مصاحبه اختصاصی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با جواد منصوری به بهانه سالروز واقعه طبس
در انجام عملیات طبس چند مسأله مهم است. اولاً بنی صدر با اقدام سران آمریکا هماهنگ بود .دوم بعضی از فرماندههان ارتش (نیروهای هوایی و دریایی) با آمریکاییها در جهت اجرای عملیات هماهنگ بودند. در این زمان میبینیم که فرمانده نیروی هوایی شخصاً کانالها و رادارهای ورود آمریکاییها را هماهنگ میکند. نکتهای که بسیار مهم است این است که دولت ایران از فرودگاهی که در داخل طبس بود مطلع نبود و بعدها مشخص شد که این یک فرودگاه مخفی بود که در دوره ی شاه آمریکاییها ساخته بودند تا چنانچه اگر شوروی به ایران حمله کند برای مقابله با آنها آماده باشند.
در کارنامه فعالیتهای آقای جواد منصوری از همراهی با حضرت امام در زمان مبارزات و حضور فعال در مبارزات آن دوران تا سفیری ایران در پکن و چاپ کتابها و مقالات مختلف پیرامون انقلاب اسلامی ایران مشاهده میشود. دکتر جواد منصوری از بنیانگزاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نخستین فرمانده این ارگان انقلابی به شمار میرود. ایشان همچنین از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بوده و از فروردین ۶۰ به وزارت خارجه منتقل شدند و در سمت معاونت فرهنگی و کنسولی انتقال یافتند. در سال ۱۳۶۸ به عنوان سفیر ایران در پاکستان به مدت چهار سال خدمت کرده و از مهرماه سال ۱۳۷۲ به عنوان معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی منصوب گردیدند.
دکتر منصوری در مهر ۱۳۷۴ در سمت مشاور وزیر امورخارجه و از دیماه ۷۴ هم با حفظ سمت به ریاست اداره کل اسناد در تاریخ دیپلماسی منصوب گردیدند. در حال حاضر ایشان به عنوان معاون اطلاعرسانی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت میباشند.
لازم به ذکر است تا به امروز ۱۶ کتاب در مباحث مختلف فرهنگی، تاریخی و سیاسی از ایشان به چاپ رسیده است. کتابهای قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، هویت سیاسی و نهادهای اجتماعی، خاطرات، قیام ۱۵ خرداد، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، چالشهای ایران و آمریکا از جمله کتابهای پرفروش و معروف دکتر جواد منصوری است.
جناب آقای منصوری ضمن عرض سلام از اینکه مصاحبه با ما را پذیرفتید بسیار متشکرم. همانطور که میدانید در سالگرد واقعهی طبس قرار داریم. قبل از اینکه وارد بحث از موضوع وقایع طبس شویم لازم است که یک تعریفی ازسیاست خارجی داشته باشیم و همچنین سیاست خارجی آمریکا نسبت به پهلوی دوم را تحلیل کنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم- بنده هم خدمت شما برادر بزرگوار و محترم و سایر خوانندگان فرهیخته سلام عرض مینمایم. سیاست خارجی هر دولتی به چند عامل ارتباط دارد که مجموعه ی این عوامل رفتارها و جهتگیریها در قبال مسایل برونمرزی آن کشور را تشکیل میدهد. یک عامل منافع ملی ، دوم اهداف کوتاهمدت و بلندمدت ملی و سوم وضعیت داخلی هر کشور است. مجموعه ی این عوامل برای هر دولتی وضعیتی را به وجود میآورد که آن دولت در رفتار خارجی خود تصمیمگیریهایی میکند که اصطلاحاً به این رفتارها که در مجموع در راستای این سه عامل می باشدو سیاست خارجی آن نظام گفته می شود.
دوران پهلوی ما در واقع سیاست خارجی نداشتیم. علتش این است که رژیم شاه در راستای منافع ملی و یا اهداف کشور و یا سیاست داخلی بههیچوجه نه حرکت میکرد و نه میتوانست حرکت کند. برای اینکه یک نظام کاملاً دستنشانده و مطیع بود. در واقع این کشورهای بیگانه بودند که این خاندان را به قدرت رساندند. به عبارت دیگر این رژیم پهلوی نبود که تصمیم میگرفت که اهداف نظام و یا حتی منافع ملی را تعریف کند بلکه آمریکا و انگلیس بودند که سیاست خارجی ایران را تعیین میکردند.
