تداخل اصطلاحات عرفانی در مضامین شیعی

عمادالدین نسیمی، از شاعران متعهد شیعی، با عاطفه‌ای صادق و قلمی ساده و روان، اشعاری زیبا و دل‌انگیز در مدح و رثای پیامبر (ص) و اهل‌بیت: ایشان به زبان ترکی سروده است.

 

ب) استدلال به کرامت و شأن امام علی(ع) نزد پیامبر (ص)

عباسیان که منکر حق ولایت و خلافت در اهل‌بیت: بودند، ادعا می‌کردند که بعد از پیامبر (ص)، حکومت از طریق دختر آن حضرت نمی‌تواند به امام علی(ع) و اولادشان برسد. بنابراین حکومت باید به فرزندان عباس، عموی پیامبر (ص) برسد. نسیمی نیز در رد این ادعا، امام علی(ع) را یاور پیامبر (ص) می‌داند که همیشه در کنار او حضور داشت و سخنانی از قول پیامبر (ص) نقل می‌کند که بیان‌گر این است که امام علی(ع) نزد پیامبر (ص) اعتبار خاصی داشتند و در واقع به منزله وزیر و جانشین ایشان بودند، لذا بعد از پیامبر (ص)، امام علی(ع) مستحق حکومت بر مسلمانان هستند:

کیم محمدی علی دن آییریر، لعنت آنا/ لحمک لحمی دگیلمی یا علی سندن مدد (همان، ص۱۶۰)؛

«نفرین خدا بر کسی باد که علی را نسبت به پیامبر بیگانه می‌شمارد!/ [پیامبر خطاب به علی گفت:] آیا غیر از این است که من و تو در هم عجین گشته‌ایم».

حضرت محمد(ص) و امام علی(ع) از یک نور واحدند که روشنایی عالم به سبب وجود آنهاست:

لحمک لحمی بویوردو شأنینه آنین رسول/ هم آنا من نور واحد دئدی یکساندیر یئنه/ ظولمت ایچره سر به سر عالم قالیردی تا به ابد/ فئیضینیز چون ایردی آخر لوطف احساندیر یئنه/… اول و آخر محمد ظاهیر و باطین علی/ کیم بیزه بونلار ازلدن دین و ایماندیر یئنه (همان، ص۱۶۴)؛

«پیامبر در مورد علی گفت: من و علی عجین هم گشته‌ایم/ هم‌چنین باز گفتند: من و علی از نور یکسانی هستیم/ دنیا در تاریکی مطلق تا ابد می‌ماند/ اما به برکت پیامبر و علی، دنیا سراسر نیکی و خرمی شد/ …محمد ازلی و ابدی است و علی درون است و برون / این دو از اول، دین و ایمان ما بوده‌اند».

تکرار نام امام علی(ع) همراه اسم پیامبر (ص) در آخر هر بیت به عنوان ردیف، و شریک بودن آن امام با پیامبر (ص) در برخی اوصاف عالی، همراه با استدلال به قرآن و احادیث، نشان می‌دهد که فقط حضرت علی(ع) شایستگی آن را داشتند تا همدم پیامبر (ص) و جانشین ایشان شوند:

هر دو عالم سروری سیز یا محمد یا علی/ جومله‌نین هم مئهتری سیز یا محمد یا علی/… شانینیزده گلدی هم طه و یس، هل‌أتی/ والضحی‌نین دفتری سیز یا محمد یا علی/ آیت لولاک ایلن هم لافتی نین معنیسی/ لحمک لحمی بیری سیز یا محمد یا علی (همان، ص۱۶۵)؛

«ای محمد و علی، شما سرور دو جهان هستید/ سالار و بزرگوار همه ای محمد و علی، شما هستید/ … سوره طه و یس و هل‌اتی در منزلت شما نازل شد/ ای محمد و علی شما تجلی والضحی هستید/ مصداق آیه لولاک و لافتی/ و لحمک لحمی شما هستید ای محمد و علی».

