تخته سیاه با سرمشق تو جان می‌گیرد

معلم و مدیری که به شغل خود عشق می‌ورزید همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی طبس، در روزی از روزهای خدا که هیچ گونه ارتباط تاریخی و تقویمی با روز معلم ندارد یادی از یک معلم و مدیر کردم ، میدانم مصاحبه کلامی با او سخت است ولی تک تک حرکاتش پراست از معانی عمیق و بی ادعا.

دانش آموزان و معلمان دهه شصت و هفتاد با کلام بلیغ ؛ شیوا و صدای رسای او به خوبی آشنا هستند.

سخنرانی کم نظیر که وقتی پشت میکروفون مدارس و ادارات قرار میگرفت همگان تا به آخر سخنانش گوش به کلامش بودند.
ولی الله چمنزاری

ولی الله چمنزاری متولد ۱۳۴۵، فرزند ششم خانواده، مهرماه ۶۵ به عنوان دبیر مدرسه شهید قدوسی حلوان شروع به کار کرد و در حالی که سه سال از خدمتش در شغل مقدس معلمی نمی گذشت در سال ۱۳۶۸ ازدواج کرد و بواسطه مدیریت و سخنوری خوبی که داشت به عنوان مدیر آموزش و پرورش شهرستان طبس در سال ۱۳۷۴ انتخاب شد، او در سال‌های ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ سکان‌دار آموزش و پرورش طبس بود که در حادثه‌ای…

شماره تماس منزل کنونی‌اش را از آموزش و پرورش طبس پرسیدم و تماس گرفتم، از آن طرف خط جویای حال ولی آقا از همسر ایشان خانم بانوی شدم…

در یک چشم به هم زدن خودم را به منزلشان در فاز دو رساندم خانه‌ای که گرچه سکوت معنا داری داشت، اما سکوت همراه با سکون نبود حرکت جریان داشت، عشق را درتک تک آجرهای دیواراین خانه میتوان دید!

داخل خانه رفتم و در همان ابتدا دستان رو به آسمان ولی آقا که نشان از استقبال گرم ایشان بود را دریافتم، او روی تخت دراز کشیده بود نمی‌توانست حرف بزند، من سکوت کردم و خانم بانوی مصاحبه را بی‌هیچ مقدمه‌ای شروع کرد و از حادثه گفت: دهم دی ماه ۱۳۷۷ درماه رمضان بود که آقای چمنزاری عازم پیرحاجات شدند که بعد از دو ساعت به ما اطلاع دادند ایشان تصادف کرده‌اند و به بیمارستان برده‌ شده اند.
ولی الله چمنزاری
او می‌گوید: یک قسمت بدنشان و به عبارتی دست و پای راست بی‌حس است و البته صحبت هم نمی‌توانند بکنند.

خانم بانوی می‌گوید: ولی آقا نوشتن را فراموش کرده‌اند ولی خواندن را می‌توانند چرا که روزانه، روزنامه و کتاب و مجله می‌خوانند.
ولی الله چمنزاری
او با خنده ادامه می‌دهد : من به لطف خدا و یاری امام زمان به عنوان همسر ایشان که علاقه زیادی به ایشان دارم، سختی‌های زیاد را تحمل کرده‌ام و بدون هیچ مشکلی کارم را انجام می‌دهم اگرچه بستگان و اقوام هم کمک کار من هستند و همکاران قدیم هم گاه‌گداری احوال‌پرس ما هستند.
ولی الله چمنزاری
این همسر فداکار می‌گوید: انتظار دارم دانش‌آموزان آن زمان و مسئولین و دوستان بیایند احوالشان را بپرسند، ایشان خوشحال می‌شوند و در حرکاتشان می‌توان شادابی را دید، روحیه ایشان عوض می‌شود.
دخترانش هم حضور داشتند، یکی از آنها شعری را آماده کرده بود و خواند، صدایش را ضبط کردم…
ولی الله چمنزاری
بلبل خوش سخن محفل ما رفته ز نطق* از فراقش همه گل‌ها به امان می‌آید
لب شیرین سخنش ساکت و خاموش شده* آه چون یاد زآن نطق و بیان می‌آید
دل غمین است زهجران چمنزاری ما* از چمنزار دلم بوی خزان می‌آید
اوج آن حادثه بس مضطرب و مبهوتم کرد* سرنوشت است چه سازیم که آن می‌آید
طاقتی نیست که درجایگهش پای نهیم* دل به یاد تو نهم پا به فغان می‌آید
گر به ناچار روم گریه کنان می‌پرسم * چه خبر باشد از او چه نشان می‌آید
ولی الله چمنزاری
حدود یک ساعت با آقای چمنزاری گپ و گفتی داشتم عجیب، هر سخنی که می‌گفت همسرش با عشق برایم معنی می‌کرد و اکنون آنچه توانستم در تایید کلام؛ حرکات؛ و عشق در این خانواده بنویسم چنین است:

گر چه چند سالیست دستهایش آن‌هم به مقدار خیلی کم و بسیار ضعیف توان حرکت دارد و حتی برای غذا خوردن نیز همسر مهربانش با عشق لقمه دردهانش می‌گذارد و اگر چه پاهایش نیز درحد بسیار محدود توان تکان خوردن دارد آن‌هم در بستر و در حالت دراز کشیده و رو به آسمان و دقیق‌تر اینکه بگویم رو به سقف اتاق کوچکش…

و اگر چه حتی زبانش به سختی درکامش می‌چرخد و صدای بی‌صدایش با حرکت لب‌هایش بریده بریده و گاه کشیده ادا می‌کند و اگر چه به خاطر عارضه وارد شده نیمه بدنش فلج شده اما با وجود این همه صدمات جسمی که حدود ۱۶سال است همراه او شده و درحال حاضر توان راه رفتن، نشستن، توان انجام کارهای شخصی و حتی راحت حرف زدن را از او گرفته وقتی با او هم‌کلام می‌شوی ابتدای هر سوال در جواب می‌گوید میدانی من نمی‌توانم حرف بزنم، و من این جمله را تکمیل می‌کنم من زمانی سخنران بوده‌ام

با این همه معمولا حرف‌هایش با شکر و اظهار رضایت از خداوند همراه است و لبخندی ملیح و خواستنی نیز میهمان لب‌هایش است.

