بدون تردید مقابله با ورود مواد مخدر افغانی به روسیه و تلاش روسیه برای جلوگیری از بیثباتی در جمهوریهای آسیای مرکزی یکی از اهداف سران کرملین برای ایجاد و تعمیق ارتباطات با افغانستان است اما دلیل مهمتر همچنان ناگفته مانده است.
در دسامبر سال ۱۹۷۹ میلادی، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق، افغانستان را اشغال کرد، هدف این بود که افغانستان را به یک کشور سوسیالیستی تبدیل کند. شوروی تلاش کرد تا یک رژیم کمونیستی را سر پا نگه دارد، اما بعد از خروج این کشور نهایتاً جنبش طالبان بود که توانست قدرت را در افغانستان تصاحب کند. هرچند رژیم طالبان نیز با حملهی آمریکا ساقط شد، اما عدم موفقیت غربیها در خشکاندن ریشههای این گروه باعث شده است تا برخیها از روی کار آمدن مجدد طالبان سخن بگویند. طالبان تنها تهدید در افغانستان نیست، چه اینکه گروههای جدید تروریستی نظیر داعش ظهور کردهاند که میتوانند نهتنها افغانستان بلکه حتی محدودهای وسیعتر از آسیای مرکزی تا روسیه را نیز دچار ناامنی و بیثباتی کنند. درک این تهدیدات و تلاش روسیه برای افزایش نفوذ در افغانستان بهعنوان یکی از کشورهای همسایهی آسیای مرکزی، باعث شده است تا سران کرملین در اندیشهی بازتعریف نقش خود در افغانستان برآیند. سؤال اصلی که در این رابطه مطرح میشود این است که روسیه چه علائق و منافع راهبردی در افغانستان دارد که نفوذ در این کشور را برای آنها دارای اهمیت کرده است؟ سؤال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که چه تغییراتی در فضای سیاسی و میدانی افغانستان، روسیه را به سمت تلاش برای افزایش نفوذ و حضور خود در این کشور سوق داده است؟ همچنین این سؤال بهصورت جدی وجود دارد که افزایش حضور روسیه در افغانستان چه پیامدهایی را برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد؟
علائق و منافع راهبردی روسیه در افغانستان
افغانستان از جهات گوناگونی برای روسیه واجد اهمیت است. یکی از دلایل، تلاش روسیه برای مقابله با ورود بیرویهی مواد مخدر افغانی به روسیه است. این مسئله ازاینجهت برای روسیه اهمیت دارد که این کشور درصد بالایی از مصرف مواد مخدر در جهان را دارد که عمدهی این مواد از افغانستان وارد میشود. این مسئله باعث شده تا روسها بارها از ناتو و آمریکا به جهت سهلانگاری در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان انتقاد کنند. روسها بارها آمریکا و غرب را به کمکاری درزمینهی مبارزه با تولید مواد مخدر در افغانستان متهم کردهاند؛ این در حالی است که مقامات ایالاتمتحده بر این باورند که هرگونه تلاش برای محروم کردن افغانستانیها از فروش محصولات خود، آنها را بهسوی تروریسم سوق خواهد داد.[۱]
یکی دیگر از دلایل اهمیت افغانستان برای روسیه این است که روسها نگران ورود اسلامگرایان رادیکال از طریق افغانستان به منطقه آسیای مرکزی هستند که در آن منافع حیاتی دارند. روسها که در این منطقه منافع درازمدتی دارند از این مسئله نگراناند که ناآرامیهای موجود در افغانستان به داخل فدراسیون روسیه کشانده شود. روسیه که در بسیاری اوقات از جریانات اسلامگرا ضربه دیده است قصد دارد تا این مسئله را با جدیت خاصی دنبال کند. ازنظر روسها پاکستان و افغانستان به مرکزی برای پرورش تروریسم تبدیلشدهاند که این روند منافع روسیه و دولتهای آسیای مرکزی را بهشدت تهدید میکند. همچنین حضور بخشی از نیروهای طالبان در شمال افغانستان و هممرز با جمهوریهای آسیای مرکزی نگرانی روسها را دوچندان میکند.
