خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنیالاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریبکار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت میخواهد طرح فلسفهای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
چکیده
دکارت را بهدرستی پدر فلسفه جدید مینامند. اما باید دید چرا فلسفهای که دکارت طرح آن را درمیاندازد، با وصف «جدید» همراه است. تازگی نظام فلسفی دکارت به این است که میکوشد تصویر تازهای از انسان، خدا و جهان عرضه کند؛ تصویری که با آنچه از این سه مقوله در فلسفه سنتی سراغ داریم، متفاوت است. انسان دکارتی با انسان ارسطویی بسیار فرق دارد. انسان ارسطویی حیوان ناطق است؛ یعنی بهجهت برخورداری از نفس است که از حیات و نطق بهرهمند میشود. اما در انسان دکارتی نفس به ذهن فرومیکاهد، نطق (به معنای مبدأ درک کلیات) نیز به سخنگفتن تبدیل میشود و حیات نیز معنای اصلی خود را از دست میدهد. میتوان گفت در نظام دکارتی انسان تبدیل میشود به دو بخش کاملاً متمایز شیئ اندیشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) که ذهن نیز تنها متکفل عقل جزئی(reason) است و در وادی ذهن دیگر خبری از خرد سنتی(intellect) نیست. جهان دکارتی نیز با جهان ارسطویی بسیار متفاوت است. به این معنا که جهان ارسطویی، جهان مقولات عشر است که در آن حیات و سرزندگی به تمام معنا جریان دارد. اما در جهان دکارتی تنها مقوله کمّ است که سیطره تمامعیار دارد و در آن، حیات عنصری است که مغفول میماند و جایگاه روشنی ندارد و جملگی حیوانات(حتی بدن انسان) به ماشینهایی مکانیکی فرومیکاهند. خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنیالاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریبکار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت میخواهد طرح فلسفهای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
کلیدواژه ها: انسان؛ جهان؛ خدا؛ حیات؛ عقل؛ خرد؛ نفس؛ ذهن؛ امتداد
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی: دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تبریز
دو فصلنامه پژوهشهای فلسفی – دوره ۱۱، شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۹۶.