وقتی اشیاء ارباب می‌شوند

تهران- ایرنا- روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:اشیایی را که می‌خریم، خود به خود، مُهر مالکیت ما بر رویشان می‎خورد؛ یک نشانه‌اش فاکتوری‌ست که از فروشنده دریافت می‌کنیم، اما مالکیت فقط بر روی کاغذ است و در جهان حقیقی، این اشیا است که کم‏‎کم ارباب می‎شود و صاحبِ خانه و صاحب زندگی و صاحب خودِ ما نیز؛ و ما می‎شویم ستایشگر آن!

در ادامه درگزیده ای از این گزارش می خوانیم:
در این قمار، گاهی هویت خود را نیز به اشیا می‌بازیم و یک شی، روبند(ماسکی) از ما بر چهره می‏‎کشد و می‌شود نمودی از ما؛ و ما در پشت سر او ناپدید می‌شویم. سپس مردم از سردولتی آن شی(خانه یا خودرو) به ما احترام می‌گذارند و اگر روزی آن شی نابود شود، ما نیز بی‌هویت خواهیم شد.
بی‌گمان همزیستی ما با اشیای دور ـ و ـ برمان، توامانی از ناآگاهی و بدآگاهی است؛ یا از نقش اشیا در زندگی ناآگاهیم یا فلسفه و بینش ما نسبت به آن‎ها کژاندیشانه است، برای همین آن‌ها(اشیا) دستنبو یا ابزار دست ما نیستند، بلکه هستی‌یت مایند و بر زندگی و هویت و سرگذشت و شخصیت ما چیره‌‌‌اند.‏
در برخی خانه‌ها به اندازه‌ای اشیا وجود دارد که صاحب‌خانه دیده نمی‌شود و جایی برای قدم‌زدن و اندیشیدن نیست. انسان باور نمی‌کند که آن‌همه را انسان آورده و کنار هم(به شیوه پاد چیدمان) چینش کرده است؛ بلکه کالاها خودشان از بیرون آمده‌اند و در خانه جاخوش کرده و جا را برای اهالی خانه تنگ کرده‌اند.

پرندگان زندانی
پرنده اسیر در فضای یک اتاق، توانا به دیدن شیشه نیست و با بال‌زدن، سرش به شیشه می‌خورد و می‌میرد. اندیشه انسانی نیز پرنده‌ای است که نیاز به فضایی باز و بی‌مانع برای پرواز دارد. پژوهش‌ها بیانگر آن است که حتی سقف کوتاه خانه‌ها‌، کودکان را دچار کندذهنی می‌کند!
دست‌کم نمی‌کوشیم پیش از گزینش اشیا، به فلسفه وجودی آن‌ها دست یازییم. اشیای خانه ما حتی از ‌پشتوانه فرهنگ ایرانی برخوردار نیستند؛ ولی در ژاپن پشت اشیا فرهنگ نهفته است. برای نمونه بر پایه «فنگ‌شویی»‏‎ Feng Shuiاشیای با لبه گرد بهتر از لبه‌تیز است؛ یا اشیا دارای گونه‌ای انرژی‌اند و می‌توانند با چیدمان درست، بخشی از «خوب‌نیرو ـ انرژی مثبت» خود را به انسان ببخشند.
بی‎گمان انباشتگی، ناکاربردی و فضاپرکنی اشیا، دیواری در برابر آزادی انسان است و همان‌گونه که ممکن است به هنگام راه‌رفتن با کوفتن پامان به یک شی، دچار کوفتگی استخوان شویم، اندیشه ما نیز به هنگام پرواز ممکن است به آن بخورد و بالش بشکند و ذهن ما دچار کوفتگی فکری شود.

«هجوم اشیا به زندگی ما ریشه در «نگاه فیلسوفانه‌نداشتن» است. نداشتن مدیریت فضاهای زندگی، بخشی از ناتوانی دهک فرودست است. دهک فرودست(سرریز از احساسات) با پرتاب‏‎شدگی به جهان شهری، به گونه‌ای به سوی اشیا نیز پرتاب شده است و اینک خود را در میان انبوه اشیای ناشناخته می‌یابد! او شناختی از اشیا ندارد و وارد شدنش به این بازار، با تاخیر معرفت‌شناختی همراه است.»

«نمونه دیگر سلطه اشیا، جهیزیه است؛ یک تریلی جهیزیه!»
ـ پس از ازدواج با وجود آن‌همه جهاز، تازه زن و شوهر آغاز می‎کنند به خرید اشیای نو!‏

*منبع:روزنامه اطلاعات،۱۳۹۶،۵،۵
**گروه اطلاع رسانی**۱۸۹۳**۱۷۵۵ ** انتشار دهنده : پونه پورقاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + 13 =