ج) حضرت مهدی(عج)؛ منجی عالم بشریت از نسل امام علی(ع)

امام مهدی(ع) نواده امام علی(ع)، در نظر نسیمی و البته شیعه، در دوره غیبت، امام زمان هستند و نجات بشریت در آخر زمان به دست ایشان محقق خواهد شد. نسیمی هر چند به طور مستقیم از دشمنان شیعه نام نمی‌برد، این دلایل او به طور تلویحی، دشمنان و استدلال‌های آنها را نفی می‌کند و بیان‌گر این است که کسانی حق حاکمیت دارند که منجی بشریت نیز از نسل آنها باشد:

مهدی صاحب زمان، اول هادی انس و ملک/ قاتل کفار اولدو، صاحب سنجاق لوا(همان، ص۱۵۵)؛

«مهدی صاحب زمان، آن پیشوای بشر و فرشتگان/ نابودگر کافران و حاکم و صاحب امر است».

نسیمی ظهور امام زمان(ع) را با امام علی(ع) پیوند می‌زند تا اشاره نماید که ولایت بعد از امام علی(ع) در خاندان ایشان زنجیروار ادامه داشته و اکنون که به دست حضرت مهدی(ع) رسیده؛ باید ظهور نماید تا حق را به صاحبان اصلی آن برساند:

واختی دیر قیلسان ظهور، ای سید آخرالزمان/ گؤستر آخیر یوزون، ای درج در لا فتی (همان، ص۱۵۷)؛

«زمان آن فرا رسیده است که ای سرور آخرالزمان ظهور کنی/ و رخ خود بنمایی ای گوهر مخزن لا فتی».

و نیز:

ای محمد مهدی صاحب زمان، ائتگیل ظهور/ عالمی کفار توتدو یا علی سندن مدد (همان، ص۱۶۰)؛

«ای مهدی صاحب زمان ظهور نمای/ کافران جهان را فراگرفته‌اند یا علی کمکی کن!»

و سرانجام امام مهدی(عج) شمشیر ولایت را از پدرش می‌گیرند و سوار بر اسب ایشان می‌شوند و پرچم ولایت را بر می‌افرازند و بدین ترتیب، همه را مات و مبهوت می‌کنند:

مهدی آلدی ذوالفقاری، میندی دولدول آتینا/ مشرک و منکر، منافق، جومله‌سی مات اولدو مات (همان، ص۱۶۸)؛

«مهدی ذوالفقار را به دست گرفت و سوار دلدل شد/ همه مشرکان و منکران و منافقان مات و مبهوت شدند».

 5-1-2. مضامین شیعی عرفانی

۱-۵-۱-۲. شطحیات شیعی

بحث «شطح» از آموزه‌های ادبیات عرفانی به شمار می‌آید که در شعر شیعی نسیمی نفوذ کرده است. «شطح کاربرد عاطفی زبان است توسط صوفی و از آن‌جا که صوفی تجربه‌های ذهنی خاص خود را دارد، در این کاربرد عاطفی و آزاد، او هنجار عادی زبان را می‌شکند و غالباً این انحراف از هنجار، نوعی تشخص به سخن او می‌دهد». (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۲، ص۴۲۹) تجربه‌های عرفانی صوفیان به هیچ وجه برای ما روشن و قابل فهم نیست. از این تجربه‌ها، فقط سخنان آنها در دست‌رس ماست، که تنها از لحاظ معناشناسی و کاربرد زبان، برای ما مفید خواهد بود. به عبارت دیگر، از حال صوفیانه فقط قیل صوفیانه در اختیار ما قرار دارد.

بنابراین طبیعی است که حالت روانی و درونی که صوفی در آن حالت، «شطح» گفته، خارج از دخل و تصرف ما باشد. از ویژگی‌های اصلی شطحیات، ساختار متضاد و متناقض‌نمای آن است که به ظاهر نوعی شوریدگی بر شریعت و دین نمایان می‌سازد که با آموزه‌های آن دو در تضاد است. نمونه بارز این عبارت «اناالحق» حلاج است. «حقیقت قضیه این است که می‌توان شطح را از دید «semantic» یعنی دلالت و معناشناسی "تجاوز هنری به تابوها" تلقی کرد». (همان، ص۴۳۷) نسیمی ابیاتی چند به ویژه در مدح امام علی(ع) دارد که به علت صوفی‌مشرب بودن او، این ابیات را از حوزه اغراق و غلو بیرون کردیم و در قلمرو شطحیات گنجاندیم:

علی اول، علی آخیر، علی باطین، علی ظاهیر/ علی دیر نور ایلن انور، علی دیر شمس مستنور/… علی واحید علی اوحد، علی فرض و علی سنت/ علی دیر جومله یه رحمت، علی دیر شافع محشر/ علی سبحان، علی سولطان، علی رضوان/ علی دین‌دیر، علی ایمان، علی‌دیر میر هر لشکر (نسیمی، ۱۳۸۷، ص۱۶۷)؛

«علی ازلی است و ابدی و ظاهر است و باطن/ علی نور در نور است و خورشید روشنایی‌بخش/ …علی واحد است و یکتا و واجب و فریضه/ علی رحمت جهانیان است و شفیع روز محشر/ علی سبحان است و سلطان و رضوان/ علی دین و ایمان و سرلشکر هر سپاه است».

