… کسی از ته سالن هلال احمر طبس با یک موکت رنگ و رو رفته و یک روفرشی زوار در رفته میرسد؛ روفرشی و موکت به هیبت فرش پانصدشانه کاشان برکف سالن پهن میشود و باز هم این کارگران هستند که زمین را در آغوش میگیرند.
طبس نیوز: … کسی از ته سالن هلال احمر طبس با یک موکت رنگ و رو رفته و یک روفرشی زوار در رفته میرسد؛ روفرشی و موکت به هیبت فرش پانصدشانه کاشان برکف سالن پهن میشود و باز هم این کارگران هستند که زمین را در آغوش میگیرند.
به گزارش طبس نیوز به نقل از خبرگزاری فارس، باز هم اردیبهشت…؛ پس از اتمام فروردینماه، با تمام مشغلههایی که عید و سال نو و آداب و رسومش برای همه به ارمغان میآورد، به اردیبهشت میرسیم؛ ماهی که با دو نام بزرگ عجین شده است: «کارگر» و «معلم».
سر صحبت امروز ما، کارگر است؛ باز هم اردیبهشت رسید و نام مقدس کارگر پس از یک سال فراموشی، دوباره بر سر زبانها افتاد؛ کرامت، انسانیت، رشادت، گرمخویی و رسالت برخواسته از تک تک حروف نام کارگر را باور داریم و ارج مینهیم و برایش احترام قائلیم…
و اما اینجا طبس، سالن همایش جمعیت هلال احمر شهرستان که تاکنون مراسم و جشنهای بسیاری را در خود دیده است و میهمانان امشبش، جمعی از کارگران هستند که به هدف گرامی داشته شدن آمدهاند.
همه چشمانتظار بازگشایی دربهای سالن برای ورود؛ ازدحام کارگرانی که در دل خوشحالند که روز کارگر است و در دیده نگران؛ نگران فراموشی؛ زیرا که میدانند فردا که خورشید غروب کند و سیاهی آسمان شهر را فراگیرد، دیگر یادی از آنها نخواهد بود؛ همه چیز در صندوقچهای به نام رایانه و سایتهایش به تاریخ سپرده خواهد شد، تا اردیبهشت سال دیگر.
بالأخره دربها باز میشود و همه وارد میشوند؛ پس از استقرار، مراسم با نوای دلنشین قرآن آغاز میشود و دلها را آرامش میبخشد؛ سپس غلامرضا محمدی دبیر اجرایی خانه کارگر تشکیلات طبس برای سخنرانی دعوت میشود؛ مثل همیشه با صدایی بلند و فریادگونه صحبتهایش را بیان میکند؛ همه در دل دعا میکنند که صحبتها به نقطه جوش محمدی نزدیک نشود زیرا آنگاه است که فریادها بلندتر شده و دیگر کسی جلودار او نخواهد بود.
وی تصریح میکند که اگر بین کارفرما و کارگر، رفاقت و تفاهم برقرار باشد، کارگر خود را شریک مجموعه میداند و قطعاً کار بهتر انجام میشود.
محمدی میگوید که البته کارفرمایان متدین و متعهد هم کم نداریم که به کارگر تنها بهعنوان ابزار کار نمینگرند و برای کارگران ارزش و احترام قایلند.
در بین سخنان محمدی ورود افراد جدید به سالنی که پر شده، همه را به تعجب وا میدارد؛ اگر لحظهای سربرگردانی و ته سالن را ببینی متوجه ازدحام جمعیت و کمبود جا میشوی؛ دیگر ته سالن هم جایی برای ایستادن ندارد.
اینجا همه چیز کارگرگونه است…
بالأخره انگار جرقهای در ذهن میزبانان زده میشود؛ کسی از ته سالن با یک موکت رنگ و رو رفته و یک روفرشی زوار در رفته میرسد؛ روفرشی و موکت به هیبت فرش پانصدشانه کاشان برکف سالن پهن میشود و باز هم این کارگران هستند که زمین را در آغوش میگیرند.