آنچه در این واقعه ی بزرگ تاریخ معاصر مهم است، بررسی انگیزهها و شرایط و زمینههایی است که اجرای چنین تجاوزی را فراهم میسازد. با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از چندی سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد. از دیدگاه حضرتعالی چه علل و عواملی باعث اشغال سفارت گردید؟
پس از پیروزی انقلاب برای جمهوری اسلامی این تصور نبود که با آمریکا وارد درگیری عمیق بشویم ،بلکه این تصور بود که دولت آمریکا براساس یک تحلیل واقعبینانه از یک موضع قانونی و برابر با دولت و ملت ایران رفتار کند. اما برخلاف تمام اصول متعارف سیاسی و حقوقی و بینالمللی دولت آمریکا از همان آغاز چالشهای عمیق با جمهوری اسلامی را حل نکرد و به این دلیل در طی ۸ ماه پس از پیروزی انقلاب در واقع آرام آرام و به تدریج در مقابل ملت و دولت قرار گرفت. از طرف دیگر گروهی به عنوان اینکه آمریکا را متوجه بکنند که ایران دیگر تغییر کرده است و همچنین قدرت نیروهای انقلابی را نشان بدهند و آمریکا را تحقیر کنند سفارت آن دولت را تصرف کردند. این مسأله طبعاً زمینهای شد که روابط ایران با آمریکا از حالت یک جنگ تبلیغاتی تقریبا وارد فاز نظامی شود.
پس از اشغال سفارت، سران آمریکا نسبت به این قضیه واکنشهای مختلفی از خود نشان دادند و اقداماتی را در مقابله با بحران گروگانگیری انجام دادند. اقدامات مختلفی چون: اعزام نماینده به تهران، توسل به استفاده از میانجی برای حل بحران، اعمال فشارهای اقتصادی آمریکا به ایران، توسل به مراجع بینالمللی برای اعمال فشار به ایران، قطع روابط دیپلماتیک و در نهایت عملیات نظامی برای آزادی گروگانها را به کار بستند. لطفاً درباره اهداف سران آمریکا در ارتباط با اقدامات مذکور بفرمائید؟
سؤال خوبی را مطرح کردید. بعد از تصرف سفارت طبیعتاً دولت آمریکا باید یک واکنش نشان میداد و در واقع یک ضربهی متقابلی به جمهوری اسلامی میزد که تحقیرش را بتواند جبران کند. بنابراین سران آمریکا مرحله به مرحله فعالیتهایی را علیه ایران شروع کردند. اما نکتهای که بسیار مهم است این است که دقیقاً بعد از تصرف سفارت، دولت آمریکا وارد مرحله فعالیتهای انتخاباتی ریاست جمهوری میشود. بنابراین دو مسأله مطرح است یکی از لحاظ داخلی است که برای آمریکا بسیار مهم است یعنی بحث انتخابات ریاست جمهوری و دیگری به لحاظ خارجی است که باید دولت آمریکا موقعیتش را در دنیا همچنان قوی و پابرجا نگه بدارد. به هر حال دولت آمریکا به شدت نیاز داشت که شکستهایش را جبران کند و در واقع از یک موضع قدرت و از یک موضع پیروز در انتخابات ریاست جمهوری وارد شود. لذا لیست اقداماتی که در یک سال بعد از تصرف و تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری میتوان برشمرد عبارت بود از: بلوکه کردن اموال و پولهای ایران در بانکهای آمریکا، قطع خرید نفت از ایران. به دنبال دستورالعمل کارتر، ذخایر ارزی ایران توقیف و تحریم اقتصادی ایران آغاز شد.
پس از اینکه این موارد به نتیجه نرسید، آمریکا وارد قطع رابطه با ایران شد و جالب این است که این آمریکا بود که قطع رابطه کرد. در ۱۸ فروردین ۵۹، کارتر رابطه ی سیاسی دو کشور را قطع کرد و از تمامی آمریکاییان مقیم ایران خواست تا خاک این کشور را ترک کنند. به هر حال پس از اینکه نتیجهای نگرفتند دست به اقدام نظامی زدند و پروژهای به نام پنجه عقاب را طراحی کردند که ماجرای طبس است که مستقلاً توضیح خواهم داد. پس از آن که در اجرای این طرح به نتیجه نرسیدند کودتای نوژه را طراحی کردند. در واقع این موارد مجموعهای از یک پروژه هستند که به موازات همدیگر توسط آمریکاییها به اجرا درمیآید و هدف آمریکا این بود که این مجموعه به نتیجه برسد.