همچنین وی اوصاف خداوندی مانند جبار و جاویدان بودن را به امام علی(ع) نسبت داده است:

نسیمی بیل کی یئرده گؤیده جبار/ کی دئرلر حی جاویدان، علی دیر (همان، ص۱۷۱)؛

«ای نسیمی، بدان آن‌کسی که در آسمان و زمین ندا می‌دهند که او جبار/ و زنده و جاویدان است، او همان علی است».

 2-5-1-2. تغزل عرفانی شیعی

این نوع نگرش نسیمی به حضرت محمد(ص)، برخاسته از دید عرفانی اوست. «نزد صوفی‌ها، محمد(ص) اولین مخلوق است؛ زیرا ذات و حقیقت او در عالم غبار [عالم ذر] که اولین آفریده خداوند است، موجود بوده و زمانی که خداوند خواست در این عالم که همه چیز در آن به صورت بالقوه حضور داشت، تجلی کند، هر کدام از مخلوقات برحسب نزدیکی خود به این نور، از آن برخوردار گشتند و چون پیامبر (ص) از همه موجودات به این نور نزدیک‌تر بود، پس مبدأ ظهور عالم و اولین آفریده خداوند گشت.

صوفی‌ها معتقدند حقیقت و ذات محمد(ص) بود که به فرشتگان دستور داد در مقابلش سجده نمایند؛ زیرا همین ذات و حقیقت او بود که در پیشانی حضرت آدم می‌درخشید». (جوده نصر، ۱۹۸۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵) نسیمی در وصف همین شخصیت روحانی به تغزل می‌پردازد که وجود عالم و هر چه در آن است، وابسته به این تجلی خدایی است:

سئودالی نرگیسیندن دوشدو جهانا غوغا/ ای حوسن ایچینده فیتنه، سر فیتنه‌ی زمانسان/ یاندیردی کائناتی قند و نباتا لعلین/ ای خسرو ملاحت، شیرین شکر دهانسان (همان، ص ۱۹۴)؛

«نرگس چشمانت در جهان بلوا به پا کرد/ ای کسی که در دلربایی، دلربای تمام دلرباها هستی/ لعل لبان دلچسب تو جهان را به کام آتش فرستاد/ ای خسرو زیبایی، دهان تو شیرین و شکرین است».

نسیمی از کلمات عاشقانه‌ای مانند «وصال»، «فراق»، «خط»، «خال» و «رخسار» در اشعار خود استفاده می‌کند و البته اشاره مستقیم به نام پیامبر (ص) و کثرت استفاده از آیات قرآنی، غزل او را از حالت مادی و زمینی بودن خارج می‌سازد و به آن بعد ماورایی و فراخاکی می‌بخشد:

جمالین قبله اهل صفادیر/ وصالین کعبه و رکن و منادیر/ سنین بیر تار مو زولفون اوجوندان/ ایکی عالم آنا یاریم بهادیر/… خط و خالیندا گؤردو نور و ظلمت/ ساچین واللیل، یوزون و الضحی دیر (همان، ص ۱۶۱)؛

«زیبایی تو قبله‌گاه مردمی است که به صفا می‌روند/ در کنار تو بودن، رسیدن به کعبه و مناست/ ارزش یک تار موی تو/ دو برابر عالم هستی و آخرت است/ …خط و خال تو نور است و سیاهی/ زلفت واللیل است و رخت و الضحی».