بدون تردید یکی از چالشهای امنیتی پیرامون جمهوریهای آسیای مرکزی وضعیت در افغانستان همسایه است که پدیدههای بحرانزا همچنان در حال افزایش است. این امر بهعنوان خطرناکترین تهدید علیه منطقهی آسیای مرکزی پسازآن مطرح شد که از سال ۲۰۱۴ شاهد تمرکز ستیزهجویان در شمال افغانستان (در مرز با تاجیکستان، ترکمنستان ازبکستان) بودهایم.[۲]
تجزیهوتحلیل اقدامات جنگی در افغانستان نشان میدهد که موفقیتهای نظامی طالبان باعث تشویق جهادگرایان آسیای مرکزی شده است. ستیزه جویان کتیب الامام بخاری، که عمدتاً از ازبکها و قرقیزها تشکیل میشود، در ماههای نخست سال ۲۰۱۷ یک سری حملات موفق انجام دادند. بر اساس برخی آمارها، حملات موفقیتآمیزی از سوی جهادگران آسیای مرکزی در شهرهای افغانستان صورت گرفته است و این در حالی است که نشانههایی از تلاش این جهادگران برای ایجاد بیثباتی در کشورهای آسیای مرکزی نیز مشاهدهشده است.[۳]
گروه تروریستی داعش نیز با توجه به پتانسیل مهاجرت ستیزهجویان میتواند تهدیدی دیگر علیه منافع کشورهای آسیای مرکزی باشد. بر اساس برخی برآوردهای معتبر دستکم ۵۰۰ ستیزهجو از ازبکستان وارد سوریه و عراق شدهاند که این آمار برای ترکمنها ۳۶۰ نفر، قرقیزها ۳۵۰ نفر، قزاقستان ۲۵۰ نفر و تاجیکستان نیز ۱۹۰ نفر است. این در حالی است که اغلب جنگجویان تبعهی آسیای مرکزی به سوریه و عراق از طریق خاک روسیه اعزام میشوند و مهاجران کاری فعال در روسیه نیز مورد استخدام قرار میگیرند. بر اساس گزارش گروه بحران در ژانویه ۲۰۱۵، بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر از اتباع جمهوریهای آسیای مرکزی به گروه داعش پیوستند. برخی از این اتباع از کارگرانی بودهاند که در روسیه کار میکردهاند و از طریق سفر به استانبول به سوریه رفتهاند.[۴]
فدراسیون روسیه تلاش کرده است تا با ایجاد و تقویت ائتلافهای منطقهای مانند سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای و سایر ترتیبات چندجانبه امنیتی، سیاسی و اقتصادی و نیز تحکیم روابط دوجانبه امنیتی خود، مانع از گسترش تهدیدهای افغانستان به عمق استراتژیک و سرریز آن به مرزهای خود شده و همزمان نفوذ آمریکا در آسیای مرکزی را محدود نماید.
بدون تردید مقابله با ورود مواد مخدر افغانی به روسیه و تلاش روسیه برای جلوگیری از بیثباتی در جمهوریهای آسیای مرکزی یکی از اهداف سران کرملین برای ایجاد و تعمیق ارتباطات با افغانستان است اما دلیل مهمتر همچنان ناگفته مانده است. حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان است که برای روسیه اهمیتی راهبردی دارد.
هرچند موضع روسیه دربارهی توافقنامهی امنیتی افغانستان با آمریکا این است که افغانستان کشوری مستقل است و حق دارد با هر کشوری، با توجه به منافع ملیاش، پیمان امضا کند؛ اما روسها معتقدند چنین پیمانی نباید منافع کشورهای دیگر ازجمله کشورهای آسیای میانه و روسیه را تهدید کند. روسها بهویژه وجود پایگاههای نظامی دائمی آمریکا در افغانستان را قابلقبول نمیدانند. مسکو در راستای استراتژی امنیت ملی خود هرگونه حضور نیروهای نظامی یا پایگاههای خارجی در حوزهی خارج نزدیک، یعنی همسایگان روسیه و نیز کشورهایی مانند افغانستان را بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی خود تلقی میکند. بدون تردید، حساسیت روسیه دربارهی افغانستان و آیندهی این کشور از دیگر کشورهای منطقه بیشتر خواهد بود، چه اینکه روسها ازیکطرف دارای رقابتهای استراتژیک با آمریکا هستند و از سوی دیگر خود دو دههی پیش در افغانستان دچار شکست شدهاند.[۵]
جایگاه روسیه در سیاست خارجی افغانستان
بهصورت کلی میتوان گفت که اندیشهی حضور فعال روسیه در افغانستان میتواند در میان افغانستانیها حساسیتبرانگیز باشد چراکه تعداد زیادی افغان پس از حملهی نظامی روسیه به این کشور در سال ۱۹۷۹ جان خود را از دست دادند.
