از برادران و خواهرانم میخواهم نماز جماعت خود را بر پا دارند و در مسجدها و نماز جماعت و جمعه شرکت کنند چون ابر قدرتها از همین نمازهای جمعه و جماعت است که به لرزه در میآیند.
شهید احمد حاجی زاده
نام پدر: محمد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵
زندگینامه
در روز ۲۲ تیر ماه روز از فصل تابستانه بود که خبر تولد احمد فضای روستای دهنو را پر کرد و محیط خانه ای محقر اما با صفا و صداقت پر از شور و نشاط شد پدر و مادر احمد در پوست خود نمیگنجیدند انگار که خداوند تمام نعمتهایش را بر آنان ارزانی داشته. پس از گذراندن دوران طفولیّت در شش سالگی به همراه سایر هم کلاسیهایش به دبستان رفت و تا کلاس پنجم به تحصیل پرداخت. ولی مشکلات مالی و اقتصادی خانواده، احمد را به ترک تحصیل واداشت. او در کنار پدر بزرگوارش به کار و تلاش مشغول گردید و بعد از مدّتی برای یافتن کار و گذراندن زندگی به تهران رفت ولی بر اثر حادثه ای ناگوار دچار سوختگی و مدّت شش ماه در آن جا بستری شد. بعد از مدّتی شهید حاجی زاده به طبس بازگشت و با عضویت در سپاه از نزدیک با فعالیتهای انقلابی، آشنا گردید.
شور و شوق انقلاب و جریانات سیاسی، هر لحظه او را بیشتر به طرف جبهه و جنگ میکشید تا اینکه به مناطق عملیّاتی اعزام گردید. او دفاع از میهن اسلامی و کمک به رزمندگان را وظیفه خود میدانست؛ و به این امر افتخار میکرد و آرزوی شهادت را هر لحظه در دل داشت.
تا اینکه در منطقه عملیاتی بدر در ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ به آرزوی دیرین خود نائل گردید. بعد از مدت ده سال مفقودالاثر بودن، در سال ۱۳۷۳ پیکر پاک او شناسایی شد و در ۱۳۷۳/۱۲/۲۰ تشییع گردید و در جوار امامزاده حسین بن موسی الکاظم (ع) به خاک سپرده شد.
‹ روحش شاد و یادش گرامی باد ›
شهید حاجی زاده در مدت بیست و پنج سال زندگیاش از نماز و عبادات غفلت نورزید. او سربازی بود واقعی که با نثار جان توانست نامش را در تاریخ ماندگار سازد و با خون خود درخت تشنه انقلاب را بارور نماید.
زبانگ تندر تکبیر و جوش خون شهید هزار نهر سحر در کویر شب جوشید
شهید عرصه حق بـر صحیفه تاریخ زخون خویش رقم زد حماسه جاوید
گزیده ای از وصیتنامه شهید
«از برادران و خواهرانم میخواهم نماز جماعت خود را بر پا دارند و در مسجدها و نماز جماعت و جمعه شرکت کنند چون ابر قدرتها از همین نمازهای جمعه و جماعت است که به لرزه در میآیند. از همگان میخواهم که مرا حلال کنند و شفیع من باشند. ».