از نکات قابل تأمل در این نوع شعر، تأویل تغزلی آیات قرآنی است که از نظر نسیمی، این آیات زیبایی و جمال روحی پیامبر (ص) را بیان می‌کند:

قاشلارین إنا فتحنا ای جمالین قاف و سین/ ای بویون چون قل تبارک گلدی سدرالمنتهی/ أحسن التقویم سنسن ای ألم نشرح ساچین/ ای روخون شق‌القمر چون دوغدو و الشمس الضحی (همان، ص۱۵۷)؛

«ای زیبایی تو آیه قاف و سین، ابروهای تو انا فتحناست/ ای قامت تو بسان سخن خداوند سدر بلند قامت است/ ای زلف تو الم نشرح، احسن‌التقویم تو هستی/ ای که رخسارت مانند شق‌القمر و والشمس و الضحی است».

 3-5-1-2. تداخل اصطلاحات عرفانی در مضامین شیعی

نسیمی شاعری صوفی است و ادبیات عارفانه و اصطلاحات عارفان در سراسر دیوان او ـ چه اشعار عرفانی محض و چه اشعار عرفانی در مدح اهل‌بیت: – موج می‌زند. «اصطلاحات رسمی ]تصوف[ عمدتاً اسم‌های معنی عربی و واژه‌های انتزاعی (abstract) هستند؛ مانند: تجلی، صحو، سکر، فنا، کرامت، پیر، همت، تکوین، سالک، سلوک، دلیل، استغنا، حیرت، توبه، زهد، تجلی، تجرد، رین، شین، حقیقت، حضرت، طمس، فنا و…». (فتوحی، ۱۳۸۵، ص۲۱۲) نسیمی در ابیات شیعی زیر، به «وحدت وجود» اشاره می‌کند که چگونه پیامبر (ص) و زیبایی او، شمع و روشنایی‌بخش وحدت وجود است. به عبارتی دیگر، پیامبر (ص) نمودی از ذات خداوندی هستند:

وحدتین شمعی جمالیندیر، جمالین ایشته گؤر/ جانلاری پروانه قیلدی ای هیدایتدن ضیا (همان، ص۱۵۷)؛

«اینک به زیبایی خود بنگر! زیبایی تو شمع وحدت است/ که دل‌ها را مانند پروانه دنبال خود کشیده است. هدایت تو همان نور و روشنایی است».

هم‌چنین به کشف و شهود عرفانی و نیز «وحدت وجود» اشاره می‌کند که حاصل سیراب شدن از چشمه آب کوثر است:

چون نسیمی محشرین حشریندن ایچدی کوثری/ سر کشف اولدو قلوبو، بولدو وحدت بارها (همان، ص۱۵۷)؛

«چون نسیمی از آب کوثر در روز ازل، سیراب شده است/ عالم اسرار دل‌ها گشته است و به وحدت رسیده است».

این ابیات نیز اشاره‌ای است به «تجلی» و «وحدت وجود»:

وجودوم شهرینه گیردیم، دولو نور خدا گؤردوم/ من اول نورون تجلی سین، محمد مصطفی گؤردوم/ یوزوندن پرده رفع اولدو، کی شکسیز ذات ایمیش مطلق/ من اول سدره مقامیندا علی مرتضی گؤردوم (همان، ص۱۷۲)؛

«به درون نفس خود نگریستم که پر از نور خدا بود/ این نور تجلی محمد مصطفی بود/ نقاب از رخت کنار کشید و ذات مطلق نمایان شد/ من نخستین فرد در مکان سدره، علی مرتضی را دیدم».

 2-2. نقد و تحلیل ادبی

نسیمی از لحاظ ساختار فنی و به‌کار‌گیری واژگان، از کلمات ساده، قابل فهم و وزن عروضی آرام استفاده کرده است. در برخی از اشعار که در قالب رثا سروده و حاوی برخی از مضامین رمانتیک، مانند همزادپنداری با طبیعت و استحاله در آن است، کلماتی را به کار برده که بیش‌تر بار عاطفی دارد تا با موضوع و فکر شعری هم‌خوانی داشته باشد؛ زیرا «تصویرگری مبتنی بر احساسات و عواطف » (ترحینی، ۱۹۹۵، ص۱۴۲)، یکی از ویژگی‌های شعر رمانتیک است. علاوه بر این، نسیمی در اشعار خود به طور کامل از وزن شعری عربی(عروض) استفاده کرده و (از لحاظ کثرت کاربرد بحور شعری، به ترتیب از این اوزان استفاده نموده است:

الف) بحر رمل (۱۷ چکامه)؛ ب) بحر هزج (۷ چکامه)؛ ج) بحر مجتث (۴ چکامه)؛
د) بحر رجز (۱ چکامه).