علاوه بر این باید این نکته را نیز مدنظر قرارداد که به علت توجه دولت افغانستان به غرب، روسیه جایگاه بالایی در سیاست خارجی افغانستان نداشته است. روسها حتی کمکهای محدود نظامی خود به دولت افغانستان را نیز مرتباً کاهش دادهاند. بااینحال افغانستان، روسیه را یک کشور قدرتمند میداند که نباید نقش آن نادیده گرفته شود. تحولات صورت گرفته دولت افغانستان را به این نتیجه رسانده است که استراتژی کنونی غربیها در این کشور جوابگو نیست و باید در راستای تأمین ثبات، همکاری تمام کشورهای منطقهای جلب شود و شورشیان به صلح تشویق گردند و روسیه را در این میان گزینهی مناسبی برای همکاری میداند. با توجه به اوضاع فعلی کشور افغانستان که پیوسته از طرف نیروهای چندملیتی موردتهاجم قرار دارد و از جانب رهبران مافیای مواد مخدر مورد تهدید دائمی است و مقامات مرکزی این کشور نیز توان تأمین امنیت آن را ندارند و تجارت آن حتی در میان حلقههای حاکم در افغانستان نیز موج میزند و نیز حضور نیروهای آمریکایی و متحدان آن که افغانستان را بسیار ناامن کرده است، این کشور بیشازپیش متمایل به روسیه شده است.
روسیه که به صورتی جدی نسبت به تأثیر تروریسم افغانستان بر کشورهای آسیای مرکزی نگران است سعی کرده است با برگزاری نشستهای چندجانبه بر سیاستهای دولت افغانستان تأثیرگذار باشد. سران کرملین در این راه میکوشند تا با استفاده از مناسبات نزدیکی که با پاکستان دارند، نسبت به افزایش نفوذ خود در افغانستان استفاده کنند. هرچند اندیشههای روس ستیز در افغانستان همواره وجود داشته است اما مسکو از زمانی که حضور آمریکا در افغانستان نتوانسته است نتایج مثبتی برای این کشور به دست آورد، هواداران نسبتاً بیشتری پیداکرده است. پس از ناامنی و افزایش کشت مواد مخدر در سایه حضور غرب، بسیاری از مردم عادی افغان به این نتیجه رسیدهاند که زمان شوروی فضای مساعدتری برای آنها وجود داشته است، چراکه ازنظر آنها ناامنی آن دوران با وضعیت کنونی اصلاً قابلمقایسه نیست.
بنابراین میتوان اینگونه گفت که فضا برای افزایش نفوذ روسیه در افغانستان وجود دارد و مانع عمده، امریکاست و در صورت برطرف شدن این مانع، میتوان شاهد افزایش نفوذ مسکو در کابل بود، بهخصوص پسازآن که از مدتها پیش اخباری درباره رایزنیهای کرملین و گروه طالبان منتشرشده است و مورد تائید مسکو نیز قرارگرفته است.
پیامدهای حضور روسیه در افغانستان برای ایران
روابط روسیه با افغانستان بدون تردید بر مناسبات این کشور با قدرتهای نوظهور آسیا (چین و هند) و قدرتهای منطقهای (پاکستان، ایران و عربستان سعودی) تأثیرگذار خواهد بود. بهاستثنای پاکستان، دیگر کشورهای روسیه، چین، هند و ایران همه ترجیح میدهند شاهد یک افغانستان پایدار و دارای صلح و ثبات باشند. با اینحال رویکرد ذینفعان و مکانیسمهای حمایتی از افغانستان لزوماً هماهنگ و مکمل نیستند.
ایران بهعنوان یکی از همسایگان مهم افغانستان همواره از استقلال این کشور، برقراری ثبات بهخصوص از طریق بومیسازی امنیت و گفتگوهای درون افغانستانی حمایت کرده است. تهران با حمایت از حاکمیت دولت افغانستان با ارائهی انواع کمکهای نظامی – امنیتی و اقتصادی به این کشور نشان داده است که وجود افغانستانی امن و باثبات به نفع این کشور و منطقه است. اگر مذاکرات صلح بتواند امنیت و ثبات را برای مردم افغانستان و منطقه تأمین نماید (بهخصوص در شرایط کنونی که حضور داعش در این کشور نیز مسجل شده است) موردحمایت ایران نیز خواهد بود.