گویی او هیچ غم و رنجی ندارد، به سادگی و صفا و صمیمیتش و این خنده‌های با محبت و بی‌ریایش غبطه میخوری.

رفتارش نیز متواضعانه و فروتنانه است، بیش از هر چیزی و قبل از هر انتظاری بزرگوارانه به تو می‌فهماند که گر چه محدودیت‌های فراوان جسمی و حرکتی ۱۶ سال است که او را همراهی می‌کند اما می‌داند و به ملاقات کننده می‌فهماند که بزرگی و عزت و کرامت انسان به انسانیت و شخصیت کرامت ذاتی و خدادادی اوست.

وحید الاهی- سردبیر پایگاه اطلاع رسانی طبس
(یادآوری میشود این دیدار و این متن خیلی اتفاقی در زمانی منتشر شد که هم زمان با سالروز حادثه تصادف آقای چمنزاری بوده است و واقعیت امر امروز که همسر ایشان خانم بانوی بابنده تماس گرفتند و این مطلب را گفتند بغض گلویم را گرفت…
همچنین از شما بازدیدکنندگان عزیز که این حقیر را با دیدگاهتان مورد لطف و عنایت قرار داده اید کمال تشکر را دارم.
از درگاه ایزد منان شفای عاجل برای این معلم و مدیر عزیز مسئلت دارم….)
ولی الله چمنزاریولی الله چمنزاری
—————
برخی از همشهریان از دیگر نقاط ایران اسلامی با پیامهایی مشابه آرزوی سلامتی برای جناب چمنزاری نمودند که نمونه آنها در ذیل این مطلب به استحضار میرسد
جناب آقای دکتر سید ضیا الله حقی:
جناب آقای الهی، با سلام رپورتاژ جالب شما را در مورد دوست و برادر عزیزم، آقای سید ولی الله چمنزاری، رییس وقت اداره آموزش و پرورش طبس در سالهای ۷۶ و ۷۷ را دیدم. ضمن دعا برای شفای عاجل ایشان در این شب مقدس ( ولادت حضرت رسول اکرم و امام ششم شیعیان جهان) لازم دیدم مطالبی را درباره ایشان به استحضار دوستان و همشهریان برسانم.
آقای چمنزاری در فروردین ۷۶ ریاست اجرایی اولین کنگره جراحی طبس را به عهده داشتند. تمامی توان خود و همکارانشان را در برگزاری بسیار خوب و تحسین برانگیز کنگره خود به کار گرفتند
تجهیز خوابگاهها ی ابواب جمعی اداره جهت اسکان مهمانان یکی از اقدامات ایشان بود. سخنرانی بسیار جذاب و دلنشین اینکه همه را مسحور خویش کرده بود، مثل دیگر سخنرانی های ایشان در مناسبت های مختلف، نشاندهنده سطح بالای دانش، تدبیر و مدیریت والای ایشان بود. در این شب با شکوه بنده به سهم خودم از همسر دلسوز و با وفای ایشان و فرزندان مهربنشانیم که مدت ۱۶ سال است با کمال دقت و از صمیم قلب از ایشان پرستاری مینمایند تقدیر و سپاسگزاری نموده، اجر اخروی را از خداوند متعال خواهانم.
اینجانب مدت کوتاهی ایشان را در بخش توراکس بیمارستان قایم مشهد بستری نمودم تا شاید با همکاری همکاران دیگر پزشک بتوانیم برای صدمات وارده به ایشان که در اثر واژگون شدن خودرو ایجاد شده بود بخصوص در مورد صدمات مغزی و حنجره کاری انجام دهیم که متاسفانه مثمر ثمر نبود، زیرا که شفا دهنده فقط اوست و پزشک یک وسیله است. من هر ساله در عید نوروز خدمت ایشان میرسم ولی غیر از سیل اشک که از دیده هر دوی ما جاری است که شاید هم مقداری از آن ناشی از اشک شوق باشد حاصل دیگری ندارد. ایشان قدرت شناسایی افراد را دارند،. از دیدن دوستان و همکاران خود خوشحال میشوند ولی نمیتوانند احساسات خود را بیان نمایند. انشاءالله در دومین کنگره طبس خاطره و یاد ایشان را گرامی خواهیم داشت.
با احترام: دکتر سید ضیا الله حقی دبیر کنگره جراحی طبس
ضمناً لوح تقدیر و سپاسی را که ایشان در سال ۷۶ به مناسبت برگزاری کنگره به اینجانب اهدا نموده بودند، زینت بخش دفتر کار اینجانب در مشهد میباشد.

58 دیدگاه دربارهٔ «تخته سیاه با سرمشق تو جان می‌گیرد;

  1. به نام جهان دار جان آفرین
    حمد و سپاس خدای را که تمام عالم به معرفت او عارف است و به عنایت بی علت او واقف
    با عرض سلام و تقدیر و تشکر از جناب آقای الاهی که این گزارش را از دایی بنده تهیه و به تصویر کشیده اند. ضمن درود فراوان و عرض خسته نباشید به همسرو فرزندان فداکارشان که الحق از جان و دل مایه گذاشتن و می گذارند تا بتوانند یک پرستار واقعی و زینب(س) گونه برای همسر و پدرشان باشند. انشاء اله خداوند متعال همه بیماران را لباس عافیت بپوشاند و به این بزرگ مرد که جای پدر بنده نیز دارند شفای عاجل عنایت فرماید.