بیش‌تر کلمات معجم شعری او از جمله کلمات آخر هر بیت که به عنوان قافیه به کار رفته، به جهت مطابقت با عروض عربی یا همان تفعله‌ها، فارسی و عربی است؛ در حالی که وزن بومی شعر ترکی، اوزان هجایی است. «اوزان هجایی، از کهن‌ترین زمان‌ها در شعر ترکی رایج بوده است و نخستین نمونه‌های آن را در دیوان لغات‌الترک می‌یابیم. روش هجایی بر اساس تساوی هجایی مصراع‌ها و تناسب تقسیم آن‌ها استوار است.

بنیان شعر هجایی، شمارش انگشتی (بارماق ساییسی) است. شعر هجایی در شعر ترکی، دارای انواع مختلف «دوتایی» تا «شانزده‌تایی» می‌تواند باشد». (محمدزاده، ۱۳۸۸، ص۵۶ ـ ۵۷) علت تناسب وزن هجایی با شعر ترکی، به این علت است که کلمات اصیل ترکی، یا از هجای کوتاه (اینجه سس) یا از هجای بلند (قالینجه سس) درست شده‌اند و روشن است که کلمات ترکی با چنین ساختاری، با وزن شعری عربی که تفعله‌های آن از تعداد مختلف هجاهای بلند و کوتاه درست شده، هم‌خوانی کاملی ندارد؛ مگر این‌که شاعر یا باید از کلمات عربی و فارسی به صورت فراوان استفاده نماید و یا این‌که در برخی از کلمات ترکی دخل و تصرف کند تا متناسب با وزن عربی باشد. از انواع شعر هجایی در ترکی به «قوشما»، «گرایلی»، «بایاتی» و… می‌توان اشاره کرد.

شهریار نیز شعر «حیدربابایه سلام» را بر اساس وزن بومی ترکی یا همان هجایی از نوع «قوشما» سروده و به همین علت، کم‌تر از کلمات فارسی و عربی استفاده کرده است. از لحاظ ساختمان کلی قصیده، نسیمی به منظور معرفی اهل‌بیت: به جامعه خود و ترویج فرهنگ شیعی و انتقال آن به جان و دل مردم، قصاید خود را چنان قالب‌ریزی کرده که ابتدا به مدح پیامبر (ص)، سپس امام علی(ع) و بعد بلافاصله به ترتیب، به مدح و منقبت سایر امامان می‌پردازد و قصیده را با مدح امام زمان(عج) به پایان می‌برد.

از ۲۹ چکامه و قطعه نسیمی در مدح اهل‌بیت:، نیمی از آن چنین ساختاری دارند. نسیمی در قصایدی که فرم و شکل آنها در جهت اهداف واقع‌بینانه است، به طور مفصل در مورد بزرگی پیامبر (ص) سخن می‌گوید و به آیه‌های قرآنی و احادیث زیادی استناد می‌کند. سپس امام علی(ع) را به پیامبر (ص) ربط می‌دهد و در مورد ایشان نیز به آیه‌های قرآنی و احادیث استناد می‌کند.

از نظر عاطفه، نسیمی عاطفه‌ای صادق دارد و شعر او از عمق وجود برمی‌خیزد. البته عاطفه او در بالاترین مرتبه نیست؛ زیرا عاطفه در شعر او، در خدمت نگرش واقع‌بینانه قرار دارد. اما از لحاظ تصویر‌پردازی(خیال)، اگر بگوییم که«تصویر عبارت است از هر گونه تصرف خیالی در زبان. این تعریف هم در بلاغت سنتی و هم در نقد ادبی جدید پذیرفته شده است. عموماً اصطلاح تصویرپردازی را برای کلیه کاربردهای زبان مجازی به کار می‌برند. در این مفهوم، تصویر عبارت است از: هر گونه کاربرد مجازی زبان که شامل همه صناعات و تمهیدات بلاغی از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل، نماد، اغراق، مبالغه، تلمیح، اسطوره، اسناد مجازی، تشخیص، حس‌آمیزی، پارادوکس و… می‌شود» (فتوحی، ۱۳۸۵، ص۴۴)، زبان شعری نسیمی بیش‌تر واقعی و غیرمجازی است.