بهطورکلی روسیه و ایران در مسائل سیاست خارجی و در مسائل مختلفی نظیر افغانستان دارای دیدگاههای نزدیکی هستند. بدون تردید روسیه و ایران منافع خود را در ثبات و امنیت افغانستان میبینند. روسها در کنفرانسهایی که برای افغانستان ترتیب میدهند همواره ایران را پای ثابت در نظر میگیرند.
چشمانداز روسیه در افغانستان: منابع محدود و متحدان غیرقابلاعتماد
پس از گذشت حدود ۱۶ سال از لشکرکشی آمریکا به افغانستان، این پرونده به معمایی لاینحل برای این کشور تبدیلشده است. بهگونهای که در طول این مدت، یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی و امنیتی این کشور به شمار رفته است. افزایش حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان (بحثی که اخیراً در آمریکا در جریان است)، چرخهی ناامنی این کشور را در بلندمدت تشدید خواهد نمود و کمکی به حل مشکلات پیچیدهی این کشور نخواهد کرد.
در چنین شرایطی ، قدرتهایی نظیر روسیه نیز نمیتوانند تنها نظارهگر اوضاع باشند. برخی از تحلیلگران تعامل اخیر روسیه با افغانستان را «بازگشت مسکو» توصیف کردهاند. این تحلیل البته روابط منظم روسیه با دولت افغانستان و سایر نیروها در داخل افغانستان بهاستثنای شکافی چندساله را در نظر نمیگیرد. بااینحال واقعیت این است که مناسبات اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک مسکو و کابل بعد از ۲۰۰۱ همچنان محدود است. افغانستان طی چند سال اخیر به این واقعیت رسیده است که چینیها سرمایهگذاریها و برنامههای توسعهای امیدوارانه در این کشور انجام نمیدهند، بنابراین ترجیح داده است به برخی کشورهای دیگر نظیر روسیه روی آورند. روسیه به دنبال برقراری روابط خوب با دولت مستقر در کابل و همچنین حفظ ارتباطات با رهبران قدرتمند شمال افغانستان (در داخل و خارج از دولت) است. بااینحال ، روسیه با موانع متعددی برای حفاظت از منافع خود در افغانستان و کشورهای مجاور آسیای مرکزی مواجه است. روسیه یک بازیگر بزرگ در افغانستان نیست، اما اگر وضعیت در افغانستان منجر به استراتژی مهار بیثباتی در آسیای مرکزی شود، ممکن است وضعیت روسها بهبود پیدا کند. در اینجا مسکو نقش مهمی ایفا میکند، چراکه معماری امنیت جمهوریهای شوروی سابق میتواند به تداوم سلطه بر جمهوریهای آسیای مرکزی بینجامد. البته باید این نکته را متذکر شد که این موضوع در بین جمهوریهای پنجگانهی منطقه متفاوت است، بدین معنی که روابط ناکارآمد بین مسکو و دولتهای ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان در هرزمانی ممکن است با چالش مواجه شود. رهبران در تاشکند و عشقآباد دارای سطح نسبتاً بالایی از استقلال در سیاست خارجی خود هستند که دولت دوشنبه از آن بهره نمیبرد. هرچند پس از سقوط طالبان روسها خوشحال بودند که تهدید طالبان و جنبش اسلامی ازبکستان از بین رفته است، اما حضور رقیبی به نام ایالاتمتحده در افغانستان و جمهوریهای آسیای مرکزی نمیتوانست آنها را خوشحال کند. به همین دلیل روابط روسیه با افغانستان اغلب تحت تأثیر مناسبات کابل و واشنگتن بوده است. بهعنوانمثال، روابط اقتصادی روسیه پس از سال ۲۰۰۱ هرگز به همان اندازه که روسیه امیدوار بود رشد نکرد. یکی از موانع حفظ مناسبات روسیه با رهبران شمال افغانستان، تماسهای بین طالبان و مسکو است. دولت روسیه در سالهای اخیر بر این امر تأکید کرده است که طالبان یکنهاد دائمی در افغانستان است که دولت افغانستان و حامیان آن باید با آنها مذاکره کنند.[۶] درهرحال ، تحولات صورت گرفته در افغانستان باعث شده است تا این توافق بین تحلیلگران امنیتی و سیاستگذاران در روسیه صورت بگیرد که کشورشان دارای توانایی محدودی برای تأثیرگذاری بر سیاستهای افغانستان است.