  2. باسلام وسپاس از جناب الاهی عزیز
    بنده مدت ۵سال دانش آموز ایشان بوده ام در مدرسه حلوان و هنرستان

  3. هرگز نقش توازلوح و دل و جان نرود
    هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
    از آقای الهی ممنونم یاد و خاطره چهره بشاش و ملیح گوی ومصمم آقا ولی الله را در من زنده کرد ایشان می تواند الگوی مدیر موفق مسئولیت پذیر و دلسوز برای مردم باشد

  4. با سلام و خسته نباشید
    در شب ولادت رسول ختمی مرتب ،بزرگ معلم تاریخ انسانیت و کامل کننده مکارم الاخلاق و ولادت امام صادق (ع) لازم دانستم از زحمات این معلم بزرگ و عزیز بزرگوار و همسر مهربان و ایثارگرشان تقدیر و تشکر کنم . امیدوارم در این شب عزیز خداوند به حق محمد وال محمد (ص) این خانواده بزرگوار را لایق بهترِنها همانطور که بوده اند قرار بدهد و از الطاف بیکران خداوندی نسیبشان بگرداند. .و روح عزیزان سفر کرده از این حادثه تلخ و غم بار را قرین رحمت واسع الهی بگرداند.اللهم اشفع کل مریض

  5. سلام گرمی دارم به اقای الاهی که امروز مرابادیدن گزارش بسیارزیبایشان که ازطریق دوستانم مطلع شدم خوشحالم کردند من ازدانشجویان دوره اول اموزشکده امام علی طبس هستم که ایشان باجدیت موافقت تاسیس انرادرطبس گرفتند و امدندبرای ماسخنرانی خوبی کردند که انگیزه مرابرای تحصیل دوچندان کردواگراین اموزشکده درطبس نبود یقینا خانواد من کشش مالی زیادی برای ادامه تحصیلم نداشند درشهرم و درخانه ام تحصیل کردم ممنون ایشان هستم که سرنوشت مرابا اوردن اموزشکده به طبس عوض کردندخدایا به جوانیم تورا قسم می دهم که ایشان راشفابده وهمه بیماران راافرین هم به خانواده اش می گویم .

  6. باآرزوی شفای عاجل برای آقای چمن زاری که برای استقلال آموزش وپرورش عشق اباد خیلی تلاش کردند تابه نتیجه رساندند واداره تاسیس شده توسط ایشان الان شکرخدا کلی تشکیلات وامکانات بهم رسانده وجایگاه اعتباری مختص خودداردونظارت بیشتری هم بر فعالیتهای ان میشود خداخیرش دهد مابرایش دعامی کنیم وکاردیگری ازما برنمی ایدتشکر هم ازسایت طبس نیوز که احوال ایشان راپرسیده وبه ماهم که به ایشان دسترسی نداریم اطلاعاتی خوب داده

  7. جواد اسدی

    با تشکر از اقای الاهی بدلیل تهیه گزارش بسیار خوب وتاثیر گذار و یاداوری خاطرات خوب و زنده کردن نام و خاطرات انسانهای متعهد و دلسوز شهرستنان طبس
    و با تشکر از بانو بانویی و دخترانشان که با صبر و تلاش نزدیک به دو دهه از زندگی و وقتشان را وقف تیمار همسرشان و پدرشان کرده اند . از خداوند برای این عزیز سلامتی و برای خانواده محترم ارزویی موفقیت دارم

  8. دست مریزاد جناب الاهی
    با سلام و احترام ،
    تهیه وانتشار گزارش بجا و زیبای حضرتعالی ، همزمان با سالگرد وقوع این حادثه دلخراش که موجب یاد آوری خدمات ارزشمند دیروز و شرایط سخت و جانکاه امروز ولی آقای عزیز گردید شایسته تقدیر و تشکر بی انتهاست .
    من برادر خانم ولی آقا هستم و با وجود شناخت کامل و نزدیک از شرایط و مشکلات طاقت فرسای ایشان ، با دیدن گزارش اشک در چشمانم حلقه زد و بغض گلویم را فشرد . ضمن آرزوی شفای عاجل برای این بزرگ مرد مهربان و افتخار آفرین ، برای خواهر صبور و مهربانم که همواره به زیارت و بوسه بر دستانش مفتخرم ، سلامتی ، طول عمر و تداوم ایثار خالصانه آرزومندم.
    برای مهدی عزیز و دو عمه مرحومه اش آرامش ابدی و برای زن عموی محترمه اش شفای عاجل مسئلت می نمایم و از ابراز لطف و محبت همه عزیزان که الحق موجب دلگرمی گردید سپاسگزارم. موفق و سربلند باشید.