چنان‌که در شعر او، تشبیهات قوی، و استعاره، کنایه و مجاز (عقلی، اسنادی) چشم‌گیری وجود ندارد و بیش‌تر تصاویر شعری او خشک و ایستاست؛ به طوری که گاهی از مرز مسند و مسندالیه و یا موصوف و صفت حقیقی بیرون نمی‌رود و معنا و مدلول در شعر او حقیقی است و بر ما وضع‌له خود دلالت می‌کند. نگرش کلی نسیمی واقع‌بینانه است؛ یعنی فقط به رثا و مدح اهل‌بیت: بسنده نکرده؛ بلکه زمان و مکان عصر خود را به زمان و مکان دوره اهل‌بیت: نیز پیوند داده و با نگاهی واقع‌بینانه به اوضاع جامعه و اجتماع خود، اهل‌بیت: را نیز به آن جامعه کشانده و با بازخوانی شخصیت‌های آنها در بطن جامعه خود، در اصلاح جامعه و الگوسازی برای مردم کوشیده است.

اگر در برخی مواقع و به ویژه در رثای امام حسین(ع)، رنگ و بوی عاطفه نیز در شعر او دیده می‌شود، باز این نگرش عاطفی در خدمت نگرش واقع‌بینانه است. این نوع نگرش، بر کل شعر شیعی نسیمی سیطره یافته و همه مضامین و محتوای شعری او، در خدمت نگرش واقع‌بینانه قرار گرفته که همان ترویج و نشر فرهنگ شیعی در جامعه مخالف است. نسیمی حتی در رثای امام حسین(ع) نیز آن‌جا که سخت عواطف را برانگیخته و غرق در حزن و ماتم است، ناگهان از این فضا خارج می‌شود و به مدح و معرفی دیگر امامان در جهت پیشبرد اهداف خود می‌پردازد.

 گویی ابتدا می‌خواهد بزرگی و کرامت امام حسین(ع) و مظلومیت ایشان را به تصویر بکشد و بعد از این‌که احساسات مخاطب را برانگیخت و با خود همراه و هم‌عقیده کرد و به عبارت دیگر راه ورود به دلش را باز نمود، به معرفی دیگر امامان می‌پردازد تا بگوید این‌ها نیز از نسل همین امام مظلوم و بزرگ هستند و کسی که چنین امامی را می‌پذیرد، باید خاندان او را نیز قبول نماید. بدین صورت، مخاطب به طور ناخودآگاه تسلیم خواسته او می‌شود.

نگاه واقع‌بینانه نسیمی در معرفی اهل‌بیت: به جامعه، برای تقویت گرایش‌های شیعی خلاصه می‌گردد. او بیشتر درگیر مسأله ولایت و دوازده امام(ع) و حقانیت آنها در آن جامعه بود؛ به همین سبب، در مورد حضرت فاطمه  " ، حضرت زینب  " ، و حضرت ابوالفضل، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر شعر نمی‌سراید.

در جامعه‌ای که بر طبل مخالفت می‌کوبید، نسیمی برای بیان عقاید خود، حال و مقتضای حال را رعایت می‌کند و زبان استدلالی و خطابی و تعلیمی و گاهی نثروار به کار می‌برد که به چاشنی شور و حرارت نیز آغشته است تا سخن خود را بر کرسی حق بنشاند. بدین ترتیب زبان شعری او جنبه خیالی و رمزی خود را از دست داده، زیرا «در نوشتار واقع‌گرا، واژه‌ها در معنی قاموسی خود به کار می‌روند و نماینده چیزی غیر از خود نیستند و ادراک آنها نیاز به درنگ و تأمل ندارد». (همان، ص۴۹)

 نتیجه

با توجه به سؤال اول پژوهش، نقش‌مایه‌های مختلفی در مورد اهل‌بیت: در شعر ترکی نسیمی به کار رفته است. نسیمی به سبب حزن درونی و انقباض روحی، مضامین رمانتیک را به کار برده و از زبان طبیعت و فضای گرفته و حزن‌آلود آن، پرده از اندوه خود برداشته است. او به منظور تأثیر بر مخاطب و انگیزش احساس و عاطفه او و ایجاد رابطه با ذهن و روان مخاطب، مضامینی را به کار برده که دارای بار معنایی عاطفی و انگیزشی باشد. هم‌چنین به منظور اعتلا بخشیدن به اهل‌بیت: و گرامی‌داشت شأن و مقام آنها، اوصاف اخلاقی و پسندیده آنها را به تصویر کشیده و در مقابل، اوصاف زشت دشمنان آنها را برملا کرده و گریزی نیز به حوادث تاریخی زده که این حوادث نیز اثبات‌کننده علو مقام و اعمال اخلاقی پسندیده و برگزیده آنها بوده است.

