۲۵شهریور ۱۳۵۷ در تاریخ ماندگار شد.ماندگاری تلخی که یادآور بزرگترین و مخربترین زمین لرزه تاریخ معاصر ایران و آوارگی و بی خانمانی جمع کثیری از مردم طبس است.
طبس نیوز:۲۵شهریور ۱۳۵۷ در تاریخ ماندگار شد.ماندگاری تلخی که یادآور بزرگترین و مخربترین زمین لرزه تاریخ معاصر ایران و آوارگی و بی خانمانی جمع کثیری از مردم طبس است.
به گزارش طبس نیوز به نقل از خبر آنلاین،این یادداشت ادای احترامی نوشتاری به روان جانباختگان زمینلرزه ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ با بزرگای ۷٫۴ است.
امروزبیست و پنج شهریور، سالروز زمینلرزه ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ در سی پنج سال قبل است. زلزله طبس با بزرگای ۷٫۴ در ساعت ۱۹:۶ در هنگام غروب آفتاب (دقایقی بعد از اذان مغرب) با کشته شدن حدود ۴۰% از ساکنان (۱۴۸۰۰ نفر از جمعیت حدود ۳۶۰۰۰ نفری) شهرستان طبس (طبس و روستاهای تابعه، مطابق سرشماری ۱۳۵۵) همراه بود. البته در خود شهر طبس در هنگام حادثه حدود ۱۳۰۰۰ نفر ساکن بودند که در زلزله حدود ۹۰۰۰ نفر (۷۰%) کشته شدند. این یکی از بیشترین میزانهای تلفات در هنگام زلزله –که در نیمه شب هم رخ نداده-در یک شهر است. در نظر داشته باشید که در زمینلرزه بم که در ساعت ۵:۲۵ بامداد با بزرگای ۶٫۵ در شهری با حدود ۸۰۰۰۰ جمعیت رخ داد، حدود ۳۳۰۰۰ نفر کشته شدند (حدود ۴۰%). تلفات بالای انسانی زلزله طبس در شرایطی رخ داد که شهر تاریخی طبس عملا نابود شد و پس از رخداد زلزله اثری از آن شهر زیبای تاریخی حاشیه کویری مرکزی ایران باقی نماند. در زمانی که زلزله طبس رخ داد کشور در روزهای بعد از کشتار جمعه سیاه در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در تلاطم انقلاب اسلامی قرار داشت.
بعد از وقوع زمینلرزه نیز شایعات و افسانه هایی مبنی بر طبیعی نبودن زلزله طبس (و مثلا ربط آن به افسانه زباله های هسته ای دفن شده، یا انفجار عمدی در نزدیکی طبس) بر سر زبانها افتاد که تا سالها بعد نیز (حتی در بازدیدی که نگارنده در آبانماه ۱۳۷۳ و آذر ماه ۱۳۷۵ از طبس داشت چنین داستانهایی از بعضی از ساکنان طبس شنیده می شد). بخشی از این داستانسرایی ها و قصه های شبه علمی تقریبا در مورد هر سانحه طبیعی قابل شنیدن و تا حدی می توان گفت که در حداقلی از موارد وجود چنین شایعاتی را می توان طبیعی (و البته از نظر محتوی، بی اهمیت) است. ولی توجه کنید که در آن زمان در روزگاری که در کشور انقلاب آغاز شده بود، امکان پخش چنین شایعاتی پس از چنین سانحه ای (و بی اعتمادی به اخبار رسمی و ـنچه از رادیو و تلویزیون و روزنامه های دولت وقت منتشر می شود) کاملا طبیعی بوده است. اینجا باید تاکید کنم که مطالعه نگاشتهای این زلزله کاملا نشان می دهد که رخدادی طبیعی بوده که کانون آن در ژرفای (عمق) حدود ۱۰ کیلومتری سطح زمین قرار داشته است، و سازوکار آن نیز با دقت تعیین شده (ترکیبی از فشاری و امتداد لغز) و نشان می دهد که این زلزله یک زلزله کاملا طبیعی با دلیل گسیختگی در گسل طبس در طول حدود ۸۰ کیلومتر بوده است. این موضوع کاملا نشان می دهد که هم از نظر ژرفای رخداد و هم ساز و کار آن و اثر سطحی گسلش، پدید کاملا زمین شناختی بوده و به هیچ عنوان هیچ فعالیت بشری نه می توانسته آن را ایجاد کند و نه آن را (به هیچ ترتیبی) تحریک کند.
