قفل مذاکرات جامع هسته‌ای چگونه باز می‌شود؟

با توجه به اینکه وضعیت فعلی مذاکرات هسته ای در حالتی «قفل» شده قرار دارد، پرسش این است که کلید باز شدن آن چه خواهد بود؟

خبر طبس: با توجه به اینکه وضعیت فعلی مذاکرات هسته ای در حالتی «قفل» شده قرار دارد، پرسش این است که کلید باز شدن آن چه خواهد بود؟

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی طبس، مذاکرات هسته ای چند ماه است که قفل شده است. هرچند اشاره کردن به «بن بست» یا مفاهیمی شبیه آن در خصوص خروجی‌های این روندها غالباً پسندیده و متعادل به نظر نمی آید، اما واقعیت این است که پیشرفتی در محتوای جامع صورت نگرفته است. با توجه به اینکه وضعیت فعلی مذاکرات هسته ای در حالتی «قفل» شده قرار دارد، پرسش این است که کلید باز شدن آن چه خواهد بود؟

مایکل مان، سخنگوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اهمیت مذاکرات نیویورک را در حدی دانسته بود که قادر است کلیدی برای باز شدن گره هایی باشد که در مذاکرات وین و بعد از آن هنوز باز نشده اند. وی با اشاره به ادامه گفتگوهای هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ در نیویورک در «تمام سطوح ادامه» پیشرفت در هفته جاری برای دستیابی به توافق جامع تا پیش از ضرب‌الاجل ۲۴ نوامبر را «کلیدی» شمرد. به گفته وی، “هدف از مذاکرات هسته‌ای ایران در نیویورک پیشرفت در مسائل اصلی یک راه‌حل احتمالی جامع و متمرکز بر غنی‌سازی و لغو تحریم‌ها، است.”

به تعبیر دیگر، همین دو جمله کوتاه از مایکل مان نشان می دهد که اولاً اصلی ترین اختلافاتی که موجب قفل شدن توافق ها شده است، «ظرفیت غنی سازی و لغو تحریم ها» است.بنابراین، مسیر استدلال وی این است که طرفین در این مجال مذاکراتی، دو مساله کلیدی مذکور را مورد توافق قرار دهند. اما آیا توافق در این دو زمینه دست یافتنی است؟

اینکه برای آمریکایی‌ها ظرفیت غنی سازی ایران به اصلی ترین مساله در مسائل اساسی توافق جامع تبدیل شده است، در حال حاضر تردیدی نیست. البته این اهمیت، تابع شرایط زمانی است. زیرا تجربه نشان داده که اگر ایران مواضع خود در مورد ظرفین غنی سازی را تیز به منظور دستیابی به توافق تعدیل کند، بازهم هیچ گونه تضمینی وجود ندارد که در مقابل، آمریکایی‌ها حقوق ایران در سایر زمینه های باقیمانده را نیز به رسمیت بشناسند.

به تعبیر دیگر، اگر مساله ظرفیت غنی سازی حل شود، در مرحله بعدی و هنگامی که بحث فردو یا اراک مطرح شود و یا زمانی که تحقیق و توسعه ایران مورد بحث قرار گیرد، باز هم امریکا رویکرد “حداکثرسازی محدودیت ها” را دنبال خواهد کرد. در آن صورت، بازهم توافقها قفل خواهد شد و لاجرم چشم ها به سمت ایران خواهد بود که با تعدیل مواضع خود، توافق را «دست یافتنی» نماید.

با این حال، نکته ای در روند توافق جامع وجود دارد که صراحتاً در توافق نوامبر ۲۰۱۳ ژنو نیز هست و آن «عدم توافق بر سر هیچ چیز تا تحقق توافق بر سر همه چیز» است که توافق «همه یا هیچ» معنا شده است. بر اساس این قاعده، اگر آمریکایی‌ها در خصوص محورهای مورد بحث هم رویکرد زیاده خواهی اتخاذ کنند، ایران می تواند به این قاعده استناد و توافق‌های پیشین را کان لم یکن نماید. با این حال، قابلیت بکارگیری این مساله را نباید بی هزینه شمرد. با اعلام شدن توافق بر سر ظرفیت غنی سازی یا هر مساله کلیدی دیگر، ایران به سادگی نخواهد توانست در ادامه این مسیر پا پیش بکشد. در این صورت، فرصتی به گروه دیگر داده خواهد شد تا هرگونه اخلال در سرنوشت آتی توافق جامع را به ایران نسبت دهند. بدین ترتیب، تمامی تصورات و امیدهای معطوف به تعامل درعرصه هسته ای به صورت قطعی به سراب تبدیل خواهد شد.