به مسئولان نشسته بر ردیف اول مینگریم…
یاد باید گرفت مردانگی را از دستان پینهبسته این کارگران، اینان دل و مغزشان مانند دستانشان پینهبسته نیست، پینه دستانشان راهی شده برای شفافیت دل و مغزشان.
سخنان محمدی در هیاهوی جا گرفتن حضار بر زمین، به پایان میرسد.
مجری از حاضران میخواهد تا صندلیهایی که برروی آن نشستهاند را حفظ کنند که شاید جایزهای از نوع قرعهکشی برای صندلیها در کار باشد؛ ولی کاش این جمله که «به صندلیهایتان وفادار بمانید» برای آنهایی که برکف سالن نشستهاند هم ترجمه میشد؛ بعد مشخص میشود که در زیر هر یک از صندلیها بهصورت تصادفی عددی نصب شده که قرار است در پایان براساس قرعهکشی به تعدادی از صاحبان صندلیها جایزه بدهند؛ اما بر موکت نشستهها در زیرشان عددی نمییابند! اینجا هم بین صاحبان کرسی و میز با سایرین تبعیض وجود دارد.
سپس شیرزنی جوان در هیبتی کاملاً اسلامی و در نهایت عفاف، به روی سن میرود؛ ساجده سادات رحیمیِ ۱۴ ساله آنچنان متنش در حمایت از کارگر را باصدایی نوجوانانه و باصلابت میخواند که همه را به خود جلب میکند.
اکنون فضا با سخنان مجری دگرگون میشود و موزیکی ملایم هم به این کار کمک میکند؛ مجری همه را به گذشته میبرد؛ به روزی که هشت کارگر طبسی در معدن زغالسنگ یال شمالی طبس به نوعی محل کارشان، مدفنشان شد.
خوب که بنگری خیسی چشمان همه را میبینی…
نوبت به علی محمدی قائم مقام دبیر اجرایی خانه کارگر تشکیلات طبس میرسد که به پشت تریبون برود؛ جوانی فعال که با قول صحبت دو دقیقهایش نشان میدهد بیشتر اهل عمل است تا حرف. او جامعه کارگری را مهمترین قسمت از تحقق شعار اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی میداند و سخنانش را در قالب تشکر و گرامیداشت روز کارگر پایان میدهد.
در لابهلای مراسم مردی کارتن به دست وارد سالن شد؛ محتوای کارتن بروشورهایی بود که برای روز کارگر و این مراسم تدارک دیده شده بود؛ ولی هنگامی که حضار برای گرفتن آن دست دراز کردند با مقاومت روبرو شدند زیرا که این بروشورها هیبت یارانه را به خود گرفته و تنها به سرپرستان خانوار داده میشد؛ بدون توجه به اینکه بخش قابل توجهی از سالن ویژه کسانی بود که بدون خانواده شرکت کرده بودند.
علیرضا عبدالرحیمی رئیس شورای اسلامی شهر طبس برای سخنرانی دعوت میشود؛ او هم بیشتر سخنانش در حمایت از کارگر و گرامیداشت این روز خلاصه میشود.
وی کارگران را مظلومترین قشر جامعه میداند و بیان میکند که اگر کسی حقوق کارگران را تضییع کند مورد غضب خداوند متعال قرار خواهد کرد؛ عبدالرحیمی تصریح کرد که احقاق حقوق حقه کارگران همواره مورد توجه و پیگیری شورای اسلامی شهر طبس است.
کسی نیست به ایشان بگوید که شما اول بروید مشکلات همان کارگران شهرداری را حل کنید که حقوقشان همیشه با یک تا دو ماه تأخیر و آن هم با کلی پیگیری و التماس پرداخت میشود.