  9. در متن دقت نمودید چه خواسته و ناخواسته چه تشابه وتقارنهای نابی وجود دارد.گزارش از اقای چمنزاری در سالگشت تصادفشان .تشایه عکس تختی و مادرش با حضور دوست داشتنی چمنزاری با مادرش توسط قیصری در سالروز قتل پهلوان تختی .سالروز قتل تختی با حدود تولد چمنزاری .باور کنید او یک قهرمان دوست داشتنی است .خدا شفای عاجل عنایت نماید

  10. با سلام
    جناب الاهی از خبری که تهیه کردید متشکرم و لازم می دانم چند مورد را یاد آور شوم:۱- حتما از چنین زنانی در بعضی از مراسمات طبس که در خصوص زنان برگزار می شود تقدیر شود ۲- مدیران محترم شهری بخصوص شورای شهر با عیادت از این عزیز باعث دلگرمی و افزایش روحیه این خانواده گرامی شوند ۳- از مدیران کنونی شهرستان خواهشمندم از مشاجرات سیاسی که به نفع شهرستان نیست بگذرند( دعوای سر قطع درختان) همانند مدیران دهه هفتاد(زمان مدیریت آقای چمنزاری و …..) ۴- از زندگی این خانواده می توان درس تفاهم و گذشت و چشم پوشی بر عیبهای یکدیگر در زندگی زناشویی آموخت و با یک عیب کوچک گرمای زندگی را تبدیل به زمستان طلاق نکنیم با تشکر

  11. من دانش آموز آقای چمن زاری بودم. از بعد تصادف دیگه ندیده بودمشون. الان که دیدم دلم یه حالی شد.انشاالله که خداوند شفاشون بده.

  12. از صمیم قلب براشون آرزوی بهبودی هر چه تمام تر میکنم. ایشون مرد بسیار خوش رویی بودن در دوران ریاستشون.یاد پسرشون گرامی باد.

  13. با سلام و خسته نباشید خدمت آقاوحید الهی که لطف کردن و این گزارش رو از پسردایی عزیزمون ولی آقا چمنزاری تهیه و تدوین کردن!
    ان شاء الله خداوند منان این عزیز دلمون رو شفای عاجل عنایت فرمایند!
    باید تشکر کرد از خانم بانوی، از چنین همسری که از بهترین سال های عمر و جوانیش گذشته و چندین ساله پروانه وار از ایشون مواظبت و مراقبت میکنن!
    بی شک این چیزی نیست و نخواهد بود جز صبری زینبی…

  14. معلم باغبان باغ عشق است/معلم قافله سالار عشق است/همه کار معلم کار عشق است/تو را یاد کردن هم کار عشق است
    خبر نگار محترم آقای الهی تشکر

  15. با سلام و تشکر از اقدام بسیار خوب خبرنگار محترم جناب آقای وحید الاهی.
    سعادت دو سرای آن کسی یابد، که با خلوص نیت، به فکر خدمت به خلق و جلب رضایت خالق باشد. بزرگ واقعی، آن کسی است که بدون هیچ منتی، با همگان با ملاطفت و مهربانی رفتار می کند. تحمل این مرد بزرگوار و فداکاری همسر و فرزندان صبور و مهربانشان، می تواند مصداق این شعر حافظ شیرازی باشد که:
    ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل / که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز

  16. باسلام خدمت همگی دوستان و تشکر از جناب آقای الاهی…گزارش بسیار زیبا و جالبی بود…ان شاء الله که خدا تمام مریضا رو شفای عاجل بده…علی الخصوص ولی آقا پسردایی عزیزم رو….

  17. باسلام وسپاس فراوان وحید جان خدا قوت احسنت ازاین خبر امید وارم به برکت این شب وروز های عزیز این مرد بزرگ را خدای قادر ومتعال شفای عاجل مرحمت فرماید تا یکبار دیگر شاهد به صحنه آمدن وسخنرانی های ایشان باشیم .یا علی مدد

  18. اﻟﻬﻲ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻲ اﻱ اﻻﻫﻲ/ﻛﻪ ﺑﻨﻮﺷﺘﻲ ﭼﻨﻴﻦ اﺧﺒﺎﺭ ﻣﺎﻫﻲ/ﺗﻮ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ/ﺗﻠﻨﮕﺮ ﻣﻲ ﺯﻧﻲ ﺧﻮاﻫﻲ ﻧﺨﻮاﻫﻲ/ﺑﻪ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻭﻟﻲ ا… اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻛﺮﺩﻡ
    ﻛﺸﻴﺪﻡ اﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﻣﻦ ﺁﻫﻲ/اﮔﺮ ﺑﻌﺪ اﺯ ﺗﺼﺎﺩﻑ و ﻣﺼﻴﺒﺖ/ﻧﺒﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺑﺮﺵ ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻣﺎﻫﻲ/ﭼﻪ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﻭ ﻭﮔﻠﻬﺎﺵ?/ﺧﺪاﻭﻧﺪا ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻲ و ﻣﺎﻫﻲ
    ز ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ﻫﻤﻲ ﺧﻮاﻫﻢ ﺧﺪاﻳﺎ/ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﻴﺎﻫﻲ/ﺑﺪﻩ ﭘﺎﺩاﺵ اﻳﻦ ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻣﺸﻔﻖ/ﻛﻪ ﻫﺴﺖ اﻟﮕﻮ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻭاﻫﻲ

  19. امیدوارم همه ی اینهایی که احساساتی شده اند و علیرغم دیگر مواقع با نام حقیقی پیام گذاشته اند فقط درگیر یک احساس زودگذر و ژست نشوند و به دیدار ایشون بروند هر از گاهی
    در هر صورت خبرنگار و حیطه خبر و رسانه در اینجا یک کارکرد حقیقی و درست رو ارائه کرد
    وحید اقا دست مریزاد

    ضمنا پیشنهاد می کنم مجموعه شهرستان ( دولت و شورا و … ) می تونند حداقل هزینه یک پرستار رو در ساعاتی از روز در طول سال متقبل شوند در قبال این مرد نازنین که طبس بهش مدیونه …
    اینطوری حداقل کمک حال خانواده ایشون و همسرشون خواهند شد که فشار و سختی این سالها رو میشه در چهره ی رنج کشیدشون مشاهده کرد

  20. می توان در سایه آموختن/گنج عشق جاودان اندوختن/اول از استاد، یاد آموختیم/پس، سویدای سواد آموختیم/از پدر گر قالب تن یافتیم
    از معلم جان روشن یافتیم/ای معلم چون کنم توصیف تو/چون خدا مشکل توان تعریف تو/ای تو کشتی نجات روح ما /ای به طوفان جهالت نوح ما
    یک پدر بخشنده آب و گل است /یک پدر روشنگر جان و دل است/لیک اگر پرسی کدامین برترین
    آنکه دین آموزد و علم یقین/استاد شهریار
    احسنت آقای الهی ..مثل همیشه عالی و تاثیر گذار …انشااله تلنگری باشد از برای همه ی ما…خسته نباشید ….