نکته ای که در مورد زلزله طبس باید بر آن تاکید کرد آن است که بازسازی زلزله طبس به زمان اوج انقلاب اسلامی و سپس، برقرار دولت موقت و سالهای اول انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی مربوط شد. در چنین زمانی و بر پایه گزارشهای موجود بازسازی کامل شهر طبس عملا تا سال ۱۳۶۱ و در زمانی که کشور در گیر جنگ تحمیلی هم شده بود، طول کشید. و همه اینها موجب شده بود که زلزله طبس و بازماندگان آنها در شرایط بدی هم از نظر رخداد ناگهانی این سانحه مهم قرار گرفتند و هم از نظر آنکه تا سالها بعد از رخداد زلزله، اولویتهای اصلی در کشور مسائل دیگری غیر از موضوع زلزله باشد. از سوی دیگر آمار سرشماری ۱۳۸۵ نشان میدهد که شهرستان طبس (طبس و حومه) در این سال در حدود ۳۰هزار نفر جمعیت داشته است. این موضوع نشان میدهد که شهرستان طبس بعد از زلزله طبس علاوه برآنکه حدود ۴۰% از ساکنان خود را از دست داده است، ولی در سه دهه بعد از زلزله نیز روند مهاجرت به نحوی بوده که جمعیت سه دهه بعد از رخداد نیز به جمعیت قبل از زمینلرزه ۱۳۵۷ نرسیده است.
در روزهای بعد از زلزله طبس حضور نیروهای مردمی (و انقلابی، که بخشی از آنها با هدایت شهید آیه الله صدوقی، امام جمعه فقید یزد به شهر ویران شده طبس شتافته بودند) و دولتی که برای کمک و بازسازی مناطق زلزله زده به این منطقه عزیمت کردند، عملاً نمادی از نیروهای اجتماعی موثر در صحنه ایران آن روزگار را نشان میدهد. جالب است که در روز سوم بعد از رخداد، شاه سابق نیز با یک هواپیمای سی-۱۳۰ برای بازدید از شهر طبس به این شهر میرود ولی بر اساس آنچه نگارنده در پرس و جوی محلی در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۵ متوجه شد، شاه با مشاهده جو شهر زلزله زده طبس و مردم حاضر در شهر ، فضا را ناامن برای خویش می یابد و از همان فرودگاه شهر را ترک میکند.
زلزله طبس از نظر نگاشت شتاب نگاری نیز همچنان و پس از ۳۵ سال مهمترین (و شدیدترین) نگاشت ثبت شده شتاب نگاری ایران را از سال ۱۳۵۳ تا کنون در سال ۱۳۹۲ (در میان حدود ۱۰ هزار نگاشت ثبت شده) برجای گذاشته است. ابتدا باید از کوششهای استاد مهندس علی اکبر معین فر به دلیل پیشگامی و راه اندازی شبکه شتاب نگاری در ایران از سال ۱۳۵۳و نصب ایستگاه شتاب نگاری در طبس یاد کرده و سپاسگزاری کنم. به علاوه شتاب ثبت شده حداکثر روی شتاب نگاشت طبس روی دو مولفه افقی بر اساس تصحیحی که نگارنده در زمان پژوهشهای تز دکتری خود انجام داد (در سالهای ۱۳۷۴-۱۳۷۷)، عملا شتابی بیش از ۱ g (شتابی معادل شتاب جاذبه زمین) نشان داد (در عمل میتوان حالتی نزدیکی به بی وزنی و پرتاب شدن را در لحظاتی در هنگام رخداد لرزه اصلی تصور نمود). و از سوی دیگر از نظر محتوی انرژی و دوام جنبش نیز همچنان نگاشت لرزه اصلی ثبت شده در محل ساختمان شیر و خورشید سرخ طبس قویترین نگاشت ثبت شده در ۳۹ سال اخیر در ایران است. همه اینها نشان میدهد که در شرایط نزدیک به گسل (اثر سطحی گسل زمینلرزه ای طبس از حدود ۵ کیلومتری شرق طبس عبور کرد)، چه اتفاق شدید و فاجعه باری رخ داده است. نگارنده با مطالعه نگاشتهای زلزله طبس و اثر حوزه نزدیک گسل که به وضوح در این نگاشتها دیده می شود بر این باور است که حتی اگر ساختمان بلند مرتبه نیز در طبس وجود داشت، از ویرانی و تخریب در اثر رخداد زلزله طبس در امان نمیماند.
در پایان هم باید یادآور شد که در بازسازی طبس، شهر کاملاً تغییر چهره داد و امروزه متأسفانه اثری از میراث تاریخی و فرهنگی گذشته طبس جز در عکسها و یادهای مردمان بازمانده از زلزله باقی نمانده است. ولی قطعاً مهمترین سرمایه ای که از بین رفت، جان عزیز حدود پانزده هزار نفر از هم میهنانمان بود که به روان همه آنها درود میفرستم.