نسیمی از لحاظ سیاسی، بیش‌تر به مسأله حقانیت خلافت بعد از پیامبر در اهل‌بیت: اشاره کرده و برای اثبات آن، به برخی مسائل تاریخی نیز استدلال نموده است. اما در مورد مسأله عاشورا، با وجود این‌که این موضوع، بسامد بیش‌تری در دیوان او دارد، شاعر به جنبه سیاسی این حادثه و علل پیدایش و نیز فرجام آن اشاره‌ای نکرده؛ به طوری که نگرش او به این موضوع، بیش‌تر عاطفی و روانی است، بدون توجه به علل و اسباب آن.

به نظر نسیمی، اگر مخالفان خلافت در اهل‌بیت:، از همان ابتدا، تسلیم امر پیامبر (ص) و خلافت امام علی(ع) می‌شدند، دیگر کار به چنین فجایعی ختم نمی‌شد و علت فاجعه عاشورا نیز از مخالفت با خلافت حضرت ناشی می‌گردد. برای همین، برداشت سیاسی نسیمی، محصور در این امر (حقانیت ولایت امام علی(ع) شده که برداشتی درست است.

نسیمی شاعری صوفی است و از ادبیات صوفیانه استفاده می‌کند و شطحیات او نمونه بارزی از پیوند او با مکتب عرفان است. شطحیات وی بیش‌تر جنبه اخباری دارد و این امر نقطه ضعف او در برابر دشمنان است؛ زیرا به راحتی توانستند او را مانند حلاج به کفر و الحاد متهم کنند؛ در حالی که اگر این شطحیات جنبه هنری و انشائی داشتند، امکان توجیه و گمراه کردن مخاطب برای او وجود داشت. هم‌چنین وی به تغزل روحی و عرفانی در مدح پیامبر (ص) می‌پردازد و تأویل تغرلی از آیات قرآنی دارد؛ گویی این آیات، نشان‌دهنده جمال و کمال پیامبر (ص) و یا همان انسان کامل در ادبیات عرفانی است که در این هنگام شعرش رنگ رمزی نیز به خود می‌گیرد.

شعر شیعی نسیمی، گویی در پی اثبات موضوعی است و سعی دارد به مخاطب مفهومی را تلقین نماید و افکار موجود در آن، برای همه قابل درک و فهم است و همه این مضامین در خدمت یک نگرش و یک عقیده و یک رسالت درونی است و آن هم معرفی شیعه به جامعه با یک نگاه واقع‌بینانه؛ که این نوع نگرش بر تمام ابزارها و تکنیک‌های شعری اثر گذاشته به گونه‌ای که به جهت رعایت اوضاع جامعه خود در شعرش، بیش‌تر اسلوب خطابی و نثرگونه را به کار می‌برد و عاطفه و قدرت خیال و زبان مجازی همه در خدمت نگرش واقع‌بینانه است.

البته خود موضوع و فکر شعری (اهل‌بیت:) نیز تا حدودی قلم مجازی و هنری و به عبارت بهتر دروغ‌پردازی هنری را نیز کند می‌سازد؛ زیرا دیگر مضامین شعری نسیمی از جمله خمریات، غزل‌ها و وصف طبیعت و… در دیوان‌های ترکی و به ویژه فارسی او، بیان‌گر اندیشه یک شاعر خلاق و مبتکر است.

 یادداشت

۱. اعتقاد به تقدس حروف و اسماء قرآنی، در فرهنگ ایرانی اسلامی سابقه‌ای دراز دارد؛ به طوری که از آغاز بعثت و ظهور قرآن، بسیاری از مسلمانان حروف مقطّعه را رمزی میان خدا و پیغمبر(ص) دانستند که مسلمانان عادی از درک و فهم آن عاجز بودند. اعتقاد به رمز حروف قرآن، رفته‌رفته فرقه‌های گوناگونی را در سرزمین‌های اسلامی به وجود آورد. اصالت حروف و ارزش رمزی آنها به تدریج در میان مسلمانان و فرقه‌های صوفیه گسترش فراوان یافت و به صورت علم مخصوصی درآمد که علم جفر تکامل‌یافته آن است.