  21. سیدرضامیرابوالحسنی.اردکان
    باارزوی شفای عاجل برای استاد بزرگوارمان وعرض درود و ارادت خدمت همسر محترمشان که باعشق ومعرفت بی دریغ محفل این ادیب فرزانه را منور فرمودند. ایکاش بانوان سرزمینم سعادت شاگردی شما که الحق نماد مهر ایرانی هستیدرا بیابند.

  22. با سلام وتشکر از دوست گرامی آقای الهی، قابل ذکر است همان شعری که در گزارش آورده اید که دختر خانم نجیبشان خوانده اند عرض ارادتی است از حقیر که سروده ام وتقدیم استاد عزیزم آقا ولی الله چمنزاری شده، البته خیلی تا کنون در منزلشان مزاحم شده ایم ودلم میخواهد باز هم خدمتشان برسم ولی حقیقتاً دیدارشان ویادآوری خاطرات قبل ایشان اعصابم را به هم ریخته می کند، واقعا حیف ایشان، ولی راضی هستم به رضای خدا

  23. با سلام و تشکر از خبرتون اقای الهی
    واقعا مرد و مدیر جهادی میتونستن باشن و حیف شد که الان توی عرصه مدیریت شهرستان جاشون خالیه
    ایشون پسردایی من هستن و از صمیم دل براشون ارزوی سلامتی دارم
    انشالله امام رضا ع ایشون رو شفا بدن که هم شهرستان و هم فامیل به این چنین مرد بزرگواری نیازمند است

    خدایا نظر کن

  24. باسلام
    از اقدام خدا پسندانه شما خاصه همسر صبور و متدینه ایشان متشکرم

  25. باسلام
    چند وقت است سایتتان را بازدید میکنم و به جرات میتونم بگم جای پایگاهی خبری در طبس کم بود که به همت شما فعال شده است. من یکی از شاگردان جناب آقای چمنزاری بودم و امروز در افتخار پزشکی خدمت میکنم .
    مطالب شیوا و زیبای شما خبرنگار محترم از درون دگرگونم کرد ، به شخصیتی که امروز دارم نگاه میکنم و میبالم بر معلمانی که داشته ام. از ته دل برای معلم عزیزم دعا میکنم انشالله خوب بشن. خیلی دوست داشتم میتوانستم مشکل ایشان را با علمم التیام دهم ولی چه سود که قطعا پزشکان دیگری درکنار ایشان قرار گرفته اند وتلاششان را کرده اند.
    درپایان بازهم از شما خبرنگار محترم و دیگر همکارانتان که این پایگاه خبری را راه اندازی کرده اید تشکر میکنم. من الله التوفیق

  26. در حاوان ما صحبت از چمنزاری صحبت از یار است .صحبت از محبت و مهربانی است حدود سال ۶۶اوایل مهرماه بچه ها با شوق و هیجان منتظر رسیدن مینی بوس (سرویس معلمها ) منتظر عشقمان ولی ا… که سال قبل نیز در مدرسه شهید قدوسی حلوان دروس زبان و علوم و حرفه و….تدریس داشتند به نا گاه جمع دوستان بادیدن ولی ا…در ماتم فرو شدند .سیاه پوشی که چهره اش غم عالم داشت .یک لحظه که به خود امدیم معلم عزیز ریاضی برادر یوسفیان برایمان غیر منتظره بود اخر او اخر سال با بچه ها خداحافظی کرده بود و بنا داشت ادامه خدمتش را در زادگاهش فردوس باشد بچه ها به سویش دویدند گفت امسال هم من حلوون میمونم .اخه اقا ولی ا…چند روز قبل در صحنه وحشتناک تصادف برادرش را از دست داده .گفت با خود گفتم تنهایش نذارم. همیشه که من ولی ا…را مدیدم که با مادرش دو نفری زندگی میکردند در ذهنم عکس تختی و مادرش مجسم میشد .او برای ما حلوانیها یک قهرمان است .

  27. باسلام
    احسنت وصدآفرین برجناب اقای الهی که بااین گزارش زیبا یاد وخاطرهمکارودوست عزیزمان ولی آقا رادردل ها زنده کرد البته من خودم شخصا همیشه بیاد ایشان هستم وهمواره برایشان دعامی کنم و سلامتی کامل رابرایشان آرزو مندم

  28. ممنونم وحیدجان واقعازحمت کشیدی من خواهرزاده ولی آقاهستم ومادرم توهمین تصادف تسلیم قضا وقدرالهی شد,همه کسانی که به ولی اقا کمک میکنند خسته نباشن,دایی جان خداکندکه شفایابی وحید جان خسته نباشی
    ……………..
    سردبیر: ممنون و تشکر از شما مهدی آقا. صبوری برایتان ازدرگاه ایزد منان مسئلت دارم و شفای عاجل برای دایی عزیزتان. بنده نوازی فرمودید…

  29. باسباس فراوان إز شما بنده خواهرزاده ولی اقاهستم ازراه دورفقط توانستم اشک بریزم ودعاکنم دایی جان ازخداوندعزیزارزوی سلامتی تان رادارم وشکیبایی برای اطرافیانتان را،فقط میتوانم بکویم:لحظه های خوب،خاطره های خوب مى شوند؛ولحظه های بد،درس های خوب.