پس از شکست کودتای نوژه، آمریکا وارد فاز تبلیغاتی در سطح جهان برضدایران شد و یک حرکت منطقهای در خاورمیانه علیه ما را سازماندهی کرد و از همان زمان به کشورهای منطقه خاورمیانه میگویند که تضاد شما دیگر با اسرائیل نیست بلکه با ایران است. در واقع این مسألهای است که زمینهسازی برای آغاز جنگ تحمیلی عراق برعلیه ایران شد. نکته جالب این است زمانی که صدام جنگ را شروع میکند و طبق برنامهریزیهایی که برای وی کرده بودند قراربود که ظرف مدت یک هفته جنگ تمام و به شکست ایران منجر شود . به عبارت دیگر جیمی کارتر رئیسجمهور در شرایطی وارد رأیگیری انتخابات آمریکا بشود که ایران در جنگ شکست خورده است.
نکتهای که در اینجا بسیار حائز اهمیت است و مهمتر از همه ی این عوامل است و موفقیت بزرگی برای آمریکا به شمار میرود این است که آمریکاییها یک جاسوس وابسته به خود را رئیسجمهور ایران کردند. سران آمریکا خیلی امیدوار بودند که بنیصدر که در رأس قدرت و فرمانده ی کلقوا بود بتواند ایران را دو دستی تقدیم آمریکا کند. فلذا به اعتقاد بنده حفظ جمهوری اسلامی از سال ۵۹ به بعد یکی از معجزات بزرگ الهی است که در تاریخ ایران اتفاق افتاده است. در واقع ما در تاریخ کشورمان چنین مسألهای را نداریم که تمام دشمنان ما علیه کشور متحد شوند و بعد در داخل رئیسجمهور کشور هم با دشمنان ما متحد شود.
با بررسی اسناد و مدارک موجود اینگونه نتیجهگیری میشود که اندیشه اجرای حمله نظامی علیه ایران برای آزادسازی گروگانها از همان نخستین روزهای تسخیر سفارت، در ذهن سردمداران وقت کاخ سفید، حاکم بوده است. از جمله این افراد برژینسکی- مشاور امنیت ملی- و سایروس ونس- وزیر خارجه وقت آمریکا- کارتر در خاطرات خودشان با عنوان «توطئه در ایران» و همچنین کارتر- رئیسجمهور وقت آمریکا- در کتاب خاطرات «۴۴۴ روز» به اقدام نظامی اشاره کردهاند. لطفاً درباره طراحان عملیات، فرماندهی عملیات و چگونگی اجرای آن در ایران و در نهایت شکست عملیات بفرمائید؟
همانطور که اشاره کردم در واقع بعد از تصرف سفارت در تهران دولت آمریکا برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی طرحهای مختلفی را به اجرا درآورد که یکی از آنها طرح پنجه عقاب بود که ما بعداً اسمش را گذاشتیم عملیات طبس. عملیات طبس بدینگونه بود که آمریکاییها تصور میکردند که میتوانند به تهران بیایند و با سازماندهی که از جریان ضدانقلاب کردند و با توجه به شرایطی که فکر میکردند در تهران آمادگی براندازی حکومت وجود دارد، بتوانند به راحتی مراکز دولتی را بگیرند و به این ترتیب گروگانهای سفارت را آزاد کنند و در واقع بتوانند دولت جدیدی را بر سر کار بیاورند. چیزی شبیه مدلسازی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که اجرا کردند. در انجام عملیات چند مسأله مهم است. اولاً بنی صدر با اقدام سران آمریکا هماهنگ بود .دوم بعضی از فرماندههان ارتش (نیروهای هوایی و دریایی) با آمریکاییها در جهت اجرای عملیات هماهنگ بودند. در این زمان میبینیم که فرمانده نیروی هوایی شخصاً کانالها و رادارهای ورود آمریکاییها را هماهنگ میکند. نکتهای که بسیار مهم است این است که دولت ایران از فرودگاهی که در داخل طبس بود مطلع نبود و بعدها مشخص شد که این یک فرودگاه مخفی بود که در دوره ی شاه آمریکاییها ساخته بودند تا چنانچه اگر شوروی به ایران حمله کند برای مقابله با آنها آماده باشند. به هر حال این عملیات شروع شد و خداوند با عنایت خاص خودش این برنامه را با شکست مواجه کرد. در جایی خواندم که کارتر بعد از اینکه شکست عملیات در طبس را مطلع شد یک جمله میگوید که خدای خمینی بر خدای ما پیروز شد.