باوجوداینکه انتظار میرود همکاری روسیه و جمهوریهای آسیای میانه بر روی مشکلات و فرصتهای مختلف مربوط به افغانستان با توجه به منافع مشترک متقابل، بهویژه با هدف آماده شدن برای هر نوع ناامنی از افغانستان یکروند نسبتاً آشکار باشد، اما آنچه مشخص است انگیزههای مختلف طرفین از این موضوع است. برخی بیاعتمادیها به روسیه مانع همکاریهای واقعی منطقهای در این زمینه شده است. در عمل، استراتژی مهار بیثباتی در آسیای مرکزی توسط روسیه در امتداد مرز شمال افغانستان در حال حاضر شامل تنها تاجیکستان است. بعد از پایان حضور نیروهای مرزبان روسی در ترکمنستان، عشقآباد اشتیاقی از خود برای بازگشت نیروهای روسی نشان نداده است. با وجود پیشرفتهای اخیر در روابط دیپلماتیک و اقتصادی بین روسیه و ازبکستان، دولت ازبک هنوز معتقد است که در بخش امنیتی و نظامی خود نیازی به کمک ندارد.[۷]
روندها نشان میدهد که روسیه ازنظر توسعه روابط تجاری و پشتیبانیهای نظامی از افغانستان دچار محدودیت است. البته این بدان معنا نیست که روسیه بخواهد از افغانستان خارج شود، بلکه دولت روسیه بهوضوح میخواهد خطوط ارتباطی با رهبران افغان را در سطح ملی و محلی، ازجمله طالبان حفظ کند. البته روسها باید به این امر توجه داشته باشند که نمیتوانند در طولانیمدت با گروههای مختلف متعارض در افغانستان مناسبات داشته باشند، چراکه انتخاب یک گروه دوست میتواند دشمنی گروه دیگر را برای آنها به ارمغان بیاورد.
نتیجهگیری
ازنقطهنظر روسها آنچه در جامعهی افغانستان میگذرد، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم امنیتی بر فدراسیون روسیه دارد. این پدیده ناشی از تحولاتی است که در چند دههی گذشته در افغانستان در جریان بوده ولی اثرات آن محدود به جامعهی افغانستان نمانده است. ازنظر روسها تهدیدهایی ازجمله افکار و اندیشههای روس ستیز، جریانهای سیاسی مخالف روسیه، ناکامی در فرآیند دولت – ملتسازی و تولید و فرآوری مواد مخدر در محیط داخلی افغانستان منافع و امنیت روسیه را تهدید میکنند. به نظر می رسد این کشور با تأثیرپذیری از تحولات منطقه ازجمله موضوع تروریسم و خروج تدریجی آمریکا از افغانستان که زمزمهی آن از سال ۲۰۱۴ شنیده شد، سیاست امنیتی توأم با همکاریهای اقتصادی را در پیش گرفته که حکایت از تغییر نگاه این کشور به منطقه و بهخصوص افغانستان دارد.
پی نوشت:
[۱]. حسین زارعی – استراتژی روسیه نسبت به پیمان امنیتی واشنگتن – کابل، پایگاه تحلیلی-تبیینی برهان،۷ اسفند ۱۳۹۲http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6787
[۲]. Kazantsev A.A, CENTRAL ASIA: SECULAR STATEHOOD CHALLENGED BY RADICAL ISLAM, valdaiclub, VALDAI PAPERS2 (42), January 2016.pag6
[۳]. Uran Botobekov, Taliban: New Challenges for Central Asia, thediplomat, April 11, 2017.P.2
[۴]. Rossm,Eleanor,Why Extremist Groups Are Gaining Strength in Central Asia, newsweek, 4/12/17.
[۵]. حسین زارعی،پیشینhttp://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6787
[۶]. Christian Bleuer, Russia’s Management of the Afghanistan Problem: Limited Resources, Unreliable Allies and Unpredictable Events, bishkekproject, 05 April 2017
https://bishkekproject.com/memos/23
[۷].ibid.
نویسنده:
احسان تقوائی نیا: کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای متن/