  30. تلاش‌ها و زحمات زن دایی‌ام (خانم بانوی) در این سال‌ها، حقیقتا ستودنی است. وجود ایشان و تلاشهایشان باعث شده است که همیشه ما تنها «دایی ولی آقا» را نداشته باشیم بلکه «خانواده دایی ولی آقا» را احساس کنیم. بی شک ایشان، اسوه و الگوی شوهرداری و فرزندداری برای همه ما خواهند بود. یقین دارم این غبار زودگذر روزگار، کیمیایی خواهد بود که ایشان را به بالاترین درجات خواهد رساند.
    نیـازمنـد بـلا گـو رخ از غـبار مـشـوی
    کـه کـیمیایی مراد است خاک کوی نیاز

  31. درودبرشما جناب آقای الهی ضمن سپاس ازگزارش بجا وزیبایتان که یادی نمودیداز یک پرچم دار سنگرتعلیم وتربیت ،درمدت زمان کوتاهی که سکاندار آموزش وپرورش طبس بودند قدمهای موثری درتجهیز وبروزرسانی مدارس وخرید زمین مجتمع پذیرایی فرهنگیان و…. انجام دادند که همکاران مادرخراسان رضوی هنوز از عملکرد واثرات مثبت کاری جناب آقای چمن زاری به نیکی یاد می کنند.
    درگزارش وزین شما چند نکته قابل تامل است :
    ۱-جوانان ما ازتعهدبه زندگی زناشویی همسرایشان وآقای چمن زاری درس بگیرندوتاآخرعمرشریف وبابرکت خود متعهدبه یکدیگر باشند .
    ۲- همیشه فکرنکنیم ازدل برود هرآنکه ازدیده برفت .
    ۳- جامعه زنان ما درمناسبتهای مختلف ازچنین همسرانی تجلیل بعمل آورد
    درپایان درکنارمضجع شریف رضوی برای ایشان وتمامی مریضان اسلام عافیت وسلامتی مسئلت می نمایم

  32. زندگی زیباست ای زیباپسند # زنده اندیشان به زیبایی رسند. جناب الاهی وهمه عزیزانی که ابراز لطف ومحبت خودرادرقالب جملات محبت آمیز ومهربانانه به اخوی این بنده ولی ا..چمن زاری ابراز نموده ایدمتواضعانه از همه شما خوبان وهمشهریان سپاسگزاری نموده ودر جوار علی ابن موسی الرضا (ع) دعاگوهستم واین ابراز محبتهای به یاد ماندیتان را فراموش نخواهیم کرد .باتشکر جواد چمن زاری

  33. سلام الاهی عزیز شیرمادرت حلالت که چنین خدمت وهدیه ای بزرگ درآستانه میلاد رسول مهر ومهربانی به همشهریان و فرهنگیان عنایت نمودی حتما خیر اینکاررا خواهی دیدخدایا تومی دانی او چقدرزحمت کشید ومهربان و صادق بودتورا به مقربین درگاهت سوگند می دهم شفای کامل واجر خادمین صادق را به ایشان عنایت کن

  34. باسلام وتشکر از آقای الاهی خبرنگار فهیم وقدرشناسی که به سراغ معلمی زحمتکش ،میر ومدبر رفتند که روزی برای این شهر درجذب امکانات واعتبارات وتوسعه مراکز آموزشی شب وروزرا نمی شناخت والان تسلیم قضاوقدرروزگارشده وعمرراسپری می سازدیادکردن ازاین افراد آنهم بااین وضع سلامتی قطعا دردین واخلاق پذیرفته وشایسته است وموجب تقویت نه تنها روحیه خانواده اش می شود که هرفردی چون ایشان خدمتی برای شهرداشته باشد این اعتماد واطمینان پیدامی کند که ازچشم اگردور شوداز حافظه شهر ومردم خدمت اونادیده گرفته نمی شود وبادلگرمی بیشتری بخدمت خودادامه می دهد خدایش اورا شفای عاجل وپاداش نیکو عطا نماید انشاا.. برای شفای ایشان صلواتی هدیه کنید

  35. باسلام وسپاس فراوان خدمت آقای الاهی وهمچنین دوستان وعزیزانی که ابراز محبت ولطف به این معلم توانمندوسخت کوش رادارند بنده دامادآقای چمنزاری به نوبه ی خود کمال تشکروقدردانی نسبت به شماعزیزان وآرزوی طول عمرهمراه باسلامتی ازخداوندمنان خواستارم.

  36. جناب آقای الهی
    سردبیر محترم سایت طبس نیوز
    با عرض سلام و خسته نباشید بابت تهیه این گزارش جالبتان. وقتی این چنین گزارش هایی رو آدم میخونه بغض گلوش رو میفشاره و جزء طلب شفاعت هیچ کاری از دستش بر نمیاد. ولی آقا واقعا مرد با احساسی هست. یادمه زمان ریاستشون، موفقیت هر یک کدوم از دانش آموزای طبسی براشون خیلی اهمیت داشت. حالا این موفقیت چه در مسابقات بود، چه در کنکور و امثالهم. دلمون براشون تنگ شده.از خداوند منان براشون آرزوی سلامتی روز افزون میکنم. و صبر و بردباری خانوادشون به خصوص همسرشون برای تمام کسایی که میشناسن درس بزرگیه.اجرشون با خدا.
    آقای الهی خسته نباشی.دست مریزاد

  37. جناب الاهی ممنون. لازم به ذکر است که اولین کنگره جراحان در طبس به همت و تلاش آقای چمنزاری در طبس برگزار شد. شایسته است مسئولین و رسانه ها در آستانه برگزاری دومین کنگره جراحان در طبس یادی از این عزیز داشته باشند.