پس از اینکه عملیات پنجه عقاب آمریکاییها در طبس شکست خورد، اسناد و مدارک و ادوات نظامی بسیار مهمی باقی ماند. در این زمان شهید منتظرقائم، فرمانده سپاه یزد، برای بررسی حادثه به منطقه اعزام میشود اما توسط هواپیماهای جت به آنها حمله میشود. آقای دکتر لطفاً در ارتباط با اسناد و مدارک سری و همچنین اینکه چه کسی فرمان حمله به ادوات نظامی باقیمانده آمریکاییها در طبس را صادر کرد، بفرمائید؟
پس از اینکه طوفان شن همه برنامههای آمریکا را به هم ریخت، طبعاً تعدادی هواپیما و هلیکوپتر و اجساد باقی مانده بود. یکی از مسایلی که برای سران آمریکا خیلی مهم بود اینکه اسناد بهجا مانده به دست جمهوری اسلامی نیفتد. لذا با هماهنگی که آمریکا با بنیصدر و فرماندههان نیروی هوایی ارتش میکند، قرار میگذارند که آنجا را بمباران کنند تا چیزی از اسناد به دست نیروهای ایرانی نیفتد. در واقع با منهدم کردن هواپیماها اسناد و مدارک گرانبهایی که میتوانست امکان محکومیت هرچه بیشتر آمریکا را فراهم کند از دست رفت و تنها امکان دسترسی به تعداد اندکی از اسناد میسر شد. از طرف دیگر شهید محمد منتظرقائم به دستور سپاه مأمور اعزام به طبس میشود که منطقه را حفظ و کنترل کند تا کسی سوءاستفاده نکند و بههیچوجه تصور نمیشد که توسط نیروهای داخلی این بمباران از هوا صورت بگیرد.
اما نکتهای که خیلی برای تاریخ مملکت ما مهم است این است که رئیسجمهور بنیصدر این دستور بمباران را میدهد. این آقا بیش از یک سال دیگر رئیسجمهور بود و این قضیه خیلی قابل مطالعه است و نشاندهنده این است که بعضی از مسئولان ما دقیقاً حساسیت و تأثیر و پیامدهای مدیران فاسد و نالایق را بر کشور آنطور که باید و شاید توجه نمیکنند و ما نظیر آن را بارها داشتیم و دقت نکردند. یک مسئول اگر صلاحیتش رد شد و به هر دلیل محرز شد که این آدم صلاحیت ندارد باید سریع برکنارش کنند. ولی متأسفانه این کار صورت نگرفت البته یک استدلالی وجود داشت و آن این بود که ما اجازه بدهیم بماند و به طور کامل ماهیتش افشا شود و برای همیشه از صحنه حذف شود. البته این هم یک استدلالی است و اینکه این استدلال نسبت به ضربات و لطماتی که به کشور میزند چقدر می باشد قابل ملاحظه است.
جناب آقای منصوری حمله آمریکا به طبس چه پیامدها و دستاوردهایی برای کشور به دنبال داشت؟
حمله آمریکا به کشورمان دستاوردهای مختلف و مهمی برای کشورمان به دنبال داشت. اولاً نکتهای که خیلی مهم است ماهیت بنیصدر و اطرافیانش روشن شد. اگر ما هر چند التماس، اصرار و فریاد میکردیم که این آدم خائن و فاسد است کسی باور نمیکرد و این خیلی مهم است.
ثانیا سپاه پاسداران متوجه شد که برای دفاع از کشور باید خیلی گستردهتر و جدیتر فعالیت بکند. فلذا ما در جمعآوری نیرو، آموزش، سازماندهی و همچنین تقویتبخشی اطلاعات سپاه بسیار گسترده کار کردیم.
ثالثا، اینکه برای ما آمادگی و هوشیاری به وجود آورد که در مقابل بقیه توطئهها آمادگی داشته باشیم که نتیجه ی آن را در کودتای نوژه دیدیم.
رابعا، در سطح جهان هم خیلی به حیثیت و اعتبار آمریکا لطمه خورد و بنده اعتقادم این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج و آرام آرام در یک دوره شاید ۴۰- ۵۰ ساله آمریکا تبدیل به یک دولت عادی بشود.
از اینکه وقت گرانبهای خویش را در اختیار ما قرار دادید متشکرم.
* مدرس دانشگاه- محقق و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی