیکنم بجز پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق علیه باطل.
شهید رجبعلی حسینی
نام پدر: علی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵
زندگینامه
رجبعلی در سال ۱۳۴۳ در روستای چیروک طبس به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش ربابه نام داشت. شهید حسینی خانواده ای مستضعف و محروم داشت که با چشیدن طعم تلخ محرومیت هم چنان پا بر جا و امیدوار باقی مانده بودند. رجبعلی در شش سالگی در همان روستا به مدرسه رفت ولی دست قضا و قدر پس از سه سال پدرش را که بزرگترین حامی زندگی آنها بود از وی گرفت لذا مجبور شد، درس و تحصیل را کنار بگذارد وجهت تأمین معاش خانواده به کارگری بپردازد. در دوازده سالگی بود که با وجود سنگینی بار غم پدر که هنوز فراموش نشده بود، مادرش را که یگانه هستی او بود از دست داد.
شهید حسینی در جستوجوی کار به تهران رفت اما بعد از مدتی مشکلات غربت و دوری پدر بزرگش باعث شد تا به زادگاهش برگردد تنها چیزی که میتوانست درون نا آرام رجبعلی را آرام نماید رو آوردن به جبهه و جنگ بود. او جبههها را انتخاب کرد تا با دفاع از اسلام و میهن اسلامی خود بتواند ناکامیهای زندگیاش را جبران نماید.
در جبههها رشادت و دلیریهای زیادی از خود نشان داد و به عنوان پاسدار تک تیرانداز انجام وظیفه کرد. شهید حسینی مبارزی ستوده و دلاوری نیکوکار بود که همواره در جبهه و پشت جبهه از یاد خدا لحظه ای غافل نمیشد.
به انقلاب و امام عشق میورزید تا اینکه سرانجام جانش را بر سر این عشق گذاشت و در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ در عملیات بدر در شرق دجله به علت اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید، پیکر مطهرش حدود ده سال در منطقه عملیاتی جزیره مجنون باقی ماند تا اینکه در سال ۱۳۷۳ شناسایی و در ۱۳۷۳/۱۲/۲۰ بر دوش امت حزب الله طبس تشییع و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
نشود زمزمهی خون شهیدان خاموش سوز عرفانی این نغمه زسازی دگر است
گزیده ای از وصیتنامه شهید
«اکنون که این وصیت نامه را مینویسم به هیچ چیز به جز خدای خود فکر نمیکنم و هیچ چیز مرا عذاب و رنج نمیدهد. پدران و مادران رزمندگان و سایر مردم حزب الله مرا حلال کنند. اکنون که در این راه گام بر میدارم خیلی خوشحال هستم و از خدا چیزی طلب نمیکنم بجز پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق علیه باطل».