  38. با سلام سخنرانی های ایشان در دوران تحصیل بنده هرگز فراموشم نخواهد شد مدیری خدوم وپرتلاش ….
    حیف که دست روزگار اینگونه نامه ای برایشان رقم زد
    با امید بهبودی

  39. با سلام
    جناب اقای الهی ممنون از زحمتی که کشیدید و به دیدار ایشون رفتین و به یاد این مرد بزرگ افتادید بنده خواهر زاده اقای چمن زاری هستم و مادر بنده در همین سانحه تصادف از بین رفتن از همین جا به خانم ایشون خسته نباشید میگم و دست شما عزیز را میفشارم بابت محبتی که کردید ممنون
    ————–
    سردبیر: ضمن تشکر از شما همشهری گرامی اگرچه کمی دیر ولی برای شما و خانوادتون صبر و برای مادر گرامیتون اجر جزیل از درگاه ایزد منان مسئلت دارم. ممنونم از ابراز محبتتون .وظیفه بوده.

  40. باسپاس فراوان ازشماآقای الاهی به خاطراین کارزیبا وخداپسندانه تان..
    واقعا دربرابرمقدرات خداوندچاره ای جزصبرنیست،برای ایشان شفای عاجل وبرای همسرفداکارشان صبرواجرمسئلت می نمایم.

  41. به نام خدا . بسیار کار خوبی کردید که در مورد آقای چمنزاری عزیز گزارش تهیه نمودید. خاطره ای را بیاد آوردم که مهم است . از آن جهت که آن انفاق اندوهبار را صرفاً یک اتفاق نپنداریم . بلکه آن ، بخش قابل پیش بینی از زندگی یک مدیر پر تلاش بود. بیاد دارم که دوست عزیزمان علی آقای گازرانی – رحمه الله علیه – ( شهردار طبس ) تصادف کرده و مرحوم شده بودند و همه ما بسیار ناراحت وافسرده بودیم . من آن روز ها ناظر کل امتحانات بودم و قاعدتاً امتحانات نهایی یا رسمی در جریان بود که لازم بود به عنوان ناظر انجام وظیفه نمایم .رفتم خدمت جناب آقای هوشفر که رئیس دایره امتحانات بودند که اگر موافق باشند باهم برویم سرکشی حوزه امتحانی. آقای هوشفر گفتند که که آقای رئیس ( ولی آقا ) دستور داده اند ما دو تا بمانیم چون ایشان هم می خواهند بیایند ( باید در معیت ایشان سه نفری برویم ) . با همان ماشین استیشن ( فکر کنم پاترول بود ) راه افتادیم . بین راه تماماً صحبت علی آقا گازرانی بود . ولی آقا که بنظرم خودشان رانندگی می کردند ، در حالی که متاثر بودند گفتند : این سرنوشت برای من هم پیش خواهد آمد. با اینهمه مسافرت و ماموریت و بازدید و چی و چی ، میدانم که همانطور خواهد شد .
    تا آنجا که یادم هست چند روزی بیشتر نگذشت که تصادف کردند . باز یادم است که خودم زنگ زدم به آقای مهندس شکیبی و خبر تصادف ولی آقا را دادم . و چقدر زیاد ناراحت شدند مخصوصاً که از جریان علی آقا هم زمان کمی گذشته بود.
    اللهم اشف مرضانا برحمتک یا ارحم الراحمین. آمین.

  42. واقعا زندگی بعضی وقتا چه کارایی که با آدم نمیکنه . فردی که تا دیروز بهترین سخنران بوده حالا حتی نمیتونه درست حرف بزنه چه برسه به سخنرانی کردن !! انسان از دیدن چنین چیزهایی باید به خودش بیاد و خدا رو شاکر باشه که خداوند نعمت سلامتی رو ازش نگرفته ولی چه بسا هیچ یک از ما به این نعمت مهم خداوند نمی اندیشیم .
    امام علی ( ع ) می فرمایند : الصِّحَّهُ اَفضَلُ النِّعَمِ : سلامتى بهترین نعمت است.
    ما باید قدر این نعمت بسیار بزرگ خدا را بدانیم . با تشکر از جناب آقای الهی که زحمت تهیه این گزارش به این زیبایی را کشیدند و ما را به تفکر درباره خویش وادار کردند . از ایشان نهایت سپاس را دارم …
    و از خدای یکتای بی همتا میخواهم که هم جناب آقای چمنزاری و هم تمامی بیماران کره خاکی را شفا دهد …
    یا حق …

  43. سلام. ضمن عرض خسته نباشید به آقای الاهی. ما با آقای چمنزاری چند سال همسایه بودیم، واقعا مرد بزرگ و شریفی بودن و هستن. در آن چند سال جز خوبی و روی خوش چیزی از ایشان و خانوادشان ندیدیم. خداوند پسرشان “مهدی” و خواهران ایشان را رحمت کند.
    خداوند پشت و پناه ایشان و خانواده محترمشان

  44. اولا اقای الاهی دستت درد نکنه این گزارش شما خدا پسندانه بود چرا که در مورد کسی گزارش تهیه کردید که متاسفانه با تمام خدماتش از جانب خود اموزش و پرورش مورد کم لطفی قرار گرفته طوری که شاید عده ای ایشان را داشتند فراموش میکردند
    ثانیا باعث شادی ایشان و خانواده محترم ایشان شدید
    ثالثا دوستان و کسانی که مایل بودند از ایشان خبری داشته باشند و بنا به دلالیلی امکان اینکه خدمت ایشان برسند برایشان نبود اطلاع حاصل نمایند
    حقیقتا بغض گلویم را گرفت و از ته دل برا ایشان دعا نمودم و امیدوارم تمام مریض های اسلام را مخصوصا ایشان را در ایام پر برکت اعیاد بزرگ شفا عنایت بفر ماید
    در پایان برای همسر محترمه ایشان که مانند کوه استوار ایستاده اند و به ایشان خدمت میکنند ارزوی سلامتی دارم و حقا که جای ایشان بهشت خواهد بود
    مجدد از شما خبر نگار فعال شهر تقدیر میشود