حفظ وضع موجود ظرفیت غنی سازی ایران، نقطه مشترکی برای توافق بر سر این مساله می باشد. طرفین یکبار همین مساله را مورد توافق قرار داده اند زمانی که در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳، با ادامه فعالیت کلیه تاسیسات غنی سازی ایران را که تا آن زمان فعال بوده و در چرخه غنی سازی قرار داشتند، کنار آمدند. به واقع، طی ۱۰ ماهی که از توافق ژنو گذشته است، ظرفیت غنی سازی ایران بر حسب سو، تغییر نکرده است و غربیها با ادامه این فعالیت ها به منظور غنی سازی زیر ۵ درصد موافقت کردند. این مقدار هرچند تا ۹۴۰۰ سو (در کنار حدود ۱۱ هزار سانتریفیوژ نصب شده و غیرفعال) است، اما طی دوره های موقت و تمدید توافق ژنو به همین صورت بکار خود ادامه داده اند و کلیه فعالیت های آنها نیز تحت نظارت آژانس بوده است.

در این میان، کارکرد اصرار امریکا بر کاهش ظرفیت غنی سازی ایران نیازمند توجه است. اینکه در دوره توافق جامع- با هر دورنمای زمانی که باشد- ایران این ظرفیت را کاهش دهد، خواسته های مغایر با واقع بینی است و آن هم در شرایطی که توافق ژنو تاکید دارد که «نیازهای عملی» ایران به غنی سازی در طول دوره توافق جامع باید مدنظر قرار گیرد.

به نظر می رسد که اصرار آمریکایی‌ها بر اینکه وضعیت فعلی غنی سازی ایران را تعدیل کنند، منصرف کردن ایران از «درخواست افزایش ظرفیت غنی سازی در دوره توافق جامع به صورت پلکانی» است. زیرا در وین ۶ آنها با اصل طرح پلکانی و افزایش تدریجی ظرفیت غنی سازی ایران متناسب با نیازهای آینده موافقت کردند اما اصرار داشتند جزئیات این امر در توافق جامع گنجانده نشود بلکه به آینده محول شود به ویژه به زمانی که نیازهای مربوط به نیروگاه بوشهر را خود ایران باید تامین کند.

در واقع، نگاه آنها این بوده که مذاکره در مورد میزان افزایش و شرایط آن را به هفت سال آینده موکول نمایند. ایران نیز آن را مشروط به این نکته کرد که حداکثر ظرفیت غنی سازی ایران یعنی ۱۹۰ هزار سو پذیرفته و در توافق جامع تصریح شود حتی مذاکره در مورد مراحل افزایش از سطح ۹۴۰۰ سو فعلی تا ۱۹۰ هزار سو، به آینده و زمانی خاص محول شود. اما آمریکایی‌ها از پذیرش ظرفیت نهائی مبتنی بر نیاز ایران به ۱۹۰ هزار سو خودداری کردند.

بنابراین، آمریکایی‌ها از اینکه ایران حاضر به کاهش ظرفیت غنی سازی فعلی خود نیست، یقین دارند. اما اصرار بر کاهش ظرفیت غنی سازی به منظور اینست که ایران در برابر این فشارها و با هدف حصول توافق، به حفظ وضع موجود اکتفا کرده و از طرح پلکانی مربوط به افزایش این ظرفیت در آینده انصراف دهد. حفظ وضعیت موجود در زمینه ظرفیت غنی سازی ایران، نکته ای است که قبلاً از فیلتر مصلحت سنجی های ایران و ۱+۵ عبور کرده و به توافق منجر شده است.

اگر خواسته های ایران برای افزایش این ظرفیت و خواسته های غرب برای کاهش وضع موجود به چنین اختلافی دامنه دار و لاینحل منجر شده است، تمرکز بر نقطه مشترک یعنی ادامه همین وضعیت جاری، قدرمشترک این طیف خواهد بود که طرفین نهایتاً به این نقطه خواهند رسید هرچند این نقطه به عنوان حداقل برای ایران خواهد بود و برای تامین نیازهای نیروگاه بوشهر بعد از ۷ سال آینده ایران در این زمینه، کفایت نخواهد کرد. اما عملاً و در پرتو شرایط موجود (ملاحظات عملی و عینی و نه آرمانی) استمرار وضعیت موجود در یک لایه زمانی از دوره توافق جامع، کلید حل اختلاف موجود بر سر ظرفیت غنی سازی است منوط به آنکه غرب در مقابل، به لغو کامل تحریم ها گردن نهد. مواضع و طرحهای برخی از طرفهای مذاکراتی نیز به این مساله نزدیک است.

منبع: خبرگزاری تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − ده =