حواسمان را بیشتر جمع کنیم!

یک وبلاگ نویس طبسی با مطلبی قابل تامل و البته دارای تاسف به یک مشکل جدی و به سرعت گسترش یافته در شهرمان دارالمومنین طبس پرداخته است طبس نیوز بدون هیچ دخل و تصرفی و فقط برای اطلاع والدین گرامی و صد البته متصدیان فرهنگی شهرمان این متن را بازنشر میکند.

طبس نیوز:یک وبلاگ نویس طبسی با مطلبی قابل تامل و البته دارای تاسف به یک مشکل جدی و به سرعت گسترش یافته در شهرمان دارالمومنین طبس پرداخته است طبس نیوز بدون هیچ دخل و تصرفی و فقط برای اطلاع والدین گرامی و صد البته متصدیان فرهنگی شهرمان این متن را بازنشر میکند.

به گزارش طبس نیوز یک وبلاگ نویس طبسی در وبلاگ «یک فنجان حس خوب» نوشت، شنیده بودم به مناسبت «اعیاد غدیر و قربان» برای دختران در سالن اجتماعات هلال احمر، جشنی برپاست.

به اتفاق دوستم راهی شدیم. در ابتدای ورود کمی شکه شدم. باورم نمی شد این دخترکان، دبستانی و دبیرستانی باشند…تاخیری که در برگزاری برنامه بوجود آمد.باعث شد توجهم بیشتر شود. دخترانی را میدیدم که با چادر وارد محوطه می شدند ، اما همین که کمی می گذشت و جو حاکم را می دیدند ، متاثر از دوستانشان چادرها را از سر بر می داشتند، و بعضا کمی به ظاهرشان هم می رسیدند.جالب اینجا بود که در زیر چادر پوششی داشتند مانند دوستانشان و وقتی چادرشان را بر می داشتند….

خیلی برایم ناگوار بود. دائم از خودم می پرسیدم، چرا؟دلیل اینکه این دخترکان برای یک جشن ساده اینقدر بظاهرشان می رسند و حتی حاضرند چادر از سر در آوردند چیست؟

که با کمی کنجکاوی ، جواب سوالم را یافتم. عوامل برگزاری جشن پسرانی بودند خوش پوش که بدون شک در نگاه اول توجه هر دختری در این سن را به خود جلب می کنند. و جای تعجب نیست اگر دختران بخواهند توجه آنان را به سمت خود معطوف سازند.

کم کم درها باز شد و وارد سالن اجتماعات شدیم…

ابتدا خانمی پشت تریبون رفتند… خوشحال شدم از اینکه لااقل مجری خانم است…

اما چشمتان روز بد نبید،همان اول با لحنی که به تندی می زد از دختران حاضر در برنامه خواستند که حجابشان را رعایت کنند.والا بی تعارف از سالن اخراج می شوند(آیا واقعا این شیوه ی صحیح امر به معروف و نهی از منکر است؟)

در طول برنامه چند باری متوجه شدم که چند نفر از دختران هر از گاهی بر می گردند و بالای سرشان را نگاه می کنند.کنجکاو شدم. بر که گشتم، دیدم در اتاق فرمان چند آقا پسر ایستاده اند و به اصلاح دارند برنامه را مدیریت می کنند متاسفانه…

صحبت ها که تمام شد و قرآن که خوانده شد…آه از نهاد من هم بلند شد…زیرا مجری کسی نبود جز آقای و.ذ

اجرای ایشان محترم. سبکشان قابل تقدیر… اما …

مجری محترم در ابتدا و انتهای برنامه(که من نبودم) دو شعر از عمو پورنگ خواندند و در اخر هر کدام از شعر ها اعلام می کردند ، شعری بود از آقای داریوش فرضیایی(!)(منظورشان همان عمو پورنگ خودمان است)و جالب تر اینکه دختران دبیرستانی در خواندن شعر به ایشان کمک می کردند.

شعر اول که خوانده شد. نتوانستم طاقت بیاورم.با مسئول برگزاری جشن که همان اول رفته بودند پشت تریبون کمی صحبت کردم و کمی اعتراض و بلیطم را پس گرفتم و به خانه برگشتم.

اما بعدا دوستانی خبر آوردند که نبودی ببینی که چه کردند:

گروه ارکست آورده بودند و دختران در آخر سالن با اجرای حرکات موزون این گروه را همراهی می کردند.

از مجری برنامه چیزی نمی گویم چون به آن صورت مقصر نبود.

و اما چیزی که واقعا برایم غیرقابل هضم بود، نمایش نامه ای بود که اجرا شد.شنیده ها حاکی از این است که در این نمایش که با موضوع طلاق بوده. حرف و جملاتی گفته شده زبان از گفتنش شرم دارد و دو سه نفری هم همان لحظه به برنامه اعتراض کردند ولی به جایی نرسیدند.

برای این که مطمئن شوم از دو سه نفری که در برنامه حضور داشتند ، صحت این قضیه را پرسیدم که در کمال تاسف با پاسخ مثبت آنان روبرو شدم.

نکته ی قابل تامل:برگزار کننده ی این برنامه آموزش و پرورش بود…و گروه اجرا هم مورد تایید این نهاد بود.

چند سوال:

۱. چرا در حالی که در سطح دبیرستان های دخترانه شهر مجریان توانمند و با استعدادی داریم ، باید از آقایان برای اجرای برنامه برای دختران استفاده کنیم؟

۲. فکر نمی کنید چنین برنامه هایی ظلم است در حق پدران و مادرانی که صرفا بدلیل اینکه این برنامه از طرف آموزش و پرورش برگزار شده، براحتی و با خیالی آسوده فرزندشان را راهی چنین مراسماتی می کنند؟

۳.آیا آموزش و پرورش نباید نظارت خود را بر روی چنین برنامه هایی بیشتر کند تا خدای نکرده، بعد ها مشکلاتی این چنینی گریبان گیرش نشود؟

۴. همه ی ما مسئولیم. چرا باید خودمان به دست خود فضای گناه را برای جوانانمان فراهم کنیم؟

۵. تو را به خدا، تو را به خدا …. از نوجوانان و جوانانمان غافل نشویم…آن هم در این شرایط سنی حساس و مهم.

پ.ن: شاید عده ای صحبت های مرا ناشی از حسادت تلقی کنم. قبل از اینکه بخواهم این متن را بنویسم خیلی ها به من گفتند که ممکن است گمان کنند تو برای خودت این حرف ها را می زنی…

تمام نوشته ها و درد دل هایم فقط و فقط از سر خیرخواهی و احساس تکلیف در برابر این قضیه است. اینکه کوته فکران چه فکر می کنند ،به خودشان مربوط است.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا… آمین

 

2 دیدگاه دربارهٔ «حواسمان را بیشتر جمع کنیم!;

  1. من هم توی جشن بودم.
    واقعا همینطوره که گفتند. خیلی افتضاح بود. خود من هم اعتراض کردم.ولی یکی از اقایون گفت نمی تونیم جلوشو بگیریم.
    کاش صدای قلمتون به گوششون برسه.

  2. متاسفانه دوست عزیز دختران این دوره به دلیل وجود ماهواره و اینترنت و تلفن همراه به این مشکلات دچار میشوند وخانواده هم بچه ها را دراین امر یاری میکنند دختری که اول ابتدایی هست حرف از دوستی با جنس مخالف میزند چه بسا اینکه اینها دخترا دبیرستانی بودند وبیشتر از من وتو از همه مسایل آگاهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × چهار =