  45. جناب آقای الهی
    اقدام بسیار ارزشمندی انجام دادین
    سلامتی کامل ایشان را از خداوند مسئلت مینمایم و برای شما هم آرزوی موفقیت میکنم.
    ا

  46. سلام
    بنام خداوندی که حقیقت لطف است چه آنگاه که امانت میدهد وجه آنگاه که به حکمت نگه میدارد زیرا
    سرمایه عمر آدمی یک نفس است ……..آن یک نفس از برای یک هم نفس است
    با همنفسی گر نفسی بنشینی…………….مجموع حیات عمر آن یک نفس است
    شانزده سال از این حادثه تلخ میگذرد وامروز شاهد اولین یاداشت معنا دار در فضای مجازی توسط جناب عالی بودم دست مریزاد و خدا قوت
    هرچند قلم قاصر و واژه ها ناتوان از بیان انچه در پس این حادثه تا کنون گذشته میباشد شما قطرهای از دریای بیکران ایثار و گذشت را به تحریر درآوردید
    گویا خداوند نفسی را در وجود معلم سخت کوش ولی آقای عزیز گذاشته تا صبوری همسر و فرزندانشان درسی باشد برای ایندگان و جه زیباست نفس معلمی که به ظاهر در بستر بیماری است اما همچنان درس مشق زندگی کردن را به همنفسانش میدهد خدای بر عزتش بیفزاید شفا مرحمت کند وهمرا هانش را مستدام بدارد

  47. صحبت از معلمی است که شب و روز رنج گرما و سرما را برخود تحمیل میکرد تا شاگردانش را رسم جوانمردی،ایثار،تعهد،اخلاص و هر چه خصایل نکوست بیاموزد.
    صحبت از استادی گرانقدر و رئیسی است که در طول خدمت صادقانه اش الگویی کامل بود از اقتدار،تلاش،صبر
    کسی که با خبر حضورش در جمعمان همه سر پا می ایستادیم و در انتظار تا از در بیاید و به حرمت شکوهش همه قیام میکردیم.دیوارها هم می ایستادند به احترام لبخند و نگاهی که از بالای عینکش زندگی می بخشید و تو معلم دیروز و الگوی ایثار امروز وارد مدرسه می شدی….
    وجودت سراسر واژه بود و بذر واژه ها را در کویر جان و ذهن ما می پاشید و تو با دانش،تجربه و آگاهیت همراه با لبخندی سراسوشور و طراوت این بذرها را آبیاری میکردی و این شد که امروز بعد از۱۶سال از آن سانحه ی دردناک و دلخراش هرگاه نام و یادت به میان می آید این اشک است که دست بر سینه ی ادب گذاشته و زودتر از همه به دستبوس تو می آید و سر تعظیم فرو می آورد تا شاید ذره ای از ارادت بی پایان خود را بیان کند نسبت به دلسوزیهای پدرانه ای که به آموزش و پرورش داشتی.
    زبان و کلام این حقیر و تمام واژگان در برابر زحمات و سالهای سختی که پشت سر گذاشتی سکوت کرده چه شکوهی دارد این بلندای روح و این همه صبر و دلدادگی،شکر و اظهار رضایتی که برلبان تو جاری است.

  48. خیلی ناراحت شدم انشاالله خداوند متعال شفایشان دهد درود فراوان می فرستم بر همت والای همسر ایشان واقعا کار بسیار سنگینی است خداوند اجرشان دهد

  49. خدا ایشان را شفا دهد و به همسرشان صبر بیشتر
    حقیر در سال ۱۳۷۵ دانش آموز بودم و ایشان ریاست اداره آموزش و پرورش آمدند دبیرستان انتظام برای سرکشی.

    1. باتشکرازاقای الهی من درهمین چندروز شنیدم که اقای چمنزاری حرفهای خودرا بااشاره منتقل می کنند ونمی توانند حرف بزنند چون ایشان سنگ بنای خیلی ازکارهای زیربنایی اموزش وپرورش راگذاشت خوب است سنگ بنای کارخوب اقای الهی راهمکاران خبرنگارش به اتمام برسانند وفعالیتهای ایشان راازهمکاران ان دوران بپرسند وبجای زبان ایشان به مردم گزارش دهند من یک همکارفرهنگی ایشان هستم وندیده ام کسی بعدازاین حادثه فعالیتهایشان رابه مردم بگوید خدایا اورا بهبرکت دعاهای مردم شفا بده

      1. یادیاران به از دیدار انان ،زیراکه یاد هرلحظه امکان دارد اما دیدار نه !همکلاسی دوران مقطع کارشناسی آقای چمنزاری درتربت حیدریه بودم ایشان رانمی شناختم امانظرات جامع و کارشناسی اودرابعاد اموزشی واجرایی که درگفتگوهای کلاسی وکنفرانسهایش داشت خیلی مرامجذوب خود کرده بودتامدتی هم بایکدیگردرتماس بودیم وبیشرایشان بامن تماس می گرفت چون مهربانی وخوش برخوردی اودربین دوستان زبانزد بود بهرحال امیدوارم خداوندسلامتی اشان رازودتر عنایت فرماید ودل همه ماراشادسازد ذوق وسلیقه اقای خبرنگارقابل تقدیراست که این همه مردم راخوشحال کرده وبه سراغ ایشان رفته منهم به سهم خودم تشکر می کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 3 =