همه میدانند تمامی این صحبتها، همینجا به پایان میرسد که شاید خود مسئولان خانه کارگر هم علیرغم تمام تلاششان در طول سال این را میدانند، ولی با خود میاندیشند که شاید برپایی اینطور مراسمی، در همین یک شب هم بتواند راهگشا باشد؛ ولی من میگویم کسانی که اینجا هستند یک درصد از کارگران شهرستان هم نیستند، پس حق بقیه چه میشود؟
یاد وعده انتخاباتی رئیس جمهور افتادم که اعلام کرده بود میزان حقوق کارگران متناسب با نرخ تورم افزایش خواهد یافت، اما افزایش حقوق ۲۵ درصدی کجا و تورم بالای ۳۵ درصدی کجا؛ همین ۱۰ درصد اختلاف نیز یعنی فشار بیشتر بر کارگر مظلوم؛ تازه اگر همین ۲۵ درصد را هم کارفرمایان به حقوق کارگران اضافه کرده باشند چون مشاهده شده که بعضاً کارگران بینوا که از بیکاری میترسند بهویژه کارگران خانم حتی حاضر میشوند که با حقوق ماهیانه توافقی و متأسفانه کمتر از حداقل حقوق تعیینی از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم کار کند.
یاد اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها افتادم که افزایش قیمت حاملهای انرژی و عدم اختصاص سهم تولید از سوی دولت، موجب فشار بیشتر بر واحدهای تولیدی شد و ترکشهای آن در نهایت متوجه کارگران مظلوم گردید و خیلی از آنها شغلشان را از دست دادند و کارگرانی هم که شغلشان را حفظ کردند به حداقل حقوق راضی شدند؛ سرمایهگذار که چندان ضرر نمیکند، آسیب بیشتر به پاییندست و کارگران وارد میشود؛ خدا کند اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها درست مدیریت شود.
تفاوت نوع شغل مندرج در قرارداد با لیست بیمه که موجب زحمت کارگر هنگام بازنشستگی شده و او را از دریافت برخی مزایا محروم میکند؛ تفاوت میزان حقوقی که کارگر دریافت میکند با میزانی که در لیست بیمه درج میشود؛ و حتی بعضاً گرفتن چکهای سفید امضا از کارگران یا اجبار آنان به امضای قراردادهای سفید نیز از جمله ظلمهایی است که با این قشر میشود.
واقعیت جامعه این است که کارگر بیشترین زحمت را میکشد اما کمترین حقوق را دریافت میکند؛ آیا این عدالت است؟
حرف درست را امام جمعه طبس چند روز پیش در مراسمی زد که گفت: «هر وقت حقوق کارگر به اندازه حقوق یک فوتبالیست رسید، آن موقع میتوان گفت به حقش رسیده است».
به مراسم برمیگردیم؛ نوبت به توزیع سِمَتها در خانهی کارگر تشکیلات طبس میرسد؛ یک به یک به روی سن میآیند و در قالب یک لوح متن، سِمَتشان را تحویل میگیرند. سمتهایی از قبیل مسئولیت دارالقرآن، کمیته کارگران خدماتی، کمیته کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار، کمیته بانوان، اتحادیه پیشکسوتان، امور فرهنگی، امور رسانه و مطبوعات، امور روابط عمومی، امور تعاونیهای مسکن و…
در پایان این مراسم به قید قرعه به صاحبان تعدادی از صندلیها جایزه اهدا شد و آخرین برنامه هم نمایش فیلم «چ» جدیدترین اثر ابراهیم حاتمیکیا است.
کارگران کمتوقع علیرغم تمام کمتوجهیها و بیمهریها باز هم خوشحالند، زیرا امشب ارج نهاده شدند؛ فردا شاید در قالب کارت هدیهای گوشهای از زحماتشان دیده شود، همین یادداشت شاید آنها را مطرح کند، ولی ای مسئولان محترم دستاندرکار از رئیس جمهور و وزیر گرفته تا استاندار و مدیرکل و فرماندار و رئیس و مدیر و تمام شمایی که دستتان توانایی نیرو بخشیدن به بازوان زحمتکش کارگران را دارد، بدانید که ما خانواده کارگران طبسی اعلام میکنیم هیچ توقعی نداریم، ما نتیجه زحماتمان را قرنها پیش و زمانی که پیامبر اکرم(ص) بر دستان یک کارگر بوسه زد گرفتهایم؛ فقط شما همراهمان باشید تا بتوانیم وظیفه و رسالتمان را و حرمت بوسه پیامبر بر دستانمان را حفظ کنیم.
———————————— نویسنده: فاطمه سادات حجتیان