در سال‌های حاکمیت تیموریان، به علم جفر اهمیت داده شد. درویشان در علم اسرار حروف و نقطه، خود را صاحب کشف و کرامت دانسته، کتاب‌هایی در تشریح اسرار حروف و معنای نقطه‌های قرآن نوشتند. آثار و اشعار رهبران حروفیه و نقطویه (پسیخانیان) هرچند به جهت اوضاع خاص مذهبی‌ـ سیاسی به مضامین و اصطلاحات عرفانی آمیخته، مطالعه دقیق این آثار، افکار مترقی و آته‌ئیستی آنها را آشکار می‌کند. (میرفطروس، بی تا، ص۳۰-۳۲)

مراجع

فهرست منابع

قرآن کریم.

ابوالفتوح رازی، حسین‌بن‌علی، روض‌الجنان و روح‌الجنان، ج۱۵، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۱۸.
اسماعیل حکمت، آرتایان، آذربایجان ادبیاتی تاریخی، باکو، ۱۹۲۸.
پروینی، خلیل و دیگران، «کارکرد تصویر هنری در شعر شیعی» (بررسی موردی شعر ابوفراس حمدانی، شریف رضی و مهیار دیلمی)، فصلنامه لسان مبین (پژوهش ادب عربی)، سال سوم، شماره هشتم، تابستان ۱۳۹۱.
ترحینی، فایز، الادب؛ انواع و مذاهب، ط. الاولی، بیروت: دارالنخیل، ۱۹۹۵.
جوده نصر، عاطف، شعر عمربن‌الفارض (دراسه فی فن الشعر الصوفی)، بیروت: دار الاندلس، ۱۹۸۲.
حلبی، محمدبن‌راغب، اعلام النبلاء فی تاریخ حلب الشهباء، حلب: مطبعه العلمیه، ۱۹۳۵.
حنبلی، ابن‌عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۷، بیروت: بی‌تا.
سخاوی، شمس‌الدین، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، قاهره: بی‌تا.
شفیعی کدکنی، محمدرضا، زبان شعر در نثر صوفیه(درآمدی به سبک‌شناسی نگاه عرفانی)، تهران: سخن، ۱۳۹۲.
شورل، ایو، ادبیات تطبیقی، ترجمه طهمورث ساجدی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶.
عسقلانی، ابن‌حجر، انباء الغمر فی ابناء العمر، تحقیق و تعلیق دکترحسن حبشی، ج۲ ، قاهره: ۱۹۷۱.
غنیمی هلال، محمد، الرومانتیکیه، ط. السادسه، بیروت: دارالعوده، ۱۹۸۱.
فتوحی، محمود، بلاغت تصویر، چاپ دوم، تهران: سخن، ۱۳۸۹.
گازرگاهی، امیر کمال‌الدین حسین ، مجالس‌العشاق، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، نشر زرین، ۱۳۷۶.
محمدزاده صدیق، حسین و منیژه شیرمحمدی، عروض در شعر ترکی، تهران: تکدرخت، ۱۳۸۸.
مدرس تبریزی، میرزامحمدعلی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج۶، تهران: خیام، ۱۳۶۹.
المنصوری، علی جابر، النقد الادبی الحدیث، عمان: دارعمار، ۲۰۰۰.
میرفطروس، علی، جنبش حروفیه و نهضت پسیخانیان، چاپ دوم، بامداد، بی‌تا.
نسیمی، عمادالدین، دیوان اشعار ترکی نسیمی، تصحیح، تحشیه و مقدمه دکترحسین محمدزاده صدیق، چاپ دوم، تبریز: نشر اختر، ۱۳۸۷.
ــــــــــــــــــــــــــ ، دیوان اشعار فارسی، تصحیح سیداحسان شکرخدایی و نرگس‌سادات شکرخدایی، تهران: تکدرخت، ۱۳۹۲.

هدایت، رضاقلی‌خان، ریاض‌العارفین، به کوشش مهرعلی گرگانی، تهران: کتاب‌فروشی محمودی، ۱۳۴۴.

نویسندگان:

علی احمدزاده: دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس

خلیل پروینی: دانشیار دانشگاه تربیت مدرس

فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۳

انتهای متن/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده + بیست =